🌐اردوغان در سودای خلافت اسلامی
راوی #سیاست_خارجی: رییسجمهور ۶۶ساله ترکیه در جدیدترین ماجراجوییاش فرمان تغییر کاربری ایاصوفیه از موزه به مسجد را امضا کرد و این شعر فارسی سلطان محمد فاتح هنگام فتح قسطنطنیه (استانبول کنونی) را خواند:
بوم نوبت می زند بر طارم افراسیاب
پردهداری می کند در قصر قیصر عنکبوت
این فرمان که دو روز قبل (جمعه) بهدنبال رأی دیوان عالی اداری این کشور صادر شد، حواشی بسیاری داشته است؛ اقدامی که میتواند به چالشی جدی در روابط ترکیه با اروپا و حتی در سطحی وسیعتر در روابط جهان اسلام با جهان مسیحی تبدیل شود.
برخی مقامات و نهادهای سیاسی و مذهبی مهم دنیا به این اقدام ترکیه اعتراض کردهاند؛ از جمله یونسکو، وزارت امور خارجه فرانسه، وزارت امور خارجه امریکا، اتحادیه اروپا و کلیسای ارتدوکس روسیه. چندی پیش نیز یونان؛ همسایه ترکیه قرائت قرآن در ایاصوفیه را باعث جریحهدارشدن احساسات مسیحیان دانسته بود. همچنین مخالفان داخلی رییسجمهور ترکیه این اقدام وی را پوپولیستی و برای انحراف افکار عمومی نسبت به مشکلات اقتصادی این کشور ارزیابی میکنند. در مقابل بسیاری از اسلامگراهای بهویژه رادیکال داخل ترکیه و نیز دیگر کشورهای اسلامی، از این اقدام اردوغان ابراز خوشحالی و آن را ستایش کردهاند؛ خاصه آنکه اردوغان در جدیدترین پیامش در توییتر نوشته: «احیای مجدد ایاصوفیه؛ نویدی است بر آزادی مسجد الأقصی».
مقامات ترکیه در پاسخ به اعتراضات و انتقادات مطرحشده مدعیاند که این مسأله از شؤون داخلی این کشور است؛ ادعایی که حتی از نقطهنگاه مناسبات بینالملل نیز قابل خدشه است؛ چراکه ایاصوفیه جزو میراث جهانی در یونسکو ثبت شده است. طبق نظر این نهادِ زیرمجموعه سازمان ملل، هرگونه تغییر کاربری در این بنای تاریخی باید به اطلاع این سازمان برسد تا در صورت نیاز در کمیته میراث جهانی بررسی شود.
ایاصوفیه در سال ۵۳۷ میلادی بهعنوان یک کلیسای اسقفی ارتدوکس در دوران امپراتوری بیزانس ساخته شد و تا قرنها از مهمترین و بزرگترین کلیساهای مسیحیان جهان بود. در سال ۱۴۵۳ میلادی بعد از شکست صلیبیون بهدست مسلمانان در زمان سلطان محمد فاتح، ایاصوفیه به مسجد تبدیل شد. نهایتاً در دولت سکولار مصطفی کمال آتاترک(پدر ترکیه نوین)، کاربری آن از مسجد به موزه تغییر یافت.
اقدام رییسجمهور ترکیه در بازگشت کاربری این بنا به مسجد، دربرگیرنده پرسشهای مهمی است؛ آیا اردوغان بهدنبال احیای امپراتوری عثمانی است؟ تبعات اقداماتی از این دست در روابط ترکیه با غرب چه خواهد بود؟ تکلیف سکولاریسم، این میراث بزرگ آتاتورک (به زعم طرفداران کمالیسم) چه میشود؟
اما مروری اجمالی بر زندگی اردوغان و فعالیتها و اقدامات مهم وی در طول دوران سیاستورزیاش بهویژه در دوران ریاستجمهوری نشان میدهد که وی برای تداوم، گسترش و تعمیق قدرتش در چارچوب استراتژی راهبردی «نوعثمانیگری» از هیچ اقدام هرچند عجیب و غیرمترقبهای فروگذار نمیکند. در زیست سیاسی چنین سیاستمدارانی معمولاً رفتارهای ضد و نقیض و وضعیتهای پارادوکسیکال نیز دیده میشود. اردوغان هم شهروند افتخاری تهران است و هم اولین مسلمانی است که جایزه کمیته امریکایی یهودیان را دریافت کرده (در اولین سفرش بهعنوان نخستوزیر ترکیه به امریکا). از مصافحه زن و مرد دفاع میکند و آن را یک عادت اجتماعی و پذیرفتهشده میداند و در عین حال مخالف برابری زن و مرد است. از یکسو برای عضویت ترکیه در ناتو و اتحادیه اروپا تلاش میکند و از سوی دیگر میگوید: «بیگانگان تنها در پی پول و ثروت مسلمانها هستند. غربیها خود را دوستان ما جلوه میدهند اما آرزوی مرگ ما را دارند» (۲۷ نوامبر ۲۰۱۴). بر دموکراسی تأکید میکند، اما آزادی شبکههای اجتماعی را تاب نمیآورد. خود را یک نواندیش مسلمان میداند ولی از مهمترین حامیان اولیه داعش بوده است.
اگر اقدام اخیر رییسجمهور ترکیه مبنی بر تغییر کاربری ایاصوفیه از موزه به مسجد حرکتی در چارچوب نوعثمانیگری و سودای اردوغان برای احیای امپراتوری عثمانی باشد، میتواند عواقب ناخوشایندی را رقم بزند. اقداماتی ازین دست در منطقه حساس خاور میانه و در شرایط ملتهب فعلی و بهویژه با وجود قدرتهای دیگری که برخی از آنها نیز در حافظه تاریخیشان سابقه امپراتوری دارند، جز فراهمکردن بستر برای فتنهسازی فرقهای - مذهبی ثمرهای ندارد. به نظر میرسد حمایت اردوغان از داعش نیز مبتنی بر تلاش وی برای احیای خلافت بوده و از این نظر با داعش همرأی بود.
ترکیه کشوری دموکراتیک و رجب طیب اردوغان نیز رییسجمهور منتخب مردمی است؛ اما به قول تیموتی اسنایدر در کتاب «استبداد؛ بیست درس از قرن بیستم» دموکراسیها نیاز به مراقبت دارند و نباید فراموش کنیم که نازیسم و فاشیسم از دل دموکراسیهای غربی بیرون آمدند.
@rawinews
🔸کشتار گوهرشاد؛ یک واقعیت تلخ و دو ابهام مهم
راوی #تاریخ : کشتار معترضان مسجد گوهرشاد در ۲۱ تیر ۱۳۱۴ به عنوان مهمترین سرکوب معترضان دوره رضاشاه در اذهان قشر مذهبی به مثابه نماد دینستیزی حکومت پهلوی نقش بسته است. این رخداد تاریخی دچار دو ابهام مهم است:
1⃣ انگیزه معترضان
بر خلاف تصور غلط رایج، کشتار معترضان گوهرشاد در واکنش به قانون یکسانسازی لباس و اجباری شدن کلاه پهلوی برای آقایان بود، و نه کشف حجاب زنان. قانون کشف حجاب اجباری شش ماه پس از واقعه گوهرشاد و در روز ۱۷ دی اعلام و عملی شد. ضمن اینکه برخی مورخین همانند برخی علمای وقت مشهد معتقدند که رضاشاه، خشمگین از واقعه گوهرشاد و تبعات آن، برنامه کشف حجاب را چند ماه زودتر اجباری کرد. البته درباره نحوه کشف حجاب نیز آنگونه که از آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی در کتاب «جرعهای از دریا» نقل شده و آیتالله دکتر محقق داماد در گفتگویی گفته است، بخش الزامآور این قانون شامل چادر میشده و البته برداشتن روسری نیز تشویق میشده است.
اغلب علمای مهم مشهد که نگران جان مردم بودند، از هرگونه اعتراض تند منع میکردند و ترجیح میدادند با فرستادن آیتاللهالعظمی سید حسین قمی به تهران و مذاکره با شاه، مسأله را فیصله دهند. هرچند تبعات واقعه گوهرشاد نه تنها دامن علمای مشهد را گرفت و رضاشاه آنان را تبعید یا حبس کرد، بلکه محمدعلی فروغی؛ نخستوزیر بانفوذ عصر پهلوی نیز از چشم شاه افتاد و پدر دامادش که سرپرست آستان قدس بود اعدام شد.
2⃣تعداد شهدا
هرچند برخیها تعداد کشتگان سرکوب گوهرشاد را تا بالای ۱۷۰۰ نفر رساندهاند، ولی آمارهای معتبرتر نشان میدهد کمتر از صد نفر در این سرکوب بیرحمانه کشته شدهاند. مرحوم بهلول که صحنهگردان مهم معترضان بوده، از ۱۴ معترض و ۸ مامور دولتی به عنوان قربانیان یاد کرده است. در اینباره به این مقاله سایت قدسآنلاین (وابسته به آستان قدس رضوی) میشود رجوع کرد.
🔺استبداد خونین و احساس فراگیر نارضایتی عمومی
تعداد کشتهها چه بالای هزار نفر باشد و چه زیر صد نفر، واقعیت تلخ آن بود که رضاشاه راه نوسازی کشور را در تغییر اجباری پوشش مردان و زنان و کشتن مخالفان این تغییر پوشش دیده بود؛ مبتذلترین و مضحکترین روش مدرن کردن جامعه!
ورود نظامی و سطحی مدرنیته فقط به زیان نوسازی کشور شد و بدفهمی بزرگی در مسیر توسعه ایران ایجاد کرد. این سیاست سطحی و خشن به سطحی شدن باورهای مخالفان تمدن جدید نیز دامن زد و حاشیه را بر متن مستولی کرد.
خود رضاشاه از نخستین قربانیان این روشهای سطحی و مستبدانه بود و اغلب افکار و اقشار جامعه؛ از مذهبی تا غیر مذهبی، از شهری تا روستایی، و از تحصیلکرده تا بیسواد با سقوط خفتبار او نفس راحتی کشیدند.
@rawinews
🌐گامی به سوی اجتماعیشدن فلسفه اسلامی
راوی #اندیشه : آیتالله دکتر مهدی حائری یزدی (1378-1302)؛ فرزند آیتاللهالعظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه معاصر قم)، از شاگردان برجسته آیات عظام حجت، بروجردی، خمینی، سید احمد خوانساری و آشتیانی در فقه و اصول و فلسفه، منصوب دکتر مصدق به عنوان مجتهد جامعالشرایط در شورای عالی فرهنگ با معرفی آیتاللهالعظمی بروجردی، اولین سفیر ایران در واشنگتن پس از انقلاب، حائز درجه دکتری فلسفه تحلیلی از دانشگاه تورنتو، استاد فقه و فلسفه اسلامی در دانشگاههای آکسفورد، جورجتاون، میشیگان و مکگیل، مدرّس فلسفه اسلامی در حوزه علمیه قم و مدرسه سپهسالار و دانشگاه تهران و نویسنده کتابهای کاوشهای عقل نظری، کاوشهای عقل عملی و تقریرات درس خارج اصول آیتالله بروجردی با عنوان «الحجة فی الفقه» است.
خواهرزادهاش آیتالله دکتر سید مصطفی محقق داماد میگوید: «ایشان رمانی دارد به نام کودک اندلسی که سال 1317 شمسی و در 15 سالگی نوشته است. وقتی انسان میخواند، میبیند روحیه وطندوستی در این رمان موج میزند. دومین قلم فارسی ایشان مقالاتی بود که علیه رضاخان نوشته بود. یکجا رضاخان گویا علیه قرآن کنایه زد و ایشان ناراحت شد و در روزنامه استوار سلسله مقالات بسیار زیبا و خوشقلمی را در دفاع از قرآن و حجاب نوشت. شهربانی قم اینها را مرتب کرد و برای فروغی فرستاد و برای او نوشتند که مهدی حائری فرزند عبدالکریم اینها را نوشته است. دستخط فروغی موجود است که: هیچ اقدامی نکنید و عکسالعملی نشان ندهید».
