eitaa logo
راوی
132 دنبال‌کننده
41 عکس
26 ویدیو
0 فایل
🌐مجموعه خبری راوی؛ ✍گزارشگر فرهنگ، سیاست و‌ اجتماع ارتباط با ما : @seyed_amir_861
مشاهده در ایتا
دانلود
🌐راه ناهموارِ علمِ دینی راوی : سخن گفتن از علم و دین و بررسی نسبت میان این دو، به یکی از مباحث پرچالش چند قرن اخیر تبدیل شده است. اگر نسبت میان آنها مشخص شود، می‌تواند بسیاری از معادلات علوم انسانی را مشخص کرده و به سرانجام برساند. یکی از نخستین افرادی که در جامعه فکری ما به این موضع توجه داشت، آیت‌الله میرزا مهدی اصفهانی (۱۳۲۵-۱۲۶۵ش) بود. وی تفکیک کاملی میان علوم الهی و علوم بشری قائل بود. معتقد بود که این دو، مسیر کاملاً مجزایی را طی می‌کنند و هیچ ربط و نسبتی با هم ندارند. در نظر او، علوم الهی بر اساس مراجعه به آیات و روایات و بدون دخالت دادن دانسته‌های فلسفی و عرفانی و منطقی به دست می‌آید. علوم الهی بر اساس تضرّع و خشوع در پیشگاه خدا حاصل می‌شود، اما علوم بشری در نقطه‌ مقابل آن است و دانشمندان بر اساس عقل خود به آن دست یافته‌اند. میرزای اصفهانی بر خلاف برداشت‌های غالب امروزی معتقد بود که علوم الهی، علم جدید است و علوم بشری علم قدیم. علوم جدید نازل از آسمان است در حالی که علوم قدیم برآمده از افکار بشر و ساخته‌ی ذهن انسان (میرزا مهدی اصفهانی، ابواب الهدی، ص ۴۶). به باور او، نسبت میان علم بشری و علم الهی، تباین است و هیچ نسبت و وجه مشترکی میان این دو وجود ندارد. به باور او تنها راه رسیدن به معرفت، چنگ انداختن به معارف الهی است. این مهم نیز تنها از طریق خضوع و التجاء به درگاه خداوند حاصل می‌شود. به باور میرزا مهدی اصفهانی، دست‌یابی به نور علم، خارج از قدرت بشر است (ابواب الهدی، ص۶۰). او معتقد بود که خداوند می‌تواند به بشر، علم بلا معلوم عطا کند، بر خلاف آنچه که در علوم بشری گفته می‌شود که علم بدون معلوم امری ناممکن است. میرزا مهدی همچنین با تفکیکی که میان معرفت فطری و معرفت اکتسابی می‌کرد می‌کوشید تا علم الهی را برتر از علم بشری معرفی کند. علم الهی در نظر او، مبتنی بر معرفت فطری است و اساسِ دعوتِ پیامبران را شامل می‌شود. انبیا آمده‌اند تا این نحوه از معرفت را مورد توجه دهند. در شیوه‌ای که میرزا مهدی اصفهانی ترسیم کرد، تفکر و تعقل بشری، جایگاهی نداشت. علم بشری نحوه‌ای توهّم و تخیل محسوب می‌شد (ابواب الهدی، ص ۶۹). در نظر او آنچه مورد تکریم و احترام است و باید به آن دست یافت، تنها علم الهی است و باقی همه اموری ناممدوح است. این‌گونه مواضع میرزا مهدی که اکنون به عنوان پایه‌گذار مکتب معارفی خراسان یا مکتب تفکیک مطرح است، سبب شد که او به مخالفت با فلسفه و عرفان نیز بپردازد. انتقادهای زیادی به رویکرد میرزا مهدی شده است. استاد سید جلال‌الدین آشتیانی کتاب «ابواب‌الهدی» را بیگانه با تفکر شیعی ارزیابی کرد و هنگام نقد این کتاب گفت که مؤلف آن «هرگز قریحه مباحث فلسفی و عرفانی را دارا نبوده است. مرحوم آقای حکیم و آقای میلانی می‌فرمودند: ایشان از عرفان سَر خوردند، به جان فلسفه افتادند» (سید جلال‌الدین آشتیانی، نقدی بر تهافت الفلاسفه، ص ۳۳۰). آشتیانی در نقد دیگری این‌گونه عنوان کرد که: «گفتن و نوشتن این قبیل مطالب به هیچ اصلی از اصول مبتنی نیست، جز اینکه عده‌ای از مردم مبتلا به فقر علمی را گمراه و بدبین به جماعتی کند که عُمر خود را وقف علم کردند و برای قوم خود افتخارات آفریدند»(همان، ص ۳۲۳). البته برای شناخت میرزا استناد به کتاب «ابواب‌الهدی» کافی نیست و در آثار دیگرش سخنان دیگری نیز بیان کرده است. رویکرد کلی او شاید در دوران کنونی، چندان مورد توجه و مقبول اصحاب علم قرار نگیرد، اما نمی‌توان آن را نادیده انگاشت و به کلی از مجادله علم و دین خارج دانست. میرزا از شاگردان میرزای نائینی در نجف بود و برخی شاگردانش همچون حضرات آیات سید صدرالدین صدر، میرزا هاشم قزوینی، شیخ مجتبی قزوینی، شیخ حسنعلی مروارید، میرزا جواد تهرانی و شیخ حسین وحید خراسانی از فقهای بزرگ مشهد و قم بوده‌اند. وی که زاده اصفهان بود، ۲۳ آبان ۱۳۲۵ در مشهد مقدس درگذشت. @rawinews
🌐چالش‌های طرح چندهمسری/ یادداشت دریافتی راوی : مدتی است که دوباره بحث «چندهمسری» به عنوان راهکاری برای کاهش آمار زنان مجرد، نقل محافل و سوژه فضای مجازی شده است. یکی از استادان جامعه‌شناسی دانشگاه تهران نیز با بیان سخنانی غیر علمی، عامه‌پسند و نادرست در نقد ترویج چندهمسری، ضمن یکسان‌پنداری ازدواج موقت و فحشا، حوزویان را متهم به سوءاستفاده از چندهمسری کرده است. این جامعه‌شناس که نزدیک به طیف اصولگراست و از نزدیکان مشایی نیز محسوب می‌شد، برای اثبات ادعاهای سنگین خود فقط به خاطره‌ای شخصی اشاره کرده که می‌تواند در هر جای کشور اتفاق بیافتد و زائران و مجاوران حرم قم می‌توانند شهادت دهند که چنین صحنه‌هایی را در قم با این غلظتی که این جامعه‌شناس ادعا کرده، به ندرت می‌توان مشاهده کرد. هیچ فرد منصفی نه قم را شهری خالی از فساد و معضلات اجتماعی می‌داند و نه مرکز مهم فساد. از قضا در شهری چون قم به‌دلیل رواج دیرینه فرهنگ دینی و برخی ملاحظات مذهبی، آمار فساد عموماً نسبت به برخی دیگر از کلان‌شهرها کمتر است. اگر بستر طرح مقولاتی چون چندهمسری یا ازدواج موقت، متون دینی است، نمی‌شود نتیجه گرفت که همه روحانیون به دنبال ترویج چندهمسری یا ازدواج موقت هستند. 