🌐آرزوی جملهتان را میدهم
راوی #اندیشه: دین در جهان امروز اندیشه، بیرقیب نیست. اگر سابق بر این، در جهانی تکمنبعی زیست میکردیم و دین مورد اقبال قرار میگرفت، اما امروزه رقبای بسیاری به میدان آمدهاند. متفکران جهان هر کدام به جنبهای از وجود انسان توجه داده و برآوردنِ آن نیاز را محور فعالیتهای خود قرار دادهاند.
🔺اشو (1990-1931) عارفپیشهای هندی بود که در امریکا میزیست. او تعالیمی را طرح کرد و پیروان بسیاری داشت. معتقد بود شاد بودن و سُرور در زندگانی انسانی اهمیت اصلی را دارد و باید به عنوان محور فعالیتهای انسانی معرفی شود. او میگفت که حس «نیاز به شادمانی» در ژرفای وجود انسان نهفته است و خدا هم از آن جهت که تأمینکننده سُرور و شادمانگی است مورد توجه انسان است (دل به دریا بزن، ص 46). از نظر اشو ادیان با ذات شادی و نشاط مخالفند و با مطرح کردن مسأله معاد و عالم آخرت میخواهند انسان را از زندگیاش در این دنیا محروم کنند (آینده طلایی، ص 37).
اشو هیچ کتابی ننوشت ولی هفت هزار سخنرانی او در قالب شصت و چند عنوان کتاب در تیراژ بالا منتشر شده و میشود و پیروانش در جهان، از او در کنار بودا و گاندی به عنوان رهبری الهامبخش یاد میکنند که در پی آشتی دادن معنویت و مادیگرایی بوده است.
🔻دانیل دِنِت (متولد 1942) از فیلسوفان امروز امریکایی است. او معتقد است که رشد آگاهی در جهان جدید سبب شده تا دین به حاشیه برود. وی میگوید هر چه آگاهی و اطلاعات مردم از جهان اطرافشان افزایش یابد، نقش دین نیز کمرنگتر میشود. به باور او هر زمان باران آگاهی باریدن گرفته، متولیان دین با ساختن یک مانع، تلاش کردهاند دیگر اصول دین را نجات بدهند اما ره به جایی نبردهاند. دنت با این تعبیر بر آن است که هر کجا آگاهی و دانش افزایش یابد، تمایل به دین نیز فروکش میکند. وی بر مبنای همین تصویر از دین، عنوان میکند که هر کسی نوعی مواد برای سرخوشی استفاده میکند که از آن لذت میبرد، اما زندگی را الزاماً متعادل نمیکند، مانند تنباکو یا الکل. دین همچین چیزی است ولی به جای خوردن یا نوشیدن یا کشیدن، از راه چشم و گوش، بدون هیچگونه تعقلی جذب میشود (کتاب «چرا آینده مذهب تیره است؟»).
از نظر دنت حتی باور به دوگانه جسم و ذهن، اعتقاد به دنیای پس از مرگ و اساسا دینداری را میتوان با نظریه تکامل داروین توضیح داد. او نظریه داروین را به معنای جبر الگوریتمی در طبیعت و بینیازی به خالق میداند.
🔺یووال نوح هراری (متولد 1976) تاریخدان اسرائیلی است که آثارش مورد اقبال جهانی قرار گرفته است. وی معتقد است که کنترل خشم و دوری از خشونت، میتواند کارکرد اصلی دین باشد. اما این کارکرد در بسیاری از افراد عملی نمیشود و به عکسِ خود بدل میشود. به این معنا که برخی آموزههای ادیان، سبب ترویج خشونت شده است (21 درس برای قرن 21، ص 249).
♦️اما در آموزههای اسلامی شاهدیم که این امور نه تنها مغفول نمانده که بر آن تأکیدهای مکرر شده است.
شادی که در گفتار اُشو به عنوان محور مباحث مطرح میشد، در آموزههای دینی به زبانی دیگر مورد توجه قرار گرفته است. در تعالیم دینی شاهدیم که تأکید بر این است که انسان میباید به مرتبهای برسد که نورِ درونی را نصیب ببرد. این نورِ درونی به واسطه اعمال دینی و عبادی به دست میآید. همین نورِ درونی سبب میشود که سکینه و آرامش نفسانی حاصل شود و شادی را نیز به ارمغان آوَرد.
آیات قرآنی مملو است از شادی و فَرَحی که مؤمنان را بدان نوید میدهد. در آیه 15 سوره روم میخوانیم:
«آنان که ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند در بوستانی سرسبز شاد و مسرورند».
و مگر تمامی بهشت را میباید به سرای قیامت حواله داد؟ مؤمن آن است که بهشت را در همین سرای دنیوی نیز تجربه میکند. او بهشت را با خود به آن سرای میبرد و از آن مسرور میشود:
که درونشان صد قیامت نقد هست
کمترین آنکه شود همسایه مست
تأکیدات دنیل دنت بر خردورزی البته در خور توجه است اما به نظر میرسد که او توجه دین به مقام عقل را نادیده انگاشته است. بخش بزرگی از میراث عقلی بشر امروز، مدیون تلاشهای تئوریک دینداران است.
یووال نوح هراری به نیکی بر خشونتپرهیزی توجه داده است. این رویکرد البته در مبانی فکر دینی و عمل و سیره بانیان دین بسیار مورد توجه بوده؛ تا بدانجا که اساس دین نبوی(ص) را بر بنیانِ رحمت دانستهاند:
به برکت رحمت الهی است که با آنها نرمخو شدی (آل عمران، 159).
باید «صاحب سِرّ» و «عزیز» بود تا در ورای این قیل و قالها، گوهر ناب دین را دریافت و به آرامش و شادی خردورزانه رسید:
پس بگفتی او که من زین یک دِرَم
آرزوی جملهتان را میدهم
@rawinews
🌐فقیه تلاشگر شیرازی
راوی #حوزه: آیتاللهالعظمی سید عبدالله موسوی شیرازی که 5 مهرماه 1363 در 93سالگی دیده از جهان فروبست و در حرم مطهر رضوی دفن شد، از جمله مراجعی بود که از کودکی با مبارزه سیاسی آشنا شد؛ جدش سید محمد علی از فعالان زمان مشروطیت و از حامیان شیخ فضلالله محسوب میشد. پدرش سید محمد طاهر هم در زمان پهلوی اول از جمله مخالفان رضاشاه بود و به دلیل فعالیت علیه نفوذ انگلیس از شیراز به اصفهان تبعید شد. سید عبدالله نیز پس از فعالیت در جریان واقعه گوهرشاد، مجبور شد چندین دهه از ایران به عراق برود. وی در اواخر حکومت پهلوی به ایران بازگشت و در زمان انقلاب، مهمترین مرجع تقلید حوزه مشهد به شمار میرفت.
