eitaa logo
مجمع تشکل های مردمی امر به معروف و نهی از منکر
117 دنبال‌کننده
634 عکس
525 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره‌ای از علامه حسن‌زاده آملی با آیت الله الهی قمشه‌ای در روز عید نوروز در روز اوّل فروردينى به حضورش ( آیت الله محیی الدین میرزا مهدی الهی قمشه ای ) شرفياب شدم پس از طىّ تعارفات برخاست و به اندرون رفت و با فنجانى بيرون آمد. ألا يا ايها الساقى ادر كاسا و ناولها من احتراما برخاستم و وى عادةً بنشست، با دست مباركش فنجان را تسليم ما كرد و ما تعظيم وى كرديم و سپس فرمود: اين شربتى است خاصّ، ساخته دست من مخصوص خواصّ، بر آن آيات و ادعيه و اوراد دميدم و اين پيمانه را براى شما برگزيدم. گفتم براى من سقاهم ربّهم شرابا طهورا است. پس در آن صبح سعادت آن جام صبوح دميده را سر كشيديم و لذّت انّ الأبرار يشربون من كأس كان مزاجها كافورا را چشيديم. در حلقه گل و مل مى‏ خواند دوش بلبل‏ هات الصبوح هبّوا يا ايها السّكارى‏ بعد از آن گفتم اگر رخصت فرمايى غزلى را كه دوش ساخته‏ ام در حضور شما پرداخته گردد. مبتهجا اجازت فرمود و گفتم: شب عيد آمد آن عيدى كه باشد عيد سلطانى‏ گروهى در سرورند و گروهى در پريشانى‏ گروهى فارغ از هر دو نه اين دارند و نى آن را به دل دارند با سلطانشان صد عيد سلطانى‏ بسيار خوشش آمد و تحسين كرد و تشويق فرمود. تا اينكه گفتم‏: پريشان نيستم از بى‏ گلستانى چه در پيش است‏ گلستانى ز سعدى و پريشانى ز قاآنى‏ خيلى خوشش آمد. تا اينكه گفتم: چه غم ما را كه اندر حجره نبود نان و حلوايى‏ بود تا نان و حلواى جناب شيخ ربّانى‏ چه غم ما را كه اندر بر نباشد شربت و شكّر كه كام ما بود شيرين همى ز آيات قرآنى‏ بسيار تقدير و تمجيد كرد و با چه شوق و شعف بنده را نگاه مى‏كرد و به اشعارم گوش مى‏داد، تا اينكه گفتم: چه غم ما را ز بى‏ گلدانى و گلهاى رنگارنگ‏ بود زهر الربيع سيد و انوار نعمانى‏ چه غم ما را كه دوريم از ديار و دوستان خويش‏ الهى اوستادى باشد و آقاى شعرانى‏ خوشحال شد و خنده فرمود و گفت آقاى شعرانى را خوب در قافيه آوردى. تا اينكه بيت آخر را خواندم‏: حسن خواهد ز لطف بيشمار ايزد بى‏چون‏ دل‏پاكى منزّه باشد از اوهام شيطانى‏ بسيار خوشش آمد و فرمود: احسنت. به قدرى مجذوب اين غزل شد كه چون جمعى به زيارتش آمدند به بنده امر فرمود كه آن غزل را براى آقايان بخوان، اين بنده از اول تا آخر غزل را كه چند بيت آن در اينجا آورده شد خواندم. هزار و يك كلمه ؛ علامه حسن زاده آملی؛ ج‏2 ؛ ص101