فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه شیرین کاری از شهدا 😁
جوانی از جنس خودمون با همون شور و حال ...🍃
اون که میگه شهدا از جوانی و دنیا دل بریده بودن
به دنیا علاقه نداشتن ‼️
و سعی میکنه ازشون شخصیت های ماورایی و دست نیافتنی بسازه
بدونه که #شهدا یه آدمای عادی هستن
هم اهل خوشین
هم اهل خوشگذرونی
هم عاشق خانواده و اطرافیان☺️
هم عاشق جوانی کردن،
تنها فرق شهدا با ما اینه که ...
همه این عشقارو بخاطر خدا دارن و بخاطر خدا هم دل می کنن و میرن🕊
#شهید_مدافع_حرم
#حسین_معز_غلامی🌹
@raviannoorshohada
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
#نامه_غواصان_شهید_به_مسئولان
#نماینده_های_مردم_را_بهتر_بشناسید
قرار بود ما زیر آبی برویم تا ایران آزاد و سربلند بماند
شما زیر آبی میروید که چه بشود؟؟؟؟ وقتی رفتیم... #رییس_جمهور در خیابان #بهارستان زندگی میکرد
وقتی برگشتیم ... رئیس جمهور تا خیابان بهارستان هم به استقبال مان نیامد
وقتی ما میرفتیم شما هم گاهی در جبهه ها به ما سر میزدید
امروز که برگشتیم حتی زحمت نکشیدید در همین تهران به استقبال مان بیایید
وقتی ما رفتیم تمام ایرانی ها از نخبه و سیاست مدار و پزشک و.... به ایران بازمیگشتند
امروز که برگشتیم دیدیم هر ایرانی که میتواند از کشور فرار میکند
وقتی ما رفتیم فقط #شهید_رجایی به آمریکا سفر کرد و آن هم برای دفاع از حقوق ایران و ایرانی
امروز که برگشتیم شنیدیم مد شده مسئولین همراه خانواده به آمریکا سفر میکنند و پای مجسم آزادی عکس سلفی میگیرند
وقتی ما رفتیم شما هم به ایرانی بودن تان افتخار میکردید
امروز که برگشتیم دیدیدم خیلی از شما اقامت کشورهای غربی را برای خود و خانواده تان گدایی میکنید
وقتی ما رفتیم وعده ی غذای هیئت دولت، نفری یه بشقاب قیمه بود....
امروز که برگشتیم شنیدیم و دیدیم که سفره های میلیونی پهن میشود
وقتی رفتیم شما هم مثل ما پایین شهر زندگی میکردید!!!!!
خبری از بنز ضد گلوله نبود!!!!
فیش های حقوقی میلیاردی کجا بود؟؟؟
اختلاس حرام بود... در دفترهای تان به روی خلایق باز بود....
خدمت به خلق..... افتخار بود!!!!! راستی دروغ هم........ نمیگفتید!!!!!! تنها شباهت رفت و آمد ما در یک چیز بود.....
آن روزها بودند کسانی که با ما نمی آمدند و فقط در نمازجمعه شعار جنگ جنگ تا پیروزی سر میدادند
امروز هم که برگشتیم بسیاری غریبه ی ناآشنا دیدیم که ما را به نفع خود مصادره کرده بودند
انگار قرار بود رفت و آمد ما... فقط برای عده ای... منفعت به بار آورد....... سرتان را درد نمی آوریم.... وقت گرانبهایتان را هم نمیگیریم
کلام آخر اینکه
قرار بود ما زیر آبی برویم تا ایران آزاد و سربلند بماند
شما زیر آبی میروید که چه بشود؟؟؟؟ دشمن.... سر ما را زیر آب نگه داشت تا غرور ایرانی را خدشه دار کند
مراقب باشید وقتی زیر آب هستید.... مبادا خدا..... گلویتان را فشار دهد.... فردا که ما با ملت ایران رو در رو شویم... خواهیم گفت: شرمنده ایم..... نفسم.. توانم و قدرتم همینقدر بود.
شما که امروز با مادران و پدران ما مواجه نشدید اما
فردا که با خود ما مواجه شوید...... چه پاسخی خواهید داد؟؟؟؟ #دیدار_به_قیامت....
