#کوچکترین_شهید_دفاع_مقدس
نامش حسین بود، اهل شهرستان جم، استان بوشهر...
در دوازدهمین بهار عمرش دست پدر را مے گیرد و بہ محل اعزام مے برد تا رضایت دهد براے رفتن حسین...
عملیات بیت المقدس، حسین را بہ آرزویش رساند شب عملیات بهش گفتند: حسین تو نیا!
حسین گفت: من براے #سقایے با شما مے آیم...
حسین، تیربارچے را بہ هلاکت رساند تا گردانِ در محاصره را نجات دهد...
رزمنده اے آب خواست حسین آب آورد سر حسین بالا آمد و خمپاره اے...
و اینگونه بود کہ حسین، #حسینے شد...
#شهید_حسین_صافی
از زبان پدر شهید
حالات ملکوتی و آسمانی و عاشقانه زندگی شهید در دوران کودکی زینت بخش تمام زندگی ما بوده و هست. تا آنجا که در سن 7 سالگی نماز را ادا می کرد و روزه را می گرفت و تا نیمه های شب قرآن را تلاوت می نمود.
حسین در سن 7 سالگی خواب می بیند که ملائکه ا... او را به آسمان الهی می برند، جایی بسیار سرسیز و معطر که با میوه های بهشتی از او پذیرایی می کنند و بعد از پذیرایی او را از پلکانی بالا برده و در جایی که قبلا مشخص شده بود می نشانند و دو دفتر بزرگ جلوی او قرار می دهند و به او میگویند یک دفتر مربوط به پدربزرگش می باشد و یک دفتر مربوط به مادربزرگش.
حسین می گوید:دفتر پدربزرگم را برداشتم دیدم تمام صفحاتش با خط خاصی نوشته شده و هیچ صفحه خالی از دفتر باقی نمانده بود و فهمیدم که دفتر پدربزرگم مدت زیادی است تمام شده و به رحمت ایزدی شتافته است.
اما از دفتر مادربزرگم هفت برگ دیگر باقی مانده بود.
از خواب بلند شد و قضیه را برای ما تعریف کرد و ما با شنیدن این خواب عجیب آن را برای سردار شهید حسین شهابی تعریف کردیم و او به ما سفارش کردند که احترام حسین را نگه دارید که مقامی بلند در انتظار اوست.
اما ناگفته نماند که بهد از هفت سال دیگر طبق خواب شهید مادربزرگش از دنیا رفت. و بعد از این خواب بود که حسین پیش هر مریضی می رفت، مریض شفا می یافت.
مادر شهید می گوید:
حسین دفعه اول که از جبهه برگشت، چهره نورانی تر از همیشه بود.انگار می خواست پرواز کند.روزی مشغول پخت نان بودم، حسین تازه از جبهه برگشته بود، آمد کنارم نشست. از من پرسید مادر دوران سختی است؛ دورانی که عشق به سراغ تمام انسان های واقعی خواهد آمد و من تمام وجودم را عشق فرا گرفته.
مادر می گوید:من حیران مانده بودم که چه می خواهد بگوید. یکدفعه گفت مادر سه راه انتخاب نمودم و تو یکی از این سه راه را با دقت و افتخار برایم گلچین کن.
پشت جبهه و خدمت به رزمندگان،اسیری و شهادت.
من گفتم:اگر پشت جبهه را انتخاب کنم، خود او قبول نخواهد کرد، بنابراین گفتم راه اول را که من قبول ندارم، در مورد دومی نیز نمی خواهم همیشه چشم انتظار باشم. یکدفعه حسین لبخندی زد و گفت احسنت مادر فقط «شهادت» بالاخره شهید صافی برای بار دوم به جبهه اعزام می شود، این بار قدم را در خک زیبای بستان گذاشته و آنجا عشق الهی را برای خود و دیگران معنایی برتر می بخشد. شهید در عملیات طریق القدس حضوری فعال پیدا می کند، در زمینه شجاعتش یکی از شهود عینی می گوید خیلی بالاتر از آن بود که فکر می کردیم.ایشان می گوید یک بار در گردانی که در محاصره بود او با به هلاکت رساندن تیربارچی دشمن، گردان را از سقوط نجات میدهد.
سرانجام بعد از 2 روز که از حمله بستان گذشته بود و در سنگرهای تکنفره مستقر بودند، سنگر ایشان مورد اصابت یک گلوله خمپاره قرار گرفته و شهید صافی با از دست دادن قسمتی از سر و صورت خود به درجه رفیع شهادن نائل می آید.
از زبان مادر شهید
بار اول که به جبهه اعزم شد در جبهه آبادان بود. اما بار دوم که به جبهه اعزام شده بود؛ ما تا مدتی اطلاع از ایشان نداشتیم تا این که نامه ای از او به دست ما رسید و طبق آن نامه فهمیدیم که این بار قدم های پاکش را در جبهه بستان نهاده است.
