•
•صَلَیاللهُعَلَیْکیَاأَباعَبدِالله
هرجاکهسختعرصهبهمنتنگشدفقط
دیدم برای یاریام آنجا حسیـن هسـت 🖤
🏴 ۱ روز تا محرم
#عزیزم_حسین
💠 @shagerde_ostad
•
🔰اولین قیام بعد از عاشورا!
🔹خبر شهادت اباعبدالله، اون هم به اون شکل وحشیانه که پخش شد، یه عده تازه بـه خودشون اومدن و براشون سوال شد قضیه چیه؟ چرا پسر پیامبر با یزید در افتاده؟ چرا تا این حد جلو رفته که بچه شیش ماههاش رو هم به شهادت رسوندن اما باز کوتاه نیومده؟ مگه یزید کی بوده؟ چیکار کرده؟!!
🔸یه گروه به سرپرستی عبداللهبنحنظلـه راه افتادن سمت شام، مقر حکومت یزید. عبدالله، چیزهایی تو شام دید که رسما داشت سکته میکرد! وقتی برگشت به مدینه، بزرگان شهر اومدن به استقبالش و دیدن از شدت عصبانیت الانه که یا یه بلایی سر خودش بیاره یا بقیه!
🔹دورش رو گرفتن گفتن خب اقلا به ما هم بگو چی شده؟ مگه اونجا چی دیدی؟ عبدالله گفت: من اونجا دیدم که خلیفه مسلمین (!!) علنا شراب میخوره! سگبازی و میمونبـازی میکنه! قمار میکنه! روابط نامشروعش به جهنم! اون حتی با زنهای محرم خودش هم...استغفرالله!!!!...
من میخوام به هر قیمتی شده قیـام کنم؛ شما هم اگه خدا پیغمبر حالیتونه بیاین و الا خودم و هشتتا پسرم تنهایی قیام میکنیم!
🔸مردم مدینه که این حرفها رو شنیدن پر از خشم و کینه ریختن تو خیابونها. نماینده یزید تو مدینـه رو از شهر انداختن بیرون، خاندان بنیامیه رو حبس، و یزید رو از خلافت مسلمین خلع کردن!
🔹خبر به گوش یزید رسید که تو مدینه این اتفاقات افتاده؛ مردم تو مسجد و منبر فحشت میدن و لعنتت میکنن! یزیـد هم خونش به جوش اومد و به یه خونخوارتر از خودش، به اسم «مسلم بن عقبه» گفت برو مردم مدینه رو ادب کن. فقط به خونه علی بن حسین کاری نداشته باش که به اندازه کافی به خاطر کشتن پدرش مصیبت کشیدیم نمیخوام دوباره بهانه دست طرفدارهاشون بدم.
🔸مسلم بن عقبه ملعون وقتی با سپاهش به مدینه رسید، به لشکرش گفت سه روز، جان و مال و ناموس اهل مدینه براتون حلاله؛ برید هر غلطی که میخواید بکنید!
🔹توی تاریخ اومده که سپاه یزید به هزار دختر تعرض کردن، هزار و هفتصد نفر از بزرگان مهاجرین و انصار رو کشتن، ده هزار نفـر از مردم عادی رو به قتل رسوندن اونقدر تو اون سه روز کشتن و سر بریدن که وقتی میخواستـن راه برن پاهاشون توی خون فرو میرفت!! هر کسی هم که باقی موند ازش به عنوان بَردهی یزید بیعت گرفتن..
🔸در این جنایات، عبداللهبنحنظله هم به همراه هشت پسرش به شهادت رسید. و همهی اینها در حالی بود که پیغمبر در زمان حیاتشون فرموده بودن: هرکس مردم مدینه رو بترسونه، مورد خوف و خشم خدا، و لعنت خدا و ملائکه و مردم قرار میگیره.. 💔
#واقعه_حره
#روایت_من
________
💠 اینجاازعلیبخوانیدوآلعلی(؏) 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
enc_17182696072948272065979.mp3
2.81M
هی میخوام به خودم دلداری بدم، بگم «عیبی نداره اگه به هر دری میزنی راه کربلات باز نمیشه..