#شهداے_غواص
#روحشان_شاد
@raviannoorshohada
1_146042730.mp3
8.36M
🌹 جنگ نرم
🌹یادی از لشکر 17 علی بن ابی طالب ع در عملیات بدر
🎙 به روایت حاج حسین یکتا
🔻 قسمت اول
@raviannoorshohada
#امر_بهمعروفنهیاز_منکر_بهسبکحاجهمت😍👇
همیشه به نیروها طوری تذکر می داد که کسی ناراحت نشود.سعی می کرد با شوخی و لبخند مطلب را به طرف بفهماند.😇
یک بار، تدارکات لشکر مقدار زیادی کمپوت گیلاس به خط آورد و پشت خاکریز ریخت.ما هم که تا به حال این همه کمپوت را یکجا ندیده بودیم،یکی یکی آنها را سوراخ می کردیم،آبش را می خوردیم و بقیه اش را دور می ریختیم.😐در همین حین، #حاج_همت با شهید_رضا_چراغی داشتند عبور می کردند.پیراهن پلنگی به تن داشت و دوربینی📷 هم به گردنش انداخته بود.وقتی به ما رسید و چشمش به کمپوتها افتاد، جلو آمد و گفت:" برادر، می شود یک #عکس با هم بیندازیم!📸
گفتم:" اختیار دارید حاج آقا، ما افتخار می کنیم".کنار هم نشستیم و با هم عکس گرفتیم. بعد بلند شد، تشکر کرد و گفت:" خسته نباشید، فقط یک سئوال داشتم
گفتم:" بفرمایید حاج آقا".
گفت:"چرا کمپوتها را اینطور باز می کنید؟"😕گفتم:" آخر حاج آقا، نمی شود که همه اش را بخوریم."در حالی که راه افتاد برود، خنده ای کرد و با دست به شانه ام زد و گفت:" برادر من، مجبور نیستی که همه اش را بخوری".😃
بدون اینکه صبر کند، راه افتاد و رفت تا مبادا در مقابل او دچار شرمندگی شوم.
بعد از رفتن او، فهمیدم که او از اول می خواست این نکته را به من گوشزد کند😊☝️ ولی برای اینکه ناراحت نشوم، موضوع عکس گرفتن را پیش کشیده بود....🌹
#فرمانده_دلهــا
#شهيدحاجمحمدابراهیمهمت
@raviannoorshohada
1_146043432.mp3
10.49M
🌹 جنگ نرم
🌹یادی از لشکر 17 علی بن ابی طالب ع در عملیات بدر
🎙 به روایت حاج حسین یکتا
🔻 قسمت دوم
@raviannoorshohada
﷽
🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸
😍 #شـــهـــیــد_دلـــهـا 😍
#شهید_محسن_حججی
💜 نیمه شعبان بود نذر کردیم عصر نیمه شعبان دوغ و گوشفیل پخش کنیم. 😇
عصر شروع به پخش کردیم ... آقا محسن با همسرشون اومدن کمک ما.یه مداحی گذاشتن و صداش رو زیاد کردن. 😉
محسن خیلی اونروز کمک ما کرد.
بعد از اینکه کارمون تموم شد یه پلاستیک برداشت وگفت : ( هرچی آشغال هست و لیوان یکبار مصرف جمع کنیم ). 👌
خودش رفت و هرچی لیوان بود جمع کرد
گفت : مامورین شهرداری گناه دارن بخوان نظافت کنن. 🙏
#لذت_بندگی
@raviannoorshohada
38.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فتنه_88
#9دی
#برجام
📌 بازخوانی سخنان استاد طائب در مورد 9 دی
🔹 لبه تیغ 9 دی بر گردن فتنهگران و حامیان آنها بوده و هست.
🔹 هدف فتنه 88 بر اندازی کامل اسلام انقلابی بود.
🔹 دشمنان حاضرند همه ایرانیان نماز شب خوان و روضه خوان باشند ولی با آمریکا و اسرائیل کاری نداشته باشند.
🔹 برجام فتنهای پیچیدهتر از فتنه 88 بود.
@raviannoorshohada
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
#شهیدان_زنده_اند
❣ در چهارم خرداد ماه سال 1393 خبر دادند دو شهید گمنام قرار است در شهرستان درود تدفین شوند.
من تنها دختر خانواده بودم شهری که قبلا در آن زندگی می کردیم درود بود در نیشابور
پدرم حدود 23 سال بود که شهید شده بود اما برنگشته بود.
من در فراق پدرم در سال گذشته خیلی بی تابی می کردم.
چند روز قبل از اینکه شهدای گمنام را به درود بیاورند.
