📝دستخطی از شهید #ابراهیم_هادی
دستخط بالا نوشتهای از این پهلوان شهید است که از دوران دفاع مقدس به جا مانده است.
«راستی اینجا به ما خیلی خوش میگذرد، چون رزق مومنین دائما برقرار میباشد. رزق مومن که میدانید چیست؟ از همان سورهای امام حسینی است که دائم برقرار است و ما هم آن را توی رگ میزنیم که قوت بگیریم؛ که اگر با دشمن رو به رو شدیم با یک مشت به درک واصلشان کنیم. والسلام. ابراهیم هادی»
🕊🕊🕊🕊🕊
@razechafieh
🕊🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره حاج محمود کریمی از شهید سید مهدی موسوی وقتی که جان یک زن باردار را نجات میدهد
🕊🕊🕊🕊🕊
@razechafieh
🕊🕊🕊🕊🕊
السلامــ اے آفتاب پشتــــ ابر💚🖤
اے دلیلِ صبرِ زینب العجل🕊💚🖤
💙ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت(ع)،و تمامی شهدا از صدر اسلام تاکنون، و اموات بخصوص بدوارثین و بیوارثین
بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم
⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ
#امام_زمان
🔹🔹🔹
@razechafieh
✍️خواندن ذکرها به اندازه توان است
بهعبادتیمهمانکنید📿
بهشفاعتیجبرانکنند✨
تمامی ذکرها هدیه به آقا امام زمان، اهل بیت، ۷۲ تن شهید کربلا و شهدای صدر اسلام تا کنون.
🔻(خصوصا شهید سید ابراهیم رئیسی و شهدای همراهش)🕊
همچنین مهمان امروز🌷
شهید سردار خورشیدی💚🖤
به نیت سلامتے و تعجیل در ظهور مولا صاحب الزمان (عج) سلامتی رهبرمان سید علے خامنهاے و رفع مشڪلات کشور، بارش باران،شفاے بیماران،وحاجت روایی و عاقبت بخیرے همه ان شاءالله✅
💚در صورت تمایل میتوانید اعلام ذکر کنید
💚زیارت عاشورا، صلوات، حمد، و توحید.
🌙اللهم عجل لولیک الفرج🌙
پست بعدے معرفی شهید👇
@razechafieh
سردار گمنامـــ🕊️
سردار شهید سردار خورشیدے🌷
تاریخ تولد: ۱۰ / ۷ / ۱۳۴۱
تاریخ شهادت: ۶ / ۴ / ۱۳۶۷
محل تولد: فارس، کوار، ارباب
محل شهادت: جزیره مجنون
*🌷همرزم←سردار خورشیدی فرمانده تخریب لشکر ۱۹ فجر بود🌙 پس از والفجر 10 و شهادت دوست و همراه خود، او هم دل از دست داد🥀و از چند شب قبل از شهادتش ماموریتی را پذیرفت که زیر دید و تیر دشمن بود💥هرشب در آن منطقه حداقل یکی دو شهید داشتیم و پایان این عملیات قطعا شهادت بود و او میدانست💫 به همین دلیل کارت و پلاک خود را جدا کرده بود تا گمنام باقی بماند🌙سردار در صبحی به خط جزیره مجنون وارد شده بود.🗻 هنوز از حضورش ساعتی نمیگذشت که بمباران شیمیایی دشمن شروع شد💥پدرانه دور نیروها میگشت و آنها را تشویق به استفاده از ماسک میکرد⚡و از طرف دیگر با روشن کردن آتش در پی از بین بردن اثرات مواد شیمایی بود🔥اما وقتی خواست با فرماندهی تماس بگیرد📞 ماسکش را برداشت🥀و در کمتر از چند دقیقه روی زمین افتاد🥀دشمن گاز سیانور، خطرناکترین ماده شیمیایی را روی سر بچه ها ریخته بود🥀سریع با وانت او را عقب فرستادیم، اما ماشین واژگون شد💥 و پیکر سردار، طبق آرزویش که گمنامی بود🌙همچون خورشیدی در جزیره مجنون برای همیشه بی غروب باقی ماند*🥀🕊️🕋
جاویدالاثر
#سردار_شهید_سردار_خورشیدی
#شادی_روح_پاکش_صلوات 💙🌷
@razechafieh
❏صَلَۍاللّھُعَلَیْڪیـٰاصـٰاحِبَالـزّمـٰان•••🕊🌱
✧بٰآدهـمڪمنڪندسـوزدلِصـحـرآرآ•
✧قـطـرِها؎عـشـقِبـہآتـشبڪشددریآرآ•
✧اینترڪخوردهدلـموحـشتاینرآدآرد•
✧ڪہبِمـیردنبـیندپِسرزھـرآرآ•••👀💔
💚¦⇠#یااباصالح
🕊🕊🕊🕊🕊
@razechafieh
🕊🕊🕊🕊🕊
#احلےمنالعسل💚
بعد از عزادارای؛سفره را انداختند..