مرحوم سید عبدالله شیرازی از معترضان به حاکمیت پهلوی و از همراهان حرکت اعتراضی امام خمینی بود. اعتراضهای او در مواردی بود که خلاف شرعی رخ میداد. بارها در پیامهای خود گفته بود که افعال و بیانات شاه، کاشف از بیاطلاعی او نسبت به احکام اسلامی است.
زمانی که یکی از مسؤولان کشوری متنی منتشر کرده و محمدرضا پهلوی را مصداق «اولی الامر» خوانده بود، آیتالله شیرازی اعتراض کرده و گفت: «مقصود از اُولی الامر در آن آیه، ائمه دوازدهگانه از آل رسولاند و هیچ یک از خلفای بعد از پیغمبر غیر از امیرالمؤمنین(ع) مصداق این آیه نبوده و نیستند، و الا هر یک از خلفای اموی و عباسی به این آیه تمسک میکردند» (اسناد انقلاب اسلامی، ج اول، صص 298-299).
📸عکس: حضور آیتالله شیرازی در جمع انقلابیون متحصن در بیمارستان امام رضا(ع) مشهد، آذر 1357
@rawinews
🌐آقازاده
راوی #حوزه: دکتر حامد الخفاف؛ رئیس دفتر آیتاللهالعظمی سیستانی در بیروت در گفتگویی با شفقنا گفته که: «روش آیت الله سیستانی به کلی با نگاه خانوادگی به نهاد مرجعیت فاصله دارد و بر این باور است که تداوم اقتدار و تأثیرگذاری مرجعیت شیعی، وامدار دور نگه داشتن آن از شبهه موروثی بودن است. این سخن جدای از شایستگیهای علمی و مدیریتی افراد منتسب به این خاندان مطرح میشود».
آقای خفاف که یک دهه پیش دو کتاب «ناگفتههای سفر درمانی آیتالله سیستانی به لندن» و «دیدگاههای سیاسی و اجتماعی آیتالله سیستانی درباره مسائل عراق» را نوشته بود، در کنار دو امام جمعه کربلا (سید احمد صافی و شیخ عبدالمهدی کربلایی) به عنوان یکی از سخنگویان رسمی آقای سیستانی شناخته میشود. وی که دانشآموخته تاریخ دانشگاه لبنان است، از پژوهشگران باسابقه متون کهن شیعی شناخته میشود و از سال 1981 با آقای سید جواد شهرستانی (داماد آیتالله سیستانی) مؤسسه انتشاراتی آلالبیت(ع) را تأسیس کرده که اکنون به عنوان مهمترین ناشر شیعی به نشر متون و آثار شیعی اهتمام دارد.
این اظهار نظر خفاف بازتاب گستردهای در فضای رسانهای داشته و به منتفی شدن احتمال مرجعیت آقای سید محمدرضا سیستانی تعبیر شده است. سید محمدرضا که فرزند ارشد آقای سیستانی و مسؤول اصلی دفتر او در نجف است، 57 سال دارد و یکی از استادان مطرح دوره خارج فقه و اصول در حوزه نجف به شمار میآید. شاگردانش دروس او را در قالب کتاب مهم 20 جلدی «بحوث فی شرح مناسک الحج» و نیز کتاب «قبسات من علم الرجال» منتشر کردهاند. وی همچنین آثاری همون «بحوث فقهية حول الذبح بغير الحديد و الزی و التجمل و مسائل اخرى»، «وسائل الانجاب الصناعية دراسة فقهية» و « زواج البكر الرشيدة بغير اذن الولی» تألیف کرده است. این آثار نشاندهنده قوت فقهی و اجتهادی اوست. همچنین سید محمد باقر سیستانی؛ دیگر فرزند آیتالله سیستانی نیز از مجتهدین جوان حوزه نجف است.
در میان خاندانهای مرجعیتی معاصر شیعه، بیوت حکیم، صدر، مرتضوی شاهرودی و حسینی شیرازی از جمله خانوادههایی بودند که مرجعیت در آنها استمرار یافته و مراجع بسیاری را به جهان تشیع معرفی کردهاند. در تاریخ فقهی شیعه نیز چندین نفر از آقازادهها به خاطر جایگاه علمی برجستهشان به جاشینی پدر رسیدهاند. در قرن پنجم هجری، ابوعلی طوسی فرزند شیخ طوسی (پایهگذار حوزه علمیه نجف) پس از وفات پدر به عنوان جانشین او نقش مهمی در استمرار روش فقهی فقهای نخستین شیعه و اتصال آن به فقهای دوره میانه ایفا کرد. او را «شیخ مفید ثانی» لقب دادهاند.
در قرن هفتم نیز علامه حلی به عنوان جانشین علمی داییاش محقق حلی زعامت شیعیان را بر عهده داشت. پس از علامه حلی نیز پسرش فخرالمحققین مرجعیت دینی شیعیان را بر عهده داشت.
همچنین در قرن دهم نیز فرزند شهید ثانی جانشین پدرش شد و زعامت شیعه را بر عهده گرفت. از وی کتاب اثرگذار «معالم الدین» بر جای مانده است.
در قرن یازدهم نیز علامه محمدباقر مجلسی جانشین علمی پدرش شیخ محمدتقی مجلسی شده بود که اکنون به مجلسی اول و دوم شهرت دارند.
این روند در خاندانهای متعددی وجود داشته و در دوره معاصر نیز فرزندان برخی فقها همچون آیتالله شیخ مرتضی حائری یزدی فرزند آیتاللهالعظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی و آیتالله سید حسن طباطبایی قمی فرزند آیتاللهالعظمی سید حسین طباطبایی قمی دارای جایگاه دینی و اجتماعی برجستهای بودهاند. همچنین پس از درگذشت آیتالله سید محمد حسینی شیرازی، برادرش آیتالله سید صادق شیرازی و خواهرزادهاش آیتالله سید محمدتقی مدرسی اعلام مرجعیت کردند. بهتازگی نیز آیتالله سید جواد علوی بروجردی؛ نوه آیتاللهالعظمی بروجردی اعلام مرجعیت کرده است.
بر این اساس، مرجعیت فرزند آیتاللهالعظمی سیستانی نیز با توجه به پیشینه متعدد آن در تاریخ فقه شیعه و جایگاه علمی برجسته سید محمدرضا سیستانی، پدیده بیسابقه و شگفتانگیزی نیست. اگر سخنان حامد الخفاف موضع رسمی و جدی آقای سیستانی باشد، به نظر میرسد که این مصلحتاندیشی شخصی با توجه به شرایط عراق و برای جلوگیری از برخی بهانهجوییها اتخاذ شده و باید دید که زعیم 89 ساله شیعیان در نجف چه تدبیری برای جانشینی خود و جلوگیری از تشتت قدرت سیاسی و اجتماعی شیعیان در آینده عراق اندیشیده است.