🔻اما و اگرهای ترویج چند‌همسری با این حال، ترویج تعدد زوجات برای رفع معضل آمار بالای زنان مجرد نیز مستلزم توجه به چند نکته است: ـ امروزه چندهمسری حتی در بسیاری از جوامع عربی و سنتی نیز کمتر از گذشته رایج است. تجویز گسترده و فراگیر چنین احکامی چندان واقع‌بینانه و عملی نیست؛ هرچند در اصل جواز شرعی آن نیز شکی وجود ندارد. ـ دوران پیچیدن نسخه‌های خطی و تک‌‌وجهی برای حل معضلات اجتماعی سپری شده و این‌گونه حل مسأله، مدت‌هاست منسوخ شده است. برای کاهش آمار مجردها باید متخصصین دیگر در زمینه‌هایی چون اقتصاد، حقوق، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و سیاست را نیز به میدان بطلبیم تا به راهکاری جامع‌الاطراف برسیم. ـ چندهمسری (برفرض تقریبا محال پذیرش فراگیر آن در جامعه؛ به‌ویژه در میان زنان) در شرایط فعلی ما، تنها به کام مردان متأهل صاحب‌مکنت و فرادست جامعه خواهد بود؛ نه مردان مجردی که برای داشتن یک همسر هم گرفتار مضیقه‌های فراوان هستند. ـ در نهایت و به‌عنوان کلام آخر توجه به این نکته ضروری است که در جامعه امروز ایران تحت تأثیر قرائت‌های کاریکاتوری از تجدد و برخی فرزندان آن مانند فمینیسم، اصل مقوله‌ ازدواج سنتی محل مناقشه برخی از این افراد قرار دارد و به‌جای آن، نسخه‌هایی چون ازدواج سفید ترویج می‌شود. در چنین شرایطی تبلیغ گسترده یک حکم اولترا سنتی مانند چندهمسری صرفاً فراهم‌کردن بهانه هجمه برای دین‌ستیزانی است که ساز نزده می‌رقصند و منجر به نقض غرض خواهد شد. @rawinews
🌐آرزوی جمله‌تان را می‌دهم راوی : دین در جهان امروز اندیشه، بی‌رقیب نیست. اگر سابق بر این، در جهانی تک‌منبعی زیست می‌کردیم و دین مورد اقبال قرار می‌گرفت، اما امروزه رقبای بسیاری به میدان آمده‌اند. متفکران جهان هر کدام به جنبه‌ای از وجود انسان توجه داده و برآوردنِ آن نیاز را محور فعالیت‌های خود قرار داده‌اند. 🔺اشو (1990-1931) عارف‌پیشه‌ای هندی بود که در امریکا می‌زیست. او تعالیمی را طرح کرد و پیروان بسیاری داشت. معتقد بود شاد بودن و سُرور در زندگانی انسانی اهمیت اصلی را دارد و باید به عنوان محور فعالیت‌های انسانی معرفی شود. او می‌گفت که حس «نیاز به شادمانی» در ژرفای وجود انسان نهفته است و خدا هم از آن جهت که تأمین‌کننده سُرور و شادمانگی است مورد توجه انسان است (دل به دریا بزن، ص 46). از نظر اشو ادیان با ذات شادی و نشاط مخالفند و با مطرح کردن مسأله معاد و عالم آخرت می‌خواهند انسان را از زندگی‌اش در این دنیا محروم کنند (آینده طلایی، ص 37). اشو هیچ کتابی ننوشت ولی هفت هزار سخنرانی او در قالب شصت و چند عنوان کتاب در تیراژ بالا منتشر شده و می‌شود و پیروانش در جهان، از او در کنار بودا و گاندی به عنوان رهبری الهام‌بخش یاد می‌کنند که در پی آشتی دادن معنویت و مادی‌گرایی بوده است. 🔻دانیل دِنِت (متولد 1942) از فیلسوفان امروز امریکایی است. او معتقد است که رشد آگاهی در جهان جدید سبب شده تا دین به حاشیه برود. وی می‌گوید هر چه آگاهی و اطلاعات مردم از جهان اطرافشان افزایش یابد، نقش دین نیز کمرنگ‌تر می‌شود. به باور او هر زمان باران آگاهی باریدن گرفته، متولیان دین با ساختن یک مانع، تلاش کرده‌اند دیگر اصول دین را نجات بدهند اما ره به جایی نبرده‌اند. دنت با این تعبیر بر آن است که هر کجا آگاهی و دانش افزایش یابد، تمایل به دین نیز فروکش می‌کند. وی بر مبنای همین تصویر از دین، عنوان می‌کند که هر کسی نوعی مواد برای سرخوشی استفاده می‌کند که از آن لذت می‌برد، اما زندگی را الزاماً متعادل نمی‌کند، مانند تنباکو یا الکل. دین همچین چیزی است ولی به جای خوردن یا نوشیدن یا کشیدن، از راه چشم و گوش، بدون هیچ‌گونه تعقلی جذب می‌شود (کتاب «چرا آینده مذهب تیره است؟»). از نظر دنت حتی باور به دوگانه جسم و ذهن، اعتقاد به دنیای پس از مرگ و اساسا دینداری را می‌توان با نظریه تکامل داروین توضیح داد. او نظریه داروین را به معنای جبر الگوریتمی در طبیعت و بی‌نیازی به خالق می‌داند. 🔺یووال نوح هراری (متولد 1976) تاریخ‌دان اسرائیلی است که آثارش مورد اقبال جهانی قرار گرفته است. وی معتقد است که کنترل خشم و دوری از خشونت، می‌تواند کارکرد اصلی دین باشد. اما این کارکرد در بسیاری از افراد عملی نمی‌شود و به عکسِ خود بدل می‌شود. به این معنا که برخی آموزه‌های ادیان، سبب ترویج خشونت شده است (21 درس برای قرن 21، ص 249). ♦️اما در آموزه‌های اسلامی شاهدیم که این امور نه تنها مغفول نمانده که بر آن تأکیدهای مکرر شده است. شادی که در گفتار اُشو به عنوان محور مباحث مطرح می‌شد، در آموزه‌های دینی به زبانی دیگر مورد توجه قرار گرفته است. در تعالیم دینی شاهدیم که تأکید بر این است که انسان می‌باید به مرتبه‌ای برسد که نورِ درونی را نصیب ببرد. این نورِ درونی به واسطه‌ اعمال دینی و عبادی به دست می‌آید. همین نورِ درونی سبب می‌شود که سکینه‌ و آرامش نفسانی حاصل شود و شادی را نیز به ارمغان آوَرد. آیات قرآنی مملو است از شادی و فَرَحی که مؤمنان را بدان نوید می‌دهد. در آیه 15 سوره روم می‌خوانیم: «آنان که ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند در بوستانی سرسبز شاد و مسرورند». و مگر تمامی بهشت را می‌باید به سرای قیامت حواله داد؟ مؤمن آن است که بهشت را در همین سرای دنیوی نیز تجربه می‌کند. او بهشت را با خود به آن سرای می‌برد و از آن مسرور می‌شود: که درون‌شان صد قیامت نقد هست کمترین آنکه شود همسایه مست تأکیدات دنیل دنت بر خردورزی البته در خور توجه است اما به نظر می‌رسد که او توجه دین به مقام عقل را نادیده انگاشته است. بخش بزرگی از میراث عقلی بشر امروز، مدیون تلاش‌های تئوریک دینداران است. یووال نوح هراری به نیکی بر خشونت‌پرهیزی توجه داده است. این رویکرد البته در مبانی فکر دینی و عمل و سیره‌ بانیان دین بسیار مورد توجه بوده؛ تا بدان‌جا که اساس دین نبوی(ص) را بر بنیانِ رحمت دانسته‌اند: به برکت رحمت الهی است که با آنها نرم‌خو شدی (آل عمران، 159). باید «صاحب سِرّ» و «عزیز» بود تا در ورای این قیل و قال‌ها، گوهر ناب دین را دریافت و به آرامش و شادی خردورزانه رسید: پس بگفتی او که من زین یک دِرَم آرزوی جمله‌تان را می‌دهم @rawinews
🌐فقیه تلاشگر شیرازی راوی : آیت‌الله‌العظمی سید عبدالله موسوی شیرازی که 5 مهرماه 1363 در 93سالگی دیده از جهان فروبست و در حرم مطهر رضوی دفن شد، از جمله مراجعی بود که از کودکی با مبارزه سیاسی آشنا شد؛ جدش سید محمد علی از فعالان زمان مشروطیت و از حامیان شیخ فضل‌الله محسوب می‌شد. پدرش سید محمد طاهر هم در زمان پهلوی اول از جمله مخالفان رضاشاه بود و به دلیل فعالیت علیه نفوذ انگلیس از شیراز به اصفهان تبعید شد. سید عبدالله نیز پس از فعالیت در جریان واقعه گوهرشاد، مجبور شد چندین دهه از ایران به عراق برود. وی در اواخر حکومت پهلوی به ایران بازگشت و در زمان انقلاب، مهم‌ترین مرجع تقلید حوزه مشهد به شمار می‌رفت. مرحوم سید عبدالله شیرازی از معترضان به حاکمیت پهلوی و از همراهان حرکت اعتراضی امام خمینی بود. اعتراض‌های او در مواردی بود که خلاف شرعی رخ می‌داد. بارها در پیام‌های خود گفته بود که افعال و بیانات شاه، کاشف از بی‌اطلاعی او نسبت به احکام اسلامی است. زمانی که یکی از مسؤولان کشوری متنی منتشر کرده و محمدرضا پهلوی را مصداق «اولی الامر» خوانده بود، آیت‌الله شیرازی اعتراض کرده و گفت: «مقصود از اُولی الامر در آن آیه، ائمه‌ دوازده‌گانه از آل رسول‌اند و هیچ یک از خلفای بعد از پیغمبر غیر از امیرالمؤمنین(ع) مصداق این آیه نبوده و نیستند، و الا هر یک از خلفای اموی و عباسی به این آیه تمسک می‌کردند» (اسناد انقلاب اسلامی، ج اول، صص 298-299). 📸عکس: حضور آیت‌الله شیرازی در جمع انقلابیون متحصن در بیمارستان امام رضا(ع) مشهد، آذر 1357 @rawinews
🌐آقازاده راوی : دکتر حامد الخفاف؛ رئیس دفتر آیت‌الله‌العظمی سیستانی در بیروت در گفتگویی با شفقنا گفته که: «روش آیت الله سیستانی به کلی با نگاه خانوادگی به نهاد مرجعیت فاصله دارد و بر این باور است که تداوم اقتدار و تأثیرگذاری مرجعیت شیعی، وامدار دور نگه داشتن آن از شبهه موروثی بودن است. این سخن جدای از شایستگی‌های علمی و مدیریتی افراد منتسب به این خاندان مطرح می‌شود». آقای خفاف که یک دهه پیش دو کتاب «ناگفته‌های سفر درمانی آیت‌الله سیستانی به لندن» و «دیدگاه‌های سیاسی و اجتماعی آیت‌الله سیستانی درباره مسائل عراق» را نوشته بود، در کنار دو امام جمعه کربلا (سید احمد صافی و شیخ عبدالمهدی کربلایی) به عنوان یکی از سخنگویان رسمی آقای سیستانی شناخته می‌شود. وی که دانش‌آموخته تاریخ دانشگاه لبنان است، از پژوهشگران باسابقه متون کهن شیعی شناخته می‌شود و از سال 1981 با آقای سید جواد شهرستانی (داماد آیت‌الله سیستانی) مؤسسه انتشاراتی آل‌البیت(ع) را تأسیس کرده که اکنون به عنوان مهم‌ترین ناشر شیعی به نشر متون و آثار شیعی اهتمام دارد. این اظهار نظر خفاف بازتاب گسترده‌ای در فضای رسانه‌ای داشته و به منتفی شدن احتمال مرجعیت آقای سید محمدرضا سیستانی تعبیر شده است. سید محمدرضا که فرزند ارشد آقای سیستانی و مسؤول اصلی دفتر او در نجف است، 57 سال دارد و یکی از استادان مطرح دوره خارج فقه و اصول در حوزه نجف به شمار می‌آید. شاگردانش دروس او را در قالب کتاب مهم 20 جلدی «بحوث فی شرح مناسک الحج» و نیز کتاب «قبسات من علم الرجال» منتشر کرده‌اند. وی همچنین آثاری همون «بحوث فقهية حول الذبح بغير الحديد و الزی و التجمل و مسائل اخرى»، «وسائل الانجاب الصناعية دراسة فقهية» و « زواج البكر الرشيدة بغير اذن الولی» تألیف کرده است. این آثار نشان‌دهنده قوت فقهی و اجتهادی اوست. همچنین سید محمد باقر سیستانی؛ دیگر فرزند آیت‌الله سیستانی نیز