ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺑﻮﯼ ﮐﺒﺎﺏ
ﺣﺎﻟﺶ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪ ﻣﯽ ﺷﺪ ! ؛
یکباﺭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ
ﺑﻮﯼ ﮐﺒﺎب ﺣﺴﺎﺳﯽ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ
ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ
یه ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ چاشنی ﻣﯿﻦ ﻓﺴﻔرﯼ
ﻋﻤﻞ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾنکه
ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻟﻮ ﻧﺮﻩ ﻣﯿﻦ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ
زﯾﺮ ﺷﮑمش ﻭ ﺫﺭﻩ ﺫﺭه کباب ﻣﯿﺸﺪ
ﻭ ﺣﺘﯽ ﺩﺍﺩﯼ ﻧﻤﯽ ﺯﺩ و ﻓﻘﻂ ﺑﻮﯼ
گوﺷﺖ ﮐﺒﺎﺏ ﺷﺪﻩ به مشامت میرسید💔 "
ﺗﻮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻮ ﺣﺴﺎﺱ نمیشدی ؟ . . .
-شهیدمهدیزینالدین🍃!"
🔥 تل آویو
#طوفان_الأقصى
#پایان_اسرائیل
بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇
https://eitaa.com/razechafieh
https://t.me/razechafieeh
همیشه آیهی وَ جَعَلْنا...
را زمزمه میکرد
گفتم:
آقا ابراهیم این آیه برای محافظت
در مقابل دشمنه اینجا که دشمن نیست
نگاه معناداری کرد و گفت:
دشمنی بزرگتر از شیطان هم وجود داره..؟!
.
#شهیدانه
| شهید ابراهیم هادی |
🔥 تل آویو
#طوفان_الأقصى
#پایان_اسرائیل
بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇
https://eitaa.com/razechafieh
https://t.me/razechafieeh
🌹یکی از بی سیم های تکفیری ها افتاد دست ما. سریع بی سیم را برداشتم. میخواستم بد و بیراه بگویم. عمار آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن.
گفتم پس چی بگم به اینا؟!
گفت بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلوله هایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود می اومد...
سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما میجنگید؟
گفت :به اونها بگو ما همون هایی هستیم که صهیونیست ها رو از لبنان بیرون کردیم.
ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از عراق بیرون کردیم.
ما لشکری هستیم از لشکر رسول الله...
هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیست ها و آزادی قبله اول مسلمون ها، مسجدالاقصی است...
..بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان. 🌷بعد از ظهر همان روز 12 نفر از تکفیری ها تسلیم ما شدند. می گفتند از شما در ذهن ما یک کافر ساخته اند."
📚کتاب عمار حلب
زندگینامه شهید محمدحسین محمدخانی
.
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) و هدیہ به روح مطهر شهید صلوات.
🔥 تل آویو
#طوفان_الأقصى
#پایان_اسرائیل
بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇
https://eitaa.com/razechafieh
https://t.me/razechafieeh
روی کمدش
این جمله از امام خمینی(مدظلهالعالی )را
با فون درشت تایپ کرده و چسبانده بود:
《در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفته اید، همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است》
|شهید محمود رضا بیضایی|
🔥 تل آویو
#طوفان_الأقصى
#پایان_اسرائیل
بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇
https://eitaa.com/razechafieh
https://t.me/razechafieeh
یک روز ماموریتی داشتیم که به لشکر
رفته بودیم؛ کارهایمان که تمام شد،
سوار ماشین شدیم!
صدای اذان را میشنیدیم که عبدالحسین گفت
پیاده شوید تا نمازهایمان را اول وقت
بخوانیم. یکی از دوستان گفت:
تا گردان راه زیادی نیست
در گردان نمازمان را میخوانیم!
در طول مسیر عبدالحسین دائما میگفت
اگر در زمانِ نماز اولِ وقت، تاخیر بیفتد
در تمام کارها تاخیر میفتد
ناگهان برای ماشین اتفاقی افتاد و بدلیل آن،
توقف کردیم! عبدالحسین خندهای کرد و گفت
این هم عاقبت تاخیر در نماز!
#شهید_عبدالحسینیوسفیان
🔥 تل آویو
#طوفان_الأقصى
#پایان_اسرائیل
بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇
https://eitaa.com/razechafieh
https://t.me/razechafieeh
~🕊
🌴#برگیازخاطرات✨
با یک جعبه بزرگ آمد مسجد .
نگاهم به جعبه بود و پرسیدم : چیه ؟
خیلی عادی گفت : جارو برقی
ابروهایم بالا رفت .
گفتم : مگه خودت نیاز نداری ؟
گفت : مسجد مهمتره ، ما با جارو دستی هم کارمون راه میفته !
قبلا هم از این کارها زیاد کرده بودند .
بانو ، آبمیوه گیری را هم داده بود تا عبدالمهدی ببرد برای یک خانواده دیگر !
چرخ گوشت را هم بخشیده بودند .
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری♥️🕊
🔥 تل آویو
#طوفان_الأقصى
#پایان_اسرائیل
بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇
https://eitaa.com/razechafieh
https://t.me/razechafieeh
خیلی مقید به نماز شب بود
وقتی میخواست ماموریت برود،
توصیه میکرد مواظب باش خواب نمانی!
