YEKNET.IR - ali imam javad.mp3
1.88M
🔳 #شهادت_امام_جواد (ع)
🌴صاحب عزا تو مشهده
🌴پرچم سیاه رو گنبده🏴
@raviannoorshohada
ڪاش همهی نمایندگان مجلس اینگونه بودند ...
توی انتخابات مجلس شورای اسلامی رأی آوردیم
با حاج آقا راه افتادیم بریم افتتاحیه ؛
نزدیڪ ساختمان مجلس ڪه رسیدیم ،
مرحوم ابوترابی گفت : نگهدار ...
ایشون با یه حالت خاصی به درب ورودی مجلس نگاه ڪرد و گفت :
این در رو ببین !
اگه ما به وظیفه خودمون در قبال مردم عمل نڪنیم ، این در برای ما دروازه جهنم خواهد شد ...
( خاطره ای از سیدالأسرا مرحوم سید علی اکبر ابوترابی ...)
📚 منبع : ڪتاب به لطافت باران
#مجلس #نماینده #تڪلیف_گرایی #وجدان_ڪاری
🌷@raviannoorshohada
🕯 #خواندنی | شیخ مظلومِ ظلمستیز
🕊 به مناسبت سالروز شهادت #شیخ_فضل_الله_نوری
😔 واقعاً به شیخ فضل اللَّه خیلی ظلم شده است.
📌 اوایل انقلاب، یک وقت من در نماز جمعه راجع به مشروطیت و مرحوم شیخ فضلاللَّه صحبت کردم؛ بعد یکی از دوستان نزدیک ما به من اعتراض کرد!
➕ من دیدم حتّی در محافل روحانی و نزدیک به خود ما هم همین تفکرات وجود دارد که چرا از شیخ فضلاللَّه صحبت میشود؛ شیخ فضلاللَّه مخالف مشروطه بود! در حالیککه او بلاشک مخالف مشروطه نبود؛ خودش در حقیقت جزو مؤسسین و مؤثرین مشروطه بود.
🔻 حتّی به من گفته شد که امام هم از شیخ فضلاللَّه خوششان نمیآید! بعد من تفحص کردم، دیدم نخیر، کاملاً بعکس است؛ امام نسبت به مرحوم شیخ فضلاللَّه خیلی تبجیل و احترام دارند و بهخاطر همان تصلب و شجاعت و دینگرایی کاملش، بدون اغماض آن بزرگوار را تعظیم و تجلیل هم میکنند؛ که این در بیانات خود امام هم آمده است.
۸۳/۰۵/۱۱
💫 آیت الله سیدعلی خامنه ای .
@raviannoorshohada
°•|🍃🌸
#مناجات_شهیـــــد
🍃خداوندا
فقط میخواهم #شهید شوم
شهیـــــدِ راہ تـــــو
خدایـــــا مرا بپذیر
و در جمع #شهـــــدا قرار بده
🍃خداوندا
روزی #شهــــادت میخواهم
ڪہ از همہ چیز خبری هست
الا #شهـــــادت
#اَللّهُمَّارْزُقْناتَوْفِیقَالشَّهادَةِفِیسَبِیلِکَ
ســـــردار
#شهید_احمـــد_کاظمــــی🕊🌹
@raviannoorshohada
°•|🍃🌸
°•{بسبجی ۱۶ ساله
#شهید_علـــــی_عـــــرب🕊🌹}•°
🔴 بسیجــے ۱۶ سالہ لشڪر ۴۱ ثارالله
ڪه در عملیـــــات کـــــربلای یـکـــ #ذره_ذره_در_آتش_سوخت_تا_عملیات_لو_نرود...
🔸کوله پشتیاش سنگین بود آرپیجی، نارنجک،… محکم به خود بسته بود، نزدیک کانال رسیدیم در حال رفتن به جلو بودیم، اطرافمان میدان مین بود، آهسته، آهسته جلو میرفتیم، دشمن در فاصله ۲۰۰ متری ما بود با کوچکترین صدایی ممکن بود متوجه ما شود،…
🔸ناگهان گلولهای به کوله پشتی علی خورد، تمام نگاهها چرخید طرف علی… اما کسی نمیتوانست به او کمک کند، خرجیها آرپیجی آتش گرفتند، فقط فرصت کرد نارنجکها را از خودش جدا کند…
🔸خودم را به علی رساندم لباس علی، کوله پشتیاش سوخته و به پشت کمرش چسبیده بود؛ به سینه روی زمین دراز کشید دستش را جلوی دهانش گذاشته بود؛ نکند صدایش بلند شود و عملیات لو رود.