یک شب با پدر شهید نشسته بودیم، حسین جبهه بود، پدر شهید طبق عادت هر شبه رادیویش روشن بود از رادیو شنیدیم که شب قبل در منطقه بستان عملیات شده. یکدفعه انگار چیزی در دلم گذشت. خانه مان جور دیگری شده بود.
دلشوره ای مادرانه همراه با عشق به فرزند در دلم احساس می کردم، شب ر اصلا نخوابیدم تا پیش از اذان. پدر شهید مرا جهت انجام فریضه نماز صبح از خواب بیدار کرد و خودش به مسجد رفت. نماز صبح را ادا نمودم و طبق عادت خواستم مقابل عکس حسین بایستم دیدم عکس عکس برگشته طرف عکس حضرت امام. انگار حسین با عکس می خواهد به مادرش بگوید که مادر آماده هدیه ای پاک و نورانی باش.
پدر شهید از مسجد برگشت او را از این قضیه مطلع کردم و گفتم پسرمان شهید شده اما او اعتنایی نکرد. تا این که وقتی هوا روشن شد او نیز با مشاهده سه کبوتر سپید بر بام خانه مان که نگاهشان بر چشم او دوخته شده بود و گاهی سر را در گریبانشان فرو می بردند به همین باور رسید و به یقین رسید که حسین به درجه رفیع شهادت رسیده است.
قبل از این که بچه های سپاه خبر شهادت حسین را به ما بدهند، خود حسین با خم نمودن قاب عکسش به طرف عکس امام و فرستادن سه کبوتر بر بام خانه خبر شهادتش را به ما داد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 آصف گیلانی از رهبران اهل سنت پاکستان: من و همه پیروان و دوستدارانم اعلام میکنیم که شیعه علی بن ابی طالب میشویم و غلام پیروان علی در جهان هستم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤السلام علیڪ یا أُختالرضآ علیهالسلام
🖤سهمــ شما 5 صلوات هدیه به حضرت معصومه سلاماللهعلیها🕊🥀✨
@razechafieh
السلامــ اے آفتاب پشتــــ ابر💚🖤
اے دلیلِ صبرِ زینب العجل🕊💚🖤
💙ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت(ع)،و تمامی شهدا از صدر اسلام تاکنون، و اموات بخصوص بدوارثین و بیوارثین
بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم
⚜الهی عظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ
#امام_زمان
🔹🔹🔹
@razechafieh
ای شهدا
عنایتی به این دلخسته کنید🥀
بسته معنوی امروز هدیه به شهید:
صلوات
دعای فرج
حمد و توحید
ذکر استغفار
آیتالکرسی
زیارت عاشورا
بهعبادتیمهمانکنید📿
بهشفاعتیجبرانکنند✨
تمامی ذکرها هدیه به آقا امام زمان، اهل بیت، ۷۲ تن شهید کربلا و شهدای صدر اسلام تا کنون.
همچنین مهمانان امروز🌷
🖤(شهید سید حسن نصرالله و یاران همراهش🥀)
و شهید مرتضی و محسن نور صالحی و پدر و مادرشان🖤💚
به نیت سلامتے و تعجیل در ظهور مولا صاحب الزمان (عج) سلامتی رهبرمان سید علے خامنهاے ، پیروزے غزه و فلسطین و نابودی هر چه زودتر اسرائیل، رفع مشڪلات کشور، بارش باران،شفاے بیماران،وحاجت روایی و عاقبت بخیرے همه ان شاءالله✅
💚در صورت تمایل میتوانید اعلام ذکر کنید
🌙اللهم عجل لولیک الفرج🌙
پست بعدے معرفی شهید👇
@razechafieh
ماجرای شهادت دو برادر🕊️
🌷شهید مرتضی و محسن نور صالحی
تاریخ تولد مرتضی: ۱۶ / ۱۱ / ۱۳۳۶
تاریخ شهادت مرتضی: ۲۷ / ۱۲ / ۱۳۶۰
تاریخ تولد محـسن: ۵ / ۷ / ۱۳۴۱
تاریخ شهادت محسن: ۲۳ / ۸ / ۱۳۶۱
محل تولد:تهران
محل شهادت مرتضی: چولانهشوش،خوزستان
محل شهادت محسن: سومار