دکتر محقق درباره اندیشه سیاسی دکتر حائری گفته است: «ایشان با برهان، تئوری مالکیت مشاع را داشت و از آن به تئوری دولت نقب زد که به لحاظ حقوقی بسیار مهم است. یک بار شفاهاً گفتم مالکیت مشاع در حقوق خصوصی است. چگونه از حقوق خصوصی میخواهید به حقوق عمومی ببرید؟ ایشان جواب داد که بسیاری از مفاهیم و زمینههای مباحث حقوق خصوصی و عمومی مشترکاند».
دکتر حسین نصر نیز در مقدمه کتاب «علم حضوری» مرحوم حائری، او را نخستين كسی دانسته که اشراف مستقیم و بیواسطه بر فلسفه اسلامی و غربی داشت و در هر دو وادی قلم زده است.
دکتر حائری یزدی در جایی با اشاره به اهمیت قوه اجتهاد حوزوی در فلسفهورزی خود نوشته: «موفق شدیم بعض از مسائلی را که فلاسفه ما به حلّ نهایی نرساندهاند در پرتو قوه قدسیه اجتهاد حل و فصل کنیم» (کاوشهای عقل نظری، ص30-31). همچنین در جای دیگری گفته که «با اتکا به قوه قدسیه اجتهاد و عقل بسیط اجمالی که خلاّق تفاصیل است» توانسته «نظریه وحدت وجود منطقی» خود را در مقابل «وحدت وجود عرفانی»و در قالب «هرم هستی» عرضه کند. او تئوری «هرم هستی» را زیربنای تمام تئوریهای دیگر خود در مباحث جهانشناسی، جامعهشناسی، انسانشناسی، حقوق بشر، سیاست مُدُن و مباحث نفس میداند (هرم هستی، ص7-8).
یکی از کاستیهای مهم فلسفه صدرایی که در سخنرانی رهبری در جمع گروهی از طلاب و استادان مدرسه عالی وابسته به ایشان نیز مورد اشاره قرار گرفت، فقدان کاربست سیاسی و اجتماعی است. از مواضعی که میتوان نشان داد آیتالله دکتر مهدی حائری حکمت متعالیه را با بازخوانی انتقادی به عرصه واقعیتهای اجتماعی و سیاسی وارد ساخته است، آنجاست که در تبیین معنای مستقلات عقلیه، به بحث عدالت اشاره کرده و میگوید: «عدالت خداوند در چند مرحله ظهور و تجلی پیدا میکند؛ یکی در مرحله تکالیف است، یعنی تکالیفی که باریتعالی برای مخلوقات خود وضع کرده نباید شاق و طاقتفرسا و ظالمانه باشد ... بلکه باید بر طبق موازین عدل و انصاف و موازنه میان قدرت و جامعه باشند و فواید آنها به صورت فردی و جمعی نصیب مکلفان گردد. جای دیگری که عدالت خداوند ظهور و تجلی پیدا میکند، سیستم حکومت است. حکومتی که پیامبران بر اساس عدل به جوامع انسانی پیشنهاد کردهاند به خصوص پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) که خودشان رئیس حکومت بودهاند، عادلانه است و خود، چون شاهین این موازنه محسوب میشود، عادل است. به عبارت دیگر، در زمان ظهور حضرت رسول(ص) و ظهور اسلام که حکومت مطلقه عادله الهی ظهور و نمونه تاریخی پیدا کرده، هیچ ظلمی در آن نظام از آن جهت که نوعی نظام حکومتی است، لااقل تشریع و تأسیس نشده است و این خود تجلی و نشانه دیگری از عدل الهی است. رابطه این حکومت با شهروندان، یعنی مسلمانان و کفاری که در زیر پرچم و ذمه اسلام به سر میبرند، بر اساس عدالت فردی و اجتماعی و آزادیهای فردی و اجتماعی و فکری و مذهبی استوار بوده است. در این نظام، پلورالیسم سیاسی مورد تأیید و تأکید بوده، چون عدالت بنا بر مذهب عدلیه حقیقت و واقعیتی عقلانی است و به دستور شرع نیست» (کاوشهای عقل عملی، ص137-138).
📸حضرات آیات سید ابوالفضل زنجانی، شیخ مرتضی و برادرش شیخ مهدی حائری یزدی
👈🏻یادداشت سال گذشته راوی درباره دکتر حائری یزدی را نیز در اینجا بخوانید.
@rawinews
🌐دغدغههای زنان نواندیش عرب
راوی #اندیشه : برخی زنان متفکر عرب کوشیدهاند تا با تفسیری از دین، نگاهی دوباره به جایگاه زن در اسلام بیاندازند. آنها به دنبال نقد نظام مردسالار و برابری بیشتر زن و مرد هستند.
✴️آمنه ودود یکی از این محققین است. او وقتی بیست ساله بود به دین اسلام گرایش یافت. نامش مِری تسلی بود و مذهب مسیحیت پروتستان داشت. او کوشیده است با کتاب «قرآن و زن» به بازخوانی قرآن بپردازد. معتقد است که قرآن روحی دارد و این روح، به برابری میان زن و مرد حکم کرده است. وی معتقد است که غلبه نظام مردسالار باعث شده تفسیرها از آیات قرآنی به سمت برتری مردها گرایش پیدا کند. ودود مدعی است برای اینکه هدایت عام قرآن استمرار داشته باشد، در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اخلاقی باید میان امور خاص تاریخی یا فرهنگی دورانِ نزول قرآن با عصر امروز تفکیک قائل شد. وی که اینک 68 ساله است حتی به جواز امامت نماز جمعه برای بانوان حکم کرده و خود نیز در نیویورک نماز جمعه اقامه میکند.
❇️فاطمه مرنیسی (2015-1940) هم در همین راستا به تحقیقاتی میپرداخت. او محققی مراکشی بود و ادعا داشت که هر چه محدودیت در قبال زنان اِعمال شده، از رفتارهای مسلمانان بوده و نه متون دینی. به باور او قبل از اسلام، زنان از حق مالکیت برخوردار نبودند و حتی در آداب و رسوم عرب جاهلیت، همواره زنان مانند اشیاء به ارث برده میشدند، اما با ظهور اسلام و بعد از نازل شدن سوره نساء که حاوی قوانین جدید ارثی بود، امتیازات مردان در این زمینه حذف شد و زنان هم مانند مردان صاحب ارث شدند. وی معتقد بود که خداوند در قرآن اعلام میکند زن و مرد را برابر آفریده و تنها ملاک برتری آنها تقواست. وقتی که تقوا ملاک شد، مردان هیچ گونه برتری نسبت به زنان نداشته و با یکدیگر برابرند. او به این مساله تاکید میکرد که جنسیت معیار به دست آوردن رحمت خداوند نیست. با این مبنا مرنیسی حتی به برابری و همسانی حقوق زن و مرد نیز حکم میکرد. «زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش» کتاب مشهور او بود که در ایران نیز مورد استقبال قرار گرفت.
*️⃣این رویکردها اگرچه منطبق با نگرشهای غالب دینی نیست اما میتوان سخن آنها را شنید و درصدد پاسخهای منطقی و معقول به این نوع نگرشها برآمد. همچنین این آثار در میان زنان اهل سنت تألیف و عرضه شده و معطوف به فقه شیعه نیست. به نظر میرسد جای خالی زنان محقق شیعه که در مسائل نوظهور به ارائه آثار مستدل و مبتکرانه با رویکرد شیعی بپردازند خالی است.
📸عکس نماز جماعت آمنه ودود در نیویورک
@rawinews
🌐سلطان اردوغان فاتح!
راوی #سیاست_خارجی : این تصویر دو تن از نمازگزاران نخستین نماز جمعه مسجد ایاصوفیای استانبول است که پس از ۸۶ سال وقفه، دیروز با حضور اردوغان برگزار شد.
روی لباس این نمازگزاران، تصاویر سلطان محمد دوم عثمانی (فاتح قسطنطنیه و متلاشیکننده امپراتوری هزار ساله بیزانس) و اردوغان در کنار عکس مسجد تاریخی ایاصوفیا به چشم میخورد که این جمله، بالای تصاویر آمده است: «زنجیرها را شکستیم و ایاصوفیا را فتح کردیم».
اردوغان نیز هنگام اعلام تبدیل موزه ایاصوفیا به مسجد، شعری را خواند که سلطان محمد فاتح هنگام فتح این شهر تاریخی خوانده بود.
حالا دیگر هم خود اردوغان و هم حامیان مردمیاش ابایی ندارند که وی را در کنار پادشاهی قرار دهند که به امپراتوری هزار ساله روم شرقی خاتمه داد و کلیسای هزار ساله ایاصوفیا (حکمت مقدس) را به مسجد تبدیل کرد. اکنون نام اردوغان در تاریخ، کنار سلطان محمد دوم به عنوان کسانی ثبت شده که این بنای باشکوه را به مسجد بدل کرده و در آن نماز برپا کردهاند.
امام این مسجد در نخستین خطبه خود، از سلطان محمد فاتح و اردوغان به نیکی یاد کرد و خدمت آنان به دین اسلام را ستود.
به خاطر بیاوریم که چند سال پیش، اردوغان با گرد هم آوردن رهبران گروههای مهم فلسطینی از جمله حماس، از زبان آنان شنید که او را رهبر جهان اسلام لقب میدادند. حالا این پروژه به مرحله جدیتری رسیده و این رهبر بلندپرواز ترک، خود را در برابر مسیحیان و غرب قرار داده و با وجود مخالفت گسترده آنان، موزه ایاصوفیا را دوباره به مسجد بدل کرده است. تبدیل این موزه به مسجد، از وعدههای انتخاباتی اردوغان در انتخابات سال گذشته بود.
باید منتظر ماند و دید که جاهطلبیهای شخصی و بلندپروازیهای ملی و دینی اردوغان تا کجا استمرار مییابد. او نشان داده که همزمان میتواند از عهده رایزنی دیپلماتیک و پروپاگاندای ملی و دینی برآید. اما وی مخالفان جدی در کشورش دارد که تمایل ندارند لطمهای به نظام لائیک این کشور وارد شود و این کشور در مواجهه با غرب قرار گیرد.
البته این رفتارهای اردوغان را میشود به معنای تلافی شکست تلاشهای چندین ساله ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا نیز تفسیر کرد. ترکیهای که اجازه غربی شدن نیافته، میکوشد پرچمدار شرق و جهان اسلام شود و نقاط حساس هویتی و دینی غرب مسیحی را تحریک و تحقیر کند؛ بهویژه آنکه مسیحیت در گسترش و جهانگیریاش وامدار امپراتوری بیزانس بوده است.
هرچند این تلاشهای ترکیه میتواند بر نگرانی ایران و عربستان نیز بیافزاید و به نزدیکی آنها به غرب برای کاهش قدرت ترکها منجر شود؛ همانگونه که در زمان صفویان نیز چنین شد و سلسله صفوی برای غلبه بر حکومت عثمانی به سمت اروپاییها تمایل یافت.
@rawinews
🌐انتقادها به ترجمه قرآن فولادوند
👈🏻به بهانه 15 مرداد ماه؛ سالروز درگذشت محمدمهدی فولادوند
راوی #دین : مرحوم استاد دکتر محمدمهدی فولادوند (1387-1299) هرچند از مهمترین مترجمان قرآن در دوره معاصر است، ولی ترجمه او نیز با برخی نکتهبینیها و نقدها مواجه بوده است.
مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین دکتر احمد احمدی نقدی به برخی از ترجمههای فارسی از قرآن کرده بود. او در حین این نقد، به ترجمه فولادوند هم اشاره کرده و برخی از تعابیر وی را به نقد کشید. دکتر احمدی با مبنا قرار دادن تفسیر المیزان گفته بود که «پیداست که مترجمان محترم حتی یک بار هم به تفسیر معتبر المیزان مراجعه نکردهاند و گرنه چنین ترجمه بیاساس و گمراهکنندهای را انتخاب نمیکردند». (بلای تقلید در ترجمه قرآن کریم، مجله بینات، ش 13).
