eitaa logo
راویان فتح لنجان
492 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری راویان فتح لنجان ارتباط با ادمین: @Khadem_alshuahda
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️ امام زمان علیه السلام: همانا من بدون شک، دعا میکنم برای هر مومنی که به یاد آورد مصیبت جد شهیدم را و سپس دعا کند برای تعجیل در فرج و تأیید من. 📚مکیال المکارم 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
❤️ چه روزهای قشنگی داشتیم ❤️ چه یاران مردی داشتیم 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
باید قامت بست برای نمازی که گویی پس از آن وصال است ... 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌸 کتاب به قلم از لا به لای نخل ها، زیر نور خورشید، آب ها آرام آرام حرکت می کردند. کفش هایم از لیف خرما بود، در می آوردم تا خراب نشوند. زیر لب قران می خواندم. گاهی هم خورشید مصاحبم می شد. با نخلستان مانوس بودم. گاهی همان جا سر زمین، غذا می خوردم. خوراکم نان سبوس دار جو بود. گاهی هم گندم. زیاد اهل گوشت خواری نبودم. معتقدم نباید معده را قبرستان کرد. سرکه یا نمک، خورشت هایی بودند که اغلب با نان می خوردم. هیچ وقت دو خورشت را باهم نمی خوردم. باید نفس را به قناعت عادت داد، و الا کار به جایی می رسد که چیزی بیشتر از نیازش را طلب می کند. برای تنوع، گاه گیاهان دارویی راهم به سفره ام اضافه می کردم. بعضی وقت ها شیر شتر و خرمای عجوه میخوردم یا حلوای خرمایی که مادرم برایم می گذاشت. هیچ وقت یک دل سیر غذا نخوردم، بیشتر پول روزمزدی که در می آوردم را به نیازمند ها می بخشیدم و از گرسنگی به شکمم سنگ می بستم. لباس هایم اگر پاره می شد، با تکه پوستی یا لیف خرمایی وصله شان می زدم تا مجبور نباشم در آن شرایط لباس جدیدی بخرم. با همه این ها، مصمم شدم پاپیش بگذارم. وضو گرفتم کهنه عبایم را تن کردم و رفتم خواستگاری. آن روز ها تنها دارایی ام از مال دنیا شمشیر و زره و همان یک شتر بود که با آن آب می کشیدم. تنها و بدون مادرم رفتم. پیامبر تا حیاط به استقبالم آمدند. دستم را گرفتند و باهم رفتیم داخل. روی حصیر نشستیم، سرم را زیر انداختم. از خجالت زبانم بند آمده بود، صورتم داغ شده بود. پیامبر انگار از دل پر آشوب شوریده ام خبر داشتند. -چرا حرف دلت را نمی زنی؟ راحت باش. لحنشان مثل همیشه آرام و گیرا بود. -از بچگی نان و نمکتان را خوردم. افتخار هم صحبتی با شما مایه مباهات من است. همیشه به من لطف داشتید. برای تربیتم وقت گذاشتید. در این چند سال عمر، هیچ وقت سرگردان نشدم و از هدف اصلی زندگی فاصله نگرفتم؛ همه این هارا مدیون شما هستم. خودتان بهتر از هرکس دیگری می دانید که همه کس من هستید. 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
18.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💗 نماهنگ | دعای امام زمان(عج) 🎥 قرائت دعای سلامتی امام زمان(عج) توسط حضرت آیت الله خامنه‌ای ✏️ رهبر انقلاب: وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرموده‌اند: ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم. 💻 Farsi.Khamenei.ir 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
🔴 🔹‌امام حسین علیه السلام: 🔹‌إيّاكَ أن تَكونَ مِمَّن يَخافُ عَلَى العِبادِ مِن ذُنوبِهِم ويَأمَنُ العُقُوبَةَ مِن ذَنبِهِ. مبادا از كسانى باشى كه به سبب گناهانِ بندگانِ خدا بر سرنوشت آنان بيمناك است، ولى خود را از سزاى گناه خويش ايمن مى داند. 🔹‌گزیده تحف العقول، صفحه37 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
💚 صفحه 19 🌸تلاوت روزانه یک صفحه از قران کریم 🙏التماس دعا 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