همچنین احتمال میرود که این موضعگیری به احترام سه مرجع کنونی دیگر در نجف اتخاذ شده که همدوره درسی آقای سیستانی محسوب میشود . اکنون طبق توافق میان چهار مرجع نجف، آیتاللهالعظمی فیاض که فقیه 89 ساله افغانستانی است، اداره امور حوزوی نجف را بر عهده دارد. همچنین آیتاللهالعظمی سید سعید حکیم؛ نوه 84 ساله مرحوم آیتاللهالعظمی سید محسن حکیم از دیگر مراجع مهم نجف است.
📸عکس: آیتالله سیستانی و فرزندش سید محمدرضا در مرز عراق و کویت، تابستان 1383ش
@rawinews
🌐زندگی وقف ترجمه
راوی #فرهنگ: اگر چه امروزه ترجمه قرآن به امری معمول بدل شده، اما تاریخ پر چالشی دارد. در ابتدا مخالفتهایی با ترجمه قرآن به زبانهای دیگر وجود داشت و حتی در دوره معاصر، مفسر نواندیشی چون رشید رضا با ترجمه قرآن مخالفت میکرد و معتقد بود ترجمه قرآن سبب تحریف شده و آن را از اصالت خود خارج میکند. با این وجود اغلب فقهای شیعه به جواز ترجمه قرآن حکم دادهاند.
دکتر محمد مهدی فولادوند (۱۳۸۷-۱۲۹۹ش) از مهمترین مترجمان معاصر قرآن و کتب دینی است. وی که تحصیلکرده دانشگاه سوربن پاریس بود، کتابهای «اقتصادنا» شهید محمدباقر صدر و «المنقذ من الضلال» غزالی را هم به فارسی برگرداند.
مرحوم فولادوند دعای کمیل را نیز به زبان فرانسوی ترجمه کرد.
ترجمه فارسی قرآن، نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه از آثار مهم او محسوب میشود.
فولادوند ترجمه قرآن را از سال ۱۳۳۱ آغاز کرد و آن را با ترجمههای فرانسوی، انگلیسی و هندی مطابقت داد.
اگرچه این ترجمه نیز با نقدهایی مواجه بوده است، اما برخی قرآنپژوهان و ادیبان همچون بهاءالدین خرمشاهی و کامران فانی، آن را از بهترین ترجمههای فارسی قرآن میدانند.
@rawinews
🌐کارهای ناتمام سید خویی
راوی #حوزه: آیتاللهالعظمی سید ابوالقاسم موسوی خویی از اثرگذارترین فقهای تاریخ تشیع است که ۱۷ امرداد ۱۳۷۱ در حصر خانگی در کوفه درگذشت. برخی وقایع زندگی ایشان همچنان مورد بحث است.
🔻ماجرای نیمهتمام ماندن تفسیر قرآن ایشان یکی از پرسشهایی است که میشود به آن پرداخت. مرحوم خویی که در نجف شروع به تفسیر قرآن کرده بود، ناگهان این کار را رها میکند. وی حتی در وصف علامه طباطبایی که اقدام به تفسیر قرآن کرده بود میگوید که علامه خود را تَضحیه(قربانی) کرده است (شهید مطهری، ده گفتار، ص۲۲۷).
اگرچه گفته شده وی تحت فشارها تفسیر را رها کرد، ولی نوادهاش حجةالاسلام سید امین خویی گزارش دیگری میدهد:
«آقا میفرمودند که من برای تفسیر قرآن نیاز به پنج طلبه فاضل دارم که روزی هشت ساعت با بنده کار کنند که بتوانیم تفسیر قرآن را تألیف کنیم. در مکاتبات آقای خویی و آقای سید صادق روحانی هم آمده که نمیشود با سهلانگاری به تفسیر پرداخت و مثل روش کتب فقه و اصول با آن برخورد کرد. در این نامه ایشان به آقای روحانی گفته که اقلا بیست سال باید وقت بگذاریم تا تفسیر قابل اطمینانی عرضه کنیم»(گفتگو با شماره اول مجله تقریرات).
🔺سلوک ناتمام دیگر مرحوم خویی، نیمهتمام گذاشتن سیر و سلوک عرفانی است. گفته میشود که ایشان در جوانی به وادی عرفان و سلوک وارد میشود و به کشفهایی نیز نائل میگردد، اما این رویّه را ادامه نداده و فقه و اصول را ترجیح میدهد.
در این خصوص برخی روایتها وجود دارد. گفته میشود که مرحوم آیتاللهالعظمی بهجت واسطه شده و دیداری میان مرحوم آیتالله سید علی قاضی و آیتالله خویی صورت میگیرد. فرزند مرحوم بهجت در این خصوص گفته است:
«آقای قاضی و آقای خویی در حرم حضرت ابوالفضل(ع) همدیگر را میبینند. آقای خویی میگوید: وقتی بگذارید که من خدمت شما بیایم. آقای قاضی میگوید همین الان. یک ساعت و خُردهای در صحن با هم حرف میزنند و آقای قاضی ایشان را قانع میکنند و آقای خویی مجذوب ایشان میشوند و همان جا دستور میگیرند که باید فلانجور لباسی را تهیه کند، فلانطور غسل کند و در مکانی که در معرض نباشد، برود و دو رکعت نماز بخواند و فلان ذکر را بگوید. آقای خویی همه این مقدمات را فراهم میکند و جا هم مشخص بوده که ایوان امیرالمؤمنین(ع) است و ساعت خلوت هم دو بعداز ظهر. ایشان مدتی آنجا میرود و با تمام آداب و مقدماتی که آقای قاضی گفته بود، نماز میخواند اما هر کاری که میکند ذکر یادش نمیآید. میفهمد که اسباب عدم توفیق در درون ایشان هست. اما بار دوم امداد حاصل میشود. آقای خویی گفته بود: من خیلی مایلم در عوالم سلوک سیر کنم، اما چه کنم در دریای فقه غرق هستم و نمیتوانم بیایم، جمع بین این دو هم ممکن نیست. آقای قاضی بعدا گفته بود میدانستم که موفق نمیشود ولی اگر توفیق پیدا میکرد از همه جلوتر میرفت»(مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، گفتگو با شیخ علی بهجت).
آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی روایت متفاوتی از سلوک عرفانی نیمهتمام سید خویی دارد. به گفته ایشان، مرحوم خویی به دستور پدرش، اینگونه سلوک را ادامه نداده است:
«زمانی که مرحوم آقای خویی با آقای قاضی ارتباط داشته و مشغول سلوک بوده و به دستور ایشان کارهایی انجام میداده، از آقای خویی نقل شده است که من آن وقت تسبیح موجودات را حس کردم، حتی گربهای از یک طرف دیوار به آن طرف دیوار پرید، پرش گربه هم تسبیح میکرد. پرش که خودش یک چیز است، خود آن پرش هم تسبیح میکرد ... آسید علی خلخالی میگفت که من آقای خویی را از این مسیر برگرداندم. گفت چون دیدم برای فقاهت خیلی مستعد است، به پدرش نامه نوشتم و گفتم شما به گونهای که نداند از جایی تحریک شده است، ادامه این جور کارها را تحریم کنید. میگفت که پدرش هم نامه نوشت: غیر از فقه و اصول وارد شدن در اشتغالهای دیگر را بر شما حرام میکنم. ایشان هم شبهه شرعی کرد و دیگر سلوک را تعقیب نکرد» (جرعهای از دریا، ج ۱، ص۶۱۶).