از مجتهدین جوان حوزه نجف است. در میان خاندان‌های مرجعیتی معاصر شیعه، بیوت حکیم، صدر، مرتضوی شاهرودی و حسینی شیرازی از جمله خانواده‌هایی بودند که مرجعیت در آنها استمرار یافته و مراجع بسیاری را به جهان تشیع معرفی کرده‌اند. در تاریخ فقهی شیعه نیز چندین نفر از آقازاده‌ها به خاطر جایگاه علمی برجسته‌شان به جاشینی پدر رسیده‌اند. در قرن پنجم هجری، ابوعلی طوسی فرزند شیخ طوسی (پایه‌گذار حوزه علمیه نجف) پس از وفات پدر به عنوان جانشین او نقش مهمی در استمرار روش فقهی فقهای نخستین شیعه و اتصال آن به فقهای دوره میانه ایفا کرد. او را «شیخ مفید ثانی» لقب داده‌اند. در قرن هفتم نیز علامه حلی به عنوان جانشین علمی دایی‌اش محقق حلی زعامت شیعیان را بر عهده داشت. پس از علامه حلی نیز پسرش فخرالمحققین مرجعیت دینی شیعیان را بر عهده داشت. همچنین در قرن دهم نیز فرزند شهید ثانی جانشین پدرش شد و زعامت شیعه را بر عهده گرفت. از وی کتاب اثرگذار «معالم الدین» بر جای مانده است. در قرن یازدهم نیز علامه محمدباقر مجلسی جانشین علمی پدرش شیخ محمدتقی مجلسی شده بود که اکنون به مجلسی اول و دوم شهرت دارند. این روند در خاندان‌های متعددی وجود داشته و در دوره معاصر نیز فرزندان برخی فقها همچون آیت‌الله شیخ مرتضی حائری یزدی فرزند آیت‌الله‌العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی و آیت‌الله سید حسن طباطبایی قمی فرزند آیت‌الله‌العظمی سید حسین طباطبایی قمی دارای جایگاه دینی و اجتماعی برجسته‌ای بوده‌اند. همچنین پس از درگذشت آیت‌الله سید محمد حسینی شیرازی، برادرش آیت‌الله سید صادق شیرازی و خواهرزاده‌اش آیت‌الله سید محمدتقی مدرسی اعلام مرجعیت کردند. به‌تازگی نیز آیت‌الله سید جواد علوی بروجردی؛ نوه آیت‌الله‌العظمی بروجردی اعلام مرجعیت کرده است. بر این اساس، مرجعیت فرزند آیت‌الله‌العظمی سیستانی نیز با توجه به پیشینه متعدد آن در تاریخ فقه شیعه و جایگاه علمی برجسته سید محمدرضا سیستانی، پدیده بی‌سابقه و شگفت‌انگیزی نیست. اگر سخنان حامد الخفاف موضع رسمی و جدی آقای سیستانی باشد، به نظر می‌رسد که این مصلحت‌اندیشی شخصی با توجه به شرایط عراق و برای جلوگیری از برخی بهانه‌جویی‌ها اتخاذ شده و باید دید که زعیم 89 ساله شیعیان در نجف چه تدبیری برای جانشینی خود و جلوگیری از تشتت قدرت سیاسی و اجتماعی شیعیان در آینده عراق اندیشیده است. همچنین احتمال می‌رود که این موضع‌گیری به احترام سه مرجع کنونی دیگر در نجف اتخاذ شده که هم‌دوره درسی آقای سیستانی محسوب می‌شود . اکنون طبق توافق میان چهار مرجع نجف، آیت‌الله‌العظمی فیاض که فقیه 89 ساله افغانستانی است، اداره امور حوزوی نجف را بر عهده دارد. همچنین آیت‌الله‌العظمی سید سعید حکیم؛ نوه 84 ساله مرحوم آیت‌الله‌العظمی سید محسن حکیم از دیگر مراجع مهم نجف است. 📸عکس: آیت‌الله سیستانی و فرزندش سید محمدرضا در مرز عراق و کویت، تابستان 1383ش @rawinews
🌐زندگی وقف ترجمه راوی #فرهنگ: اگر چه امروزه ترجمه‌ قرآن به امری معمول بدل شده، اما تاریخ پر چالشی دارد. در ابتدا مخالفت‌هایی با ترجمه قرآن به زبان‌های دیگر وجود داشت و حتی در دوره معاصر، مفسر نواندیشی چون رشید رضا با ترجمه قرآن مخالفت می‌کرد و معتقد بود ترجمه قرآن سبب تحریف شده و آن را از اصالت خود خارج می‌کند. با این وجود اغلب فقهای شیعه به جواز ترجمه قرآن حکم داده‌اند. دکتر محمد مهدی فولادوند (۱۳۸۷-۱۲۹۹ش) از مهم‌ترین مترجمان معاصر قرآن و کتب دینی است. وی که تحصیلکرده دانشگاه سوربن پاریس بود، کتاب‌های «اقتصادنا» شهید محمدباقر صدر و «المنقذ من الضلال» غزالی را هم به فارسی برگرداند. مرحوم فولادوند دعای کمیل را نیز به زبان فرانسوی ترجمه کرد. ترجمه فارسی قرآن، نهج‌‌البلاغه و صحیفه سجادیه از آثار مهم او محسوب می‌شود. فولادوند ترجمه قرآن را از سال ۱۳۳۱ آغاز کرد و آن را با ترجمه‌های فرانسوی، انگلیسی و هندی مطابقت داد. اگرچه این ترجمه نیز با نقدهایی مواجه بوده است، اما برخی قرآن‌پژوهان و ادیبان همچون بهاء‌الدین خرمشاهی و کامران فانی، آن را از بهترین ترجمه‌های فارسی قرآن می‌دانند. @rawinews
🌐کارهای ناتمام سید خویی راوی : آیت‌الله‌العظمی سید ابوالقاسم موسوی خویی از اثرگذارترین فقهای تاریخ تشیع است که ۱۷ امرداد ۱۳۷۱ در حصر خانگی در کوفه درگذشت. برخی وقایع زندگی ایشان همچنان مورد بحث است. 🔻ماجرای نیمه‌تمام ماندن تفسیر قرآن ایشان یکی از پرسش‌هایی است که می‌شود به آن پرداخت. مرحوم خویی که در نجف شروع به تفسیر قرآن کرده بود، ناگهان این کار را رها می‌کند. وی حتی در وصف علامه طباطبایی که اقدام به تفسیر قرآن کرده بود می‌گوید که علامه خود را تَضحیه(قربانی) کرده است (شهید مطهری، ده گفتار، ص۲۲۷). اگرچه گفته شده وی تحت فشارها تفسیر را رها کرد، ولی نواده‌اش حجة‌الاسلام‌ سید امین خویی گزارش دیگری می‌دهد: «آقا می‌فرمودند که من برای تفسیر قرآن نیاز به پنج طلبه فاضل دارم که روزی هشت ساعت با بنده کار کنند که بتوانیم تفسیر قرآن را تألیف کنیم. در مکاتبات آقای خویی و آقای سید صادق روحانی هم آمده که نمی‌شود با سهل‌انگاری به تفسیر پرداخت و مثل روش کتب فقه و اصول با آن برخورد کرد. در این نامه ایشان به آقای روحانی گفته که اقلا بیست سال باید وقت بگذاریم تا تفسیر قابل اطمینانی عرضه کنیم»(گفتگو با شماره اول مجله تقریرات). 