✍🏻 انتشار دستخط امام خامنه‌ای بر تصویر 🕊شهیدمحسن وزوایی: اگرنتوانستید جنازه ام رابہ عقب بیاورید آنرا بروی مین های دشمن بیندازید تاجنازه من ڪمکے به اسلام کرده باشد 🌹شهید وزوایی اولین دانشجویی بود که در تسخیر لانه جاسوسی وارد سفارت شد. 🕊شهادت۱۳۶۱/۲/۱۰ عملیات بیت المقدس 🌹شادی روحش صلوات 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
23.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤔صحنه‌ی جالب روبرو شدنِ شهیدزین‌الدین باسرهنگ عراقی که به اوسیلی زده بود یکی اززیباترین کلیپ‌هائی که براشهداتولیدشده؛قطعاً همینه. فاطمیه یازهرا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌸 کتاب به قلم از فداکاری هایم در میدان جنگ گفتم. از همه توفیقاتی که برای پیش قدم شدن در اسلام نصیبم شده بود. -همه این هارا قبول دارم، تو در نظر من برتر از این هایی. کسی از درونم مدام فریاد می زند، برو سر اصل مطلب. -یا رسول الله من دوست دارم با کسی که مایه آرامشم باشد، ازدواج کنم. امروز آمده ام فاطمه را از شما خواستگاری کنم. دندان های پیامبر مثل دانه های تگرگ نمایان شد. -همان طور که میدانی فاطمه قبل از تو خواستگارهای دیگری هم داشت؛ اما به همه آنان جواب رد داد. منتظر باش بروم نظرش را بپرسم و بیایم. در آن روزگار، پدر و مادرها همه کاره بودند. تقریبا دخترها هیچ اختیاری از خودشان نداشتند. گاه پیش می آمد دختری مجبور می شد، علی رغم میلش تن به ازدواجی دهد که هیچ خوش ندارد؛ اما پیامبر، نظر فاطمه را درباره خواستگارهایش می پرسیدند. ساکت و دل نگران به حصیر چسبیده بودم. قلبم محکم می کوبید که لب های خندان پیامبر نگاهم را پر کرد. -از خواستگاری شما که گفتم، سکوت کرد. رویش را برنگرداند. سکوت علامت رضاست. الحمدالله خدا خودش این قضیه را به عهده گرفت. قبل از آمدنت، فرشته ای نازل شد و فاطمه را برایت خواستگاری کرد. نزدیک بود از خوشحالی پردرآورم. احساس خوش غریبی بود. کلی تشکر کردم و سریع برگشتم خانه تا این خبر خوش را به مادرم بدهم. دوست داشتم تا مدت ها احساس آن روز را با خود نگه دارم. 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
💚 صفحه 20 🌸تلاوت روزانه یک صفحه از قران کریم 🙏التماس دعا 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
🌷 شهید سیدمرتضی آوینی: اینان مردانی هستند که خود را به قافلهٔ ۶۱هجری رساندند، تا در رکاب امام عشق شهید شوند.. 🌴 کربلای جبهه ها یادش بخیر.. 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما همان مردان ترکش خورده ایم مرگ را خوردیم، اما زنده ایم ما زجمع تیغ و آتش زاده ایم ما تقاص عشق راپس داده ایم ما بسیجی با ولایت زنده ایم در رکابش تاابد رزمنده ایم .هفته مقدس بسیج بر دلاور مردان بسیجی مبارک باد🌹🌹🌹 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شهروند لبنانی پس از ویرانی خانه‌اش: 🔹‌جان، خون و فرزندان ما فدای تو ابوهادی؛ شیخ نعیم این مسیر را ادامه بده.. جان ما، اموال ما و فرزندان ما با شیخ نعیم و همه مجاهدان است.. هر قطره خونی که ریخته شد، فدای تو باد سید؛ عقب‌نشینی نمی‌کنیم و سلاح را رها نخواهیم کرد.. لبیک یا نصرالله.. 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سه چیز هنگام احتضار از جلوی چشمان آدم رد میشه...! 🎙آیت‌الله مجتهدی (ره) 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت قهرمانی 🌷سردارشهیدشاهمراد🌷 از دیار ورنامخواست 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