🔻آخرین سلوک ناتمام سید در میدان سیاست بود. او اگرچه در ابتدای دهه چهل شمسی بیانیههایی در حمایت از اعتراضات علمای ایران علیه حکومت پهلوی صادر کرده بود، اما در سالهای اصلی مرجعیت خود (۱۳۷۱-۱۳۴۹ش) میکوشید حوزه نجف را از نزاعهای سیاسی دور نگهدارد تا کمتر لطمه ببیند. با این حال پس از شکست صدام در جنگ اول خلیج فارس و قیام شیعیان عراق، وی کوشید با بهرهگیری از نفوذ خود به سامان دادن وضعیت بغرنج شهرهای شیعهنشین بپردازد. همین اقدام او بهانه صدام برای قتل و حبس برخی شاگردان و نزدیکان وی و بازداشت تحقیرآمیز آیتالله شد. او را نزد صدام بردند و در دیداری فرمایشی تلاش کردند آتش خشم شیعیان را مهار کنند. سید در سال پایانی عمر گرفتار حصر خانگی شد و از تشییع مردمی او نیز جلوگیری کردند.
@rawinews
🌐کاهش دینداری ترکها
راوی #دین: اردوغان که شکست سختی در جریان انتخابات اخیر ترکیه متحمل شده است، میکوشد وجهه خود را که بعد از کودتای ۲۰۱۶ خشن شده، بهبود بخشد. او این هفته به مسیحیان ترکیه اجازه داد که پس از یک قرن و برای اولین بار در تاریخ جمهوری ترکیه، کلیسایی در استانبول بسازند. مسیحیان ترکیه که کمتر از یک درصد جمعیت کشورند، صدها کلیسای قدیمی دارند ولی اجازه ساخت کلیسای جدید نداشتهاند.
از سوی دیگر برخی نظرسنجیها نشان میدهد که میزان دینداری در ترکیه از ۵۵ درصد در سال ۲۰۰۹ به ۵۱ درصد رسیده و تعداد خداناباوران نیز در این ده سال از یک درصد به سه درصد افزایش یافته که میتواند مربوط به سختگیریهای اسلامگرایان حاکم در سالهای اخیر باشد.
@rawinews
🌐جدال بر سر «تقدس»
راوی #اجتماعی: ماجرای رقص و آواز زنان بیحجاب در مراسم افتتاحیه بازیهای غرب آسیا در ورزشگاه بینالمللی کربلا که بر اساس قصه تاریخی هزار و یک شب شهرزاد قصهگو برگزار شد، موجی از اعتراضات و بحثها درباره حرمت شهرهای مقدس مذهبی را به دنبال داشته است.
این ورزشگاه که بر خلاف شایعات برخی رسانههای ایرانی، با هزینه دولت عراق و به دست یک شرکت ترکیهای ساخته شده است، چندی پیش نیز شاهد تنش میان فوتبالیستهای ایرانی و عراقی بود.
معترضان به ماجرای افتتاحیه بازیهای غرب آسیا معتقدند که این اقدام بر خلاف قانون محلی مشهور به «قدسیت کربلا» یا حرمت شهر کربلا بوده و شأن و اقتضائات مذهبی این شهر را زیر پا گذاشته است. قانون قدسیت کربلا اگرچه از سال 2012 به تصویب شورای استانداری کربلا رسیده است، ولی اجرای آن طی ماههای اخیر جدی گرفته شده و در سراسر شهر، تابلوها و بنرهایی دیده میشود که بندهای مختلف این قانون را به شهروندان و زائران تذکر میدهند؛ قواعدی همچون ممنوعیت ورود زنان بیحجاب به شهر، منع قماربازی و قمارخانه، منع مشروبات الکلی، منع فروش علنی لباسهای زیر زنانه و پخش موسیقی و آوازهای خلاف عفت و غیر شرعی در اماکن عمومی.
برخی اهالی نجف نیز چند ماهی است که خواهان تصویب سریعتر چنین قانونی در شورای استانداری نجف شدهاند تا حرمت نجف و کوفه حفظ شود. این قانون مشابه قواعدی است که عربستان سعودی در شهرهای مکه و مدینه اجرا میکند.
مراسم ورزشگاه کربلا اگرچه با اعتراض دیوان وقف شیعی عراق و برخی مقامات رسمی و چهرههای سیاسی همچون نوری مالکی (نخستوزیر اسبق) و امام جمعه نجف روبهرو شد، ولی نماینده آیتاللهالعظمی سیستانی در خطبههای این هفته نماز جمعه کربلا هیچ اشارهای به این جنجال نکرد و مراجع دیگر نجف نیز موضعگیری علنی نداشتهاند. گفته میشود برخی علمای کربلا در تماس تلفنی با نخستوزیر نسبت به این ماجرا اعتراض کردهاند. استاندار کربلا نیز گفته که هیچ نقشی در برگزاری این مراسم نداشته است.
با این حال سایتها و شبکههای اجتماعی هنوز شاهد بحث و جدل کاربران اینترنتی درباره این ماجراست. مخالفان قانون قدسیت معتقدند که چنین قانونی فاقد مشروعیت است، چون شورای استان حق قانونگذاری ندارد و چنین محدودیتهایی باید به تصویب نمایندگان مجلس عراق برسد. یکی از اعضای شورای استان کربلا نیز گفته که این قانون، برداشت اعضای شورای استان از قانون مجازات عراق مصوب 1969 است. یک حقوقدان عراقی به این سخنان واکنش نشان داده و گفته که استنباط از متون فقط مختص فقهای حوزه است و قوانین عرفی باید در نهادهای رسمی قانونگذار تفسیر شود. او چنین قانونی را مخالف قانون آزادیهای فردی در عراق دانسته و گفته که چنین محدودیتهایی فقط مخصوص محیط داخلی مراقد ائمه(ع) است.
این جدالها برای ایرانیها نیز آشناست. در سالهای اخیر بارها امام جمعه مشهد نسبت به برگزاری هرگونه کنسرت موسیقی در این شهر هشدار داده و آن را مخالف تقدس حرم رضوی(ع) دانسته است. این جدال تا جایی پیش رفت که حسن روحانی هنگام تبلیغات انتخابات سال 96 یک خواننده مشهور را همراه خود به مشهد برد تا مخالفت علنی خود را با مواضع امام جمعه این شهر نشان دهد. همچنین برگزاری یک برنامه موسیقی در قم در چند سال گذشته موجب فشارهای زیادی علیه وزیر وقت ارشاد و برکناری رییس اداره ارشاد قم شد.
به نظر میرسد که با سیاسی نکردن این جدالها، بهرهگیری از کارشناسان و متخصصان علوم دینی و علوم اجتماعی و همفکری همهجانبه بتوان به توافق معقولی در اینگونه موارد رسید.