🔺سلوک ناتمام دیگر مرحوم خویی، نیمه‌تمام گذاشتن سیر و سلوک عرفانی است. گفته می‌شود که ایشان در جوانی به وادی عرفان و سلوک وارد می‌شود و به کشف‌هایی نیز نائل می‌گردد، اما این رویّه را ادامه نداده و فقه و اصول را ترجیح می‌دهد. در این خصوص برخی روایت‌ها وجود دارد. گفته می‌شود که مرحوم آیت‌الله‌العظمی بهجت واسطه شده و دیداری میان مرحوم آیت‌الله سید علی قاضی و آیت‌الله خویی صورت می‌گیرد. فرزند مرحوم بهجت در این خصوص گفته است: «آقای قاضی و آقای خویی در حرم حضرت ابوالفضل(ع) همدیگر را می‌بینند. آقای خویی می‌گوید: وقتی بگذارید که من خدمت شما بیایم. آقای قاضی می‌گوید همین الان. یک ساعت و خُرده‌ای در صحن با هم حرف می‌زنند و آقای قاضی ایشان را قانع می‌کنند و آقای خویی مجذوب ایشان می‌شوند و همان جا دستور می‌گیرند که باید فلان‌جور لباسی را تهیه کند، فلان‌طور غسل کند و در مکانی که در معرض نباشد، برود و دو رکعت نماز بخواند و فلان ذکر را بگوید. آقای خویی همه این مقدمات را فراهم می‌کند و جا هم مشخص بوده که ایوان امیرالمؤمنین(ع) است و ساعت خلوت هم دو بعداز ظهر. ایشان مدتی آنجا می‌رود و با تمام آداب و مقدماتی که آقای قاضی گفته بود، نماز می‌خواند اما هر کاری که می‌کند ذکر یادش نمی‌آید. می‌فهمد که اسباب عدم توفیق در درون ایشان هست. اما بار دوم امداد حاصل می‌شود. آقای خویی گفته بود: من خیلی مایلم در عوالم سلوک سیر کنم، اما چه کنم در دریای فقه غرق هستم و نمی‌توانم بیایم، جمع بین این دو هم ممکن نیست. آقای قاضی بعدا گفته بود می‌دانستم که موفق نمی‌شود ولی اگر توفیق پیدا می‌کرد از همه جلوتر می‌رفت»(مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، گفتگو با شیخ علی بهجت). آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی روایت متفاوتی از سلوک عرفانی نیمه‌تمام سید خویی دارد. به گفته ایشان، مرحوم خویی به دستور پدرش، این‌گونه سلوک را ادامه نداده است: «زمانی که مرحوم آقای خویی با آقای قاضی ارتباط داشته و مشغول سلوک بوده و به دستور ایشان کارهایی انجام می‌داده، از آقای خویی نقل شده است که من آن وقت تسبیح موجودات را حس کردم، حتی گربه‌ای از یک طرف دیوار به آن طرف دیوار پرید، پرش گربه هم تسبیح می‌کرد. پرش که خودش یک چیز است، خود آن پرش هم تسبیح می‌کرد ... آسید علی خلخالی می‌گفت که من آقای خویی را از این مسیر برگرداندم. گفت چون دیدم برای فقاهت خیلی مستعد است، به پدرش نامه نوشتم و گفتم شما به گونه‌ای که نداند از جایی تحریک شده است، ادامه این جور کارها را تحریم کنید. می‌گفت که پدرش هم نامه نوشت: غیر از فقه و اصول وارد شدن در اشتغال‌های دیگر را بر شما حرام می‌کنم. ایشان هم شبهه شرعی کرد و دیگر سلوک را تعقیب نکرد» (جرعه‌ای از دریا، ج ۱، ص۶۱۶). 🔻آخرین سلوک ناتمام سید در میدان سیاست بود. او اگرچه در ابتدای دهه چهل شمسی بیانیه‌هایی در حمایت از اعتراضات علمای ایران علیه حکومت پهلوی صادر کرده بود، اما در سال‌های اصلی مرجعیت خود (۱۳۷۱-۱۳۴۹ش) می‌کوشید حوزه نجف را از نزاع‌های سیاسی دور نگه‌دارد تا کمتر لطمه ببیند. با این حال پس از شکست صدام در جنگ اول خلیج فارس و قیام شیعیان عراق، وی کوشید با بهره‌گیری از نفوذ خود به سامان دادن وضعیت بغرنج شهرهای شیعه‌نشین بپردازد. همین اقدام او بهانه صدام برای قتل و حبس برخی شاگردان و نزدیکان وی و بازداشت تحقیرآمیز آیت‌الله شد. او را نزد صدام بردند و در دیداری فرمایشی تلاش کردند آتش خشم شیعیان را مهار کنند. سید در سال پایانی عمر گرفتار حصر خانگی شد و از تشییع مردمی او نیز جلوگیری کردند. @rawinews
🌐کاهش دینداری ترک‌ها راوی #دین: اردوغان که شکست سختی در جریان انتخابات اخیر ترکیه متحمل شده است، می‌کوشد وجهه خود را که بعد از کودتای ۲۰۱۶ خشن شده، بهبود بخشد. او این هفته به مسیحیان ترکیه اجازه داد که پس از یک قرن و برای اولین بار در تاریخ جمهوری ترکیه، کلیسایی در استانبول بسازند. مسیحیان ترکیه که کمتر از یک درصد جمعیت کشورند، صدها کلیسای قدیمی دارند ولی اجازه ساخت کلیسای جدید نداشته‌اند. از سوی دیگر برخی نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که میزان دینداری در ترکیه از ۵۵ درصد در سال ۲۰۰۹ به ۵۱ درصد رسیده و تعداد خداناباوران نیز در این ده سال از یک درصد به سه درصد افزایش یافته که می‌تواند مربوط به سخت‌گیری‌های اسلام‌گرایان حاکم در سال‌های اخیر باشد. @rawinews