قال رسول الله (ص): (لو اجتمع الناس على حب علی بن أبی طالب لما خلق الله عز وجل النار) اگر همه ی مردم بر محبت علی ابن ابیطالب گرد می آمدند، هرگز خداوند آتش جهنم را خلق نمیکرد. [ينابيع الموده:ص105ب20] 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
💚 صفحه 21 🌸تلاوت روزانه یک صفحه از قران کریم 🙏التماس دعا 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
🔥 بمباران اندیمشک، نمونه ای از جنایات صدام 💠 طولانی‌ترین بمباران یک شهر بعد از جنگ جهانی دوم در اندیمشک بمباران وحشیانه شهر از سوی نیروی هوایی ارتش رژیم بعث عراق طولانی ترین بمباران تاریخ در زمان زمان ، در تاریخ ۴ آذر سال۶۵ صورت گرفت. در این روز از ساعت ۱۱:۴۵ تا ۱۳:۲۵ شهرستان به مدت يك ساعت و ۴۵ دقيقه توسط ۵۴ فروند (در برخی منابع ۵۷فروند هم ذکرشده) هواپيمای رژیم بعث مورد حمله قرار گرفت. در این حمله وحشیانه، نقاط مهمی همانند ايستگاه راه آهن مورد اصابت قرار گرفته و بيش از ۳۰۰ نفر از هموطنانمان شامل شهروندان و مسافران شهيد و ۷۰۰ نفر دیگرمجروح شدند. 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
18.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به دلاوران دوران دفاع مقدس شهرچمگردان 🌹🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
خالده زنی از اهالی بصره عراق که به شغل معلمی مشغول بود . در سال ۲۰۱۶ در حالیکه با ماشین شخصی خود روانه محل کارش بود، ماشین نزدیک به وی ، دچار انفجار و حریق می‌گردد و ماشین وی نیز آتش می‌گیرد. خالده درحالیکه لباسش آتش گرفته بود از ماشینش پیاده می‌شود اما بعد از اینکه متوجه می‌شود که لباس تنش در حال سوختن است و جسمش عریان خواهد گشت، راضی نمی‌شود تا جسمش در مقابل مردم عریان گردد، دوباره به طرف ماشینش برمی‌گردد و در را باز نموده داخل ماشین می‌نشیند. یکی از افراد پلیس درحالیکه گریه می‌کرد باصدای بلند فریاد می‌زند که من مانند برادرت هستم، از ماشین پیاده بشو تو را با لباس خودم می‌پوشانم؛ اما وی از پایین شدن امتناع می‌ورزد و ترجیح می‌دهد بسوزد تا مبادا کسی جسمش را ببیند. عراقی‌ها وی را شهیدِ شرف و ناموس، لقب گذاشتند و در میدان هوایی بصره اطراف ماشینش حفاظی کشیدند از وی تندیس ساختند تا یادش جاویدان بماند. این را باید برای بعضیاااا در داخل تعریف کنید. 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
🟢 عکس شهیدی که در اتاق رهبر معظم انقلاب نصب شده بود؟ 🟡 مقام معظم رهبری فرمودند: «شما به چهره این شهید نگاه کنید، چقدر معصوم و زیباست، الله اکبر من این را در اطاق خودم گذاشته ام و به آن خیلی علاقه دارم.» 🔹️حضرت آقا نگاه عمیقی به عکس شهید انداخت و پرسید: چه نکته ای در این عکس مظلومیت شهید را بیشتر می کند؟ گفتم: « این بسیجی، با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته که گرد و خاک وارد لوله اسلحه نشود. یعنی این شهید هنوز به خط و صحنه درگیری نرسیده است.» با این حرف، حضرت آقا عکس را جلوتر بردند و در حالی که نگاهشان را به آن عزیز دوخته بودند، با حسرت و باحالتی زیبا فرمودند: الله اکبر ، عجب!! سبحان الله، سبحان الله 💬راوی: مسعود ده نمکی 🔹️ شهید بزرگوار هادی ثنایی مقدم در دی ماه سال ۶۵ در شلمچه به شهادت رسید... 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆آخرین نامه یحیی سنوار به مجاهدان حماسی ♦️این صوت بخشی است از نشست خبری اسامه حمدان عضو دفتر سیاسی حماس اندکی پس از شهادت سنوار. | | | 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
🌹 ان شاءالله امام زمان عج خدمتهای جهادی را تایید بفرمایند 🌹 الحمدلله با دعای دوستان بزرگوار و تلاش و مجاهدت شبانه روزی جهادگران مخلص ☘گروه‌ جهادي شباب الزهرا 🌷کسب رتبه 🌴 موفق ترین گروه جهادی دربین ۵۳۰۰۰ گروه جهادی درکشور 🔷گروه‌ جهادي شباب الزهرا زرین شهر https://eitaa.com/jahadgarshabab