دکتر احمدی در حالی فولادوند و برخی دیگر از مترجمان قرآن را با ایراد نادیده گرفتن تفسیر المیزان نکوهش میکرد که فولادوند گفته بود: «من اکثر کارهایی را که در زمینه ترجمه قرآن شده است، دیدهام و با توجه به تجربهای که در فن ترجمه داشتم، سعی کردم اشتباهات دیگران را تکرار نکنم. غیر از ترجمه به تفسیرهای زیادی مراجعه کردم؛ از تفسیرهای علمی قرآن گرفته تا تفسیرهای متصوفه. غیر از مقایسه ترجمهها، من بعد از اینکه ترجمه خودم را مینوشتم خیلی در پس و پیش کردن کلمات زحمت کشیدم» (دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج1، صص، 556-557).
مسعود انصاری نیز از دیگر پژوهشگرانی بود که به نقد ترجمه فولادوند پرداخت. او گفته بود که مجموعه یادداشتهای انتقادیاش از ترجمه فولادوند از سوره بقره بیش از صد مورد است. به عنوان نمونه در آیه هفتم سوره بقره «عذاب عظیم» به عذابی دردناک ترجمه شده است که بدیهی است خطاست و معنای عظیم، سترگ و سهمگین و بزرگ است نه دردناک. انصاری اما گفته بود که وقتی خوانندگان با اشکالات یک ترجمه روبهرو میشوند میپندارند که این ترجمه از ارزش ساقط است، بلکه برعکس بر گرانقدری آن ترجمه دلالت دارد که نظر دانشوران را جلب کرده تا اشکالات احتمالیاش را برطرف سازند (نگاهی به ترجمه قرآن کریم از استاد محمد مهدی فولادوند، بینات، شماره 11).
حجتالاسلام محمدعلی کوشا هم در مقالهای با ذکر نزدیک به شصت اشکال، به نقد برخی از تعابیر در ترجمه فولادوند پرداخته بود. وی البته این اشکالات را تَرک اولی در ترجمه فولادوند خوانده بود (نقدی بر ترجمه استاد محمدمهدی فولادوند از قرآن کریم، ترجمان وحی، سال سوم، شماره اول).
استاد محمدمهدی فولادوند علاوه بر قرآن، به ترجمه نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه، «اقتصادنا»ی شهید صدر، «المنقذ من الضلال» غزالی و برخی دیگر آثار در فرهنگ اسلامی اقدام کرد. وی که استاد الهیات دانشگاه تهران و نواده دختری آیتالله سید محسن عراقی (اراکی) از علمای بزرگ اراک در اواخر دوره قاجار بود، دعای کمیل را هم به زبان فرانسوی برگرداند. او با این آثار خود، یکی از اثرگذارترین اصحاب فرهنگ اسلام و ایران محسوب میشود. وی به فارسی و فرانسوی شعر میسرود.
@rawinews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐سیاستورزی مراجع غیر سیاسی
آیات عظام سید ابوالقاسم خویی و سید هادی میلانی؛ هر دو از شاگردان میرزای نائینی و جزو مراجع برجسته شیعه پس از وفات آیتاللهالعظمی بروجردی بودند.
آقای خویی در نجف ماند و زعیم و استاد اثرگذار این حوزه بزرگ شیعه شد. اغلب مراجع و فقهای بزرگ ربع قرن اخیر از شاگردان او هستند. آقای میلانی نیز به مشهد رفت و حوزه علمیه خراسان را سر و سامان داد.
هر دو در برخی مقاطع، از منتقدان عملکرد حکومت پهلوی بودند؛ آقای میلانی تا مرز حمایت مخفیانه از کودتای سرلشگر قرنی برای سقوط نظام شاه پیش رفت. آقای خویی نیز مورد آزار حکومت صدام قرار داشت و مجبور به ملاقات با صدام شد تا اعتراضات شیعیان عراق مهار شود.
آیتالله میلانی در هفدهم مرداد سال ۱۳۵۴ در سن ۸۰ سالگی دیده از جهان فروبست و در حرم امام رضا(ع) دفن شد.
آیتالله خویی نیز در هفدهم مرداد ۱۳۷۱ در سن ۹۳ سالگی درگذشت. او هنگام وفات در حصر خانگی در کوفه بود و پیکرش تحت تدابیر شدید امنیتی حکومت صدام و بدون حضور مردم در حرم امیرالمؤمنین(ع) به خاک سپرده شد.
@rawinews
🌐غدیریه
مرحوم آیتالله سید ابوالفضل مجتهد زنجانی (۱۳۷۱-۱۲۷۹ شمسی) که از علمای آزادیخواه و مدافع حقوق بشر و از شاگردان میرزای نائینی بود، در شب عید غدیر سال ۱۳۴۶ قمری (خرداد ۱۳۰۷ شمسی) به توصیه پدرش آیتالله سید محمد موسوی زنجانی (مجتهد مشروطهخواه زنجان) منظومهای درباره واقعه غدیر خم در سن ۲۸ سالگی سروده است.
این منظومه را آقای سید حسین موسوی (نوه برادر این فقیه آزاده) در اختیار ما گذاشتهاند که از ایشان سپاسگزاریم.
ضمن تبریک این عید سعید، منظومه غدیریه را تقدیم میکنیم:
ای ساقی مستان ده جامی ز می احمر
بر جام بریز آن آب، بر جان بزن آن آذر
ای واعظ شهر امروز از پند معافم دار
زیرا که چنان مستم نشناسم پا از سر
برچین تو بساط زرق، یک لحظه بهل ما را
از امر به معروف و از نهی عن المنکر
آخر ز چه ترسانی از دوزخ آن را کو
جانش همه یک شعلهست، پیکر همه خاکستر
بر سوتهدلان عشق آتش نه روا باشد
خود مثل تو خامان را آتش بزنند اندر
این دلق ریایی را یک سوی بنه وآنگاه
در حلقه رندان آی، اخلاص و صفا بنگر
در روز غدیر خم، دم زن ز می و از خم
از ناله نای و عود، وز بانگ دف و مزمر
امروز مه تابان بر چرخ ولایت شد
عهد خوش و دور خوش بگرفت فلک از سر
یعنی علی عالی بر مسند احمد شد
با نص رسول حق، با وحی حق داور
از تابش آن خورشید، ذرات همه عالم
بگرفت روانی نو از کهتر و از مهتر
خواندند سرود سور، جمله به زبان حال
زهره به فلک بنواخت در بزم، دف و مزمر
جاء الفرح الاعظم، جاء الفرج الاکبر
جاء الملک الافخم، جاء القمر الانور
جبریل امین آمد با صد شعف و شادی
آورد پیام حق بر حضرت پیغمبر
کای جان همه عالم، خواهم که همی باشد
در مملکت امکان بعد از تو علی سرور
در کارگه خلقت، غیر از تو نبد ما را
در کسوت ناسوتی مانند علی مظهر
عنوان ولیاللّه در شأن علی باشد
این تاج خلافت را زیبنده بود آن سر
در دفتر دین او را سرلوحه چو بسمل دان
بی بسمله هر کاری کوته بود و ابتر
حاصل ز نهال دین، خود معرفتش باشد
بیحاصل آن شاخی، کز آن نستانی بَر
بر پیکر ایمانی امروز دهم جانی
گسترده کنم خوانی از نعمت کاملتر
این سرّ نهانی را باید که عیان سازی
وقت است شود ظاهر آن راز که بُد مضمر
از همهمه و غوغا اندیشه مکن جانا
ماییم نگهبانت از هر خطر و هر شر
فرمود در آن صحرا مردم همه گرد آیند
شد دشت بهسان محشر، بنهاد یکی منبر
بازوی یدالله را بگرفت و بلندش کرد
با صوت رسای خود فرمود در آن معشر
کای حاضر! خود میدان، بر غائب هم برسان
یکسان بود این فرمان بر ابیض و بر اسمر
بر جان شما اولی از جان شما هستم
آن را که منم مولاش، مولاش بود حیدر
قرآن و علی هرگز نبوند جدا از هم
آن راهنما را هست شایسته چنین رهبر
من هستم شهر علم، او هست درِ آن شهر
بر شهر توان ره یافت تنها ز همین یک در
کشی نجات است او، اندر بر آن آیید
طوفان حوادث را او هست گرانلنگر
از نور ولای او روشن دل هر مؤمن
از ظلمت عدوانش تاریک دل کافر
گر بر سر خوان دهر بنشیند، برخیزد
با بازو همی بسیار برداشت بسی کمتر
دستی به دعا برداشت، رو سوی سما افراشت
کای بار خدای من، ای آنکه تویی داور
آنکس که بود یارش، تو دوست همی دارش
بر خصم تبهکارش، هم خشم فرود آور
پیروز بدار آن را کو را بدهد یاری
بی یار گذار آن را کو را نشود یاور
افسوس و دریغا از نادانی این امت
موسی بهلند آنگاه، چسبند به گاو نر
فرصتطلبانی چند در سقف بنیساعد
بر غصب خلافت دست دادند به یکدیگر
چون سامری بدکیش، از نغمه عِجل خویش
هارون ولایت را کردند چنان مضطر
شد خانهنشین مولا با رنج و غمی بیمَر
شد بسته درِ رحمت بر خلق جهان یکسر
شد ملک سلیمانی بازیچه دیو و دد
اندر کف اهریمن افتاد چو انگشتر
آن منبر کو شد راست با تیغ کج مولا
دادند ورا دشنام بالای همان منبر
وآن تیغ که از او بود در دست مسلمانان
دیدی که چسان بشکافت او را سر بیمغفر
در خانه دل مولا جز عشق تو هیچم نیست
با مهر و ولای تو زاده است مرا مادر
مدحت نتوانم کرد، خامش نتوانم شد
از هرچه که بتوان گفت، هستی تو از آن برتر
این برگ ستایش را گر خط قبول افتد
از فخر همی سایم سر بر فلک اخضر
چون «موسوی» بیدل دریوزه کوی توست
با گوشه چشم لطف، یک لحظه بر او بنگر
@rawinews
🌐فقیه مکلّا
راوی #حوزه: آیتالله حاج آقا رحیم ارباب (۱۳۵۵-۱۲۵۹شمسی) از مجتهدان حوزه اصفهان و از آخرین فیلسوفان مهم این شهر بود.
وی جامه روحانیت به تن نمیکرد و به تأسی از استادش جهانگیر خان قشقایی، کلاهی پوستی بر سر میگذاشت. درباره وی گفتهاند که بسیار کمخوراک بود و تنها عادتش خوردن چای و کشیدن قلیان» (مجموعه ارباب معرفت، ص۶۷). او همانند دو استادش جهانگیر خان و مرحوم آخوند کاشی کتابی ننوشت و به یکی از شاگردانش گفته بود که: «آقا چه نعمت بزرگی است خمول!»؛ و خمول یعنی گمنامی (مجله چشمانداز ایران، ش۱۸).
وی افکار شاذ فقهی داشت؛ وجوب عینی نماز جمعه در عصر غیبت، ارث بردن زن از تمام دارایی شوهر حتی زمین، اعطای کل خمس حتی سهم امام به سادات فقیر و عدم اختصاص زکات به موارد نه گانه (گلشن ابرار، بهار ۸۵، ج ۳، ص۳۵۲). آرای او میتوانست مورد مداقه و توجه بیشتری قرار گیرد، اما او «خمول» را بیشتر میپسندید و نظرات فقهیاش نیز مکتوب نشد.
دانشمندان و متفکرانی چون جلالالدین همایی، حسینعلی راشد، عبدالجواد فلاطوری و نعمتالله صالحی نجفآبادی نزد مرحوم ارباب شاگردی کردند. وی رابطه حسنهای با طیف نواندیش دینی داشت.
