eitaa logo
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
631 دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
3هزار ویدیو
37 فایل
🌷 کانال ویژه راویان(سیره شهدا،دفاع مقدس و مدافعین حرم،جبهه مقاومت،انقلاب،پیشرفت،مکتب حاج قاسم و جهاد تبیین) 🌹اهداف:اعزام راوی،برگزاری دوره روایتگری،اردوی راهیان نور و راهیان مکتب حاج قاسم، برگزاری کنگره ویادواره شهداو... ⚘سیاری @Mojtabas1358 ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ڪـاݩــال🌷ڪُــميـڶ
🌹🔸🌹 جا داره یادی کنیم از بخور بخورهای زمان جنگ! چقدر راحت تیر و ترکش و خمپاره می خوردن 😭😭😭😭😭 # شهدا شرمنده ایم @channelKomeil313
📆 ۷ تیر ۱۳۶۰ - انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط منافقین 🔺مرور یک داستان غم‌انگیز ⭕️ نفوذ سازمان منافقین در حزب جمهوری-عامل انفجار7تیر60 وشهادت بهشتی وتعدادی ازیاران انقلاب 🔻 ، فرزند حسن، متولد 1338، دیپلمه ریاضی از «دبیرستان بامداد تهران» دانشجوی سال اول رشته برق دانشگاه علم و صنعت بود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به پیوست ولی به دستور مسئولان مافوق تشکیلات به عنوان پاسدار به کمیته ولی‌عصر تهران، واقع در خیابان پاستور پیوست. 🔻طولی نکشید که وی به داخل حزب جمهوری اسلامی رخنه کرد و چندی بعد به عنوان مسئول حفاظت سالن برگزیده شد. 🔻در روز 7 تیر 1360 آیت‌الله ، رئیس وقت دیوان عالی کشور و بیش از 70 نفر از مقامات و چهره‌های برجسته سیاسی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، 27 نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار مقر اصلی این حزب به شهادت رسیدند. این حادثه شش روز پس از عزل بنی‌صدر از ریاست‌جمهوری صورت گرفت. 🔻نفوذ کلاهی در تشکیلات حزب جمهوری با کمک "جواد قدیری" از اعضای قدیمی و مهم سازمان و نفوذی در کمیته انقلاب مستقر در اداره دوم ارتش صورت گرفته بود و در جریان انفجار دفتر حزب جمهوری نیز، جواد قدیری عامل انتقال‌دهنده بمب‌های ساخته‌شده از قسمت فنی سازمان منافقین به عوامل اجرایی و از جمله کلاهی بوده است. سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمد جواد قدیری، به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که روز هفتم تیر کار یکسره خواهد شد. 🔻کلاهی عنصر نفوذی منافقان بود که به دلیل استقبال گسترده مردم از حزب و ضعف فرآیند گزینش توانسته بود وارد تشکیلات اداری حزب شود.» 🔻کلاهی در شهید بهشتی نفوذ کرد و شهید بهشتی نیز به او اعتماد کرد... کلاهی می‌گفت من باید تمام ساختمان دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی را به لحاظ امنیتی چک کنم تا یک وقت در پی این ساختمان مواد منفجره کار نگذاشته باشند. او با این ترفند پی ساختمان را کند و مواد منفجره را در آن کار گذاشت. 🔻کلاهی پس از بمب‌گذاری، به صورت مخفیانه و به طور مستمر توسط سازمان منافقین محل اختفایش تغییر می‌کرد. وی یکی دو ماه بعد به کردستان منتقل و پس از مدتی به عراق منتقل شد. 🔻او در در بخش عارفی (روابط با عراق) با نام مستعار "کریم" فعالیت می‌کرده و با یکی از منافقین به نام خورشید فرجی زنوز، اهل تهران، ازدواج می‌کند. همسرش قبلا مسئول نهادی بوده که تنزل رده داشته، مدتی فرمانده گردان ارکان (پشتیبانی) و مدتی مسئول تاسیسات بوده است. وی آموزش خلبانی را گذرانده بود و آخرین سمتش هم فرماندهی یگان پدافند، در به اصطلاح ارتش آزادیبخش بود. 🔻گفته می‌شود کلاهی در سال 1370 نسبت به سازمان منافقین مساله دار شده و در سال 1372 از سازمان جدا و در سال 1373 از عراق به رفته بود. 