eitaa logo
یادگاران گردان امام سجاد ع
193 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
322 ویدیو
180 فایل
این کانال جهت اطلاع رسانی و برنامه ریزی گردان امام سجاد ع راه اندازی شده است.
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز یک صفحه با قرآن هدیه به روح شهدای گردان امام سجاد ع
AUD-20220809-WA0059.opus
2.98M
🍂 خاطرات اسارت/زندان الرشید آزاده سرافراز محمدعلی نوریان 🔸 قسمت دهم با لهجه شیرین نجف آبادی فرمانده گروهان در گردان های انبیاء و چهارده معصوم (ع) لشکر ۸ نجف اشرف @defae_moghadas 🍂
ادامه خاطرات برادر بیژن کریمی صفحات ۱۵۱و۱۵۲
شهیدان روز 19 فروردین.pdf
42.1K
شهیدان روز 19 فروردین به تعداد 7 نفر
شهدای متولد 19 فروردین.pdf
46.3K
شهدای متولد 19 فروردین به تعداد 11 نفر
اردوگاه ۱۱ تکریت قسمت ۵۸ رفتن به آسایشگاه ۶ نگهبان وارد می‌شود، آمار می‌گیرد و با خلف صحبت می‌کند. خلف می‌گوید: بچه ها سرها بالا - سیدی باتون صحبت داره سرها را بالا می‌بریم و به نگهبان نگاه می‌کنیم، با کابل به بعضی ها اشاره می‌کند و می‌گوید: - انت ،انت ،انت، انت قاعه خمس. - انت ،انت ،انت ، انت قاعه سته . - انت ،انت ،انت ، انت قاعه سبعه. خلف ترجمه می‌کند: بچه ها ،بعد از آمار وسایلتونا جمع میکنید و به آسایشگاهی که سیدی گفت میرید . - فهمیدید؟ - نعم سیدی . سرا پایین . خلف پا می‌کوبد و نگهبان خارج می‌شود. وسایل شخصی مان را جمع میکنیم .من ،حاج محمود، محمد بلالی و دو نفر از بچه های یزد به آسايشگاه شش می‌رویم. حمزه علی عسگری، نریمان رستمی ،بیژن کریمی و براتعلی فاتحی به آسایشگاه پنج می‌روند. تعدادی هم به آسایشگاه هفت می‌روند، احتمال دارد بخواهند تعدادی اسیر جدید به اردوگاه بیاورند و این جابجایی ها برای همین است ! وارد آسایشگاه شش می‌شویم ، با راهنمایی مسئول آسایشگاه من و حاج محمود سمت راست آسایشگاه نزدیک درب ورودی کنار جانبازی که روی پتویی نشسته ، پتویمان را آنکادر میکنیم . و برای هواخوری بیرون می‌رویم. آسایشگاه شش از همان سالن های قدیمی هست که قبلا" در بند ملحق دیده بودیم ،دارای شش پنجره و سه پنکه سقفی ،پنجره اول و آخر هم دارای فن هستند .دوسه نفر مشغول آب پاشی و تی کشیدن وسط آسایشگاه هستند ،پنکه ها هم روشن و هوا خنکتر از آسایشگاه ۴ هست . بعد از هواخوری - نزدیک ظهر - که وارد آسایشگاه می‌شویم بعد از آمار روی پتو می‌نشینم و به دوستان جدیدم سلام میکنم و بادقت به تک تک آنها نگاه میکنم .حس خوبی دارم ، انگار تفاوت هایی احساس میکنم. از تقویم دیواری که با لیوان های یکبار مصرف درست شده و تمیزی قابل توجه آسایشگاه و روزنامه انگلیسی که توسط یکی از بچه ها ترجمه می‌شود، از همه مهمتر قرآنی که دست بدست می‌شود.بنظر می‌رسد هر کسی چند دقیقه سهمیه قرآن خواندن دارد . چند دقیقه ای به اذان ظهر مانده است ،جانبازی که کنارم نشسته رو به قبله می‌شود و مشغول ذکر می‌شود از قرائن و شواهد پیداست که ایشان مشکل جسمی دارد و قادر به ایستادن نیست ،احتمالا" در حال خواندن نوافل است! معمولا" همه بچه ها قبل از ورود به آسایشگاه وضو می‌گیرند و بیشتر وقت را با وضو هستند . یکی از بچه های قدیمی نزدیک حاج محمود می‌نشیند و احوالپرسی می‌کند و بلافاصله سراغ من می‌آید سلام می‌کند و چند کلامی با هم صحبت میکنیم ،لهجه اصفهانی دارد اسمش علی اصغر ربانی و بچه خوراسگان است.