@rawinews
🌐سقوط دولت شش ماهه لبنان
راوی #سیاست_خارجی: حَسّان دیاب؛ نخستوزیر مورد حمایت حزبالله نتوانست در برابر موج ناشی از انفجار بزرگ بیروت تاب بیاورد و در پی استعفای تدریجی اعضای دولت و پارلمان، دقایقی پیش رسما کنارهگیری خود را اعلام کرد.
او که شش ماه پیش با حمایت حزبالله روی کار آمده بود، از سوی جریان حریری متهم به دست داشتن در انفجار اخیر بیروت شد و در آخرین سخنرانیاش مافیای فساد لبنان را متهم به دخالت در وقایع اخیر کرد.
سال گذشته پس از اعتراضات گسترده خیابانی، دولت سعد حریری سقوط کرد و دیاب نخستوزیر شد، ولی اکنون جریان حریری سردمدار اعتراضات است و حتی وعده دیاب برای برگزاری زودهنگام انتخابات پارلمانی نیز نتوانست معترضان را آرام کند. رییسجمهور فرانسه نیز با تحکم وارد نزاع لبنانیها شده و به آنها ضربالاجل داده است.
در انتخابات پارلمانی گذشته، حزبالله موفقیت بزرگی کسب کرد و توانست دولت را در اختیار بگیرد. باید دید التهابات ناشی از انفجار بیروت چه تاثیری بر انتخابات زودهنگام لبنان خواهد گذاشت، اما تحولات لبنان بیشباهت به تحولات یک سال گذشته عراق نیست.
@rawinews
🌐شورای صدور فتوای شرعی امارات: صلح با اسرائیل از اختیارات ولی امر است
راوی #سیاست_خارجی : اعلام رسمی برقراری رابطه سیاسی میان امارات متحده عربی و رژیم اسرائیل، شوک بزرگی به جهان اسلام وارد کرده است. این رخداد که محصول تلاشهای دولت ترامپ برای بهبود جایگاه اسرائیل در خاورمیانه است، پیروزی بزرگی برای رییسجمهور جاهطلب آمریکا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری به شمار میآید؛ چراکه تا پیش از این فقط رؤسای جمهور دموکرات آمریکا یعنی کارتر و کلینتون توانسته بودند در کمپدیوید، مادرید و اسلو بین اعراب و اسرائیل صلح و رابطه برقرار کنند و اکنون نخستین بار است که یک رییسجمهور جمهوریخواه آمریکا به چنین موفقیتی دست یافته است.
این اقدام امارات با واکنش منفی برخی کشورهای مهم اسلامی از جمله ایران و ترکیه مواجه شده، ولی شورای صدور فتوای شرعی امارات به ریاست شیخ عبدالله بن بیه با صدور بیانیهای ضمن تبریک این رخداد به حاکمان امارات، اینگونه امور را شرعا بخشی از اختیارات ولی امر (رییس دولت امارات) دانسته و از تلاشهای حاکمان امارات برای برقراری صلح در منطقه تقدیر کرده است.
شیخ عبدالله بن بَیّه؛ مفتی 85 ساله امارات از علمای برجسته و بانفوذ اهل سنت در جهان اسلام است و حمایت وی از صلح امارات و اسرائیل میتواند به تسریع در مشروعیت یافتن این رخداد میان کشورهای اسلامی بیانجامد.
گفته میشود حدود یک میلیون ایرانی در کشور ده میلیون نفری امارات زندگی میکنند و رابطه اقتصادی مهمی بین دو کشور ایران و امارات برقرار است. باید دید که نزدیکی امارات و اسرائیل، تا چه اندازه بر روابط ایران و امارات سایه خواهد افکند، ولی چالشهای حضور رسمی اسرائیل در امارات برای ایرانیان بسیار جدی خواهد بود. پس از برقراری صلح میان اسرائیل و کشورهای مصر و اردن و سازمان آزادیبخش فلسطین، رابطه ایران با آنها یا قطع شد و یا به سردی گرایید.
📸عکس: شیخ بن بیه در کنار پاپ فرانسیس
@rawinews
🌐همه گناهان علامه مجلسی!
راوی #حوزه: علامه محمد باقر مجلسی (1110-1037قمری) از جمله شخصیتهای اثرگذار فرهنگ شیعه است. او اگر چه با نگارش کتاب گرانسنگ بِحارالانوار خدمتی ارزنده به فرهنگ شیعه کرده، اما پس از سه قرن، همچنان با مخالفتهایی نیز مواجه است. حامد الگار به برخی از این مخالفتها در میان مستشرقین اشاره کرده است. او از برخی محققین نام برده و مواضع منفی آنها به علامه مجلسی را نقد میکند.
🔻یکی از این تاریخنویسانِ غربی سرجان ملکم است. او در تعبیری در وصف علامه مجلسی گفته که: «شاه سلطان حسین صفوی در تمام موارد از رهنمودهای یکی از ذینفوذترین روحانیان مسلمان پیروی میکرد. برای قضاوت درباره این روحانی همین بس که چند روز بعد از جلوس پادشاه مزبور، او را وادار کرد تا فرمانی نه تنها برای دور ریختن تمام شرابهایی که از پدر به ارث برده بود، بلکه برای شکستن خمهای آلوده هم صادر کند. همین روحانی، شاه سلطان حسین را نیز تشویق کرد تا پیروان فرقههای مختلف را که مهمترین آنها صوفیه بود، مورد زجر و تعقیب قرار دهد» (نقل از حامد الگار، علامه مجلسی از نگاه خاورشناسان، کتاب ماه دین، ش 34).
سرجان ملکم میافزاید مشهورترین صوفی که در آن زمان به دستور شاه از اصفهان تبعید شد شیخ محمد علی متخلص به حزین بود که در شهر بنارس هند وفات یافت. الگار این سخنان سرجان ملکم را تحریف تاریخ میداند و میگوید که محمد علی حزین تقریباً بیست و سه سال بعد از وفات علامه، اصفهان را برای همیشه ترک کرده و در خاطرات خود با ستایش فراوان از مجلسی یاد کرده است.
یکی دیگر از مستشرقان که موضع منفی به علامه مجلسی دارد، ادوارد براون است. او علامه مجلسی را «یکی از بزرگترین و مقتدرترین و متعصبترین مجتهدان دوره صفویه» معرفی میکند. وی بزرگترین گناه علامه را در مخالفت او با صوفیهای اواخر دوره صفویه دیده و او را به «تعقیب بی رحمانه صوفیان» متهم میکند و سپس میگوید: «مریدان و معتقدان مجلسی گویند پس از فوتش حوادث و اغتشاشاتی رخ داد که به درجه بالایی از سختی و تیرگی رسید و اظهار میدارند که فقدان چنان شخص بزرگواری، ایران را در معرض مخاطرات گذاشت؛ ولی اشخاصی که بیشتر دماغ تحقیق و قوه انتقاد دارند، آن پیآمدها را تا درجهای به سختگیریها و آزادیکشیهای او و همکارانش مربوط خواهند دانست». حامد الگار در نقدی به این رویکرد، روایت براون را مغرضانه دانسته و معتقد است:« حالا شخصی هر چقدر مقتدر باشد، چگونه میتواند مسؤول حوادثی باشد که بیست سال بعد از وفات او اتفاق افتاد؟»(همانجا).
علاوه بر این انتقادها به مرام و مسلک علامه مجلسی، کتاب بحار الانوار نیز مرکز توجه بوده و برخی تمجیدها و البته نقدها را برانگیخته است. علامه طباطبایی تعلیقاتی بر بحار الانوار نوشت. وی در برخی مواضع به نقد صریح از علامه مجلسی پرداخت. طباطبایی معتقد بود که مرحوم مجلسی در مسائل عمیق فلسفی وارد نبود و مانند شیخ مفید و سید مرتضی نبود که که از متکلمین شیعه و پاسداران و حافظان مکتب بودهاند (مهر تابان، ص 35).
بسیاری از محققان غیر حوزوی هم به تمجید از بحارالانوار علامه مجلسی پرداختهاند. از جمله بهاءالدین خرمشاهی (دائرةالمعارف تشیع، ج3، ص 91-98)، مجتبی مینوی (مجله یغما، اردیبهشت 1334؛ صص 55-49)، محمد تقی ملکالشعرای بهار (سبکشناسی، ج3، ص 303-304) و شاهرخ مسکوب (هویت ایرانی و زبان فارسی، صص 162-163) از آن جملهاند.
🔺البته روشنفکرانی همچون علی شریعتی نیز حملات تندی به علامه مجلسی کردهاند که بازتاب گستردهای در تاریخ اندیشه معاصر یافته است. پژوهشگرانی چون استاد حسن طارمیراد به انگیزه پاسخ به همین ابهامات و حملات، به تألیف آثار پژوهشی درباره علامه همت گماردهاند. آقای طارمی در گفتگویی درباره موضع دکتر شریعتی نسبت به علامه مجلسی گفته است: «با اطمینان میگویم که شریعتی اطلاعات درستی درباره مرحوم مجلسی نداشت و حرفهایی را اینجا و آنجا شنیده یا خوانده بود و طبق آنها قضاوت میکرد. دو قضیهای که درباره امام سجاد و امام کاظم(علیهماالسلام) نقل کرده و طبق آنها مجلسی را کوبیده و این را هم گفته بود که برای من، امام کاظم از مجلسی مهمتر است، حاکی از آن دارد که وی به منابع اصلی مراجعه نکرده بود. البته دغدغه وی یعنی حفظ موضع عزتمندانه امام معصوم کاملا قابل درک است، اما این را هم باید گفت که موضع وی نسبت به مرحوم مجلسی محققانه نبوده و خطا کرده است. اغراقهای وی درباره سربداران نیز از همین موضع قابل نقد است» (مجله تقریرات، شماره 7، ص 29).
✔️روایت پیشین راوی درباره علامه مجلسی را نیز اینجا بخوانید.
📸عکس: مقبره علامه مجلسی و پدرش در اصفهان
@rawinews
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌐مفسر آزادی
آیتالله سید محمود علایی طالقانی (۱۳۵۸-۱۲۸۹) اولین امام جمعه تهران پس از انقلاب بود. وی سه روز قبل از وفاتش،در آخرین خطبه خود در ۱۶ شهریور ۱۳۵۸ نسبت به «استبداد دینی» هشدار داد.
طالقانی از میرزای نائینی آموخته بود که خطر استبداد دینی بیشتر از استبداد سیاسی است. او در جوانی مدت کوتاهی در زمان مرجعیت نائینی، در جلسات درس حوزه نجف را شرکت کرده بود و دو سال پس از کودتای ۲۸ مرداد، در سال ۱۳۳۴ کتاب «تنبیهالامه» میرزای نائینی را احیا کرد.
وی حدود ۹سال از عمر خود را در زندان حکومت پهلوی گذراند،سالها در مسجد هدایت و دوره زندان به برپایی جلسات تفسیر قرآن و نهجالبلاغه پرداخت و نقش مهمی در آوردن قرآن به صحنه اجتماع و سیاست داشت.
روش تفسیری او منتقدانی هم داشت و چندان مورد استقبال محققان قرار نگرفت. منتقدان میگفتند که تفسیر او «علمزده» و «سلیقهای» بود و تطابق چندانی با متدهای مقبول تفسیری نداشت.
طالقانی بیشترین رأی تاریخ جمهوری اسلامی را در انتخابات خبرگان قانون اساسی کسب کرد. او اولین رییس شورای انقلاب اسلامی بود.
شورایی و مردمی شدن اداره کشور، مهمترین دغدغه او در پایان عمر محسوب میشد.
@rawinews
🌐حواشی سیاسی مرجع فرهنگی
راوی #حوزه: شهریور امسال، سی سال از درگذشت آیتاللهالعظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی گذشت. وی که همزمان با اوایل ماه صفر سال ۱۳۶۹ شمسی در سن ۹۳ سالگی درگذشت، اگرچه از نظر مرجعیتی بیشتر مورد رجوع بخشی از اهل قم بود، ولی به واسطه تأسیس کتابخانهای معروف و گردآوری نسخههای خطی ارزشمند در این کتابخانه به شهرت فرهنگی فراوانی دست یافت؛ کتابخانهای که اکنون به عنوان یکی از مهمترین کتابخانههای ایران و جهان اسلام مطرح است.