@rawinews
🌐گزارش یک اعدام
👈نکاتی درباره اعدام شیخ فضلالله
راوی #تاریخ:
1⃣عصر ۹ مرداد ۱۲۸۸ شمسی شیخ فضلالله نوری؛ مجتهد مشهور پایتخت به اتهام صدور دستور قتل مشروطهخواهان به حکم هیأت قضاتی که از طرف کمیسیون عالی اداره کشور منصوب شده بودند در میدان توپخانه تهران؛ جایی که الان ایستگاه متروی امام خمینی در آنجا ساخته شده، به دار کشیده شد. کمیسیون عالی پس از فتح تهران به دست قوای مشروطهخواه و سقوط حکومت تقریبا سه ساله محمدعلی شاه برای اداره کشور تشکیل شده بود.
2⃣در هیأت قضات علاوه بر شیخ ابراهیم زنجانی که نقش مشابه دادستان را نیز بر عهده داشت، سید محمد امامزاده؛ امام جمعه تهران و عموی دکتر سید حسن امامی (امام جمعه تهران در عصر پهلوی دوم و حقوقدان بزرگ ایرانی) به عنوان نمایندگان علما حضور داشتند. بقیه اعضای هیأت نیز از سیاسیون، نظامیان و دیگر رجال مشروطهخواه بودند. این هیأت علاوه بر شیخ فضلالله یک روحانی دیگر بهنام میرهاشم دوهچی را نیز به اتهام مشارکت در کشتار مشروطهخواهان اعدام کرد. همچنین یک مقام نظامی ارشد پایتخت، سردسته اوباش تهران و نیز حاکم تهران جزو اعدامیها بودند. شیخ ابراهیم زنجانی در خاطراتش گفته که روسیه و انگلیس از ادامه اعدامها جلوگیری کردند.
3⃣شمسالدین تندرکیا (نوه شیخ فضلالله) گفته: حاج میرزا عبداللَّه سُبّوحی واعظ به خود من گفت که رضاشاه پهلوی به او گفته است: «من وقتی که حاج شیخ فضلاللَّه را به دار زدند در قزاقخانه گریه میکردم. وقتی که دیدم صاحبمنصبانم دارند میآیند چشمانم را پاک کردم تا نفهمند گریه کردهام» (کتاب نگاه دوم، نوشته تندرکیا).
4⃣از محاکمه شیخ فضلالله گزارش و صورتجلسه رسمی و مشروحی بیرون نیامد، اما مهدی ملکزاده و مهدی بامداد که مورخان مهم مشروطه بودند بر اساس شنیدهها نوشتهاند از اتهامات مشترک مفاخرالملک(حاکم تهران)، شیخ فضلالله نوری و صنیعحضرت(سردسته اوباش تهران)، کشتن میرزا مصطفی آشتیانی (روحانی مشروطهخواه و پسر آیتالله میرزا حسن آشتیانی) و شیخ غلامحسین پیشنماز (پدربزرگ مرحوم آیتالله آقامجتبی و مرحوم حاجآقا مرتضی تهرانی) بود که شیخ فضلالله این اتهام را نپذیرفته و قتل این روحانیون مشروطهخواه را متوجه مفاخر و صنیعحضرت کرد. صنیعحضرت نیز ضمن پذیرفتن مباشرت در قتل این روحانیون مخالف محمدعلی شاه، در دادگاه گفت که به دستور شیخ فضلالله آنها را کشته است. با این حال شیخ فضلالله پذیرفت که فتوا به ارتداد حامیان مشروطه داده و طبق اجتهاد خود عمل کرده است. وی در انتهای رساله حرمت مشروطه گفته بود هرکس از مشروطه حمایت کند، چه عارف باشد و چه عامی، احکام چهارگانه قتل مرتد بر او جاری میشود.
5⃣پس از اعدام شیخ فضلالله در خیابانهای شهرری و نجف عدهای برای اعدام وی شادمانی کردند. علمای نجف نیز هیچ پیام تسلیتی ندادند و فقط مجلس فاتحهای برای او در نجف برپا شد که آخوند خراسانی؛ رهبر اصلی مشروطه نیز در آن شرکت کرد. اما چند هفته پس از اعدام، زمانی که میرزای نائینی در حضور شیخ عبدالکریم حائری یزدی رساله حرمت مشروطه را برای آخوند میخواند، آخوند از فتوای ارتداد مشروطهخواهان خشمگین شده و میگوید: از تأثرم برای اعدام شیخ متأثرم (نقل آیتالله بهجت و برخی علما از آیتالله شیخ مرتضی حائری و او هم از پدرش آیتالله شیخ عبدالکریم حائری).
6⃣نیم قرن پس از اعدام، شایع شد که شیخ مهدی؛ پسر مشروطهخواه شیخ نوری هنگام اعدام او کف میزده و شادمان بوده است. اما برخی شاهدان گفتهاند او در ساختمان مجاور گریه میکرده و مخالف اعدام بود. شیخ حسین لنکرانی از حامیان شیخ نوری هم گفت در صحنه اعدام بوده و چنین چیزی ندیده است. نورالدین کیانوری (پسر شیخ مهدی) هم با بیشرمانه خواندن این دروغ گفته که پدرش چند روز قبل از بازداشت شیخ از او خواسته مدتی به قم برود تا خطر اعدام متوجه او نشود. شیخ مهدی پنج سال پس از اعدام پدرش به دست عوامل روسیه ترور شد.
7⃣عکسی که از اعدام شیخ منتشر شده، به گفته تندرکیا؛ دیگر نوه شیخ جعلی است. همچنین اغلب محققین معتقدند اصالت فتوای علمای نجف که در محاکمه شیخ مورد استناد قرار گرفته، مورد تردید جدی است.
8⃣جلال آلاحمد با کتاب غربزدگی نقش مهمی در پررنگ شدن اعدام شیخ نوری داشت. جمله ماندگار او این بود: «من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد».
🔻راوی؛ گزارشگر فرهنگ، سیاست و اجتماع
@rawinews
🌐امام رضا(ع) و اخلاقِ دینداری
راوی #دین: امام هشتم شیعیان را با صفت رأفت میشناسند. آنچه در کلام حضرت برجسته است، مدارا و سازش با دیگران و رأفت و مهربانی با مردم است. در کلام امام چنان بر این ویژگی تأکید شده است که گویی متر و معیار دینداری را در پیوند تام و تمام با اخلاق ترسیم میکنند. مدارا با دیگران چنان در کلام امام(ع) برجسته است که ایشان آن را یکی از شرایط ایمان واقعی میداند.
امام رضا(ع) سنت پیامبر اکرم(ص) را مدارا با دیگران میداند و رسالت نبوی را در این قالب تبیین میکند. در روایتی از ایشان نقل است که فرموده:
«هیچکس مؤمن نیست مگر اینکه سه خصلت در او باشد؛ سنتی از پروردگارش، سنتی از پیامبرش و سنتی از مولایش. سنت پروردگارش حفظ اسرار خویش است. اما سنت پیامبر، مدارا کردن با مردم است و اما سنت از مولایش صبر در سختیها و مشکلات است». (تحف العقول، ص ۴۴۲).