🌷برادرشهید← ما چهار برادر بودیم که دومی و چهارمی شهید شدند، شهیدان مرتضی و محسن نور صالحی🌙هر دو سالها در جبهه حضور داشتند. هر دو از ابتدا عضو گردان جنگهای نامنظم شهید چمران بودند و بعد از آن هم هر دو به عضویت سپاه پاسداران درآمدند و پاسدار شدند.🌱مرتضی در بسیاری از مناطق عملیاتی حضور داشت و در منطقه خلیج با رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنهای در یک جبهه بودند."🌙و عاقبت مرتضی زمانی که فرمانده منطقه چولانه بود به شهادت رسید.🕊مرتضی جنگجو بود و اهل خانه نبود. و محسن عارف بود و شدیداً نگران مادر.🥀محسن روز آخر وقتی میخواست برود جبهه کنار در ایستاده بود و دستش را بالا کرد و با همین تعبیر گفت که خدایا من به تکلیف شرعیام عمل میکنم. اما مادرم با تو"...🤲و عاقبت محسن هم ۸ ماه بعد از مرتضی در بلندیهای الله اکبر زخمی شد و او را به بیمارستانی در مشهد منتقل کردند.🥀در مجروحیتش مشکل روده پیدا کرده بود.رودهاش تکه تکه شده و از او دفع میشد.🥀عمل جراحی شد اما پزشکش از او قطع امید کرده بود.🥀حدود یک ماه بعد در همان بیمارستان به شهادت رسید.🕊مرتضی و محسن به فاصلهی هشت ماه از یکدیگر در سال ,60 و 61 شهید شدند.🌙و سالهااا بعد مادر و پدر هم به فرزندانشان پیوستند"🕊🕋
#شهید_مرتضی_نور_صالحی
#شهید_محسن_نور_صالحی
#شادی_روح_پاکشان_صلوات💙🌷
@razechafieh
پیکر سردار نیلفروشان که چند روز پیش از زیر آوار پیدا شد، ان شاءالله فردا تشییع و تدفین خواهد شد🥀
🔻جزئیات برنامه تشییع و تدفین پیکر سردار شهید حاج عباس نیلفروشان
🔹تهران
فردا سهشنبه ٢۴ مهرماه مراسم تشییع پیکر ساعت ٩صبح از میدان امام حسین تهران شروع میشود
🔹اصفهان
مراسم وداع چهارشنبه ساعت ۱۹ در امامزاده شاه میر حمزه (ع) برگزار می گردد.
🔹مراسم تشییع پیکر شهید نیلفروشان نیز ساعت ۸:۳۰ صبح پنجشنبه از میدان بزرگمهر به سمت گلستان شهدای اصفهان خواهد بود.
@razechafieh
السلامــ اے آفتاب پشتــــ ابر💚🖤
اے دلیلِ صبرِ زینب العجل🕊💚🖤
💙ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت(ع)،و تمامی شهدا از صدر اسلام تاکنون، و اموات بخصوص بدوارثین و بیوارثین
بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم
⚜الهی عظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ
#امام_زمان
🔹🔹🔹
@razechafieh
ای شهید
مرا جدا کن از زمین
دستم را بگیر و مرا هم ببر
میخواهم در دنیای تو آرام بگیرم🥀
بسته معنوی امروز هدیه به شهید:
صلوات
دعای فرج
حمد و توحید
ذکر استغفار
آیتالکرسی
زیارت عاشورا
بهعبادتیمهمانکنید📿
بهشفاعتیجبرانکنند✨
تمامی ذکرها هدیه به آقا امام زمان، اهل بیت، ۷۲ تن شهید کربلا و شهدای صدر اسلام تا کنون.
همچنین مهمانان امروز🌷
(شهید سید حسن نصرالله و یاران همراهش)
و شهید امنیت شهید مهدی لطفی پور🖤💚
به نیت سلامتے و تعجیل در ظهور مولا صاحب الزمان (عج) سلامتی رهبرمان سید علے خامنهاے ، پیروزے غزه و فلسطین و نابودی هر چه زودتر اسرائیل، رفع مشڪلات کشور، بارش باران،شفاے بیماران،وحاجت روایی و عاقبت بخیرے همه ان شاءالله✅
💚در صورت تمایل میتوانید اعلام ذکر کنید
🌙اللهم عجل لولیک الفرج🌙
پست بعدے معرفی شهید👇
@razechafieh
شهید شب حادثه آتشسوزی زندان اوین🥀
🌷شهید مهدی لطفی پور
تاریخ تولد: ۱۳۷۳
تاریخ شهادت: ۲۴ / ۷ / ۱۴۰۱
محل تولد:لرستان
محل شهادت:تهران
مراز:روستای عربان