آقای مرعشی که پسردایی مهندس بازرگان بود، از همان آغاز حرکت اعتراضی امام خمینی در سال۴۱ به حمایت از ایشان برخاست و طبق گزارش ساواک، وی بیش از مراجع دیگر قم از اعتراضات امام خمینی پشتیبانی میکرد (آیتالله مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، ج اول، ص ۴۹۴). از همین رو خانه و دفتر وی تحت کنترل جدی نفوذیهای دستگاه امنیتی قرار داشت. فرزندش سید محمود مرعشی میگوید در جریان یک مسافرت «تمام تلاشمان را کردیم که ساواک متوجه برگشتن من نشود. به جای اینکه در خرمشهر سوار قطار شویم، اهواز سوار شدیم و به جای قم هم در اراک پیاده شدیم. اما تا به منزلمان در قم رسیدیم، شاید پنج دقیقه نشده بود که ساواک آمد سراغم. ساواک در بیوت همه آیات عظام جاسوس داشت» (گفتگوی خبرگزاری فارس با سید محمود عرعشی، ۱۳ بهمن ۹۴).
مرحوم شیخ نعمتالله صالحی نجفآبادی (نویسنده کتاب جنجالی شهید جاوید) نیز ادعا کرده که طلبهای در بیت آیتالله مرعشی نجفی رفت و آمد میکرده که با ساواک در ارتباط بوده است. وی مدعی است که این طلبه اخبار بیت را برای ساواک میبرده و همچنین طرح ساواک را نیز در بیت آیتالله اجرا میکرده است (شوکران اندیشه، خاطرات و اندیشههای صالحی نجف آبادی، ص۲۷۴). شیخ صادق خلخالی (نخستین حاکم شرع پس از انقلاب) در خاطرات خود مدعی شده که نفوذیهای دفتر آقای مرعشی سبب شدند که مجلس ترحیمی برای مادر تیمور بختیار (اولین رییس ساواک) در حسینیه ایشان برگزار شود.
حواشی سیاسی مربوط به آقای مرعشی پس از انقلاب نیز ادامه یافت و هاشمی رفسنجانی در خاطرات ۸ شهریور سال ۶۴ از گفتگوی سید احمد خمینی با خود درباره شایعه تحریم انتخابات ریاست جمهوری از سوی آیتالله مرعشی خبر داده و در پاورقی این صفحه از خاطرات هاشمی آمده که آقایان شریعتمداری، صادق روحانی و مرعشی نجفی از شرکت در آن انتخابات خودداری کردهاند. همچنین از قول رسانههای خارجی آمده که دلیل عدم شرکت آقای مرعشی، احتمالا رد صلاحیت مهندس بازرگان بوده است. در آن تاریخ، آقای شریعتمداری در حصر خانگی به سر میبرد و عدم شرکت وی موجه به نظر میرسد، ولی سید محمود مرعشی در گفتگویی گفت که تحریم انتخابات از سوی پدرش دروغ است و او «تا آخر پای انقلاب ماند و هیچگاه از مبارزه دست نکشید و حامی نظام بود» (گفتگو با فارس، ۱۳ بهمن ۹۴).
با وجود تکذیب فرزند آیتالله مرعشی نجفی، در مطبوعات ۲۶ مرداد ۶۴ (فردای انتخابات ریاست جمهوری) فقط به شرکت آیات عظام گلپایگانی و منتظری در انتخابات اشاره شده و خبری از رأی دادن دیگر علمای بزرگ قم از جمله آقای مرعشی به چشم نمیخورد. با این حال، آیتالله مرعشی در اواخر خرداد ۶۸ در پیامی به آیتالله خامنهای، انتخاب وی به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران را تبریک گفت و «به عنوان پدری سالخورده که روزهای آخر عمر را بر حسب ظاهر سپری میکند» از رهبر جدید نظام خواست بیش از پیش در جهت «احیای فرهنگ غنی اسلام و ترویج شریعت مطهر» گام بردارد. حدود یک سال پس از این پیام، آیتالله مرعشی در سن ۹۳ سالگی درگذشت و رهبری در پیام تسلیت خود نوشت: «آن بزرگوار یکی از اساطین حوزه علمیه و از ارکان علمی و عملی آن محسوب میشدند».
✔️در اینجا میتوانید روایت پیشین راوی از حیات آیتالله مرعشی نجفی را بخوانید.
📸عکس: دیدار آیتالله مرعشی نجفی و مهندس بازرگان در سال ۵۸
@rawinews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐انتشار بیسابقه فیلم دیدار آیتالله سیستانی با نماینده سازمان ملل
راوی #سیاست_خارجی: سایت اینترنتی دفتر آیتاللهالعظمی سیستانی پس از مدتها فیلمی از ایشان منتشر کرده که به دیدار صبح امروز ایشان با خانم پلاسچارت؛ نماینده سازمان ملل در امور عراق اختصاص دارد.
زعیم نجف در این دیدار بار دیگر بر برگزاری فوری انتخابات آزاد، جمعآوری سلاح گروههای غیر رسمی و عدم دخالت خارجی در امور عراق تأکید کرده است.
خانم پلاسچارت سال گذشته نیز با آقای سیستانی دیدار کرده بود. این نخستین فیلم و تصویر از دیدارهای رهبر شیعیان در شرایط کرونایی است.
@rawinews
🌐پرچمدار جریان «فقه پویا»
راوی #حوزه : مرحوم آیتاللهالعظمی یوسف صانعی در حالی در سن۸۳ سالگی درگذشت که در دو دهه پایانی عمر خود به مهمترین فقیه جریان نواندیش دینی بدل شده بود. اگرچه مرحوم آیتاللهالعظمی منتظری جایگاه بیبدیلی نزد جریانهای نوگرا داشت، ولی فتواهای مرحوم صانعی با نیازها و دغدغههای این جریان منطبقتر بود.
جریان موسوم به «فقه پویا» از اواسط دهه شصت بین برخی شاگردان و نزدیکان امام خمینی در قم و تهران شکل گرفت و داعیه انطباق فقه بر زمان و مکان را داشت. البته آیتالله صانعی در گفتگویی که بهمن۶۷ با مجله کیهان اندیشه داشته، پویایی را ویژگی ذاتی فقه شیعه میداند و در عین حال معتقد است:
«هرگاه اجتهاد و استنباطی در خارج از اصول و قواعد و ضوابط پایدار فقه صورت گیرد، آن اجتهاد و نظر، فقه پویا نیست و اصولا فقه نیست. بلکه کاری نو و بدیع و خودساخته محسوب میگردد و ربطی به اسلام و تفقه اسلامی ندارد ... مرز پویایی فقه از کلیگوییهای غیر علمی و غیر عملی جداست» (کیهان اندیشه، ش۲۲، بهمن۶۷، صص ۱۲-۹).
سی سال پس از این گفتگو، آقای صانعی در اواخر عمرش جلسهای در قم برگزار کرد تا به «چالشهای حقوق زنان در فقه» بپردازد. وی در این جلسه گفت: «ما با نوآوری بر پایه فقه جواهری و فقه شیخ انصاری موافقیم و نوآوری میباید بر اساس کتاب و سنت و عقل باشد».
این دو فراز را که در ابتدا و انتهای دوره نواندیشی آیتالله صانعی بیان شده، میتوان مانیفست نوگرایی و تجدیدنظرطلبی او دانست؛ او به بازخوانی فقه در چارچوب قواعد موجود معتقد بود و از همین رو در اصول فقه نظریه شاذ و بدیعی عرضه نکرد و فقط در نحوه کاربست قواعد و روشهای موجود از سوی برخی فقها مورد انتقاد قرار گرفت. این در حالی است که بهویژه در دوران اوجگیری آرای متفاوت آقای صانعی، برخی نوگرایان دینی خواهان تجدیدنظرهای اصولی و ریشهای در فقه بودند، ولی مرحوم صانعی کوشید از پتانسیلهای پذیرفتهشده و موجود در دانش کنونی اصول فقه به نوآوری بپردازد. به باور او اگر در چارچوب قواعد و ضوابط موجود استدلال کردیم و به نتیجهای متفاوت از فقهای دیگر رسیدیم نباید هراسی از بیان آن داشت. وی در همان سخنرانی جلسه «چالشهای حقوق زنان در فقه» گفت:
«اجماعی که از زمان ائمه به ما رسیده را حجت بدانیم، اما اجماع از زمان شیخ طائفه را برای چه؟ هرکسی هر حرفی میزند فوری نگوییم خلاف اجماع گفته است. ببینیم خلاف کدام اجماع سخن گفته است».
ملاحظه دو اثر «فقه الثقلین» (مثلا بحث شهادت زنان در طلاق در صفحه۱۷۹ کتاب طلاق) و «فقه و زندگی» نشان میدهد که وی کوشیده در چارچوب متدهای مرسوم، نوآوری کند و پوشیده نیست که نیل به فتوای شاذ به معنای خروج از ضوابط اصول فقه نیست. از همین رو بود که وی با وجود اختلاف فتوایی شدید با اغلب فقهای بزرگ زمان خود، در بزنگاههای مخاطرهآمیزی چون وقایع سال۸۸ یا درگذشت خود و همسرش مورد حمایت و تمجید و تکریم مراجع بزرگ قرار گرفت و متهم به فقدان دانش و سواد حوزوی نشد.
❓با این وجود باید به این پرسش نیز پاسخ داد که چرا جریان «فقه پویا» به پرچمداری مرحوم صانعی نتوانست مورد اقبال بخش مهم حوزویان قرار گیرد؟ شاید یک پاسخ این باشد که مواضع سیاسی معترضانه مرحوم صانعی و شاگردانش، حمایت و همراهی با او را برای برخی حوزویان هزینهدار کرده بود. این مواضع سبب شد که او از سال۸۸ حتی نتواند به تدریس در مدرسه فیضیه ادامه دهد و محدود به دفتر کوچک خود شد.
پاسخ دیگر به این پرسش را باید در پیشینه و مواضع حکومتی و سیاسی رادیکال مرحوم صانعی در دهه نخست جمهوری اسلامی جست که او را همانند آیتاللهالعظمی موسوی اردبیلی از جریان علمی حوزه دور کرد. حتی آیتاللهالعظمی منتظری نیز به واسطه فعالیتهای سیاسی و حکومتی پررنگش، دچار چالشهای جدی از نظر جایگاه مرجعیتی و حوزویاش شد.
پاسخ دیگر نیز در غلبه فتواهای آقای صانعی در دفاع از زنان است. میشود گفت که بسیاری از آرای شاذ وی در دفاع از حقوق زنان صادر شده و بهبود وضعیت زنان برای وی موضوعیت و اولویت داشته است. با توجه به مردانهتر بودن فضای نهادهای دینی در همه دنیا و فعالیت و درخشش بیشتر مردان در رشتههای علوم انسانی و دینی، تمرکز حداکثری بر زنان بهویژه در جامعهای که مردان آن نیز از کاستیها و فشارهای متعددی رنج میبرند، میتواند در اثرگذاری یک متفکر و مفتی تعیینکننده باشد.
همچنین ناسازگاریهایی که ارائه یک نظام منسجم فکری از آرای مرحوم صانعی را دشوار میکرد، در میزان اثرگذاری او بیتأثیر نبود. مثلا دفاع همزمان از نظریه ولایت فقیه و حرمت اجرای حدود در عصر غیبت، یا دفاع از قمهزنی در عین تلاش برای ارائه وجهه عقلانی از دین، رسیدن به یک منظومه سازوار فکری را درباره آن مرحوم دشوار میکرد.