🌐جدال بر سر «تقدس» راوی : ماجرای رقص و آواز زنان بی‌حجاب در مراسم افتتاحیه بازی‌های غرب آسیا در ورزشگاه بین‌المللی کربلا که بر اساس قصه‌ تاریخی هزار و یک شب شهرزاد قصه‌گو برگزار شد، موجی از اعتراضات و بحث‌ها درباره حرمت شهرهای مقدس مذهبی را به دنبال داشته است. این ورزشگاه که بر خلاف شایعات برخی رسانه‌های ایرانی، با هزینه دولت عراق و به دست یک شرکت ترکیه‌ای ساخته شده است، چندی پیش نیز شاهد تنش میان فوتبالیست‌های ایرانی و عراقی بود. معترضان به ماجرای افتتاحیه بازی‌های غرب آسیا معتقدند که این اقدام بر خلاف قانون محلی مشهور به «قدسیت کربلا» یا حرمت شهر کربلا بوده و شأن و اقتضائات مذهبی این شهر را زیر پا گذاشته است. قانون قدسیت کربلا اگرچه از سال 2012 به تصویب شورای استانداری کربلا رسیده است، ولی اجرای آن طی ماه‌های اخیر جدی گرفته شده و در سراسر شهر، تابلوها و بنرهایی دیده می‌شود که بندهای مختلف این قانون را به شهروندان و زائران تذکر می‌دهند؛ قواعدی همچون ممنوعیت ورود زنان بی‌حجاب به شهر، منع قماربازی و قمارخانه، منع مشروبات الکلی، منع فروش علنی لباس‌های زیر زنانه و پخش موسیقی و آوازهای خلاف عفت و غیر شرعی در اماکن عمومی. برخی اهالی نجف نیز چند ماهی است که خواهان تصویب سریع‌تر چنین قانونی در شورای استانداری نجف شده‌اند تا حرمت نجف و کوفه حفظ شود. این قانون مشابه قواعدی است که عربستان سعودی در شهرهای مکه و مدینه اجرا می‌کند. مراسم ورزشگاه کربلا اگرچه با اعتراض دیوان وقف شیعی عراق و برخی مقامات رسمی و چهره‌های سیاسی همچون نوری مالکی (نخست‌وزیر اسبق) و امام جمعه نجف روبه‌رو شد، ولی نماینده آیت‌الله‌العظمی سیستانی در خطبه‌های این هفته نماز جمعه کربلا هیچ اشاره‌ای به این جنجال نکرد و مراجع دیگر نجف نیز موضع‌گیری علنی نداشته‌اند. گفته می‌شود برخی علمای کربلا در تماس تلفنی با نخست‌وزیر نسبت به این ماجرا اعتراض کرده‌اند. استاندار کربلا نیز گفته‌ که هیچ نقشی در برگزاری این مراسم نداشته‌ است. با این حال سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی هنوز شاهد بحث و جدل کاربران اینترنتی درباره این ماجراست. مخالفان قانون قدسیت معتقدند که چنین قانونی فاقد مشروعیت است، چون شورای استان حق قانونگذاری ندارد و چنین محدودیت‌هایی باید به تصویب نمایندگان مجلس عراق برسد. یکی از اعضای شورای استان کربلا نیز گفته که این قانون، برداشت اعضای شورای استان از قانون مجازات عراق مصوب 1969 است. یک حقوقدان عراقی به این سخنان واکنش نشان داده و گفته که استنباط از متون فقط مختص فقهای حوزه است و قوانین عرفی باید در نهادهای رسمی قانونگذار تفسیر شود. او چنین قانونی را مخالف قانون آزادی‌های فردی در عراق دانسته و گفته که چنین محدودیت‌هایی فقط مخصوص محیط داخلی مراقد ائمه(ع) است. این جدال‌ها برای ایرانی‌ها نیز آشناست. در سال‌های اخیر بارها امام جمعه مشهد نسبت به برگزاری هرگونه کنسرت موسیقی در این شهر هشدار داده و آن را مخالف تقدس حرم رضوی(ع) دانسته است. این جدال تا جایی پیش رفت که حسن روحانی هنگام تبلیغات انتخابات سال 96 یک خواننده مشهور را همراه خود به مشهد برد تا مخالفت علنی خود را با مواضع امام جمعه این شهر نشان دهد. همچنین برگزاری یک برنامه موسیقی در قم در چند سال گذشته موجب فشارهای زیادی علیه وزیر وقت ارشاد و برکناری رییس اداره ارشاد قم شد. به نظر می‌رسد که با سیاسی نکردن این جدال‌ها، بهره‌گیری از کارشناسان و متخصصان علوم دینی و علوم اجتماعی و همفکری‌ همه‌جانبه بتوان به توافق معقولی در این‌گونه موارد رسید. @rawinews
🌐گزارش یک اعدام 👈نکاتی درباره اعدام شیخ فضل‌الله راوی : 1⃣عصر ۹ مرداد ۱۲۸۸ شمسی شیخ فضل‌الله نوری؛ مجتهد مشهور پایتخت به اتهام صدور دستور قتل مشروطه‌خواهان به حکم هیأت قضاتی که از طرف کمیسیون عالی اداره کشور منصوب شده بودند در میدان توپخانه تهران؛ جایی که الان ایستگاه متروی امام خمینی در آنجا ساخته شده، به دار کشیده شد. کمیسیون عالی پس از فتح تهران به دست قوای مشروطه‌خواه و سقوط حکومت تقریبا سه ساله محمدعلی شاه برای اداره کشور تشکیل شده بود. 2⃣در هیأت قضات علاوه بر شیخ ابراهیم زنجانی که نقش مشابه دادستان را نیز بر عهده داشت، سید محمد امامزاده؛ امام جمعه تهران و عموی دکتر سید حسن امامی (امام جمعه تهران در عصر پهلوی دوم و حقوقدان بزرگ ایرانی) به عنوان نمایندگان علما حضور داشتند. بقیه اعضای هیأت نیز از سیاسیون، نظامیان و دیگر رجال مشروطه‌خواه بودند. این هیأت علاوه بر شیخ فضل‌الله یک روحانی دیگر به‌نام میرهاشم دوه‌چی را نیز به اتهام مشارکت در کشتار مشروطه‌خواهان اعدام کرد. همچنین یک مقام نظامی ارشد پایتخت، سردسته اوباش تهران و نیز حاکم تهران جزو اعدامی‌ها بودند. شیخ ابراهیم زنجانی در خاطراتش گفته که روسیه و انگلیس از ادامه اعدام‌ها جلوگیری کردند. 3⃣شمس‌الدین تندرکیا (نوه شیخ فضل‌الله) گفته: حاج میرزا عبداللَّه سُبّوحی واعظ به خود من گفت که رضاشاه پهلوی به او گفته است: «من وقتی که حاج شیخ فضل‌اللَّه را به دار زدند در قزاقخانه گریه می‌کردم. وقتی که دیدم صاحب‌منصبانم دارند می‌آیند چشمانم را پاک کردم تا نفهمند گریه کرده‌ام» (کتاب نگاه دوم، نوشته تندرکیا). 