eitaa logo
🥀روایت شهدا🥀
88 دنبال‌کننده
703 عکس
386 ویدیو
2 فایل
حضرت آیت الله خامنه: نگذارید نام شهدا و یاد شهدا فراموش بشود و یا در جامعه‌ی ما کهنه بشود. باید یاد حقیقت و خاطره‌ شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن، زنده نگه داشت.🌱✌🏻 ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
روی حجاب حساس بود ولي با جونم و قربونت برم با بچه ها حرف می زد. وقتی فاطمه بعد از اولين سال تکليف، چادر سر کرد ، کلی برايش ذوق کرد. چند بار بوسيدش و گفت: "قربونت برم. اينو که سرت کنی خيلی بهت مياد." وقتی زهرای شش، هفت ساله روسری سر می کرد، بغلش می کرد و می گفت: "عزيزم! اگه اينطوری باشی خیلی قشنگ تره." برای نماز هم که می خواست به بچه ها سفارش کند، می گفت: "باباجون سعی کنين نمازتونو اول وقت بخونين، ثوابش بيشتره." خودش هم نماز اول وقتش ترک نمی شد. 👈 📚 هزار از بيست، ص 87 🍃🌺🍃🥀🌴🌾🌺🍃🥀🌴🌾 @ravayatshahidan
📔 | 📚 عنوان کتاب:تو شهید میشوی 🔻این کتاب از دوره کودکی شهید حجت الاسلام سید سجاد ایزدهی تا پایان دفاع مقدس را در بر می‌گیرد و به سرگذشت نوجوانی در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل می‌پردازد. نوجوانی که هر کس او را در جبهه می‌بیند به او می‌گوید: «تو شهید می‌شوی» ✍🏻نویسنده:سید حمید مشتاقی نیا @ravayatshahidan
همیشه سفارش می کرد که این انقلاب با سختی و دادن خون مردم عزیز(شهدا) به دست آمد. شما هم باید رهرو امام و شهدا باشید و نگذارید این انقلاب به دست بیگانگان بیفتد و برای کوری چشم دشمنان در نماز جمعه و جماعت شرکت کنید. با دوستانش به نرمی صحبت می کرد و آن ها را به وحدت و همدلی تشویق می کرد و به ما سفارش می کرد که در گرفتن دوست خوب دقت داشته باشید و دوستی را انتخاب کنید که شما را به دین و ایمان دعوت کند.» به روایت خواهر شهید ولادت : ۱۳۳۱/۱۰/۱۱ ساری شهادت : ۱۳۶۲/۷/۱۹ مریوان @ravayatshahidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈گفتگوی پدر و پسری 👇👇👇👇👇 روزی من و عباس در حیاط روی تخت چوبی نشسته بودیم. از عباس پرسیدم: اگه من از شما یه لیوان آب 💧طلب کنم و شما سریع بری و برای من آب بیاری، فکر میکنی برخورد من چطور خواهد بود؟ » گفت: «معلومه از من تشکر میکنی.»🙏 حالا اگر چند دقیقه با تأخیر برای من آب بیاری چی؟ » شاید تشکر سردی❄️ از من بکنی.» گفتم: «اگرده - پانزده دقیقه⏰ دیر بیاری؟» تشکر نمیکنی.» گفتم: «نماز اول وقت🕋 هم همین طوره. اگه اول وقت خوندی، محبت خدا و ثواب زیاد به همراهش خواهد بود. و اگه نماز هرچه از سر وقت دیر بخونی ثوابش کمتر میشه . 🌻🌼🌞🍀☘️🌿🌱 📙آخرین نماز در حلب، صفحه ۳۴، خاطره ی پدر شهید عباس دانشگر. 🌺🌺🌺🌺 @ravayatshahidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وعده امام رضا (ع) به یک شهید ! (( نوجوانی شانزده ساله از محله های پایین شهر تهران بود . چون بابا نداشت ، خیلی بد تربیت شده بود . خودش می گفت:(( گناهی نبوده من انجام نداده باشم .)) تا اینکه یه نوار روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها) زیر و رویش کرد و به جبهه آمد .)) یک روز به فرمانده گفت :(( من از بچگی به حرم امام رضا (علیه السلام) نرفتم ، میترسم شهید بشوم و حرم آقا را نبینم . یک ۴۸ ساعت به من مرخصی بدهید بروم حرم امام رضا (علیه السلام) زیارت کنم برگردم ... )) اجازه گرفت و رفت مشهد ... دو ساعتی توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه . توی وصیت نامه اش نوشته بود :(( در راه برگشت از حرم امام رضا (علیه السلام) ، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم . آقا به من فرمودند :(( حمید ! رمز همین طور ادامه بدهی ، خودم می آیم می برمت... .)) یک قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود . نیمه شب ها تا سحر داخل قبر میخوابید و گریه می کرد و می گفت :(( یا امام رضا (ع) منتظر وعده ام . آقا جان چشم به راهم نزار ... .)) توی وصیت نامه ساعت ، روز و مکان شهادت را هم نوشته بود . شهید که شد ، دیدم حرفهایش درست بوده . دقیقا ، توی روز ، ساعت و مکانی شهید شد که در وصیت نامه اش نوشته بود .)) خاطره ای از شهید حمید محمودی، به روایت حاج مهدی سلحشور @ravayatshahidan
📔 📚 نام کتاب: گفتگوی ناتمام ✍🏻 نویسنده: حسین زکریایی عزیزی ناشر: نشر شاهد @ravayatshahidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴 آن اسلحه که تو را چنین پرپر کرد🥀 از موج دروغ ها مسلح شده بود... 🏴 @ravayatshahidan
هروقت که راه کربلا باز شود..... چهار سال مریض بود. کلی دوا و دکتر کردیم. فایده نداشت. آخرین بار بردیمش پیش بهترین متخصص اطفال تو اصفهان. معاینه اش کرد و گفت:«کبدش از کار افتاده. شاید تا فردا صبح زنده نماند!» پدرش سفره حضرت ابوالفضل علیه السلام را نذر کرد. آقا شفایش داد.دفعه آخری که رفت جبهه ازش پرسیدم کی بر می گردی؟ جواب داد: « هر وقت که راه کربلا باز شود.» توی عملیات والفجر یک شده بود مسئول دسته دوم گروهان حضرت ابوالفضل. وقتی شهید شد شانزده سالش تمام شده بود، شانزده سال بعد هم برگشت. درست شب تاسوعا وقتی برگشت که اولین کاروان از زائران ایرانی رفتن کربلا. راه کربلا باز شده بود... شهید علیرضاکریمی @ravayatshahidan