eitaa logo
هیئتـــ‌ رَیآحیـن‌الهُـ❤️ـدے
1.2هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
50 فایل
💌| عنایـــت‌حضـــرت‌مهـــدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)مارابه‌اینجـــارســـانده‌اســـت... 🌿|هیـــئت‌نوجـــوانان‌دختـــر‌انصــارالشهــداءدارالعبـــاده‌یـــزد 😉| کپی؟ حلاله‌رفیق 🤗| خــٰادِم‌کانــٰال‌و‌َتَبــــٰادُل: @rayahin_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
*🍀﷽‌🍀 رمـان 🍃🌷 عاشق و بودم ورودی کفشامو درآوردم و تا خود یادمان شهدا پیاده.... با کاروان رفتیم صدای مداحی هم با دلم ب ازی میکرد و اشکام جاری میشد ... راوی شروع کرد روایتگری بچه ها این شلمچه باید بشناسید چندسال پیش یه کاروان از شهر .... اومدن جنوب تو این کاروان یه دختر خانمی بود که اصلا به شهدا معتقد نبود تو همین شلمچه شروع کرد ب مسخره کردن شهدا اما شب که از شلمچه رفت نصف شب گریه و زاری که منو ببرید ... ها میگن اون خانم توسط برگشت و الان یه خانم است..... و عاشق و دلداده ی شهدا شده -داستان من بود 😐😐😐😐😭😭😭 یکی از دخترای پشت سرمون: وای خوشبحالش المیرا فکرشو کن این دختره واقعا نظرکرده بچه ها حتی زینب و لیلا نمیدونست چقدر من میترسم ک پام بلرزه یا اینکه شهدا یه لحظه ولم کنن به حال خودم اگه حاج ابراهیم همت تنهام بذاره اگه بشم همون مست و غرق گناه چی 😔 زینب: حنان کجایی؟ پاشو بریم یه دور اطراف بزنیم نیم ساعت دیگه میخایم بریم ... 💕| @dokhtarane_booyesib 🍃| @booyesib_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍀﷽‌🍀 رمان#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا 🍃🌷 #پارت52 قیمه گذشته بودم آخه رضا خیلی دوست داشت -رضا جان رضا جان بیا نهار جناب همسر ...😍 بیست دقیقه گذشت صدای نیومد خودم پاشدم برم تو اتاق بهش سر بزنم دیدم سر سجده اس نشستم کنارش -آقا رضا نمیخای تمومش کنی نمازتو آقا؟ هیچ جوابی نداد ترسیدم دستم گذشتم روی دستش یخ یخ بود با جیغ و ترس رفتم بالا ماااااامااااان رضا یخ یخه ....😱 تروخدا بیاید مامان: #یا_حسین حاج حسین بدو مامان و بابا که اومدن سریع زنگ زدیم آمبولانس اومد .... آمبولانس که اومد سریع به رضا کپسول اکسیژن وصل کردن و گفتن باید سریع منتقل بشن بیمارستان تا رسیدن به بیمارستان نیم ساعتی طول کشید .... نیم ساعتی که به من پنجاه هزار ساعت گذشت انقدر هول شده بودیم که با دمپایی و کفش لنگه به لنگه رفتیم بیمارستانـ دکتر گفت بخاطر شوکی بهش وارد شده فعلا باید یکی و دو هفته ای تو بیمارستان باشه اون دوهفته من یه پام بیمارستان بود یه پام مزار #شهدا.... خدا صدای راز و نیازام شنید و بعد از دوهفته رضا از بیمارستان مرخص شد ..☺ خیلی خوشحال بودم فکر میکردم سالیان سال این زندگی ادامه داره .... اما طول زندگی ما خیلی کوتاه بود رضا که از بیمارستان مرخص شد یه چندروزی استراحت کرد یه ذره که حالش خوب شد پیشنهاد داد بریم #شلمچه منو رضا مامان بابا راهی #سرزمین_عشق شدیم ... #ادامه_دارد ... 💕| @dokhtarane_booyesib 🍃| @booyesib_ir
*🍀﷽‌🍀 رمان 🍃🌷 با ماشین شخصی رفتیم جنوب اول انقدر خوشحال بودم کنار رضا اومدم جنوب دوکوهه ،طلائیه ،فکه ... خیلی دوست داشتیم رضا :حنانه قدر خودت بدون تو نظر کرده یه روز من نبودم ترو به همین شهدا ثابت قدم باش -رضا این حرفا چیه میخوای منو تنها بذاری ؟ رضا: بهرحال من جانبازم 😔 بایدبا واقعیت کنار بیایم -باشه این واقعیت نگو خواهشا بعداز رفتیم خوب من به نظر خودم نظرکردم ایستادم نماز تا سلام نماز گفتم برگشتم دیدم رضا دستش رو قلبش -رضا رضا چی شدی دستش رو قلبش بود هیچ حرفی هم نمیزد رضااااااا رضااااااا رضااااااا توروخدا جواب بده 😭😭 جای نبود که زنگ بزنیم با ماشین شخصی خودمون بردیمش دویدم داخل خانم توروخدا حال همسرم خوب نیست پرستار اومد اونم داد زد خانم رفیعی دکتر محمدی پیچ کن سریع انتقالش دادن خط رو دستگاهها خیلی پایین میشد 200سی سی شوک هی این شوکها بیشتر میشد اما رضا چشماش باز نکرد جیغ دستگاه بلند شدو رضا برا همیشه جسمش رفت 😭 ... 