🔻سرانجام در سال 2015 میلادی، اعضای یک باند مواد مخدر در هلند وارد خانه کلاهی شدند و بعد از شلیک دو گلوله به سرش، فرار کردند. جسد در خانه ماند و بعد از سه ماه که متعفن شده بود، توسط پلیس کشف شد. این حادثه در شهر المیره هلند اتفاق افتاد و رسانه‌های هلندی این ادعا را به نقل از دادگاهی که برای دو نفر در هلند به اتهام قتل «علی معتمد» برگزار شده بود، مطرح کردند. 🔻اواخر سال گذشته یکی از فعالین سیاسی چپ به نام مرتضی صادقی در گفتگویی با صدای آمریکا با بیان جزئیاتی از قتل یک مرد 56 ساله ایرانی در هلند می‌گوید: «این فرد در ابتدا به «مرد ناشناخته» معروف شد و بعدتر او را «علی معتمد» معرفی کردند، اما شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد علی معتمد نام دوم محمدرضا صمدی کلاهی است». 🔻صادقی شاهد مدعای خود را حضور برخی اعضای سابق سازمان منافقین در مراسم خاکسپاری این فرد عنوان کرده است. یکی دیگر از مهم‌ترین دلایل مورد استناد صادقی، وجود خال در کف پای فرد کشته شده است که پیش از این هم به عنوان یکی از مشخصه‌های کلاهی معرفی شده بود. 🔻برادر دیگر محمدرضا به نام محسن که همافر نیروی هوایی بود، از عوامل اصلی فرار و در تاریخ ۶ مرداد ۱۳۶۰ یعنی یک ماه بعد از انفجار ۷ تیر از ایران بود... و معلوم نیست چرا همچنان در چنین جایگاه حساسی نگه داشته شده بوده است؟ اما آنچه مسلم است این است که محمدرضا کلاهی از برادرش محسن تغذیه فکری و مادی می‌شده است.. ادامه 👇👇👇
👈 ادامه از: ⭕️شرح حال محمدرضاکلاهی، جنایتکار و عامل انفجار7تیر 💠در اینجا اشاره‌ای می‌شود به سوابق برادر زاده محمدرضا و محسن کلاهی، علیرضا صمدی کلاهی است: عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران/رئیس هیأت مدیره سندیکای صنعت برق ایران/رئیس هیأت مدیره سیم و کابل ابهر/مدیر اجرایی هلدینگ نورین/عضو هیأت مدیره شرکت سرآوا عضو هیأت مدیره نوآوران فن آوازه (دیجی‌کالا) و... 🔻علیرضا صمدی کلاهی فرزند محمدحسین، از افراد بسیار مهم و تاثیرگذار در استارتاپ ها می‌باشد. نه تنها علیرضا، زانیار کمانگر شوهر خواهر او (گلریز کلاهی) نیز نقش مهمی در استارتاپ ها دارد. 🔻زانیار کمانگر به عنوان سرمایه گذار و موسس در گریفون کپیتال، در (آژانس معروف برای تهیه بلیط آنلاین) در سایت میاره (الوپیک) کشمون (فروش زعفران) و آلونک (بانک اطلاعات فروش و اجاره مسکن) سهامدار است.
هدایت شده از ڪـاݩــال🌷ڪُــميـڶ
بیراهـہ می روم تو مرا سر بہ راہ ڪن از دوری ات هـمیشہ بد آوردہ ام حسین @channelKomeil313
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
🌷 یـه روز یـه ایرانیــه توی عملیـات آزادسازی سوسنـگرد تنها مونـده بــود با لشکـری از تکـاوران و تانـک‌های بعثـی ! در میـان نبــرد پاهاش مجـروح شــد ! با پـای مجـروح خـودش شروع بـه راز و نيـاز کرد : «اي پـای عزيــزم، ای آنـكه همـه عُمـر وزن مـرا متحمل كـرده‌ای، و مـرا از كـوه‌ها و بيابـان‌ها و راه‌های دور گذرانـده‌ای، ای پـای چابــک و توانــا، كه در همه مسابقـات مرا پيروز كــرده‌ای، اكنـون كه ساعت آخــر حيات مـن است از تو می‌خواهم كه با جراحت و درد مدارا كنی، مثـل هميشـه چابــک و توانـا باشـی، و مرا در صحنــه نبــرد ذليـل و خـوار نكنـی» و به خـون خــود نهيب زد : «آرام باش، اين چنيــن به خـارج جـاری مشـو، من اكنون با تــو كـار دارم و می‌خواهـم كه به وظيـفه‌ای درست عمل كنـی !» به نبــرد ادامـه داد و حماسـه‌ای خلق کـرد که زبانــزد خـاص و عـام شـد ! تک و تنــها یـک لشکر از تانک‌هــا، زره‌پــوش‌ها و تکاوران بعثــی را مجبـور به عقب نشینـی کرد ! اون شخص کسی نبــود جــز "شهیـد دکتــر مصطفـی چمــران"🌷 📚