خواب دیده بودم در یک حسینیه ی خیلی بزرگ تابوت دو شهید را گذاشته اند
❣ و یکی از تابوت هایی که رو به قبله بود را به من نشان داده و گفتند ایشان پدر شماست.
در همان حال پیش خودم گفتم این که اسمی ندارد!؟
نزدیک تر که رفتم روی تابوت با خطی خوش نوشته شده بود ( شهید سید علی اکبر حسینی )
هنگامی که خبر آوردن دو شهید گمنام در روستا را شنیدم خیلی بی تاب بودم هرچه گفتم این شهید پدر من است کسی باور نمی کرد.
و می گفتند نمی شود به یک خواب بسنده کرد.
❣ هنوز صحنه ای که روی تابوت نوشته شده بود علی اکبر را به یاد دارم و یقین داشتم که این شهید پدرم بود. 👌
از آن زمان هرگاه که به درود می آمدم ساعت ها برسر مزار این شهید گمنام اشک می ریختم.
چون به دلم برات شده بود که این شهید پدر من است...
❣ همه می گفتند خودت را اذیت میکنی
میگفتم : این شهید هم گمنام است من به جای خانواده اش به دیدارش می آیم.
در این یک سال با این شهید به اندازه ای خو گرفتم که به این باور رسیدم پدرم است.
تا اینکه برای آزمایش به سراغ ما آمدند.
❣ حال و هوای عجیبی به همه ی ما دست داد تا جایی که هر روز منتظر خبری خوش بودیم.
تا اینکه در دهه کرامت سال1394 با آمدن مسئولان و دادن خبر خوش که پدرم همان شهید گمنام بوده اشک شوق و فریاد خوشحالی در منزلمان به پا شد..
برایمان بسیار جالب و عجیب بود که یک شهید گمنام اینطور به روستای خودش برگردد و خبر بازگشت را نیز خودش بدهد.🌷🍃
شهید_سید_علی_اکبر_حسینی
راوی_دختر_شهید
@raviannoorshohada
🌷 زندگی_به_سبک_شهدا 🌷
#مردانگی
بغض کرده بود!😢
از بس گفته بودند: بچه است، زخمی بشود آه و ناله میکندو عملیات را لو میدهد.😞
شاید هم حق داشتند.
نه اروند با کسی شوخی داشت، نه عراقی ها. اگر عملیات لو میرفت، غواص ها( که فقط یک چاقو داشتند ) قتل عام میشدند.😔
فرمانده که بغضش را دید و اشتیاقش را،
موافقت کرد.😍
توی گل و لای کنار اروند ، در ساحل فاو دراز کشیده بود.😳
جفت پاهایش زودتر از خودش رفته بودند.
یا کوسه برده بود یا خمپاره😢....
دهانش را هم پر گل کرده بود تا عملیات را لو ندهد😭...
بچه بود اما درس مردانگی میداد ...
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پادکست
اخلاص فرمانده
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#پیشنهاد_دانلود
بسیار شنیدنی ودلنشین
@raviannoorshohada
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
#دختر_مسیحی_که_با_عنایت_شهید #هادی_مسلمان_شد
یکی از این مطالب عجیب که خواهر #شهیدهادی آن را بیان میکند👇👇
🔰خانم جوانی با ما ارتباط گرفت و گفت: باید ماجرایی را برای شما نقل کنم ابراهیم، نگاه من را به دنیا وآخرت تغییر داد..
🔰تماس های اینگونه زیاد بود. فکر کردم که ایشان هم مثل بقیه با کتاب سلام بر ابراهیم آشنا شده و تغییری در روند زندگیش ایجاد شده اما تغییرات این خانم شگفت تر از تصور ما بود.
🔰این خانم جوان گفت: من یک دختر مسیحی از اقلیت مذهبی ساکن تهران هستم. به هیچ اصولی از مسائل اخلاقی و حتی اصول دین خودم پایبند نبودم.
هیچ کار زشتی نبود که در آن وارد نشده باشم! هر روز بیشتر از قبل در منجلاب فرو می رفتم.
🔰دو سه سال قبل در ایام عید نوروز با چند نفر از دوستانم تصمیم گرفتیم که برای تفریح به یک قسمت کشور برویم نمی دانستم کجا برویم. شمال، جنوب، شرق، غرب و..
دوستانم گفتند: برویم خوزستان. هم ساحل دریا دارد و هم هوا مناسب است.