در قنوت نماز شبش این دعا را میخواند:
رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَٰجِنَا وَذُرِّيَّٰتِنَا قُرَّةَ
أَعْيُنٍۢ وَٱجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا
یعنی ما را برای متقین الگو قرار بده(:
#همسرشهید
#شهید_رضاکارگربرزی
🔥 تل آویو
#طوفان_الأقصى
#پایان_اسرائیل
بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇
https://eitaa.com/razechafieh
https://t.me/razechafieeh
#طنز_جبهه
📌شهید طهرانی مقدم:
🔹در یکی از عملیاتها که علیه منافقین بود، قرار شد منطقهای را با موشک🚀 هدف قرار بدهیم.😎
🔸من موشکها🚀 را آماده کرده بودم، سوختزده🛢 و با سیستم💻 برنامهریزی شده بودند. 🙂
🔹موشکها 🚀هم از آن موشکهای مدرن نقطهزن 🎯بود.🤩
🔸ایشان(شهید احمد کاظمی)از عمق عراق تماس📞 گرفت که مقدم آمادهای؟😊
🔹گفتم: بله.🙃
🔹گفت: موشکها🚀 چقدر 💵میارزد؟..😕
🔸گفتم:
مگر میخواهی بخری؟!😟
🔹گفت: بگو چقدر 💵میارزد؟😬
🔸گفتم: مثلاً شش هزار دلار. 💸🫤
🔹گفت: «مقدم نزن.😑
اینها اینقدر نمیارزند.😒
😆😆
🔥 تل آویو
#طوفان_الأقصى
#پایان_اسرائیل
بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇
https://eitaa.com/razechafieh
https://t.me/razechafieeh
#طنز_جبهه
شب🌙 عملیات بود....
تیربارچی یه چیزی زیر لبش می گفت و آتیشارو خالی می کرد رو سر دشمن..😇
حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت:
ببین تیربارچی چه ذکری میگه که اینطوری استوار جلوی تیر و ترکش وایساده و اصلا ترسی به دلش راه نمیده؟!!!..🧐🤨
نزدیک تیربارچی شد.🙂
دید باخودش زمزمه میکنه:
🎍دِرِن.....دِرِن.....(آهنگ پلنگ صورتی)....😅😂
معلوم بود این آدم قبلا ذکرشو گفته که در مقابل دشمن اینجوری مرگ رو به بازی گرفته......😄
📚راوی:
حاج حسین یکتا
#با_هم_بخندیم 😂
🔥 تل آویو
#طوفان_الأقصى
#پایان_اسرائیل
بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇
https://eitaa.com/razechafieh
https://t.me/razechafieeh
#طنز_جبهه
در اوج باران تیر و ترکش 🧨🔫بعضی از این نیروها سعی شان بر این بود تا بگویند قضیه اینقدرها هم سخت نیست.😇
این نیروها شبها🌙 دور هم جمع میشدند و روی برانکاردها عبارت نویسی📝 میکردند.😄
یکبار که با یکی از امدادگرها🩺💉 برانکارد لوله شدهای را برای حمل مجروح باز کردیم، چشممان👀 به عبارت «حمل بار بیش از 50 کیلو ممنوع🚫» افتاد. 😟😆
از قضا مجروح نیز خوش هیکل بود.😁😅
یک نگاه👀 به او میکردیم یک نگاه👀 به عبارت داخل برانکارد😄.
نه میتوانستیم بخندیم، نه میتوانستیم اونو از جایش حرکت بدهیم..🫤😂
بنده خدا هاج و واج 😯مانده بود که چه بگوید🤔.
بالاخره حرکت کردیم و در راه مرتب میخندیدیم..😅
#با_هم_بخندیم 😂
🔥 تل آویو
#طوفان_الأقصى
#پایان_اسرائیل
بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇
https://eitaa.com/razechafieh
https://t.me/razechafieeh
🌴#برگیازخاطرات✨
در زمستانِ اصفهان که یک شب هوا خیلی سرد بود بیدار شدم دیدم زینب در جایش نخوابیده، آرام بلند شدم و دیدم رفته در اتاق خالی در آن سرما مشغول خواندن نماز شب است! بعد از نماز وقتی مرا دید با بغض به من نگاه کرد، دلش نمیخواست که من در حال خواندن نماز شب او را ببینم، من در تمام عمرم کمتر کسی را دیدم که مثل زینب از نمازخواندن آنقدر لذت ببرد!
#شهیده_زینب_کمایی♥️🕊
🔥 تل آویو
#طوفان_الأقصى
#پایان_اسرائیل
بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇
https://eitaa.com/razechafieh
https://t.me/razechafieeh
✍🏻برمیگردم وقتی بیایی
در شب عملیات فتح المبین
وقتی در دشت گم شدیم
✨تنها پناه ما
در آن بیابان توسل به صاحب الزمان
و درخواست از او بود✨
دقایقی سجده کردیم و نتیجه آن توسل
شکست سنگین دشمن
در پناه انواع تجهیزاتشان بود....⚙
🔖روایتی از زندگی
پهلوان شهید ابراهیم هادی🎖
🔥 تل آویو
#طوفان_الأقصى
#پایان_اسرائیل
بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇
https://eitaa.com/razechafieh
https://t.me/razechafieeh