تمام این هفت ماه
زینب مادر بوده برای همه؛
توی تمام شادی هایشان،
توی تمام غمهایشان،
بین خندههایشان،
بین ضجه هایشان،
بین نوازشهایشان،
بین سیلی هایشان...
از بند گهواره علی اصغر،
تا بند زره علی اکبر،
همه با «و إن یکاد» و «لا حول ولایِ» زینب
محکم میشدند...
سفر که تمام شد اما،
کاسه صبر که به لب آمد اما،
کاروان که به خانه رسید اما،
زینب تمام درد و غمهایش را
باران شد در آغوش مادر...
در آغوش ام البنین...
مادر میگفت و همه چیز را تعریف میکرد...
مادر میگفت و
شکایت همهشان را به گوش مادر میرساند...
مادر میگفت و هق هق گریههای دخترانهاش
جان آسمان و زمین را میگرفت،
جان ام البنین را زودتر... 💔
در فضیلت شما همین بس مادرجان،
که بعد از فاطمه سلام الله علیها ،
بچههای فاطمه شما را مادر صدا میکردند و
به آغوش شما پناه میبردند
از حجم درد و غم مصیبتهایشان...
#وفات_حضرت_ام_البنین 🖤🥀
♨️ به روایتِ راویدین | عضو بشید 👇
https://eitaa.com/joinchat/1676083905C89b2446185
خدایا به حق بانو ام البنین روزی رو برسون،
که آخرین پست کانالمون این باشه:
_ ادمین این کانال، به فیضِ شهادت نائل شد...
#انشاءالله
💠 @Ravidin | راویدین
باران که شروع میشد،
زیر باران میایستاد،
تا آنجا که لباسش خیسِ خیس میشد،
و آب باران از محاسن و صورتش میچکید!
کسی با عجله گفت:
یا امیرالمؤمنین! به سرپناهی بروید...
همانطور که لبخند به لب داشت جواب داد:
این آبی است که،
از نزدیکیهای عرش و خدایم آمده :)💚
| الکافی،جلد۸،ص۲۴۰
#امیرالمؤمنینِ_قلبم 🫀
💠 @Ravidin | راویدین