🔰از تهران با ماشین شخصی راهی خوزستان شدیم . تفریحی رفتیم و یکی دو روز بعد به مقصد رسیدیم. توی راه خیلی خوش گذشت.
🔰شب بود وارد شهر شدیم هیچ هتل و یا مکانی را برای اقامت پیدا نکردیم.
همه جا پر بود. خسته بودیم و نمی دانستیم چه کنیم.
یکی از همراهان ما گفت: فقط یک راه وجود داره برویم محل اسکان راهیان نور.
همگی خندیدیم. تیپ و قیافه ما فقط همان جا را می خواست!
🔰اما پس از چندین بار دور زدن در شهر تصمیم گرفتیم که کمی روسری هامان را جلو بیاوریم و تیپ ظاهری را تغییر دهیم و برویم سراغ محل راهیان نور.
🔰کمی طول کشید تا مسئول ستاد راهیان نور ما را پذیرفت. یک اتاق به ما دادند وارد شدیم. دور تا دور آن پر از تصاویر شهدا بود.
🔰هر یک از دوستان ما به شوخی یکی از تصاویر شهدا را مسخره می کرد و حرف های زشتی می زد..
🔰تصویر پسر جوانی بر روی دیوار نظر من را جلب کرد. من هم به شوخی به دوستانم گفتم: این هم برای من!
🔰صبح که می خواستیم برویم بار دیگر به چهره آن جوان نگاه کردم برخلاف بقیه نام آن شهید نوشته نشده بود فقط زیر عکس این جمله بود: دوست دارم گمنام بمانم.
🔰سفر خوبی بود. روزهای بعد در هتل و.. چند روز بعد به تهران برگشتیم.
🔰مدتی گذشت و من برای تهیه یک کتاب به کتابخانه دانشگاه رفتم.
دنبال کتاب مورد نظر می گشتم یکباره یک کتاب نظرم را جلب کرد. چقدر چهره این جوان روی جلد برای من آشناست؟ خودش بود همان جوانی که در سفر خوزستان تصویرش را روی دیوار دیدم. یاد شوخی های آن شب افتادم. این همان جوانی بود که می خواست گمنام بماند. این کتاب را هم از مسئول کتابخانه گرفتم. نامش #ابراهیم_هادی و نام کتابش سلام بر ابراهیم بود.
🔰علاقه ای به اینگونه شخصیت ها نداشتم اما از سر کنجکاوی مشغول مطالعه شدم. همینطور شروع به خواندن کردم. به اواسط کتاب که رسیدم دیگر با عشق می خواندم.
اواخر کتاب دیگر نمی خواستم داستان او تمام شود وقتی کتاب به پایان رسید انگار یک راه جدید در مقابل من ایجاد شده بود.
🔰در سکوت و تنهایی فقط فکر کردم. ابراهیم تمام فکر و ذهن من را پر کرده بود. عجب شخصیتی دارد این شهید!؟
🔰من آن شب به شوخی می خواستم ابراهیم را برای خودم انتخاب کنم اما ظاهرا او مرا انتخاب کرده بود!
🔰او باعث شد که به مطالعه پیرامون شهدا علاقه مند شوم شخصیت او بسیار بر من اثر گذاشت.
🔰مدتی بعد به مطالعات در زمینه ادیان روی آوردم. در مورد اسلام و اهلبیت علیه السلام تحقیق کردم تا اینکه ابراهیم، هادی من به سوی اسلام شد من مسلمان شدم.
❣سلام خدا بر ابراهیم که مرا با خدا و اسلام و اهلبیت علیه السلام آشنا کرد.❣
#راوی:_خواهر_شهید
@raviannoorshohada
🕯خاکریز خاطرات 🌱✨
❣صادق عاشق خدا بود.💛
فردی نبود كه در قبال انجام كاری توقع قدردانی و سپاس داشته باشد. 🍃
من هم یاد گرفته بودم به جای تشكر به صادق میگفتم الهی شهید بشی و همنشین سیدالشهدا(ع).
ایشان هم میگفت: «دعات قبول. ولی آخه من خود خدا رو میخوام.»