تاکید امام رضا(ع) بر شفقت بر خلق و مدارای با دیگران را میتوان در این عبارت اثرگذارِ ایشان دید. نقل است که فرمودند:
«همه مخلوقات، در حکم خانواده خدا هستند. محبوبترین خلق به درگاه خدا کسی است که خانواده مؤمنی را خوشحال کند یا در پی برآوردن حاجت برادر دینیاش باشد» (بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۰۷).
این رویکرد میتواند اوج فرهنگِ دیگردوستی را در شیعه نشان دهد. آنچه در کلام ائمه طاهرین(ع) به خوبی قابل رؤیت است، همین سنت حسنه مدارا با دیگران است. آنچه که متر و ملاک ایمان محسوب شده است، نه عبادتهای شخصی و خلوتگزینیهای طاقتفرسای عبادی، بلکه ثمره این اعمال عبادی است که مورد توجه قرار گرفته است. ثمره و نتیجه این اعمال نیز در مدارا با دیگران و رسیدن به ملکه اخلاق حسنه است.
در کلامی دیگر، امام رضا(ع) از پیامبر نقل کرده است که: «نزدیکترین شما به من از نظر مقام در روز قیامت، کسی است که در مورد خانواده خود خوشاخلاق باشد». همچنین از قول امام هشتم آمده که امام علی(ع) میگفت: «هرچقدر اخلاقتان بهتر باشد، ایمانتان کاملتر است»(عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۴۱).
این برتر نشاندن خُلق نیکو نسبت به دیگران، در سرتاسر کلام امام هشتم قابل ردیابی است. در همین خصوص ایشان از پیامبر نقل کرده است: «خداوند نسبت به زنان مهربانتر است و هر مردی که یکی از زنان مَحرَم خود را خشنود کند، خداوند در قیامت او را خشنود میسازد».( فیض کاشانی، المحجةالبیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۳، ۱۱۹).
در روایتی از ایشان برای نشان دادن برتری اخلاق نیکو نقل شده:
«خداوند تنها به این دلیل ابراهیم را دوست خود گرفت که او کسی را (در برآوردن حاجتش) رد نکرد و هرگز جز از خدا درخواستی نداشت» (عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۸۲).
در نظر ائمه شیعه، ملاک دوستی با خداوند نیز روا کردن حاجت دیگران است. در روایت دیگری نقل شده است که امام رضا(ع) از قول اجداد خود، سخنی از پیامبر اسلام نقل میکرده که بهبود وضعیت مسلمانان را نیز در پیوند با اخلاق تفسیر میکند:
«امت من تا هنگامی که یکدیگر را دوست بدارند، به یکدیگر هدیه بدهند، امانتداری کنند، از گناهان دوری کنند، به مهمان احترام بگذارند و به نیازمندان کمک کنند ... وضعیت خوبی خواهند بود» (عیون اخبار الرضا، ج۱، ص ۳۲).
در نظر امام سعادت نهایی مسلمین نیز در پیوند با خُلق کریمانه و بخشش تعریف شده است. در روایتی دیگر آمده است که امام عبادت را در پیوند با اخلاق و حلم و بردباری تعریف کردهاند:
«هیچ مردی عابد نیست مگر اینکه حلیم باشد» (کافی، ج۲، ص۱۱۱).
به نظر میرسد کلام امام رضا(ع) در این خصوص میتواند سخن نهایی در معرفی سنت شیعی باشد. انتقادهایی که متون دینی در دوران معاصر را خالی از سویههای اخلاقی معرفی میکند، میباید با این نحوه سخنان ائمه شیعه آشنایی بیشتری حاصل کنند. پیوند میان اخلاق و مشی دینی، تأکید همیشگی امام رضا(ع) و دیگر امامان شیعه بوده است.
@rawinews
🌐اسلام؛ دین جنگ یا صلح؟
راوی #دین: پروفسور خُوان کول (Juan cole) مورخ ۶۷ ساله آمریکایی در دانشگاه میشیگان که از ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۶میلادی مبلغ بهائیت به شمار میرفت، پس از خروج از این آیین به یکی از منتقدان آن بدل شد و بر پژوهشهای تاریخی درباره تاریخ ادیان تمرکز بیشتری کرد.
کول که در خانوادهای مسیحی زاده شده، به زبانهای عربی، فارسی و اردو نیز مسلط است و چند ماه پیش کتابی با نام «محمد؛ پیامبر صلح در میانه تقابل امپراتوریها» منتشر کرده است.
این مورخ برجسته آمریکایی در این کتاب میکوشد با تکیه بیشتر بر قرآن به روایت زندگی و زمانه پیامبر اسلام بپردازد و کمتر به سیرهها و کتب تاریخی استناد میکند.
ایده مرکزی کتاب پروفسور کول این است که در هیاهوی جدال و جنگ میان دو امپراتوری ایران و روم، پیامبر اسلام پیامآور صلح توحیدی بوده و تصور خشن و ستیزهجو از پیامبر اسلام، زاییده نگاه قرون وسطایی کلیسا علیه مسلمانان است.
کول با بررسی آیات مکی و مدنی، پیام دوره ۱۳ ساله فعالیت پیامبر در مکه را «صلح فردی» و پیام دوره ۱۰ ساله اقامت ایشان در مدینه را «صلح اجتماعی» میداند و شواهد متعددی از قرآن در تأیید صلحطلبی پیامبر و اسلام ارائه میکند. تأکیدات مکرر بر مهربانی خدا در آغاز سورهها و تکرار کلمات صلحآمیزی چون «سلام» و «سکینه» شاهدی بر مدعای اوست.
ایده دیگر کول، پیوند قدیمی اسلام با غرب است. به گفته او اسلام نیز همانند دو دین یهود و مسیحیت در بطن امپراتوری روم گسترش یافته و بیگانه با غرب نیست.
همچنین کول گفته که صلحطلبی به معنای نفی کامل خشونت نیست و جنگهای دفاعی پیامبر اسلام به معنی صلحستیزی او نبوده است. او در اینجا به تفاوت میان دو واژه «Pacific» و «peaceful» اشاره میکند که هر دو متضمن صلحجوییاند ولی دومی، جنگ دفاعی را نیز مشروع میداند.
این اثر کول را میتوان در امتداد مواجهه چند صد ساله غرب با قرآن و پیامبر اسلام تفسیر و درک کرد. تا قرن ۱۶ نشر و ترجمه قرآن در اروپا ممنوع و مجرمانه بود و کلیسا میکوشید تفسیری شیطانی و شرورانه از پیامبر اسلام و دین او عرضه کند تا آتش جنگهای صلیبی روشن بماند. کمدی الهی دانته یکی از مصادیق مهم این تلاشهاست که چهرهای منفی از پیامبر اکرم و امام علی(ع) نشان میدهد. حتی مصلحی چون مارتین لوتر نیز با این انگیزه خواهان نشر و ترجمه قرآن شد تا به زعم خود، علاوه بر پاپ، پیامبر اسلام را نیز رسوا کند.