🌷سردار رحیمی← شامگاه شنبه وقتی خبر آتشسوزی زندان اوین به پلیس اعلام شد💥تیمهای یگان امداد پلیس راهی محل شدند تا نظم و امنیت را برقرار کنند،زمان حادثه تقریباً ۱:۳۰ بامداد بود،🥀مأمورانی که به محل تجمعات اعزام شده بودند از چابکترین و ماهرترین مأموران یگان امداد بودند.💫اما در مسیر آنها یک گروه ۲۰ نفره از اغتشاشگران با ریختن روغن و سایر مواد لغزنده روی زمین در تردد آنها خلل وارد کردند.⚡️همزمان که مأموران در این مسیر با مشکل رو به رو شدند این گروه ۲۰ نفره به سمت آنها کوکتل مولوتف پرتاب و آنها را مجروح کردند🥀💥که پس از انتقال استوار یکم مهدی لطفیپور به بیمارستان،وی به شهادت رسید.🥀ایشان حافظ قرآن بود🌙این شهید 28 ساله دارای یک فرزند دختر هفت و نیم ماهه بود🥀و در خانه اجارهای ۳۹ متری زندگی میکرد.🥀برادرشهید← انگار به برادرم الهام شده بود که شهید میشود.🥀او مرخصی یک روزه گرفته و به بروجرد آمده بود تا ما را ببیند.🌙مدام درباره شهادت صحبت میکرد🕊به او گفتم برادر تو تازه بچهدار شدی این حرفها را نزن🥀او در جواب گفت شاید این دیدار آخر باشد و این دفعه شهید شوم🕊و عاقبت ۲۴ ساعت بعد از حرفهایش به شهادت رسید.»🕊شهید مهدی لطفیپور از مأموران چابک نیروی انتظامی یگان امداد تهران بود که در شامگاه 24 مهرماه 1401🥀در قالب واحدهای موتور سوار عازم مأموریت بود⚡️که توسط اغتشاشگران دچار سانحه💥و آسمانی شد🕊🕋
#شهید_مهدی_لطفی_پور
#شادی_روح_پاکش_صلوات💙🌷
@razechafieh
💢 خدا شوخی هایش را خرید
دو سال قبل از شهادت محمدرضا که هنوز آموزشهای نظامی شروع نشده بود سر مزار شهید جهانآرا بودیم و محمدرضا عادت داشت روی مزار شهدا را با گل تزئین کند. در همین حین من در حال فیلمبرداری از محمدرضا بودم. به من گفت این فیلمها را بعد از شهادتم پخشکن. من هم مثل همیشه شروع به خندیدن کردم و به او گفتم «حالا کو تا شهادت یک چیزی بگو اندازهات باشه». در همین حین به او گفتم «حالا قرار است کجا شهید بشی؟»، گفت «دمشق»، گفتم «تو بروی دمشق دمشق کجا میره؟ یک چیزی بگو واقعا بشه». گفت «اگر دمشق نشد حلب شهید میشوم». همان موقع این صحبتها به نظرم شوخی آمد الان وقتی به شوخیهای محمدرضا نگاه میکنم میبینم یا میدانسته و این حرفها را میزده و یا خدا شوخیهایش را خریده است.
به نقل از خواهر #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
جواد تابستانها کار میکرد؛
بامیه، شکلات و از این جور چیزها میفروخت و به خانواده کمک میکرد.
همیشه هم از من میپرسید چی دوست داری تا برات بخرم.
مقداری هم برای همسایهها و دوستان کنار میگذاشت.
با نخستین حقوقی که از پالایشگاه نفت آبادان گرفت برای یکی از افراد فامیل که وضعیت اقتصادی خوبی نداشت و بافتنی میکرد، یک دستگاه چرخ بافتنی خرید.
یک روز گفت نیت کردم شما را به مشهد ببرم و من، مادر و مادربزرگم را به مشهد برد.
به روایت خواهر شهيد محمدجواد تندگويان
✅از شهید نواب پرسیدن: چرا آرام نمی نشینی؟
ببین آیت الله بروجردی ساکت است...
نواب گفت: آقای بروجردی سرهنگ است؛ من سربازم. سرباز اگر کوتاهی کند، سرهنگ مجبور میشود بیاید وسط!!
🔴هر بار که #امام_خامنه_ای دارد میاید وسط، یعنی ما سربازها کم گذاشته ایم...😞😞😞
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸
آخــــــرین باری که می رفت جــــــبهه بدرقه اش کردم
وقت رفتن خواستم صــــورتش را ببوسم ، که یکی صداش کرد ســـــرش رو برگردوند سمت صدا ، نا خود آگاه به جای صورتش ، پشت گـــــردنش رو بوسیدم
پیکرش رو که آوردند رفتم بالای سرش ..
دیدم تـــــرکش خورده به گردنش
درست همون جایی که بوســــــیده بودم ..
مادرش تعریف میکرد ..
#شهید_مصطفی_پیش_قدم
قرار شدبا #آقا_مهدی_باکری بریم شناسایی توی مسیر دیدم آقا مهدی یک دور تسبیح #مرگ_بر_آمریکا گفت...
میگفت: آقای مشکینی فرمودند که ثواب گفتن مرگ بر آمریکا کمتر از صلوات نیست...
#سردار_شهید_مهدی_باکری
#مرگ_بر_آمریکا✊