❣ همسرم ارادت خاصی به اهل بیت (ع) داشت. این را به خوبی میتوانستم از اولین و آخرین شرطش برای ازدواج درك كنم. 🌱
❣به من گفت میخواهد داماد حضرت زهرا(س) شود.هرگز در قبال درخواستهای منطقی دوستان نه نمیگفت.احترام زیادی به پدر و مادر میگذاشت و عاشق آنها بود.🌹
❣صادق خیلی شوخطبع بود. 🍃
بعضاً اصرار میكردم كه صادقم یكم جدی باش، اما ایشان میگفت زندگی مگر غیر از شوخی است. زندگی برایشان تنها یك بازی بود. همه چیز رنگ شوخی داشت. تنها حرفهای جدی ما مربوط به شهادتش بود. 🕊✨
#شهیدعدالت_اکبری💙✨
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴در
آستانه سالروز حماسه ۹دی/
رهبرمعظم انقلاب:
من دارم میبینم صحنه را،
میبینم دهانهاے با حقد
و غضب گشوده شده
و دندانهاے با غیظ
به هم فشرده
شده علیه
انقلاب را...
🌴 اللهم عجل لولیک الفرج🌴
@raviannoorshohada
#وصیت_شهید
در این مقطع زمـانی که همگـی استکـبار و گردن کشان ستمـگر کمـر به همت تضعیف و تسلیم ساختـن انقلاب و نـظام اسلامـی با تمـامی شیوه هـای فرهنـگی ، تبلیـغی ، جنگ نـرم و تسخیر کـردن فکر و ذهـن جـوان مـا دارند ، همگی مـا باید در فتنه ها از مسیر حـق منحـرف نشویم و چشم به چـراغ بان و روشنای راه این مسیر ، مقـام عظمـای ولایـت باشیم .....
مدافع حـرم
#شهیدمسلم_نصر
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج
@raviannoorshohada
باز بوی شهادت
نمی دانم چه رازیست، که عاشقانه پرمیکشند وداغ رفتن رابدل بازمانده گان میگذارند
اللهم ارزقنی......
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#محمد_جعفر_حسینی با نام جهادی «ابوزینب»، از رزمندگان افغانستانی لشکر فاطمیون و مسئول سابق معاونت نیرو انسانی این لشکر، صبح امروز (شنبه) به همرزمان شهیدش پیوست.
وی متولد سال 1363 و از نیروهای قدیمی فاطمیون بود که اولین بار پیش از تشکیل لشکر فاطمیون برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) به همراه نیروهای ایرانی به سوریه رفت، بعد از تشکیل لشکر فاطمیون به همت #ابوحامد عضو این لشکر شد و از همرزمان #شهید_مصطفی_صدرزاده ، ابوحامد، حجت و دیگر فرماندهان شهید این لشکر بود.
و از فعالین عرصه جهادی و فرهنگی در حوزه مهاجرین بود که با تشکیل ستاد ویژه خادمین در حماسه #اربعین_حسینی خدمت میکرد و با تشکیل هیأت شهدای گمنام افغانستانی و دورههای آموزشی ویژه مهاجرین قدمهای اثرگذاری را در جهت توانمندسازی دانشجویان و جوانان افغانستانی در ایران برداشت.
وی در سال 96 در اثر اصابت موشک به شدت مجروح شد که این سالها را با درد و رنج ناشی از مجروحیت سپری کرد تا سرانجام در سن 35 سالگی به شهادت رسید. از وی دو فرزند به یادگار مانده است.
نثار روح مطهر همه شهدا صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری از شهید مدافع حرم محمد جعفر حسینی (ابوزینب) 🌹
فرمانده لشکر #فاطمیون✌️
#تل_اذان
#ابوکمال
#سوریه
@raviannoorshohada
🌿 ارادت خاصی به اربابش امام حسین (علیه السلام) و حضرت عباس( علیه السلام) داشت. تاکید بسیار زیادی بر خوندن "زیارت عاشورا" با ذکر صد لعن وسلام داشت.👌
میگفت امکان نداره شما با اخلاص کامل زیارت عاشورا بخونی و ارباب نظر نکنه.
دستمال کوچیک جیبی داشت که تو همه مراسم عزاداری ائمه▪️، گریه هاشو با اون پاک میکرد و میگفت:
این اشکها و این دستمال روز قیامت برام شهادت میدن. 💔
شهید عباس آسمیه تاکید بسیار زیاد بر حفظ و قرائت قرآن "با معنی" و همچنین احادیث نبوی داشت👌 و این در حالی بود که خود نیز احادیث را بصورت کتبی یادداشت و همچنین بصورت صوتی و با صدای خودش ضبط میکرد 🎼
#شهید_جاویدالاثر💔
#مدافع_حرم عباس آسمیه
@raviannoorshohada