🔸اشاره کرد آب بهم بده، من چفیهام را با قمقمهاش که در اثر گرمای آتش داغ شده بود خیس کردم و گذاشتم روی لبهایش. علی با دست آن را گرفت و به دهانش فشار داد و دیگر هیچ حرفی نزد و در همان حالت به دیدار معبود شتافت.
🔻تمام این اتفاق در چند دقیقه بود اما به وسعت زمان درسها به ما میآموزد… که اگر انسان عشق واقعی به خدا را داشته باشد همه چیز، حتی سوختن را فراموش و فقط وصال معبود نهایت آرزویش است…
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
@raviannoorshohada
💠 وقتی نبود، وقتی منطقه بود و مدتها میشد که من و بچّهها نمیدیدمش، دلم😔 میگرفت. توی #خیابان زنها👩 و مردها 👨را میدیدم که دست در دست👫 هم راه میروند، غصّهام میشد. زن، شوهر میخواهد بالای سرش باشد. میگفتم: «تو اصلاً میخواستی این کاره بشوی چرا آمدی مرا گرفتی؟😞» میگفت: «پس ما باید بیزن میماندیم؟» میگفتم: «اگر سر تو نخواهم نق بزنم پس باید سر چه کسی بزنم؟» میگفت: «اشکال ندارد ولی کاری نکن #اجر زحمتهایت را کم کنی، اصلاً پشت پردهی همهی این کارهای من، بودن توست که قدمهایم را محکمتر میکند🙂.» نمیگذاشت اخمم باقی بماند😔. کاری میکرد که #بخندم☺ و آن وقت همهی مشکلاتم تمام میشد.
#شهید_عباس_بابایی
🌹
@raviannoorshohada
▫️ امامتت کوتاه بود اما چنان بود که برای مقابله با یک جوان ٢۵ ساله راهی جز قتل نیافتند❗️
▪️ خدا می داند جماعتی که ١٧ سال کینه را در جام زهر خالی می کنند، برای امام ١٢٠٠ ساله چه چیزهایی مهیا کرده اند...
▫️ اما این بار شیعه قوی تر و هوشیارتر از هر زمان است. این بار شیعه اجازه تکرار را به تاریخ نمی دهد.❌
▪️ شهادت #امام_جواد علیه السلام را محضر امام زمان و شیعیان تسلیت می گوییم.🙏
@raviannoorshohada
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
"واقعا به خوندنش می ارزه"
اسمش «عبدالمطلب اکبری» ست، این بنده خدا زمان جنگ مکانیک بود و در ضمن ناشنوا هم بود.
عبدالمطلب یک پسر عمویش هم به نام «غلامرضا اکبری» داشت که شهید شده. غلامرضا که شهید شد، عبدالمطلب سر قبرش نشست و بعد با زبون کر و لالی خودش با ما حرف میزد، ما هم گفتیم: چی میگی بابا؟! محلش نذاشتیم، هرچی سر و صدا کرد هیچ کس محلش نذاشت.
وقتی دید ما نمیفهمیم، بغل دست قبر این شهید با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید و رویش نوشت: شهید عبدالمطلب اکبری. بعد به ما نگاه کرد و گفت: نگاه کنید! خندید، ما هم خندیدیم. گفتیم حتما شوخیش گرفته، دید همه ما داریم میخندیم، طفلک هیچی نگفت؛ یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشتهاش را پاک کرد. سپس سرش را پائین انداخت و آروم رفت...
فردایش هم رفت جبهه. 10 روز بعد جنازه عبدالمطلب رو آوردند و دقیقاً توی همین جایی که با انگشت کشیده بود خاکش کردند.»