از قرن ۱۸ با کاهش خطر امپراتوری عثمانی و گسترش جریان روشنفکری، نگاهها به پیامبر اسلام نیز بهتدریج تعدیل شد و ترجمه قرآن و سخنان امام علی(ع) آزادانه و منصفانهتر منتشر و بررسی میشد. جرج سیل و گوته از چهرههای بارز این نگاه بودند.
اما نگاه منفی به پیامبر اسلام و قرآن تا زمان ما امتداد یافت؛ هرچند شاید به تندی و عریانی قرون وسطی نیست، ولی هنوز هم برخی از غربیها به تناسب دغدغهها و نیازهای زمانه، پیامبر اسلام و قرآن را متهم به خشونتزایی، سلب آزادیهای اساسی و نفی حقوق انسانها میکنند.
آثاری چون کتاب اخیر خوان کول میتواند این رویکرد غیر علمی و مغرضانه را بهبود بخشد.
@rawinews
🌐کتاب، محراب، خانواده
راوی #حوزه: خانم سیده نصرتبیگم امین (1362-1274ش) را مهمترین بانوی مجتهد شیعه در دوره معاصر میدانند. وی که برای مقابله با قانون کشف حجاب، لقب «بانوی ایرانی» را برگزیده بود، شاگردان حوزوی بسیاری در اصفهان پرورش داد. یکی از مهمترین شاگردانش زینتالسادات همایونی بود که سال 95 در 99سالگی درگذشت. خانم همایونی در وصف استادش گفته: «بانو مجتهده امین تاجی بود بر سر اصفهان. چه ابهتی به اصفهان بخشیده بود. نقطه عطفی برای زنان مؤمن اصفهان به حساب میآمد ... الطاف الهی را نسبت به شؤون زن ابراز کرده و نبوغ ذاتی و استعداد بیکران زن را به نمایش گذاشت»(زندگانی بانوی ایرانی، ص10).
خانم امین که دختر یک تاجر اصفهانی بود، عمده تحصیلات عالی حوزوی را نزد میر سید علی مجتهد نجفآبادی در مدرسه صدر فراگرفت و در چهل سالگی پس از پاسخ به پرسشهای کتبی دو تن از مراجع نجف؛ آیات عظام شیخ محمد کاظم شیرازی و سید ابراهیم اصطهباناتی موفق شد اجازه اجتهاد دریافت کند. آیتاللهالعظمی حائری یزدی؛ احیاگر حوزه علمیه قم نیز اجازه شیخ کاظم شیرازی را کتبا تأیید کرد. گفته میشود این نخستین اجازه اجتهاد یک زن است که به صورت مکتوب نوشته شده است (یادنامه بانو مجتهده امین، ص ۱۵). پرسش و پاسخهایی که منجر به صدور اجازه اجتهاد بانو امین شد، در کتاب «جامع الشتات» تدوین و منتشر شده است. موقعیت علمی وی به حدی حائز اهمیت بود که علمایی چون آیتالله مرعشی نجفی، شهید قاضی طباطبایی، علامه روضاتی و علامه امینی(صاحب الغدیر) از وی اجازه «نقل روایت» درخواست و دریافت کردهاند. برای بسیاری، مایه تعجب بود که یک زن ایرانی به چنین مرتبهای از علوم دینی رسیده باشد که همواره اختصاص به مردان داشته است. شیخ عبدالله السبیتی؛ نویسنده معروف عراقی برای پی بردن به این موضوع به ایران سفر کرده و پس از ملاقات خانم امین گفت: «بانوی ایرانی آمیزهای از کتاب و محراب و همسر و فرزند است» (زندگانی بانوی ایرانی، ص ۹۵). از هشت فرزند بانو امین، هفت فرزند در زمان حیات مادر از دنیا رفتند.
خانم امین با علمایی چون علامه طباطبایی، علامه جعفری، آیتالله مرعشی نجفی و شهید مطهری مباحثات حضوری داشت. همچنین بالغ بر هزار زن در حوزه علمیه و جلسات درسی وی شرکت کرده و علوم دینی آموختند. بانو امین علاوه بر آثاری همچون «الاربعین الهاشمیة فی شرح جملة من الاحادیث الواردة فی العلوم الدینیة»، «مخزن اللئالی در فضیلت مولی الموالی حضرت علی بن ابیطالب(ع)» و «النفحات الرحمانیة فی الواردات القلبیة»، تفسیری 15جلدی بر قرآن به زبان فارسی نگاشته که «مخزن العرفان» نام دارد. وی کوشیده در این تفسیر، بر روایات معصومین(ع) بیش از آرای عرفانی و فلسفی و ادبی تکیه کند.
این بانوی مجتهده با تصریح بر اینکه «در فهم قرآن باید از نور ولایت اقتباس نمود»(ج1، ص7)، از روش تفسیری علامه طباطبایی انتقاد کرده است(ج3، ص36). از نظر خانم امین، بر خلاف آنچه مؤلف المیزان گفته، فقط در موارد تعارض بین روایات است که میتوان آنها را به قرآن عرضه کرد و در سایر موارد، روایات معتبر اهل بیت(ع) مفسر اصلی آیات محسوب میشود(ج3، ص31).
تفسیر مخزن العرفان حکایت از تسلط نویسنده آن بر آرا و کتب فقها و مفسرین شیعه و سنی دارد و حتی او تفاسیر معاصر اهل سنت را نیز از نظر دور نداشته است. وی همچنین شبهاتی را که در دوره معاصر نسبت به برخی احکام اسلام مطرح شده، مغفول نگذاشته است. از جمله درباره فتوای منع زنان از قضاوت گفته که شاید سرّ آن، رقت قلب و اثرپذیری عاطفی زنان است که میتواند مانع قاطعیت آنان در اجرای برخی احکام اسلامی همچون اعدام و قطع دست شود (ج2، ص327).
خانم امین که در زمان رضاشاه جزو فعالان مخالف کشف حجاب بود و در اعتراض به این قانون به قم آمده و ماهها در این شهر اقامت گزید، در تفسیر آیات حجاب گفته: «معلوم است که حکمت حجاب، برای جلوگیری از مفسده زنا است، زیرا چناچه به تجربه و علم روانشناسی معلوم شده، قوه مغناطیسیه در چشم بسیار قوی است. وقتی چشم مرد و زن مقابل هم واقع گردید، هر یک دیگری را جذب مینماید و به هم مایل میگردند(ج9، ص152). وی «خمار» در آیه 31نور را به معنی «مقنعه» امروزی گرفته و همچنین این نظر تفسیر طبرسی را نقد کرده که «زینتهن» در این آیه را به معنی اعضای بدن زن دانسته است (ج9، صص 104و105). این بانوی مجتهد و مفسر همچنین درباره برتری مردان بر زنان که در آیه 34 سوره نساء آمده میگوید که این برتری کلی بر کلی است و نه به صورت شمول بر همه افراد، چرا که «معلوم است خیلی از زنها بوده و هستند که در تدبیر و عقل و بلکه در قوای بدنی بر بعضی از مردان فضیلت دارند»(ج4، ص63).