☀️ سهمشان، آر پی جی ، گلوله ... نان خشک❗️ 🔹 اگر خوب بنگریم، آنها دنبال سهم نبودند، آمده بودند دینشان را به جنگ ادا کنند 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/jahadgarshabab
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌸 کتاب به قلم سه سال دوم هجری بیست و چهارم ماه رمضان بود، پیامبر در حضور اقوام و دوستان خطبه عقدمان را در مسجد خواندند. -خداوند به من امر فرمود، فاطمه را به ازدواج علی در بیاورم. شمارا گواه می گیرم و طبق سنت قائمه و فریضه واجبِ... . به لطف خدا فاطمه بله را گفت و همه صلوات فرستادند. پیامبر آن قدر خوشحال بودند که صورتشان مثل ماه شب چهارده می درخشید. همه به پیامبر و من تبریک گفتند. -خدا این عقد را مبارک گرداند. شیرینی سفره عقدمان خرما بود. پیامبر بلند شدند، ظرف خرما را به مهمان ها تعارف کردند. بعد مراسم به خانه پیامبر رفتیم. خانم های فامیل و دروهمسایه، تا در خانه همراه مان آمدند. ام ایمن و ام سلمه و مادرم هم یکی در میان قربان صدقه مان می رفتند. به خواست پیامبر کنار فاطمه نشستم. دست هایشان را بالا بردند و برایمان دعا کردند. خبر عقدمان که همه جا پیچید، خیلی ها به پیامبر گله کردند. -ما از علی کمتر بودیم که اورا ترجیح دادی؟ 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/jahadgarshabab
.... 🌷برای شروع عملیات کربلای چهار منتقل شدیم آبادان. به عنوان غواص خط شکن زدیم به دل دشمن، وقتی وارد معبر دشمن شدیم، سعید محمدی اصل رو دیدم! 🌷باورم نمی شد، هر دو پایش قطع شده بود، پیکرش هم افتاده بود یه گوشه از معبر، دهانش رو نگاه کردم دیدم پر از خاکه، یه لحظه بغض گلویم رو گرفت. 🌷وقتی برگشتیم، علت کارش رو از بچه ها پرسیدم. گفتند: وقتی ترکش خورد به پای سعید، دهان خودش رو پر از خاک کرد. می خواست از شدت درد صدای ناله اش بلند نشه تا عملیات لو نره! خودش رو فدا کرد تا بچه ها قتل و عام نشن. 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/jahadgarshabab
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌸 کتاب به قلم -من با اجازه و خواست خدا فاطمه را به نکاح علی درآوردم، فقط علی هم کفو فاطمه است. 💜💛💜💛💜💛💜 تقریبا یک ماه از عقدمان گذشت. دلم حسابی برای فاطمه تنگ شده بود. هر روز به مسجد می رفتم. نمازم را به پیامبر اقتدا می کردم، بدون اینکه از او حرفی بزنم. یک روز ام ایمن کنارم کشید. -می خواهی با پیامبر حرف بزنم، عروسی را زودتر بگیرید؟ -من که از خدایم است. با عایشه و سوده پیش پیامبر رفتند. ام ایمن خدمتکار آمنه خاتون و پرستار پیامبر در دوران کودکی بود. پیامبر خیلی دوستش داشتند. همیشه احترامش را نگه می داشتند و اورا مادر صدا میزدند. -اگر خدیجه زنده بود با عروسی فاطمه چشمش روشن می شد. بیایید دست این دو جوان را توی دست هم بگذارید. علی دوست دارد همسرش را خانه خودش ببرد. پیامبر، اسم خدیجه را که شنیدند، مثل باران ابر بهار گریه کردند. -چقدر دلم برایش تنگ شده است. روز های سختی بود. همه به چشم یک یتیم فقیر نگاهم می کردند و تنهایم گذاشتند؛ اما خدیجه باهمه دارایی اش پایم ماند. دروصفم، شعر های زیبایی می گفت، هنوز آن ها را به یاد دارم. -خداراشکر حالا خدیجه در جوار رحمت خداست. حال پیامبر کمی روبه راه شد. -مادر! من توقع داشتم علی خودش پا پیش بگذارد. او تا امروز همسرش را از من نخواسته است. اصلا الان علی کجاست؟ پشت در منتظر ایستاده بودم، ام ایمن از اتاق بیرون آمد. -بیا برویم داخل. 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/jahadgarshabab