4⃣از محاکمه شیخ فضل‌الله گزارش و صورت‌جلسه رسمی و مشروحی بیرون نیامد، اما مهدی ملک‌زاده و مهدی بامداد که مورخان مهم مشروطه بودند بر اساس شنیده‌ها نوشته‌اند از اتهامات مشترک مفاخرالملک(حاکم تهران)، شیخ فضل‌الله نوری و صنیع‌حضرت(سردسته اوباش تهران)، کشتن میرزا مصطفی آشتیانی (روحانی مشروطه‌خواه و پسر آیت‌الله میرزا حسن آشتیانی) و شیخ غلامحسین پیش‌نماز (پدربزرگ مرحوم آیت‌الله آقامجتبی و مرحوم حاج‌آقا مرتضی تهرانی) بود که شیخ فضل‌الله این اتهام را نپذیرفته و قتل این روحانیون مشروطه‌خواه را متوجه مفاخر و صنیع‌حضرت کرد. صنیع‌حضرت نیز ضمن پذیرفتن مباشرت در قتل این روحانیون مخالف محمدعلی شاه، در دادگاه گفت که به دستور شیخ فضل‌الله آنها را کشته است. با این حال شیخ فضل‌الله پذیرفت که فتوا به ارتداد حامیان مشروطه داده و طبق اجتهاد خود عمل کرده است. وی در انتهای رساله حرمت مشروطه گفته بود هرکس از مشروطه حمایت کند، چه عارف باشد و چه عامی، احکام چهارگانه قتل مرتد بر او جاری می‌شود. 5⃣پس از اعدام شیخ فضل‌الله در خیابان‌های شهرری و نجف عده‌ای برای اعدام وی شادمانی کردند. علمای نجف نیز هیچ پیام تسلیتی ندادند و فقط مجلس فاتحه‌ای برای او در نجف برپا شد که آخوند خراسانی؛ رهبر اصلی مشروطه نیز در آن شرکت کرد. اما چند هفته پس از اعدام، زمانی که میرزای نائینی در حضور شیخ عبدالکریم حائری یزدی رساله حرمت مشروطه را برای آخوند می‌خواند، آخوند از فتوای ارتداد مشروطه‌خواهان خشمگین شده و می‌گوید: از تأثرم برای اعدام شیخ متأثرم (نقل آیت‌الله بهجت و برخی علما از آیت‌الله شیخ مرتضی حائری و او هم از پدرش آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری). 6⃣نیم قرن پس از اعدام، شایع شد که شیخ مهدی؛ پسر مشروطه‌خواه شیخ نوری هنگام اعدام او کف می‌زده و شادمان بوده است. اما برخی شاهدان گفته‌اند او در ساختمان مجاور گریه می‌کرده و مخالف اعدام بود. شیخ حسین لنکرانی از حامیان شیخ نوری هم گفت در صحنه اعدام بوده و چنین چیزی ندیده است. نورالدین کیانوری (پسر شیخ مهدی) هم با بی‌شرمانه خواندن این دروغ گفته که پدرش چند روز قبل از بازداشت شیخ از او خواسته مدتی به قم برود تا خطر اعدام متوجه او نشود. شیخ مهدی پنج سال پس از اعدام پدرش به دست عوامل روسیه ترور شد. 7⃣عکسی که از اعدام شیخ منتشر شده، به گفته تندرکیا؛ دیگر نوه شیخ جعلی است. همچنین اغلب محققین معتقدند اصالت فتوای علمای نجف که در محاکمه شیخ مورد استناد قرار گرفته، مورد تردید جدی است. 8⃣جلال آل‌احمد با کتاب غربزدگی نقش مهمی در پررنگ شدن اعدام شیخ نوری داشت. جمله ماندگار او این بود: «من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی می‌دانم که به علامت استیلای غرب‌زدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد». 🔻راوی؛ گزارشگر فرهنگ، سیاست و اجتماع @rawinews
🌐امام رضا(ع) و اخلاقِ دینداری راوی : امام هشتم شیعیان را با صفت رأفت می‌شناسند. آنچه در کلام حضرت برجسته است، مدارا و سازش با دیگران و رأفت و مهربانی با مردم است. در کلام امام چنان بر این ویژگی تأکید شده است که گویی متر و معیار دینداری را در پیوند تام و تمام با اخلاق ترسیم می‌کنند. مدارا با دیگران چنان در کلام امام(ع) برجسته است که ایشان آن را یکی از شرایط ایمان واقعی می‌داند. امام رضا(ع) سنت پیامبر اکرم(ص) را مدارا با دیگران می‌داند و رسالت نبوی را در این قالب تبیین می‌کند. در روایتی از ایشان نقل است که فرموده: «هیچ‌کس مؤمن نیست مگر اینکه سه خصلت در او باشد؛ سنتی از پروردگارش، سنتی از پیامبرش و سنتی از مولایش. سنت پروردگارش حفظ اسرار خویش است. اما سنت پیامبر، مدارا کردن با مردم است و اما سنت از مولایش صبر در سختی‌ها و مشکلات است». (تحف العقول، ص ۴۴۲). تاکید امام رضا(ع) بر شفقت بر خلق و مدارای با دیگران را می‌توان در این عبارت اثرگذارِ ایشان دید. نقل است که فرمودند: «همه مخلوقات، در حکم خانواده خدا هستند. محبوب‌ترین خلق به درگاه خدا کسی است که خانواده‌ مؤمنی را خوشحال کند یا در پی برآوردن حاجت برادر دینی‌اش باشد» (بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۰۷). این رویکرد می‌تواند اوج فرهنگِ دیگردوستی را در شیعه نشان دهد. آنچه در کلام ائمه طاهرین(ع) به خوبی قابل رؤیت است، همین سنت حسنه مدارا با دیگران است. آنچه که متر و ملاک ایمان محسوب شده است، نه عبادت‌های شخصی و خلوت‌گزینی‌های طاقت‌فرسای عبادی، بلکه ثمره این اعمال عبادی است که مورد توجه قرار گرفته است. ثمره و نتیجه این اعمال نیز در مدارا با دیگران و رسیدن به ملکه اخلاق حسنه است. در کلامی دیگر، امام رضا(ع) از پیامبر نقل کرده است که: «نزدیک‌ترین شما به من از نظر مقام در روز قیامت، کسی است که در مورد خانواده خود خوش‌اخلاق باشد». همچنین از قول امام هشتم آمده که امام علی(ع) می‌گفت: «هرچقدر اخلاق‌تان بهتر باشد، ایمان‌تان کامل‌تر است»(عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۴۱). این برتر نشاندن خُلق نیکو نسبت به دیگران، در سرتاسر کلام امام هشتم قابل ردیابی است. در همین خصوص ایشان از پیامبر نقل کرده است: «خداوند نسبت به زنان مهربان‌تر است و هر مردی که یکی از زنان مَحرَم خود را خشنود کند، خداوند در قیامت او را خشنود می‌سازد».