شاید ارباب دوست داره از همینجا نوکری کنی»..
ولی #حسین_ستوده نمیذاره...
😭💔
#عزیزم_حسین
💠 @shagerde_ostad
•
🔸با خودم که دو دوتا چهارتا میکنم،
میبینم آدمیزاد دوتا قلب دارد شاید..
یکی قلب انسانی و آن یکی قلب الهی؛
🔹مثلا گاهی به محرم که فکر میکنم،
و صفر،
و اربعین،
و کربلا،
قلب انسانیام بوی جاماندگی میشنود؛
بوی جدایی،
بوی گریه از درد فراق؛
و دلم تیر میکشد از غصه..
🔸اما آن یکی قلبم،
قلب الهیام،
اسم محرم که میشنود،
جاماندهترین هم که باشد،
سر، بلند میکند و سینه ستبر!
🔹قلب الهیام میگوید،
محرم، نه فصل «رفتن» است،
نه فصل «جاماندن»!
محرم فصل «رساندن» است!
🔸جسم، کربلا باشد یا مشهد،
نجف باشد، یا دورترین نقطه عالم،
باید روح را به حسین رساند!
باید عمود، به عمود، جان کند،
برای رسیدن به حسین.
🔹فرقی نمیکند،
مسیرت نجف باشد به کربلا،
یا خانه به اداره و مغازه و دانشگاه..
هرکسی، از هرجای عالم باید خودش را به حسین برساند؛
چه با تن،
چه با جان؛
باید کاری کرد برای حسین،
و به عشق حسین..
🔸که در مکتب حسین، هرآنکه عباسِ شهید نشد،
میشود زینبِ مبلغِ مُبیّن.
🔻اینجا، جاماندن، بیمعنیترین اتفاق دنیاست..
📍 اینجا، چند قدمی #محرم
✍ شاگرد استاد
________
💠 اینجاازعلیبخوانیدوآلعلی(؏) 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
•
شاید اگه انتخابات رو به قدرت و نفوذ رقیب میباختیم، نه اختلافات بین خودمون، تخریبهای احمقانه کاندیداها و در نتیجه رأی خریدن برای جبهه مقابل، دلمون کمتر میسوخت.
میگن عاقل دوبار از یه سوراخ گزیده نمیشه اما...
بگذریم..
مشارکت بالای ۵۰ درصد مبارکت باشه جمهوری اسلامی جان 🇮🇷❤️
ان شاءالله که کاندید منتخب، قلبا و عملا دلسوز مردم و جمهوری اسلامی ایران باشن و از جان مایه بذارن برای زندگی مردم..
#انتخابات
💠 @shagerde_ostad
•
•صَلَیاللهُعَلَیْکیَاأَباعَبدِالله
آقای اباعبدالله!
ما در سلام به شما،
دست را روی سینه میگذاریم
تا از جایش کنده نشود!...🖤
#عزیزم_حسین
💠 @shagerde_ostad
May 11
•
💢 عبیدالله بن حر جعفی؛
مردی که بهشتِ «حسین» رو نپذیرفت،
چون باقـی مردم، جهنــم «ابن زیـاد» رو
میخواستن!.. 👇
•
•
▪️کاروان اباعبدالله تو مسیر کربلا بودن که یه خیمه توجهشـون رو جلب کرد. پرسیدن: این خیمه مال کیه؟ یه نفر گفت: عبیدالله بن حر جُعفی. اباعبدالله یه نفر از قوم و قبیلهی ابن حر، به نام حجاج بن مسروق رو فرستادن تا از ابن حر دعوت کنه که به اونها ملحق بشه.
▪️حجاج اومد پیش ابن حر؛ سلام کرد و گفت: پسر حر! مژدهای برات دارم که اگه شایسته پذیرشش باشی خداوند جایگاه بزرگی بهت میده!
ابن حر گفت: چه مژدهای داری؟
حجاج گفت: سرورم حسین بن علی از تو دعوت کرده که به ما ملحق بشی!
