eitaa logo
❣️فقط کلام شهید❣️
466 دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
7 فایل
یا صاحب الزمان ادرکنی ✹﷽✹ #شهید_سید_مرتضی_آوینی🍂 ✫⇠شرط ورود در جمع شهدا اخلاص است و اگر این شرط را دارے، ✦⇠چہ تفاوتی مے ڪند ڪہ نامت چیست و شغلت•√ #اللهم_عجل_لولیڪ‌_الفرج #ما_ملت_شهادتیم مدیرکانال👇 @Khadim1370 آی دی کانال👇 Ravie_1370
مشاهده در ایتا
دانلود
*•••••┅═✧🦋❁﷽❁🦋✧═┅•••••* 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت "همرزمان و خانواده شهید" 🔹صفحه۲۰۸_۲۰۷ 🦋 ((جزر و مدّ اروند رود)) رنگم پرید!😧 فهمیدم قضیه از چه قرار است ،ولی اینکه او از کجا فهمیده بود برایم خیلی مهم بود. گفتم :«چرا شهید نمیشوم؟حرف دیگری نبود بزنی؟!» گفت:«همین که گفتم .» گفتم :«خب دلیلش را بگو!» گفت:«خودت میدانی.» گفتم:«من چیزی را نمیدانم ،تو بگو !» گفت :«تو دیشب نگهبان میله بودی،درست است؟» گفتم:«خب بله!» گفت:«بیست و پنج دقیقه خواب ماندی و از پیش خودت دفترچه را نوشتی . آدمی که میخواهد شود،باید شهامت و مردانگی اش بیش از اینها باشد.بهتر بود جای آن بیست و پنج دقیقه را خالی می گذاشتی و می نوشتی که خواب بودم.» گفتم:«کی گفته؟ 🤔اصلا چنین چیزی نیست ،من نگهبان بودم اما خواب نیفتادم.» گفت :«دیگر صحبت نکن ! حالا دروغ هم میگویی،پس یقین پیدا کردم شهید نمیشوی!» سپس با ناراحتی سوار ماشین شد و سراغ کار خودش رفت. با خودم گفتم آخر او چطور فهمیده بود؟! آن شب که همه خواب بودند،تازه اگر کسی متوّجه من شده باشد چطور به خبر داده؟ او که اهواز بود و به محض ورودش، با کسی حرفی نزد و یک راست آمد سراغ من! و از همه مهم تر چطور این قدر دقیق میدانست که من بیست و پنج دقیقه خواب بوده ام؟! تا چند روز ذهنم درگیر این مسئله بود هر چه فکر می کردم او از کجا ممکن است قضیّه را فهمیده باشد، راه به جایی نمی بردم . بالاخره یک روز محمّد رضا کاظمی را صدا زدم و گفتم :«چند دقیقه بیا کارت دارم .» آمد و گفت:«چیه؟» گفتم :«راجع به مطلب آن روز می خواستم صحبت کنم .» گفت:«چه میخواهی بگویی؟» گفتم :«حقیقتش را بخواهی آن روز تو درست میگفتی ،من خواب مانده بودم،اما باور کن عمدی نبود .نگهبان بیدارم کرد،ولی چون خیلی خسته بودم دوباره خوابم برد.......» 🍃🌸🍃 ،فرمانده محور لشکر ۴۱ثاراللّه در سال 1342 در شهر کرمان متولد شد. ابتدا به عنوان یک ساده به رفت و تفنگ به دست گرفت، چند بار مجروح شد و تنها یکبار مجروحیت که او را تا مرز پیش برد. او که حضور در جبهه را به عنوان یک بسیجی ساده شروع کرده بود، طولی نکشید که یکی از فرماندهان موفق و تاثیرگذار لشکر41 ثاراللّه شد. عملیات مافوق تصور کارشناسان نظامی دنیا یعنی والفجر8 میعادگاهی شد تا او را به ملاقات خدا برساند. این اتفاق مبارک در تاریخ 5 اسفند 1364 به وقوع پیوست. *•••••┅═✧🦋❁🌼❁🦋✧═┅•••••*