یکے از خادمین نان ها را روی سفر
مینداخت !
حاج قاسم جلو رفت و آهستھ به
او گفت:
این سفره،نان و میھمان حرمت دارند؛
اگر نمیتوانے خم شوی و نان ها را رویِ
سفره بگذارے؛
کار را به دیگری واگذار ڪن (:
#حاجقاسم..💔
🕊🕊🕊🕊🕊
@razechafieh
🕊🕊🕊🕊🕊
باران شدیدے در تهران باریده بود.
خیابان 17 شهریور را آب گرفته بود
. چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند.
همان موقع ابراهیم از راه رسید. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پیرمردها، آن ها را به طرف دیگر خیابان برد.
#شہید_ابراهیمهادے🌿
🕊🕊🕊🕊🕊
@razechafieh
🕊🕊🕊🕊🕊
❌️❌️ مادرها نخوانند!!
#قسمت_اول (۲ / ۱)
#قصهی_پر_غصهی_مادری_از_لحظه_شهادت_چهار_دخترش....
🌷عزادار شهادت برادر و پدرم بودم که در مسیر مهاباد به دست ضدانقلاب شهید شده بودند. ماه رمضان بود، همسرم کارمند جهاد بود چند روز قبل از ۱۵ خرداد برای خرید ماشین به سنندج رفته بودیم و در هنگام بازگشت برای بچهها لباس خریدیم. بچهها لباسهای نوشان را پوشیدند و برای بازی با همسن و سالهایشان به بیرون خانه رفتند. خیالم راحت بود چرا که دختر بزرگم که در آن موقع ۱۲ ساله بود بهتر از خودم مراقب خواهرانش بود.
🌷به سر و وضع خانه رسیدگی کردم و بچه کوچکم را در گهواره خوابندم، شرایط کاملاً عادی بود که در کمتر از چند ثانیه صدای غرش هواپیما و فروریختن دیوارها به هم گره خورد، دست دختر دیگرم در دستم بود، خودم را به بیرون از خانه رساندم همهجا تیره و تار بود تا چشم کار میکرد آتش بود و دود، صدای فریاد همسایهها که شیونکنان یکدیگر را صدا میکردند تمام فضا را پرکرده بود....
🌷خون بود و آتش، پاهایم قدرت حرکت نداشت، دختر بزرگم را چندین بار صدا کردم اما هیچ نشانی از هیچ کدامشان نبود به امید یافتن نشانهای از دخترانم به هر طرف میدویدم اعضای قطع شده بود که در اطراف افتاده بود.... ساختمانها به خاطر اصابت بمبهای هواپیماهای رژیم بعثی فرو ریخته بود، مردم از ترس به سمت خانهها فرار میکردند تا چشم کار میکرد در مسیر جنازههای متلاشی شده همسایهها که بیشتر کودکان بیگناه بودند روی زمین افتاده بود.
🌷«ثویبه» دختر بزرگم در ورودی درب درحالیکه سعی کرده بود خواهرانش را از مهلکه نجات دهد زیر حجم زیادی از آوار جان باخته بود. اگرچه اعضای بدنش از هم متلاشی نشده بود، اما تمام استخوانهایش کاملاً خرد شده بود و با هزاران بدبختی توانستیم از زیر آوار بیرون بیاوریم. سه جگرگوشهام کاملاً متلاشی و تکهتکه شده بودند. خبر که به همسرم رسید با سرعت خود را به خانه رساند، پرسید زینب بچهها کجا هستند؟ توان بیان حتی یک کلمه را نداشتم. بدون هیچ کلامی تنها به اطراف زل میزدم و ناامیدانه دنباله نشانهای از دخترها میگشتم....
#ادامه_در_شماره_بعدی....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🕊🕊🕊🕊🕊
@razechafieh
🕊🕊🕊🕊🕊