▪️ابن حر گفت: من از کوفه اومدم بیـرون، چون میترسیدم، نکنه حسین بن علی وارد کوفه بشـه و من کمکش نکنم! مردم کوفه همه از ترس مرگ، یا به شوق سکههای ابن زیاد، پشت امام رو خالیکردن.. برگرد پیش آقا و اینها رو بهشون بگو.
▪️حجاج برگشت و همینها رو به حضرت گفت. اباعبدالله چند نفر از یارانشون رو برداشتن و با هم به خیمه ابن حر اومدن. ابن حر گرم و صمیمانه ازشون استقبال کرد.
▪️امام حسین داخل خیمه نشستن
و فرمودن: ابن حر! همشهریهای تو این نامهها رو برای من نوشتن، از ما دعوت کردن که به شهرشون بیایم و گفتن در کنار ما با دشمنانمون مبارزه میکنن. اما بعید میدونم که سر قولشون بمونن؛ چون اونها در قتل پسرعموی من مسلم همکاری کردن و برای بیعت گرفتن از من با ابن زیاد متحد شدن.
اما تو ابن حر!...
▪️خدا بابت گناهان گذشتهات و کارهایی که کردی، از تو بازخواست میکنه. من ازت میخوام که توبه کنی و به ما ملحق بشی. اگه حقمون رو به ما دادن که خدا رو شکر میکنیم و میپذیریم؛ اما اگه ندادن و ما رو به شهادت رسوندن، تو در مسیر حق همراه ما بودی و در هر صورت ضرر نمیکنی!
▪️ابن حر گفت: یابن رسولالله! اگه تو کوفه افرادی بودن که به شما کمک میکردن، من هم میاومدم و با جون و دل براتون میجنگیدم؛ ولی حالا که وضعیت این جوریه، خواهش میکنم این رو از من نخواید! به جاش اسب و شمشیرم رو بهتون میدم ان شاءالله که به دردتون میخورن.
▪️اباعبدالله فرمودن: ابن حر ما کمک تو رو خواستیم نه اسب و شمشیرت! ما نیازی به اموال تو نداریم؛ من از پیامبر شنیدم که فرمودن هر کس بشنوه اهل بیت من کمک میخوان و توجهی نکنه، خدا اون فرد رو با صورت به جهنم میندازه. اگه نمیخوای به ما کمک کنی، لااقل از خدا بترس و به دشمنانمون هم کمک نکن!
ابن حر گفت: نه آقاجان ان شاءالله این
طوری نمیشه...
▪️چند سال گذشت؛ مصعب بن زبیر راهی جنگ با مختار شد. ابن حر خواست همراهش بره اما مصعب از خیانت اون ترسید و زندانیاش کرد.
▪️وقتی ابن حر از زندان آزاد شد سیصد نفر رو جمع کرد تا علیه مصعب، شورشی راه بندازه.
اما یارانش اون رو تنها گذاشتن، و ابن حر از ترس خشم مصعب، خودش
رو در فرات غرق کرد...
📚 منابع:
_ فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 130-132
_ تاریخ طبرى، ج 4، ص 307-308
_ بحارالانوار، ج 44، ص 379
_ الاعلام، ج ۴، ص ۱۹۲
#روایت_من
#محرم
________
💠 اینجاازعلیبخوانیدوآلعلی(؏) 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
•
• بسم الله الرحمن الرحیم
ان شاءالله از امشب، تا شب عاشورا، توی همین کانال، یعنی کانال شاگرد استاد، یه هیئت کوچیک داریم برای عزیزانی که امکان حضور در هیئات رو ندارن، یا دنبال توفیق مضاعف هستن.
برنامه هیئتمون هم به این صورته:
_ سخنرانی حجتالاسلام حامد کاشانی، با موضوع: «نفهمیِ عمدی (بررسی مردم کوفه)»
_ روضه و مداحی
هرشب ساعت ۲۰:۰۰
به مدت ده شب
ان شاءالله با نشر مطالب در ثوابشون شریک خواهید بود.