( فیض کاشانی، المحجة‌البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۳، ۱۱۹). در روایتی از ایشان برای نشان دادن برتری اخلاق نیکو نقل شده: «خداوند تنها به این دلیل ابراهیم را دوست خود گرفت که او کسی را (در برآوردن حاجتش) رد نکرد و هرگز جز از خدا درخواستی نداشت» (عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۸۲). در نظر ائمه شیعه، ملاک دوستی با خداوند نیز روا کردن حاجت دیگران است. در روایت دیگری نقل شده است که امام رضا(ع) از قول اجداد خود، سخنی از پیامبر اسلام نقل می‌کرده که بهبود وضعیت مسلمانان را نیز در پیوند با اخلاق تفسیر می‌کند: «امت من تا هنگامی که یکدیگر را دوست بدارند، به یکدیگر هدیه بدهند، امانت‌داری کنند، از گناهان دوری کنند، به مهمان احترام بگذارند و به نیازمندان کمک کنند ... وضعیت خوبی خواهند بود» (عیون اخبار الرضا، ج۱، ص ۳۲). در نظر امام سعادت نهایی مسلمین نیز در پیوند با خُلق کریمانه و بخشش تعریف شده است. در روایتی دیگر آمده است که امام عبادت را در پیوند با اخلاق و حلم و بردباری تعریف کرده‌اند: «هیچ مردی عابد نیست مگر اینکه حلیم باشد» (کافی، ج۲، ص۱۱۱). به نظر می‌رسد کلام امام رضا(ع) در این خصوص می‌تواند سخن نهایی در معرفی سنت شیعی باشد. انتقادهایی که متون دینی در دوران معاصر را خالی از سویه‌های اخلاقی معرفی می‌کند، می‌باید با این نحوه سخنان ائمه شیعه آشنایی بیشتری حاصل کنند. پیوند میان اخلاق و مشی دینی، تأکید همیشگی امام رضا(ع) و دیگر امامان شیعه بوده است. @rawinews
🌐اسلام؛ دین جنگ یا صلح؟ راوی : پروفسور خُوان کول (Juan cole) مورخ ۶۷ ساله آمریکایی در دانشگاه میشیگان که از ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۶میلادی مبلغ بهائیت به شمار می‌رفت، پس از خروج از این آیین به یکی از منتقدان آن بدل شد و بر پژوهش‌های تاریخی درباره تاریخ ادیان تمرکز بیشتری کرد. کول که در خانواده‌ای مسیحی زاده شده، به زبان‌های عربی، فارسی و اردو نیز مسلط است و چند ماه پیش کتابی با نام «محمد؛ پیامبر صلح در میانه تقابل امپراتوری‌ها» منتشر کرده است. این مورخ برجسته آمریکایی در این کتاب می‌کوشد با تکیه بیشتر بر قرآن به روایت زندگی و زمانه پیامبر اسلام بپردازد و کمتر به سیره‌ها و کتب تاریخی استناد می‌کند. ایده مرکزی کتاب پروفسور کول این است که در هیاهوی جدال و جنگ میان دو امپراتوری ایران و روم، پیامبر اسلام پیام‌آور صلح توحیدی بوده و تصور خشن و ستیزه‌جو از پیامبر اسلام، زاییده نگاه قرون وسطایی کلیسا علیه مسلمانان است. کول با بررسی آیات مکی و مدنی، پیام دوره ۱۳ ساله فعالیت پیامبر در مکه را «صلح فردی» و پیام دوره ۱۰ ساله اقامت ایشان در مدینه را «صلح اجتماعی» می‌داند و شواهد متعددی از قرآن در تأیید صلح‌طلبی پیامبر و اسلام ارائه می‌کند. تأکیدات مکرر بر مهربانی خدا در آغاز سوره‌ها و تکرار کلمات صلح‌آمیزی چون «سلام» و «سکینه» شاهدی بر مدعای اوست. ایده دیگر کول، پیوند قدیمی اسلام با غرب است. به گفته او اسلام نیز همانند دو دین یهود و مسیحیت در بطن امپراتوری روم گسترش یافته و بیگانه با غرب نیست. همچنین کول گفته که صلح‌طلبی به معنای نفی کامل خشونت نیست و جنگ‌های دفاعی پیامبر اسلام به معنی صلح‌ستیزی او نبوده است. او در اینجا به تفاوت میان دو واژه «Pacific» و «peaceful» اشاره می‌کند که هر دو متضمن صلح‌جویی‌اند ولی دومی، جنگ دفاعی را نیز مشروع می‌داند. این اثر کول را می‌توان در امتداد مواجهه چند صد ساله غرب با قرآن و پیامبر اسلام تفسیر و درک کرد. تا قرن ۱۶ نشر و ترجمه قرآن در اروپا ممنوع و مجرمانه بود و کلیسا می‌کوشید تفسیری شیطانی و شرورانه از پیامبر اسلام و دین او عرضه کند تا آتش جنگ‌های صلیبی روشن بماند. کمدی الهی دانته یکی از مصادیق مهم این تلاش‌هاست که چهره‌ای منفی از پیامبر اکرم و امام علی(ع) نشان می‌دهد. حتی مصلحی چون مارتین لوتر نیز با این انگیزه خواهان نشر و ترجمه قرآن شد تا به زعم خود، علاوه بر پاپ، پیامبر اسلام را نیز رسوا کند. از قرن ۱۸ با کاهش خطر امپراتوری عثمانی و گسترش جریان روشنفکری، نگاه‌ها به پیامبر اسلام نیز به‌تدریج تعدیل شد و ترجمه‌ قرآن و سخنان امام علی(ع) آزادانه و منصفانه‌تر منتشر و بررسی می‌شد. جرج سیل و گوته از چهره‌های بارز این نگاه بودند. اما نگاه منفی به پیامبر اسلام و قرآن تا زمان ما امتداد یافت؛ هرچند شاید به تندی و عریانی قرون وسطی نیست، ولی هنوز هم برخی از غربی‌ها به تناسب دغدغه‌ها و نیازهای زمانه، پیامبر اسلام و قرآن را متهم به خشونت‌زایی، سلب آزادی‌های اساسی و نفی حقوق انسان‌ها می‌کنند. آثاری چون کتاب اخیر خوان کول می‌تواند این رویکرد غیر علمی و مغرضانه را بهبود بخشد. @rawinews