* وصیت نامه کوتاه شهید عبدالمطلب اکبری است که نوشته:
" بسم الله الرحمن الرحیم "
یک عمر هرچی گفتم به من میخندیدند، یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبت کنم فکر کردند من آدم نیستم و مسخرهام کردند، یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم ، خیلی تنها بودم.
اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام حرف میزدم و آقا بهم گفت: "تو شهید میشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد. این را هم گفتم اما باور نکردید.
🍃🌺@raviannoorshohada
دلنوشته فرزند شهید مدافع حرم علی عابدینی
تقديم به پدری که ندارم.....
ميان تمام نداشتن ها دوستت دارم ...
شانس ديدنت را هر روز ندارم ...
ولي دوستت دارم...
وقتی دلم هوايت را ميكند حق شنيدن
صدايت را ندارم... ولی دوستت دارم...
وقت هايی كه روحم درد دارد و ميشكند
شانه هايت را برای گريستن كم دارم...
ولی دوستت دارم...
وقت دلتنگی هايم , آغوشت را برای آرام شدن ندارم ...
ولی دوستت دارم ....
آری همه وجودمی ولی هيچ جای زندگيم ندارمت
و ميان تمام نداشتن ها باز هم با تمام وجودم...
دوستت دارم پدر شهیدم .
🌷شهید علی عابدینی🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
@raviannoorshohada
روزهای جمعه برای بردن میزها و کارتن کتاب ها📚، نیاز به یک وانت بود🚚، همیشه حساب و کتاب میکرد تا یه سودی به موسسه برسد؛ برای همین با پدر یکی از بچه ها که وانت داشت صحبت کرد تا جمعه وسایل رو به نماز جمعه برساند و پول کمتری نسبت به دیگران بگیرد🙂، خیلی حساس بود که این پول بیت الماله و باید مواظب باشیم، دست ما امانته، اون بنده خدا هم که وقتی دید ما کار دلی♥️ میکنیم اصلا پول نگرفت، به او گفتیم: پول نمیگیری پس بجایش کتاب بگیر؛ چند وقت پیش که به مناسبتی خانه دوستمان دعوت بودیم، کتابخانه ای را آن جا دیدیم و میگفت: پدرم مرتب کتاب میخواند و همه ی آن از برکت روز جمعه بود.☺️👌
#شهید_بی_سر_محسن_حججی
📚 برشی از کتاب "سرمشق"
@raviannoorshohada
#کلام_استاد
حوزهی کار برای امام زمان (عج) منت نداره !
خدا منت رو سرت میذاره برای امام زمان کار بکنی!
نه ، ظاهرا توجیح نیستی !
من هی میگم امام زمان نمیدونی من چی میگم !
ببین عزیز من فقط 3 تا روایت از 3 تا امام میگم ؛
1. امام صادق(ع):
ای کاش من حجت را درک میکردم تا تمام مدت عمرم خدمتش کنم.
2. امام رضا(ع) در قنوت:
سید من و مولای من ای که دوری تو خواب را از چشمان من ربوده است.
3. آقا امام هادی (ع) در حالت جان دادن میفرمایند:
امام حسن عسکری بالای سرشون بوده میدونی چی وصیت میکنه به امام حسن عسکری ، بغض کرده بوده اشکش یهو سرازیر میشه امام هادی میگه سلام مرا به بچه ام برسون یعنی نوه ام ، بگو بابا بزرگت خیلی دوست داشت چهره ی چون ماه تو رو ببینه.
فکر کردی اهل بیت بدهکار کسی میمونن؟ ، هزار تومان بزاری ، ده هزار تومان میفرسته به زور تو جیبت ، این خاندان بدهکار کسی نمیمونن.
هر چقدر کار کردید که حتی یک ثانیه ظهور جلو بیفته ، یه ثانیه ، اسمت رو مینویسن قاطی کسایی که در تعجیل ظهور کوشید
امام زمان یعنی این...
میگه منت سرت میذارم برای امام زمان کار کنی بیچاره !
توی دنیا هفت میلیارد جمعیت درگیر امور دنیوی هستن من منت سر تو میذارم که تو جمعه صبح پاشی بیای دعای ندبه بخونی..