خانم امین 23خرداد1362(رمضان 1403) در 88سالگی در زادگاهش اصفهان درگذشت و در تخت فولاد دفن شد. مقبره خانوادگی او اکنون به شکل نماد یک زن چادری ساخته شده است.
@rawinews
🌐فقیه مکتب اعتدال
راوی #حوزه: مرحوم آیتاللهالعظمی سید احمد شبیری زنجانی (1352-1269ش) که فرزندش آیتاللهالعظمی سید موسی شبیری زنجانی اکنون از مراجع برجسته شیعه است، از جمله مجتهدینی بود که از لزوم اعتدال فکری سخن میگفت و خواهان کمک فقها به آسانسازی امور روزمره زندگی مردم بود. وی حتی به پاسخهای پیچیده و دشوار برخی فقها به پرسشهای شرعی مردم اعتراض میکرد و میگفت: «در جواب استفتا نباید تشقیق شقوق کرد و گرنه سؤالکننده در فهم مراد گیج شده و نمیتواند جواب را بر مورد سؤال تطبیق دهد ... بلکه باید بر طبق صورت متعارف در عرف مردم پاسخ نوشت». وی معتقد بود که بحثهای حوزوی را نباید با جواب استفتائی که مورد احتیاج مردم است مخلوط کرد.
آیتالله سید احمد زنجانی؛ چندین دهه امام جماعت حرم حضرت فاطمه معصومه(س) و مدرسه فیضیه قم و نیز معتمد تامالاختیار علمی و مالی آیتاللهالعظمی حجت (از مراجع ثلاث قم در اواخر سلطنت رضاشاه) بود. هنگامی که آقای حجت، مدرسه حجتیه را در سال 1321 تأسیس کرد، نظارتش را به مرحوم زنجانی سپرده و نوشتن بخشی از استفتائات را نیز به ایشان واگذار کرده بود. آقای زنجانی در پاسخ به استفتائات میکوشید تا نهایت سادگی را در بیان احکام به کار گیرد و مؤمنین را به سختی نیاندازد. از وی نقل است که میگفت: «قوانین اسلام، قوانینی خیالی نیست. احکام میباید به اجرا در آید و قابلیت عمل داشته باشد». از این رو معتقد بود که نباید به صِرف متون بسنده کرد، بلکه میباید زندگی مردم را نیز در اجرای حکم و صدور فتوا مورد دقت نظر قرار داد.
گفته میشود زمانی که رادیو اختراع شده بود، برخی از مقدسین از گوش دادن به آن خودداری میکردند، ولی مرحوم زنجانی پای رادیو مینشست و میگفت: «معنی ندارد که این وسیله اخبار حرام باشد. زیرا اسلام یک دین جهانی است و باید احکام آن به تمام مردم عالم ابلاغ شود، حرمت چنین وسیله خبررسانی با جهانی بودن اسلام سازگار نیست».
شاید از همین رو بود که آیتالله شیخ مرتضی حائری(فرزند مؤسس حوزه قم) گفته بود که آقای زنجانی مطالبی را که هیچ کس جرأت گفتن و انجام دادن آن را ندارد انجام میدهد و از هیچکس وحشت و باکی ندارد.
آیتالله زنجانی با اینکه از زمان مؤسس حوزه قم در این شهر محوریت داشت ولی با وجود اصرار فراوان برخی علما و مردم، هیچگاه رساله عملیه مستقلی منتشر نکرد. با این حال برخی افراد، مسائل خود را از ایشان میپرسیده و از وی تقلید میکردهاند. گفته میشود که آیتاللهالعظمی اراکی بعد از درگذشت آیتاللهالعظمی بروجردی، مردم را به تقلید از سید زنجانی فرامیخوانده است.
مرحوم زنجانی روحیه سهلگیرانهای در بیان احکام داشته و از مشقّت افتادن مکلفین پروا میداده است. به عنوان نمونه، وی در کتاب «اربعینیات» در خصوص ریا و اخلاص در عبادت اینگونه آورده است: «شرکت در عبادت که اخلاص را از بین میبرد و عمل را نابود میکند در جایی است که شرکت در جنس عمل باشد. و اما در خصوصیات ضرر ندارد ... در خصوصیات فرد، قربت شرط نیست. مثلاً هنگامی که هوا گرم است، در سایه نماز میخواند و یا سرد است در اطاق میخواند ... این با قربت منافات ندارد چون اصل عمل را برای خدا به جای آورده».
او معتقد بود فقها باید مانع از اختلال در زندگی عادی مردم شوند. از جمله جرأت ویژهای در شرعی کردن طلاق میان زوجهایی داشت که هیچ راهی برای ادامه زندگی نداشتند و فقهای دیگر نیز احتیاط میکرده و امر طلاق آنان را بر عهده نمیگرفتند.
شاهبیت اندیشه سید زنجانی را باید دفاع او از «شاهراه اعتدال» دانست. او در رسالهای با نام «خیر الامور» که زمستان سال 1304 شمسی (نخستین هفتههای سلطنت رضاشاه پهلوی) در سن 36سالگی در زنجان تألیف کرده، از لزوم اعتدال و میانهروی در مواجهه میان سنت و مدرنیته سخن گفته و مینویسد: «غالب مسلمین بین قدیمی مُفرِط و جدیدی مُفَرِّط، شاهراه اعتدال را گم کرده، از حقیقت اسلام دور افتادهاند که روح اسلام و مقنّن اسلام از هر دوی اینها الیم و مکدر است ... دعوت به خط اعتدال، دشوارترین کارها است، زیرا سبب حمله و تعرّض هر دو طرف خواهد شد، مگر به انصاف و صدق و استقامت سلیقه طرفین، توسّل جست، جانب اعتساف و لجاجت را فروگذار شده، داخل خطّ حقیقت اعتدال باشند».
آیتالله زنجانی با کمک «شاهراه اعتدال» از فواید و نتایج مدارس جدیده و نظام آموزشی مدرن دفاع کرده و آن را ضرورت زندگی آسان در دنیای امروز میداند: «مدارس جدیده در امر معاش ما دخالت تمام دارد و مدارس قدیمه [و حوزههای علمیه] در امر معاد. پس بدین ملاحظه، ما به هر دوی این مدارس قدیمه و جدیده محتاجتریم از ماهی به آب و از سبزه به آفتاب».
bit.ly/2z6yeJT
🔻راوی؛ گزارشگر فرهنگ، سیاست و اجتماع
https://t.me/joinchat/AAAAAEcSpKxcTgJdg91neQ
@rawinews