«هفت سفر عشق» مهریه یک شهید مدافع حرم هفت سفر عشق‌مان پیشنهاد حسن آقا برای مهریه بود. «قم»، «جمکران»، «مشهد»، «سوریه»، «عراق»، «مکه» و «مدینه». حسن آقا در سال‌های ابتدایی زندگی تمام این مهریه را پرداخت کرد. راوی: همسر شهید مدافع حرم «حسن غفاری»
❌چه خوب بود که دوربین بود! اون موقعی که بیرانوند پنالتی بهترین بازیکن جهان و مهار کرد و توپ و جوری محکم بغل گرفت که شهره خاص و عام شد خدا رو شکر دوربین بود! دوربین بود که ثبت کنه این رشادت‌ها رو! ❌اما یه جاهایی هم بود که فرزندان این مرز و بوم جای توپ فوتبال،مین فسفری رو محکم تر بغل میکردن که به قدری حرارت داشت که هرچیزی رو تو خودش ذوب میکرد! داغ بود، خیلی داغ، ولی عملیات نباید لو میرفت! اما تو اون بیابان و میدون مین،زیر نور ماه، جز خدا و ملائکش هیچ دوربینی و هیچ تماشاگری نبود که ببینه و زوم کنه رو صورت این رزمنده ها، این شیر بچه ها که ثبت بشه برای حفظ وطن چه ها که نکشیدن! ❌اونجا که میلاد محمدی توپ و جلو انداخت جوری دویید که همه از جون مایه گذاشتن شو دیدیم! خدا رو شکر دوربین بود! یه جاهایی هم یه عده جوون رعنا و تازه داماد بودن،تیربار و آرپی‌جی روی دوششون میزاشتن و زیر بارون گلوله از سینه خاکریز جوری بالا میرفتن، جوری پائین میومدن و جوری به قلب دشمن میزدن که حسرت ندیدن این صحنه ها تا قیامت روی دل ماست! حیف اونجا دوربین نبود! ❌اونجایی که بچه ها با غیرت عجیبی روی خط دروازه جلوی اسپانیا دیوار گوشتی درست کرده بودن و روی هم افتادن تا دروازه ایران باز نشه! خدا رو شکر دوربین بود! ❌یه روز هایی هم تو تاریخ این سرزمین بود که تو مرز شلمچه،همین جوون های بیست 25 ساله ایران، جلوی موتور جنگی عراق،جلوی لشگر زرهی، جلوی توپ و تانک دیوار گوشتی ایجاد کردن تا پای اجنبی به شهرها نرسه! اونجا راوی تو شلمچه میگفت، دیگه کار از نفر و دسته گروهان گذشته بود، گردان گردان جوون میرفت و برنمیگشت،آخه صحبت ناموس بود! ای کاش، ای کاش دوربین بود ما میدیدیم مردامون چجوری جنگیدن! ❌یه جاهایی بود تو تاریخ ایران که جای کف و سوت و هورای تماشاچی ها،گاز شیمیایی خردل و عامل اعصاب بود! یه جاهایی بود سه نفر بودن و دوتا ماسک! یه جاهایی بود سیاهی زمستون غواص ها به شط میزدن! یه جاهایی بود که تیربار ضد هوایی رو به موازات زمین گذاشته بودن و مثل داسی که گندم درو میکنه، هرچیزی که ارتفاع داشت و درو میکرد! ولی یه عده از همین شیر پاک خورده ها بلند میشدن، سر و سینه شونو سپر سرب داغ میکردن تا تیربار و از کار بندازن! قهرمان بود! ولی دوربین نبود! خدا رو شکر تو جام جهانی دوربین بود..
: حرف آخر، از شهدا شرمنده ام خیلی دیر به درک حقیقت و جودشان پی بردم از خداوند متعال و حضرات معصومین و شهدا ممنونم که به این حقیر جواب دادند و من را به عنوان مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها و حرم دختر سه ساله ی امام حسین علیه السلام برگزیدند و حال که صهیونیست خونخوار،آمریکای جنایتکار و سعودی خیانتکار قصد براندازی حرم های اهل بیت را دارند و با حمله ناجوانمردانه و وحشیانه به زنان و فرزندان و طفل های شیرخواری که هیچ پناهی ندارند قصد کشور گشایی دارند. این وظیفه را برخود دیدم که به کمک این مردم بی گناه و دفاع از حرم اهل بیت بروم و از حضرت زینب و خانم رقیه ممنونم که به من حقیر لیاقت حضور را دادند و به مدد ایشان ما با عزت، پیروز و سربلند می شویم.
"از شما خواهش می کنم و می خواهم که همیشه چند موضوع را در مدنظر داشته باشید: هرگز دروغ نگویید زود قضاوت نکنید گذشت و ایثار داشته باشید خوشرو و خوش برخورد باشید صبور و مقاوم باشید و اینکه جبهه ها را پر نگه دارید... ۱۳۶۵/۱۰/۱۹  بنده حقیر امیر حاج امینی" شلمچه، اسفند ماه سال ۱۳۶۵، جنوب کانال پرورش ماهی، عملیات کربلای پنج، شهید امیر حاج امینی بی سیم چی گردان انصار لشکر ۲۷