📸عکس: حضور آیتالله وحید در منزل مرحوم آیتالله صانعی پس از درگذشت همسرش در سال۹۰
@rawinews
🌐نفوذ چراغخاموش اسرائیل به مرزهای ایران
راوی #سیاست_خارجی : سرعت تحولات و اتفاقات عجیب و غریب در خاورمیانه به قدری زیاد شده که گاه از تحلیلکردن و شاید یافتن نخ تسبیحی که آنها را به یکدیگر متصل کرده عقب میمانیم؛ ترور سردار سلیمانی به دستور شخص ترامپ، اعتراضات گسترده و ادامهدار مردم عراق علیه سیاستهای اقتصادی و معیشتی دولت این کشور، ماجراجوییهای عثمانیگرایانه اردوغان (از حضور در سوریه تا تبدیل ایاصوفیا به مسجد)، انفجار مهیب بندر بیروت، روی کار آمدن دولتهای ناکام و مستعجل در عراق و لبنان و... .
آخرین و شاید مهمترین این تحولات توافق امارات و بهدنبال آن بحرین با اسرائیل در راستای عادیسازی روابط بود. در وضعیتی که جهان هنوز از میدان مبارزه با کرونا رها نشده و کشورها همچنان برای یافتن نوشدارویی برای این ویروس عالمگیر در تکاپو هستند، اسرائیل بهصورت چراغخاموش در قلب خاورمیانه ـ و کنار مرزهای جمهوری اسلامی ـ مشغول ایجاد عمق استراتژیک است.
جرد کوشنر داماد یهودی ترامپ و مشاور ارشد کاخ سفید که بهنظر میرسد با حمایت پدرزنش نقش فعالی در گسترش حوزه نفوذ اسرائیل در کشورهای اسلامی دارد پس از اعلام توافق بحرین و اسرائیل برای عادیسازی روابط گفت: «توافق عادیسازی روابط بین امارات و بحرین و اسرائیل زمینه را برای کشورهای اسلامی فراهم میکند تا منافع ملیشان را پیش از منافع فلسطینیها مدنظر قرار دهند». وی همچنین مدعی شده که بهطور حتم تمام کشورهای خاورمیانه به عادیسازی روابط با اسرائیل روی خواهند آورد. در پاسخ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیهای به حکام عربی هشدار داده که منتظر انتقام سخت باشند. وزارت خارجه ایران نیز در بخشی از بیانیهای که در واکنش به عادیسازی روابط میان بحرین و اسرائیل منتشر کرده نسبت به هرگونه ایجاد ناامنی رژیم صهیونیستی در منطقه خلیج فارس هشدار داده و عواقب هر اقدامی از این دست را متوجه دولت بحرین و دیگر دولتهای همراه برشمرده است.
از سوی دیگر گویا انگلیس و فرانسه (دو کشور پیشکسوت در تاریخ استعمار خاورمیانه) نیز بدشان نمیآید که به یاد گذشته از این آب گلآلود ماهی بگیرند. سفرهای اخیر امانوئل ماکرون رییسجمهور فرانسه به لبنان ـ پس از انفجار مهیب بندر بیروت ـ و عراق و فضای گفتوگوهای وی با مقامات این دو کشور و نیز توسعه پایگاه نظامی انگلیس در دریای عمان میتواند نشانههایی بر مدعای مذکور باشد. بن والاس، وزیر دفاع انگلیس در سفر اخیرش به منطقه اعلام کرد که وزارت دفاع این کشور ۸/۲۳ میلیون پوند برای توسعه پایگاه «الدقم» در عمان اختصاص داده است. وی همچنین در مصاحبه با الجزیره گفت که لندن در ائتلاف منطقهای امریکا برای مقابله با ایران مشارکت خواهد کرد.
🔺تاریخ روابط بینالملل نشان میدهد که معمولاً بههم خوردن بالانس قدرت در سطح منطقهای یا جهانی بسترساز تنش و جنگ است. آخرین تغییر وضعیت مهم در نظام بینالملل مربوط به پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی سابق بود که جهان از وضعیت دوقطبی بلوک شرق و بلوک غرب عبور کرد. شرایط امروز جهان هم بهگونهای است که گویا با یک تغییر پارادایمیک دیگر مواجهیم (که علل و علائم آن موضوع این یادداشت نیست)؛ تغییری که بهنظر میرسد گرانیگاهش خاورمیانه باشد؛ منطقهای که از قدیم و حتی قبل از کشف نفت و گاز نیز اهمیت ژئوپولتیک بسیاری داشته و حتی از نظر برخی نظریهپردازان و سیاستمداران به قلب دنیا (Heart Land) معروف بوده است؛ از این نگاه هرکس بر خاورمیانه استیلا داشته باشد، گویا بر تمام دنیا استیلا دارد.
امروز و پیرو وضعیت جهانی، بالانس قدرت در خاورمیانه نیز به هم خورده است. اگر در دوره پهلوی ایران با حمایت امریکا ژاندارم منطقه بود، اکنون مدعیان دیگری مثل ترکیه و عربستان نیز اضافه شدهاند. همچنین شکستهشدن تابوی ارتباط با اسرائیل از سوی کشورهای مسلمان ـ بهویژه کشورهای عربی ـ و به رسمیت شناختن این رژیم شرایط را ملتهبتر و حتی خطر جنگ را محتملتر کرده است؛ مخصوصاً که دو کشور مسلمانی که عادیسازی روابط با اسرائیل را استارت زدهاند، مرز آبی مشترک با ایران دارند؛ به عبارت دیگر اگر تا امروز ایران در کنار مرزهای اسرائیل حضور نیابتی داشته (به واسطه حزبالله لبنان)، از امروز اسرائیل در کنار مرزهای ایران حضور آشکار و مستقیم دارد.
✔️در همینباره در اینجا بخوانید: صلح با اسرائیل از اختیارات ولی امر است.
📸عکس: ترامپ و کوشنر در کنار دیوار ندبه در بیتالمقدس
@rawinews
🌐حقیقت دنیای مجازی و رؤیای محدودسازی
راوی #اجتماع: طرح «ساماندهی فضای مجازی» با امضای چهل تن از نمایندگان مجلس یازدهم اعلام وصول شده و منتظر بررسی در صحن علنی است.
برخی مفاد طرح مذکور که حواشی فراوانی به همراه داشته باعث شده که عدهای از این طرح با عنوان «انسداد پیامرسانهای خارجی» تعبیر کنند؛ از جمله تأیید فعالیت شبکههای اجتماعی توسط هیأتی به ریاست رئیس مرکز فضای مجازی و نمایندگان بعضی نهادها (همچون اطلاعات سپاه، سازمان تبلیغات، وزارت اطلاعات، وزارت ارشاد و...) یا جرم بودن استفاده از فیلترشکن و در نظر گرفتن مجازات حبس و جزای نقدی برای آن. فاطمه محمدبیگی یکی از نمایندگان امضاکننده این طرح نیز در اظهار نظری بدیع گفته: «مقاصد فردی که از ۱۲ شب تا ۶ صبح از اینترنت استفاده میکند، با مقاصد کاربران ۶ صبح تا ۱۲ شب متفاوت است». در مقابل حمیده زرآبادی از نمایندگان مجلس دهم در گفتوگو با اعتماد گفته: «انسداد فضای مجازی باقیمانده اعتماد عمومی را هم از بین خواهد برد».
🔹 تکنولوژی ماهیتی پویا و سدشکنانه دارد و چیزی بهنام «محدودیت» را نمیپذیرد. حتی در آبانماه سال گذشته که به دلیل اعتراضات گسترده بنزینی چند روزی دسترسی به شبکههای اجتماعی و سایتهای خارجی قطع بود و بهنظر میرسید اینترنت ملی در سطح پایلوت در حال اجراست، بعضی افراد که با فوت و فن فضای سایبری آشنا بودند به اینترنت بینالمللی دسترسی داشتند. اینترنت ماهوارهای نیز که زمزمههای گسترش آن به گوش میرسد جلوهای دیگر از محدودیتناپذیری فضای مجازی ـ بهعنوان یکی از مهمترین دستآوردهای جهان تکنولوژی ـ است. بنابراین بهتر است سوراخ دعا را گم نکنیم و با اجرای طرحهایی از این دست، وجهه باقیمانده نهاد مجلس را از بین نبریم.
🔹 بارها و بارها متخصصین امر رسانه و نیز نظریهپردازان حوزههای سیاست، اجتماع و فرهنگ گفتهاند که پدیدههایی مانند «فضای مجازی» کاربردی دوگانه دارند؛ مثال معروفش که دیگر هر کمسوادی هم آن را میداند و درک میکند چاقوست که اگر در دست قاتل باشد، انسانی را میکشد و اگر در دست جراحی متخصص باشد، انسانی را از مرگ نجات میدهد. همین الآن و بهویژه در شرایط کرونایی، اغلب هیأتهای مذهبی و تشکلهای دینی از طریق «لایو» در اینستاگرام فعالیت داشته و دارند؛ بعضی چهرههای مذهبی سرشناس حسابهای کاربری پرمخاطبی در بعضی شبکههای اجتماعی خارجی دارند؛ ارتباطات علمی اساتید حوزه و دانشگاه با شاگردانشان نیز در بعضی از این شبکهها رونق دارد و کسبوکارهای بسیاری در این شبکهها شکل گرفته است. قطعاً مانند هر پدیدهی دیگری از این جنس، مضراتی هم میتوان برای آن برشمرد؛ اما راه درست مبارزه، ایجاد چنین محدودیتهایی نیست. تجربه ممنوعیت ویدئو در دهه شصت را فراموش نکنیم. با این منطق باید گوشیهای هوشمند و دوربیندار را بالکل از بین برد، چون با این قابلیتها میتوان کارهای خلاف هم انجام داد.
🔹 خوشمان بیاید یا نیاید، در زمینه ارائه پلتفرمهای جایگزین بسیار عقبیم. اتفاقاً این ایام مصادف است با بازگشایی مدارس و رونق آموزش مجازی به دلیل شرایط کرونایی. در مدارسی که از پیامرسانهای داخلی استفاده میکنند، والدین و دانشآموزان و حتی معلمان غالباً از کیفیت بسیار ضعیف آنها (در حد قطع و وصل شدن زیاد هنگام آموزش) شکایت دارند؛ حتی خود وزیر آموزش و پرورش نیز در جلسهای که قرار بود عصر ۲۶ شهریورماه از طریق اپلیکیشن «شاد» با مدیران مدارس سراسر کشور داشته باشد نتوانست به این اپلیکیشن متصل شود.
🔹اگر نمایندگان مجلس انقلابیِ ارائهدهنده این طرح، دغدغههای سیاسی و امنیتی دارند، بهتر است بر روی اقتصاد ازهمگسیخته و وضعیت معیشتی فلاکتبار مردم تمرکز کنند. در وضعیت موجود، بهترین راه گذار از بحران مشروعیت (نارضایتی عمومی) و بحران نفوذ (بیاعتمادی نسبت به حاکمیت) و اصلیترین راه مقابله با بحرانهای سیاسی و امنیتی، رونق اقتصاد و معیشت است.
سیاست سانسور و فیلتر اگرچه آسانترین راه است، ولی به همان اندازه نیز ناکارآمد و آسیبزاست.
@rawinews
▪️درگذشت راوی اصیل نجف
راوی #حوزه: آیتالله سید هاشم هاشمی گلپایگانی؛ یکی از فقهای برجسته حوزه علمیه قم و از مهمترین شاگردان و مقرران درس آیتاللهالعظمی سیستانی امروز در سن ۷۱ سالگی و پس از چند سال تحمل بیماری در قم درگذشت.