التماس دعای فراوان 🏴
💠 @shagerde_ostad
May 11
Kashani-13940722-Nafahmi-ThaqalainSite.mp3
18.63M
🎙نفهمیِ عمدی (بررسی مردم کوفه)
جلسه اول:
•دید غیرواقعی ما نسبت به مردم کوفه 2:27
• اهمیت شناخت مردم کوفه 4:25
•جنگ ایران و اعراب در زمان خلیفه دوم، عامل ثروت و البته کنترل سرمایهدارهای کوفه نشین! 9:28
• تهدید مردم کوفه به قطع یارانهٔ حامیان مسلم بن عقیل 18:00
• آغاز ساخت شهر کوفه 20:37
• پنت هاوس کوفه از آن که بود؟ 24:45
• عمر سعد قبل از کربلا آدم خوبی بود؟ 26:36
• حتی تعلقات مستحب اگر جلوی حق قرار بگیرد انسان را زمین میزند! 27:43
#سخنرانی
#حجت_الاسلام_کاشانی
∞ شاگرد استاد بشید 👇
@shagerde_ostad
•
زندگی چیز دیگری شده است،
تا به نامت رسیده ایم حسین!
عشق سوغاتِ کربلاست اگر
مزه اش را چشیده ایم حسین!
هر دلی را به دلبری دادند،
هر سری را به سَروری دادند
ما که هر وقت گفته ایم خدا،
از خدایت شنیده ایم: حسین
از خدایت شنیده ایم که گفت:
نقش ها ما کشیده ایم اما
اَحسنُ الخالِقین از آن روییم
که تو را آفریده ایم حسین!
زینت شانه های پیغمبر!
تا شنیدیم ساعت آخر:
دل چگونه بریدی از اکبر،
دل از عالم بریده ایم حسین!
این عَلَم ها و این علامت ها
اینچنین بی دلیل خم نشدند
همه ی ما شریک غم های
خواهری قد خمیده ایم حسین!
تن بی دست مانده ی سقا
دیده ای، وای از دلت آقا!
در عوض ما کنار هر آبی
عکس دستی کشیده ایم حسین!
بین شرم نگاه عباس و
آن دل نازک شما چه گذشت؟
از حرم تا حرم نفهمیدیم
ما که هر چه دویده ایم حسین!
روضه های مدینه می خوانیم
اولِ کربلا و می دانیم
از دعاهای مادرت بوده
که به اینجا رسیده ایم حسین!
شاعری با نگاه پاییزی
به دو چشم بهاری ام خندید
چه بگویم که اشک ما از چیست؟
چه بگویم چه دیده ایم حسین؟!...
قاسم صرافان ✍
پ.ن: تابلوی «مضطر» اثر استاد #حسن_روح_الامین
____
💠 شاگرد استاد بشید 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
•
•صَلَیاللهُعَلَیْکیَاأَباعَبدِالله
بدنم نقش زمین است میا کوفه حسیــن
خواهشمسلمتایناستمیاکوفهحسین 💔
#محرم
💠 @shagerde_ostad
•
▪️وارد مسجد شد و با درموندگی به مردم نگاه میکرد. چشمش افتاد به مسلم بن عوسجه. شنیده بود این مرد برای حسین بن علی بیعت جمع میکنه. رفت سراغ مسلم و گفت:«سلام برادر. من از اهالی شامم...» نتونست جلوی گریهاش رو بگیره. بلند بلند گریه میکرد!..
▪️مسلم بن عوسجه گفت:«چی شده برادر مشکلی داری؟» مرد شامی گفت:«من از شیعیان آقام علی بـن ابی طالبم؛ ثروت زیادی دارم! شنیدم دارن برای مولامون حسین بیعت جمع میکنن؛اومدم تا هم بیعت کنم، هم این سه هزار درهم رو بدم به نماینده امام تا باهاشون سپاهش رو جمع کنه و پدر این ابن زیاد ملعون رو در بیاره! اما من هرچی میگردم جناب مسلم بن عقیل رو پیدا نمیکنم!» و دوباره شروع کرد به گریه کردن!