.چند درصد جمعیت کره ی زمین این کاره اند ، منت سرت گذاشتم غر هم میزنی ؟!
آقا امیرالمومنین پای امام زمان خودش آقا رسول الله ، وایساد یا نه؟! ، 90 تا زخم هم برداشت...
استاد #رائفی_پور
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
@raviannoorshohada
#تلنگر
از وقتی خودشو شناخت همیشه برنامه ریزی میکرد و بر مبنای برنامه ریزی عمل میکرد ، تازه برنامه ریزی اش هم جامع بود.
بالای برنامه اش نوشته بود ؛
باید وقت را مهار زد ، باید زمان را رام کرد ، باید در وقت اسراف نکرد ،
باید بفهمم چه کارهایی دارم و چه وظایفی بر عهده من است....
مدافع حرم
#شهیدمحمدمهدی_لطفی_نیاسر
« اللهم عجل لولیک الفرج »
🌷@raviannoorshohada
🌷دیدار با خانواده شهیدان خلیل، عبدالجلیل و منصور کارکوب زاده
🌷چهارشنبه شب در پایان مراسم سالروز تدفین پیکر مطهر شهید گمنام(بی نشان) ۱۵ ساله در مجتمع فرهنگی تربیتی ولایت قم در کنار مزار این شهید عزیز ۱۵ ساله، مادر بزرگوار شهیدان خلیل، عبدالجلیل و منصور کارکوب زاده را دیدم.این مادر بزرگوار شهیدان، فرمایشات مهمی در کنار مزار این شهید عزیز گمنام داشتند و مثل همیشه محکم و باصلابت سخن می گفتند...
🌷امروز جمعه(۱۱ مرداد) در روز شهادت آقا امام جواد(علیه السلام) با چند نفر از خادمین شهدا به دیدار این مادر بزرگوار شهیدان رفتیم و ساعاتی در منزل شهیدان، مادر بزرگوارشان از سه شهیدشان روایت کردند و عطر و بوی این سه شهید در منزل پیچیده بود...
🌷مادر بزرگوار شهیدان از دیدار با حضرت آقا در سال ۸۹ روایت کردند...
در سال ۸۹ در سفری که حضرت آقا به قم تشریف آورده بودند، یک شب سفرشان را به خاطر دیدار با این مادر سه شهید به تعویق انداختند و شب آخر به منزل این شهیدان تشریف بردند...
⚘فرزند سوم این مادر که ۱۵ سالش بوده،هنوز پیکر مطهرش برنگشته و الان جاویدالاثر می باشد...
⚘این مادر بزرگوار می گفت:به شهید ۱۵ ساله ی گمنام تدفین در مجتمع فرهنگی تربیتی ولایت عجیب علاقه مند هستم و دوستش دارم و همیشه در مراسم کنار مزار این شهید شرکت می کنم...
⚘قابل ذکر است مادر شهیدان کارکوب زاده خودشان هم جانباز دفاع مقدس می باشند و علاوه بر سه فرزند شهیدش، دو فرزند جانباز دیگر هم دارند و همسرشان هم جانباز بوده است...
⚘ان شاءالله خبری از منصور عزیزشان هم به زودی خواهد آمد....
خادم الشهدا سیاری
بالی دهید به وسعت آسمان مرا ..
که من هرچه می دوم ؛
به 🌸شهیدان🌸نميرسم !!!
صبحتون بخیر و منور به نگاه شهدا🌸
🍃🌸شروع هفته ای پُر برکت با
صلوات بر حضرت محمد (ص)
و خاندان مطهرش 🌸 🍃
(🌸)اللّهُمَّ
✨(🌸)صَلِّ
✨✨(🌸)عَلَی
✨✨✨(🌸)مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(🌸)وَ آلِ
✨✨✨✨✨(🌸) مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(🌸)وَ عَجِّلْ
✨✨✨(🌸)فَرَجَهُمْ
✨✨(🌸)وَ اَهْلِکْ
✨(🌸)اَعْدَائَهُمْ
(🌸)اَجْمَعِین
@raviannoorshohada