مرحوم آیتالله هاشمی فرزند مرحوم آیتالله سید محمد جمال هاشمی گلپایگانی (فقیه، شاعر و ادیب برجسته نجف در دوره معاصر) و نوه مرحوم آیتاللهالعظمی سید جمال گلپایگانی (عارف و فقیه نامدار نجف در دهههای گذشته) بود و در چهل سال اخیر در قم به تحصیل و تدریس اشتغال داشت. او که در نجف در جلسات درس پدرش و پدر همسرش؛ مرحوم آیتاللهالعظمی سید محمد شاهرودی و نیز آیات عظام خویی، سیستانی، میرزا حسن بجنوردی و شیخ صدرا بادکوبه شرکت کرده بود، پس از اسارت چند ماهه در زندانهای رژیم بعثی، از سال ۱۳۵۹ به ایران هجرت کرد. وی در قم در جلسات درس آیات عظام گلپایگانی، وحید خراسانی و تبریزی شرکت کرد و از استادان و محققان نامدار قم بود.
مرحوم آیتالله هاشمی از مهمترین شاگردان و تقریرنویسان جلسات درس آیتاللهالعظمی سیستانی در نجف بود که آثاری همچون «رسالة فی الربا»، «تقریرات فی علم الاصول» و «تعارض الادلة و اختلاف الحدیث» حاصل چند سال حضور او در جلسات درس آقای سیستانی در دهه پنجاه شمسی است. این آثار وی نقش مهمی در رواج آرا و مبانی آیتالله سیستانی در حوزههای علمیه داشته است.
مجموعه خبری راوی، رحلت فقیه محقق آیتالله سید هاشم هاشمی را به حوزههای علمیه شیعه، بهویژه خاندانهای مکرم هاشمی گلپایگانی، حسینی شاهرودی و شبیری زنجانی تسلیت میگوید.
@rawinews
🌐اختلافها و اتحادها
راوی #حوزه: آیتاللهالعظمی سید عبدالله شیرازی در زمان انقلاب، از مهمترین علمای حوزه مشهد بود. وی پنجم مهر ۱۳۶۳ در ۹۳ سالگی درگذشت و آثار خیریه فراوانی از خود بر جای گذاشت.
او در حکومت پهلوی، جزو منتقدان سنتی محمدرضا شاه و پدرش بود و از جمله در اعتراض به جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، در نامه تندی به امیرعباس هویدا نخستوزیر گفته بود: «چقدر وقیحانه و خندهآور است در کشور اسلامی ایران و مرکز تشیع، بزرگترین رقم و سنگینترین بودجه با زور و ارعاب از زحمتکشان گرفته شود و برای بزرگداشت مشتی سفاک و جهود و آتشپرست که از خود چیزی جز آثار استبداد و ظلم و ستم به جای نگذاشتهاند، اختصاص داده شود. اساساً میراندن زندگان برای زنده کردن نام مردگان و استخوانهای پوسیده شاهان ستمگر و قلدر، کار عقلایی نیست و با هیچ منطقی سازش ندارد» (اسناد انقلاب اسلامی، ج اول، ص۳۴۶).
با این حال، برخی انقلابیون معتقد بودند که ایشان هم مانند مرحوم آیتاللهالعظمی میلانی؛ زعیم فقید حوزه مشهد، همراهی کاملی با انقلابیون ندارد و باید مراقب گسترش نفوذ او بود. از جمله حجتالاسلام سید منیرالدین حسینی شیرازی؛ از روحانیون انقلابی و فعال که در نجف نیز با جعل چک کوشیده بود مرحوم آیتاللهالعظمی سید محمد روحانی را بدنام کند، درباره آقای شیرازی نیز احتمال میداد که دولت از وجود وی علیه امام خمینی استفاده کند؛ لذا پیشنهاد میدهد که باید شجرهنامه او را چاپ و منتشر کرد. سید منیر مدعی بود که سلسله سیادت مرحوم سید عبدالله شیرازی به عبدالله بن عباس منتهی میشود و در این صورت مردم حاضر نیستند زیر بار تقلید از یک سید از خاندان عباسی بروند ( امام خمینی در آیینه اسناد، ج۱۷، ص ۲۲۵).
با وجود این اختلافات، مرحوم شیرازی در اغلب جریانهای شش سال نخست جمهوری اسلامی، از امام خمینی حمایت کرد و روابط حسنهای با نظام داشت. او در جریان جنگ نیز فرزند خود را به جبههها اعزام میکرد و حامی رزمندگان بود. وی میگفت: « تا صدام بر عراق حکومت میکند هیچ ثباتی در منطقه وجود نخواهد داشت».
✔️در اینجا میتوانید روایت پیشین راوی درباره مرحوم آیتالله شیرازی را بخوانید.
📸عکس: دیدار آیتاللهالعظمی سید عبدالله شیرازی با امام خمینی در سال ۵۸
@rawinews
🌐آنچه «سردار قلم» باید بیاموزد
راوی #سیاست: حسین شریعتمداری مدیرمسؤول روزنامه کیهان؛ ۱۶ سال پس از آنکه درس سیاست به آیتاللهالعظمی سیستانی آموخته بود، این بار در نقش معلم تعلیمات دینی دوره ابتدایی ظاهر شده و به مرجع و فقیه بزرگ شیعه، تعالیم قرآنی را آموزش داده است. وی در یادداشت امروز کیهان، با ذکر آیاتی از قرآن کریم از زعیم نجف انتقاد کرده که چرا در ملاقات اخیرش با خانم پلاسچارت؛ نماینده سازمان ملل در امور عراق از وی خواسته تا انتخابات پارلمانی عراق تحت نظارت نمایندگانی از سازمان ملل متحد انجام شود. وی سپس به مرجع بزرگ شیعیان تذکر داده که سازمان ملل به دلیل آنکه در خدمت قدرتهای زورگوست، بهنوعی در گروه طواغیت قرار دارد و بنابراین پذیرش داوریاش از سوی مؤمنان طبق نص صریح قرآن (آیه ۶۰ نساء) ممنوع است.
وی در ۱۸ مرداد ۱۳۸۳ نیز پس از سفر درمانی آیتالله سیستانی به انگلیس، طی سرمقالهای با عنوان «چرا انگلیس؟» نزدیکان این مرجع تقلید را عناصر فریبخورده و سادهاندیش نامید و سفر درمانی آیتالله را «توطئه حسابشده و طرح چندمنظوره امریکایی – انگلیسی» دانست که شخص آیتالله یقیناً از آن بیخبر بوده است. بنا به توصیه این عقل کل تحلیلگران سیاسی ایران، آقای سیستانی باید هرچه زودتر از انگلیس خارج شود و کسانی که ایشان را برای مداوا به انگلیس بردهاند باید بازخواست شوند. این سرمقاله در صفحه ۲۰ ترجمه کتاب حامد الخفاف (سخنگوی آیتالله سیستانی در لبنان) اینگونه مورد اشاره قرار گرفت: «یک روزنامهنگار ایرانی … در روزهای حضور ما در لندن در یکی از روزنامههای ایرانی مقالهای نوشت و در آن همه چیز جز حقیقت دیده میشد».
🔹 خوشبختانه آیتالله سیستانی به مدد مطالعات مفید و گستردهاش در حوزه تاریخ - بهویژه تاریخ روابط بینالملل و نیز کشورهای پیشرفتهای چون ژاپن و آلمان - خوب میداند که رهیافت آرمانگرایانه در تعامل با دنیا جز انزوای کشور و ضربهخوردن به منافع ملی و درنتیجه فشار به مردم نتیجهای ندارد.
در صحنهی بازی سیاست خارجی دو رهیافت کلان وجود دارد که هرکدام قواعدی دارند و بازیگران نیز طبق یکی از آن دو تصمیم میگیرند و بازی میکنند: آرمانگرایی (Idealism) و واقعگرایی (Realism). در رهیافت واقعگرایانه، کشورها براساس منافع ملی، امکانات داخلی و واقعیات نظام بینالملل رفتار میکنند و در رهیافت آرمانگرایانه صرفا براساس ایدئولوژی نظام حاکم بر کشور. دو مصداق ملموس برای این دو رهیافت در دوره معاصر، کره جنوبی (واقعگرا) و کره شمالی (آرمانگرا) هستند.
زعیم حوزه نجف هوشمندانه این نکته را دریافته که سیاست بهمعنای جریان واقعی آن (و نه بهمعنای یوتوپیایی و محصور در بعضی نظریات سیاسی)، عرصه آرزومندیها نیست. سیاست به این معنا حتی انتخاب بین خوب و بد هم نیست. با توجه به امکاناتی که داریم آنچه در اغلب موارد پیش روی ماست انتخاب بین بد و بدتر است. مردم مصیبزده عراق که این روزها به لطف دخالت بیگانگان شرایط سختی را میگذرانند، یکبار در سال ۲۰۰۳ تجربه انتخاب بین بد و بدتر را داشتهاند؛ امریکا برایشان بد بود و صدام بدتر.
تدبیر در سیاستورزی بهویژه سیاست خارجی ایجاب میکند که جایگاه و قابلیتهای خود را بسنجیم و متناسب با آن و نیز واقعیتهای نظام بینالملل تصمیمی بگیریم که به نفع مردم و منافع ملی باشد؛ و اگر هم نفعی ندارد؛ دست کم آسیب نزند یا آسیب کمتری داشته باشد.
خوب یا بد؛ نهادهایی مانند سازمان ملل، شورای امنیت، شورای حقوق بشر و گروه ویژه اقدام مالی؛ واقعیات صحنه بینالملل هستند؛ واقعیت (هرچند تلخ) دیگر هم این است که بعضی کشورها ضعیفند و بعضی قوی. بازیگر هوشمند و هنرمند در این بازی، وزن خود را میسنجد و با کارتهایی که دارد (امکانات و ظرفیتهایش) بهترین بازی را میکند. ترک بازی یا مخالفت با قواعد آن، مخصوصا از جانب بازیگران خُرد و ضعیف، نتیجهای جز حذفشدن از بازی ندارد. همچنین نباید این را نیز نادیده بگیریم که این نهادها در بسیاری از موارد، مهارکننده زیادهخواهی قدرتها و بالانسکننده نیروها به نفع مردم غیر نظامی و بیدفاع بودهاند.
@rawinews
.
مبارز بیادعا
راوی #حوزه: آیتالله سید محمدصادق لواسانی که هشتم مهرماه ۱۳۶۹ در سن ۸۹ سالگی درگذشت، بیش از هفتاد سال از نزدیکترین دوستان و همراهان امام خمینی بود. وی که از جوانی مورد اعتماد فقهای بزرگ قم بود و در شش سال آخر حکومت رضاشاه از سوی مراجع سهگانه قم به عنوان تولیت مدارس فیضیه و دارالشفا منصوب شده بود، در سالهای فعالیت سیاسی و تبعید امام خمینی، به عنوان یکی از مهمترین مسؤولین مالی دفتر امام و متولی پرداخت شهریه به طلاب، بارها طعم زندان و تبعید را چشید.
جایگاه او به حدی مورد احترام بود که واسطه ازدواج امام و همسرشان خانم ثقفی شده بود. با این حال، وی در ۱۲ سال پایانی عمرش که شاهد به قدرت رسیدن و رهبری دوست قدیمیاش بود، هیچگاه منصب حکومتی و رسمی و امکانات و امتیازاتی را نپذیرفت و به زندگی عادی خود ادامه داد. مرحوم ابراهیم یزدی به خاطر میآورد که در سال ۶۴ با وساطت مرحوم لواسانی توانسته بود پس از چند سال به ملاقات خصوصی امام خمینی برود و چند ساعت به بیان انتقادات خود و دوستانش در نهضت آزادی درباره نحوه اداره کشور و جنگ بپردازد.
📸عکس دوره جوانی آیتالله لواسانی و امام خمینی
@rawinews
🌐به سیاهی زخم «قرهباغ»
راوی #سیاست_خارجی: گویا دعوای آذربایجان و ارمنستان نیز مانند دعوای فلسطینیان و رژیم اسرائیل پایانی ندارد. زخم کهنه قرهباغ دوباره سر باز کرده؛ منطقهای باستانی که از دیرباز عرصه تاخت و تاز و اشغالگریهای مختلف بوده و حاکمیتهای مختلفی را تجربه کرده است؛ از مادها و هخامنشیان گرفته تا دودمان آرتاشسی و امویان و سلجوقیان.