💕| @dokhtarane_booyesib 🍃| @booyesib_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍀﷽‌🍀 رمان#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا 🍃🌷 #پارت64 چمدونمو با گریه بستم با گریه خداحافظی کردم .... روز حرکت رسید دلم نمیخاست برم #کربلا تو فرودگاه آخرین ایستگاه برگشتم نرفتم #کربلا😭😭..... برگشتم خونه اما همه زخم زبان بهم زدن که تو دعوت امام حسین علیه السلام را رد کردی هرچیز #لیاقت میخواد تو نداری دلم تو اون لحظه #شلمچه میخواست.. تو اتاقم داشتم گریه میکردم 😭💔 که گوشیم زنگ خورد با صدای گرفته گفتم :بله بفرمایید صدا:سلام ببخشید #خانم_معروفی ؟ -بله خودم هستم صدا: ببخشید مزاحمتون شدم #مردانی هستم فرمانده حوزه ناحیه 15 اگه امکانش هست یه قرار ملاقات بذاریم برای برنامه #روایتگری .... -بله آقای مردانی حتما ....😍 محل قرار مزارشهدا خوب هست ؟ آقای مردانی:بله عالیه اتفاقا جمعه پنجم روز شهادت آقامحرم هست -ببخشید فامیلی این شهید که میفرمایید چی هست ؟ تازه شهید شدن آقای مردانی:بله ،#شهید_محرم_ترک مدافع هستن .... #ادامه_دارد... 💕| @dokhtarane_booyesib 🍃| @booyesib_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍀﷽‌🍀🍃 رمان 🍃🌷 تو سال 94کلا زندگیم عوض شد راهی شد ... و من با اشک راهیش کردم خودمو هزاربار لعنت کردم که چرا سفر دوم کربلا را نرفتم ... تو این مدت منم پیگیر بودم تو سایت عضو شدم.... شهریور ماه بود که باهام تماس گرفتن که کلاس خادمی داریم ... من همه ی آرزوم بود که خادم و باشم ــ... اما وقتی تو کلاس خادمی گفتن قیافم 😐😐😐😣😣 دیدنی شد ای بابا شرهانی کجاست ....؟؟؟ من اصلا این منطقه را نمیشناختم عجبا خدایا شانس پخش میکردی من کجا بودم رفتم خونه مامان : چته دختر؟ کشتی هات غرق شده ؟ - افتاده مامان:بسلامتی خب چته ... -من دوست داشتم یا باشم مامان :خدا خیر و صلاح آدما را بهتر میدونه برو لااقل یه ذره درمورد منطقه تحقیق کن ببین کجاس و چی داره تا ی شناخت ازش داشته باشی -باشه .... 💕| @dokhtarane_booyesib 🍃| @booyesib_ir
📝 🌟رها شده از خود به مکانی میرسی که ايمانت به اميدت، آرزو می بخشد و دلت را در آسمانی به امانت میبرد که گويند بسی به اين خاک نزديک است که اين خاک است که به آسمان قرب دارد. خاک اينجا به خود ميبالد که خاک نيست... خاک و خون است. 💠اينجاست که آسمانی شدن تحقق می يابد و اينجاست که فلسفه‌ ی شهادت را نه از راه عقل، بلکه از طريق دل ميشود فهميد و به خود شهامت شناخت شهادت را داد و اينجاست شلمچه... .این دیار سربلند، فصل‏های سرخ و خونینی را پشت سر گذاشته است. روزگاری این پهناور دلیر، انارستان بود. انارهای عاشق، با سینه‏ های خونین، در همه جا رسته بودند. خزان که نه، اما موسمی رسید که انارها همه بر خاک افتادند و خونشان در تمام ایران زمین جریان گرفت. و از آن همه خون بی‏باک، مرز تا مرز، شقایق رویید و سرفرازی و سربلندی رواج گرفت. 🔅اينجا زيبایی ها را چشم‌نوازانه به رخ میکشد، اذان اينجا دل را سوی يارآشنا ميخواند و تکاپوی معنوی را بر قيل و قال زمان رُجحان می بخشد. نماز‌های شلمچه بوی عشق و صدای متانت ميدهد... آری بی گمان شلمچه قطعه ای از بهشت الهی است . 💫| @dokhtarane_booyesib 🌹| @booyesib_ir
📝 🌷 🌟رها شده از خود به مکانی میرسی که ايمانت به اميدت، آرزو می بخشد و دلت را در آسمانی به امانت میبرد که گويند بسی به اين خاک نزديک است که اين خاک است که به آسمان قرب دارد. خاک اينجا به خود ميبالد که خاک نيست... خاک و خون است. 💠اينجاست که آسمانی شدن تحقق می يابد و اينجاست که فلسفه‌ ی شهادت را نه از راه عقل، بلکه از طريق دل ميشود فهميد و به خود شهامت شناخت شهادت را داد و اينجاست شلمچه... .این دیار سربلند، فصل‏های سرخ و خونینی را پشت سر گذاشته است. روزگاری این پهناور دلیر، انارستان بود. انارهای عاشق، با سینه‏ های خونین، در همه جا رسته بودند. خزان که نه، اما موسمی رسید که انارها همه بر خاک افتادند و خونشان در تمام ایران زمین جریان گرفت. و از آن همه خون بی‏باک، مرز تا مرز، شقایق رویید و سرفرازی و سربلندی رواج گرفت. 🔅اينجا زيبایی ها را چشم‌نوازانه به رخ میکشد، اذان اينجا دل را سوی يارآشنا ميخواند و تکاپوی معنوی را بر قيل و قال زمان رُجحان می بخشد. نماز‌های شلمچه بوی عشق و صدای متانت ميدهد... آری بی گمان شلمچه قطعه ای از بهشت الهی است . 🍁| @dokhtarane_booyesib 🥀| @booyesib_ir