▪️مسلم بن عوسجه، خیلی خوشحال شد. گفت: «ایشون به خاطر تهدید ابن زیاد مخفی شدن. من میتونم تو رو ببرم پیش ایشون فقط باید بهم قول بدی که این راز بین خودمون بمونه و درمورد مخفیگاه سفیر امام با هیچ کس صحبت نکنی!» مرد شامی قول داد و قسم خورد که با هیچ کس در این مورد حرفی نزنه.
▪️مرد شامی رو بردن به خونهی هانی؛ با مسلم بن عقیل دیدار کرد و تمام سه هزار درهم رو تحویل جناب مسلم داد. بعد از اون روز، مرد شامی شد یکی از افراد معتمد و همیشه حـاضر در جلسات مخفی شیعیان. همیشه کنار مسلم بن عقیل بود و نظرش برای همه محترم..
▪️مدتی گذشت و هانی بن عروه به دستور ابن زیاد احضار شد. ابن زیاد بهش گفت:
«حالا دیگه علیه ما با فرستاده حسین متحد میشی و نقشه قتل ما رو میکشی؟»
هانی یه لحظه جا خورد که ابن زیاد چطوری از همچین چیزی خبر داره؟ اما خودش رو جمع و جور کرد و گفت: «نمیدونم راجع به چی حرف میزنی؟ فرستـاده حسین به من چه ربطی داره؟ من چرا باید بخوام تورو بکشم؟!»
▪️ابن زیاد با پوزخند گفت: آها! که خبر نداری! مَعقَل بیا داخل!
معقل گفت: بله یا امیـر، و وارد شـد. هانی با دیدن معقل خشکش زد! معقل، غلام ابن زیاد، همون مرد شامی بود که اون همه پول برای کمک به قیام آورد و تمام مدت تو جلسات سری خودشون راهش داده بودن!..
▪️ابن زیاد با کمک گزارشهای معقل، هانی رو به شهادت رسوند تا به مردم بفهمونه ما به هانی که این همه نفوذ و قدرت داشت هم رحم نکردیم شما که جای خود دارین! در نهایت مردم از ترس جونشون جناب مسلم بن عقیل رو تنها گذاشتن و باعث شهادت ایشون شدن..
📚 منابع:
- ارشاد شیخ مفید، ج ۲، ص ۴۸_۴۵
- تاریخ طبری، ج ۵، ص ۳۶۵_۳۵۹
- الکامل، ج ۴، ص ۲۸ و ۴۰
#روایت_من
#محرم
________
💠 شاگردِ استاد (؏) بشید 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
•
همیشه برام سوال بود:
چطوری اباعبدالله، روز عاشورا جلوی لشکر کوفه میایستن و خطاب به همشون میفرمان: «شماها شکمهاتون از حرام پر شده که امروز حرف من رو نمیفهمید»؟!
امام معصوم که نعوذ بالله تهمت نمیزنه!
دروغ نمیگه!..
چجوری میشه بنا به قولی دوازده هزار مسلمون همه از دَم حرومخور باشن؟!
جوابش رو #حجت_الاسلام_کاشانی تو #سخنرانی امشب میدن.
گوش بدید خیلی جالبه 👌
ان شاءالله ساعت ۲۰:۰۰
@shagerde_ostad | شاگرد استاد بشید
Kashani-13940723-Nafahmi-ThaqalainSite.mp3
10.58M
🎙نفهمیِ عمدی (بررسی مردم کوفه)
جلسه دوم
• فرق قصه با عبرت چیست؟ 1:20
• تعلقی که جانباز عاشورا را مقابل امام سجاد قرار داد! 7:31
• بدبختی با تعلق مثبت! (تعلق به مستحبات) 9:28
• پیش پرداخت پول خون اباعبدالله 19:49
• سیستم تقسیم بندی عجیب یارانه مردم کوفه 20:41
• عریف، ناظر بر اموال و اعمال مردم! 22:03
• هجده هزار بیعت با مسلم بن عقیل، چگونه یک شبه به «هیچ» رسید؟! 24:44
• جریان آن «حرامخواری» که اباعبدالله به مردم مسلمان کوفه نسبت دادند چه بود؟! 27:00
#سخنرانی
#حجت_الاسلام_کاشانی
∞ شاگرد استاد بشید 👇
💠 @shagerde_ostad