سرزمین سرسبز و خوش آب و هوای قرهباغ (به معنای باغ و جنگل سیاه و انبوه) از مناطقی است که در عهدنامه معروف گلستان در اکتبر ۱۸۱۳ میلادی (آبان ۱۱۹۲ شمسی) از ایران جدا و به روسیه واگذار شد.
اکنون حدود سی سال است منطقه خودمختار قرهباغ (قراباغ) که بخشی از خاک جمهوری آذربایجان در جنوب غربی این کشور است، در اختیار جداییطلبان ارمنی قرار دارد. در جنگ قرهباغ از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۴ حدود ۳۵هزار نفر کشته و ۸۰۰ هزار نفر آواره شدند. این جنگ مزمن، درواقع از ثمرات میراث منحوس مهندسی ملتها و مرزبندیهای تحمیلی شوروی سابق است؛ مرزبندیهایی که بدون توجه به ویژگیهای فرهنگی و تحولات تاریخی شکل گرفت.
گذشته از علل و عوامل بحران قرهباغ، ایران نیز به دو دلیل مهم داخلی و خارجی باید بهنحوی هوشمندانه در این منازعه شکلگرفته میان دو کشور همسایهاش رفتار کند:
1⃣شرایط حساس خاورمیانه: منطقه مدتی است مانند انباری از باروت شده و جرقهای کوچک میتواند آتش جنگی خانمانسوز را در سطح منطقهای روشن کند. ماجراجوییهای کشورهای مختلف مانند امریکا و روسیه در سوریه و عراق و نیز ترکتازیهای اردوغان در مدیترانه شرقی و بخشهایی از سوریه و عراق و در همین مسأله قرهباغ تأییدی است بر این مدعا. در منازعه قرهباغ بهطور سنتی روسیه از ارمنستان حمایت میکند و ترکیه از آذربایجان. همچنین برخی نیروهای شبهنظامی مخالف بشار اسد که مورد حمایت ترکیه هستند، وارد معرکه شده و به سود آذربایجان میجنگند. از نقطهنگاه قوانین و حقوق بینالمللی، شورای امنیت سازمان ملل طی قطعنامههایی در سال ۱۹۹۳ اشغال اراضی آذربایجان از سوی ارمنستان را محکوم و بر حق حاکمیت آذربایجان بر منطقه قرهباغ تأکید دارد.
2⃣وجود هموطنان آذری و ارمنی در ایران: مرزهای فعلی ایران در بسیاری از مناطق مرزی میان قومیتها فاصله انداخته است؛ مثلاً عربها در خوزستان یا بلوچها در بلوچستان که به ترتیب با عربهای عراق و بلوچهای پاکستان همزبان و همفرهنگاند و اشتراکات تاریخی دارند، اما مرز سیاسی میانشان فاصله انداخته است. کردها هم چنین وضعیتی دارند. درمورد دو استان آذربایجان شرقی و غربی و هممرزیشان با جمهوری آذربایجان شوروی نیزشرایط به همین شکل است. این نحوهمرزبندی پتانسیل بسیار مناسبی است برای فعالیتهای جداییطلبانه با گرایشات ناسیونالیستی؛ مسألهای که شرایط اقتصادی بیسروسامان داخلی نیز میتواند آن را تشدید کند. از سوی دیگر ارمنستان نیز بعد از استقلالش از شوروی روابط مستحکم و حسنهای با ایران داشته است. شایعه کمک ایران به ارمنستان که در بستر رقابت چند سال اخیر ایران با ترکیه باورپذیر جلوه میکند، موجب بروز ناآرامیهایی در شهرهای شمالغرب کشورمان شده است.
بیانیه مشترک نمایندگان ولی فقیه در چهار استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان و ورود برخی هیئات عزاداری در حمایت از جمهوری آذربایجان به پیچیدگی ماجرا افزوده است.
وانگهی از دیرباز هموطنان ارمنی نیز در ایران زندگی میکنند و حکمرانی عادلانه و عقلانیت سیاسی ایجاب میکند حکومت، رضایت تمام شهروندان را به دست آورد.
با توجه به این شرایط پیچیده، ایران اعلام بیطرفی کرده و از طرفین خواسته به قطعنامههای شورای امنیت عمل کنند. حمایت ترکیه، عزم حکومت و مردم آذربایجان را جزم کرده تا به اشغال سیساله قرهباغ پایان دهند.
این جنگ با هر نتیجهای پایان یابد، این زخم سیاه را عمیقتر خواهد کرد و حضور کشورها یا شخصیتهای مرضیالطرفین میتواند زخم را التیام بخشد.
📸عکسی از مناطق قدیمی قرهباغ
@rawinews
🌐شیعیان آمریکا و انتخابات ۲۰۲۰
راوی #سیاست_خارجی: چهار سال پیش در جریان رقابتهای انتخاباتی آمریکا بین ترامپ و هیلاری کلینتون، ناگهان تصویر یکی روحانی شیعه لبنانی در کنار ترامپ منتشر شد؛ این در حالی بود که بسیاری از شیعیان نگران پیروزی جمهوریخواه تندرویی مثل ترامپ بودند.
شیخ محمد حاج حسن؛ روحانی چهل سالهای که کنار ترامپ ایستاده و از او حمایت میکرد، یکی از اعضای سابق حزبالله لبنان بود که از این گروه جدا شده و به ائتلاف ۱۴ مارس (مخالفان سوریه) پیوسته بود. او گروهی به نام «جریان آزاد شیعی» را رهبری میکرد که یکی از اعضای ائتلاف حامیان سعد حریری و منتقد حزبالله و امل به شمار میرفت. حاج حسن همچنین مسؤول بخش خاورمیانه بنیاد «ایمان» است که از سوی ریبال اسد؛ پسرعموی بشار اسد تأسیس شده و با هدف مخالفت با افراطگرایی اسلامی فعالیت میکند. ریبال جزو مخالفان نظام سوریه است و از کودکی به دستور حاکمان دمشق از این کشور تبعید شده است. از این منظر، همکاری حاج حسن با مخالفان اسد و جمهوریخواهان آمریکا تقابل تبیین است.
شیخ محمد حاج حسن در شهر دیربورن ایالت میشیگان آمریکا زندگی و فعالیت میکند؛ شهری که به واسطه حضور پررنگ شیعیان، به عنوان قلب تشیع در آمریکا مطرح است. یک سوم جمعیت این شهر صد هزار نفری را اعراب و بهویژه شیعیان عراق و لبنان تشکیل میدهند و علمایی چون آیتاللهالعظمی سیستانی، حامیان مرحوم آیتالله سید محمدحسین فضلالله و خاندان حکیم اقدام به تأسیس مراکز دینی در این شهر کردهاند. بزرگترین مسجد آمریکا نیز در این شهر قرار دارد که یک روحانی برجسته لبنانی به نام شیخ محمد جواد شِرّی در سال ۱۹۶۳ با عنوان «مرکز اسلامی آمریکا» تأسیس کرده است.
پس از شیخ محمد حاج حسن، سال گذشته نیز در جریان رقابتهای درونحزبی دموکراتها یک روحانی شیعه دیگر به نفع برنی سندرز در کمپین انتخاباتی او فعالیت و سخنرانی کرد. او سید حسن قزوینی نام داشت که در آن ایام ۵۵ساله بود و ریاست مرکز اسلامی آمریکا در دیربورن را بر عهده دارد. وی متولد کربلا، دانشآموخته حوزه قم، فرزند آیتالله سید مرتضی قزوینی (امام جماعت حرم امام حسین علیهالسلام) و داماد مرحوم آیتالله سید محمد شیرازی (برادر ارشد آیتالله سید صادق شیرازی) است.
او نیز همچون حاج حسن در دیربورن فعالیت میکند و البته بر خلاف او، از نامزد دموکراتها حمایت میکرد. قزوینی در سخنرانیاش در کمپین انتخاباتی سندرز گفت که آمریکا به یک رییسجمهور منصف نیاز دارد.
سید حسن قزوینی همچنین با باراک اوباما و جان کری نیز روابط حسنه داشته و اوباما در زمان تبلیغات انتخاباتی سال ۱۳۸۷ به دیربورن سفر کرد و با قزوینی ملاقات خصوصی داشت. از آنجا که قزوینی مدیریت و امامت بزرگترین مرکز شیعیان آمریکا را پس از شیخ جواد شِرّی بر عهده دارد، برخی تصور میکنند که او رهبر شیعیان آمریکاست. از این رو همکاری با وی برای سیاستمداران آمریکایی اهمیت مییابد. همانگونه که جمهوریخواهان نیز به دنبال حمایت شیعیان هستند و شیخ حاج حسن را برای این تعامل برگزیدهاند.
پس از سقوط صدام و اهمیت یافتن نقش شیعیان در معادلات منطقهای، همکاری و تعامل با شیعیان برای سیاستمداران و حاکمان آمریکا اهمیت یافته است. شیعیان عراق و لبنان، بر خلاف شیعیان ایران به راحتی میتوانند با سیاسیون آمریکایی ارتباط بگیرند و تیره بودن روابط آمریکا و ایران، عرصه را از این نظر بر شیعیان ایرانی محدود کرده است. از این رو نمیتوان فعالیتهای این روحانیون را به حساب روحانیون شیعه ایرانی گذاشت.
@rawinews
🌐از پیشگامان تاریخ تحقیقی اسلام
راوی #فرهنگ : حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمد ابراهیم آیتی (1343-1294ش) از جمله مورخان دقیق روزگار ما بود. تحصیلات حوزوی داشت و از شاگردان آیتالله شیخ هاشم قزوینی و ادیب نیشابوری به شمار میرفت. در دانشگاه هم به تدریس و تحصیل علوم دینی پرداخت و در برخی مقولات فلسفی کتابهایی نگاشت؛ اما عمده توجه او به تاریخ بود.
وی کتابی درباره تاریخ زندگانی پیامبر(ص) نوشت که برگزیده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد. او در تحقیق خود از روشهای نوین بهره میبرد. به این وسیله میکوشید تا روایتهای صحیح را از سقیم بازشناسی کند. در خصوص واقعه عاشورا نیز به تحقیق پرداخت. وی کتاب تاریخ یعقوبی را نیز به فارسی ترجمه کرده بود. او گفته بود کار یک محقق این است که مدارک معتبر را از غیر معتبر تمییز دهد. وی با دیدی انتقادی مدارک را مینگریست.
مرحوم آیتی بر این مسأله تاکید بسیار داشت که مورخ باید از احتمال تحریف تاریخ آگاه باشد و کار تاریخنویسان و پژوهشگران پیشین را با دیده تردید بنگرد. این دقت نظرِ او سبب شده بود تا شهید مطهری هم در وصف او سخن بگوید. مطهری گفته بود که به جرأت میتوان گفت که ما کسی را به مانند آیتی نداریم که به تاریخ صد ساله اول اسلام اشراف داشته باشد (مرتضی مطهری، ده گفتار، ص 222).
مرحوم استاد ایرج افشار؛ مورخ و ادیب برجسته معاصر نیز روش تحقیقی او را میپسندید و در مقدمه کتاب «تاریخ پیامبر اسلام» آیتی گفته بود: «مزیّت آیتی در کارهای علمی بر این بود که علم قدیم را با روش جدید آن چنان که پسند طبع ابناء روزگار باشد جمع داشت و نیک دریافته بود که جامعه علمی کنونی چه حاجت و نیازی دارد».
مرحوم استاد مجتبی مینوی؛ مورخ و ادیب برجسته روزگار ما درباره همین کتاب آیتی گفته است: «کتاب بسیار ارزندهای است و مرحوم آیتی از روی عشق و علاقه و علم و دقت و تحقیق در باب آن کار کرده است و چاپ چنین اثری مستلزم عشق و علم و دقتی نظر عشق و علم و دقت مرحوم آیتی است».
📸عکس: مرحوم دکتر آیتی در کنار مرحومان سید هادی خسروشاهی، دکتر معینفر و آیتالله طالقانی
@rawinews