eitaa logo
راز دل با شهدا 🇮🇷
8.9هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
6.8هزار ویدیو
14 فایل
پیامبراکرم(ص): هر عمل نیکی، عملی نیکوتر از خود دارد مگر شهادت در راه خدا، که عملی نیکوتر از آن وجود ندارد تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/2912289073C486e9b0c39
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 هادی رضایی : اشکار دشت :۱۸ اسفند ۱۳۶۵ . ▪️مادر: حرف گوش کن بود. در کارخانه کمک می کرد و یک باغ چایی داشتیم که در آن هم کار می کرد و به ما کمک می کرد.ابتدا در سن 16 یا 17 سالگی اعزام جبهه شد. یک بار از ناحیه ی پا ترکش خورد که 17، 18 روزی در بیمارستان اصفهان بستری بود. در عملیات کربلای 5 در شلمچه هم از ناحیه سینه و کتف چپ بر اثر اصابت ترکش مجروح شد که منجر به شهادتش شد. شادی روحش صلوات. . ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
💢 شهید علی ابوطالبی پیرنعیمی ( ) :📆 ۲۲ ۱۳۶۳ بدر: . 📩قسمت از وصیت نامه ی شهید : ای امت اسلام ؛ من در دنیا سه آرزو داشتم: 🔸۱_اول دیدار با امام عزیزم که آرزو به دلم ماند و سعادت دیدار نکردم. 🔸۲_رفتن به کربلا و بغل گرفتن قبر حسین 🔸۳_دیدار با خدا که سعادت پیدا کرده ام. . ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
💢 . ▪️ بهار ۱۳۶۶ بود.آخرین روز که می‌خواست بره جبهه گفت مامان بیا باهم یه عکس بگیریم!گفتم پسر ؛ من سر زمین کشاورزی بودم لباسم داغونه ؛ فردا متاهل شدی این عکس و زنت میبینه بهم میخنده ها !!!!گفت کی جرات داره به مادر من بخنده.هر کس هست پدرش و در میارم😁.خلاصه عکس و گرفتیم و یوسف فرداش رفت جبهه و تو عملیات کربلای ده ماووت سرش بر اثر اصابت ترکش قطع شد و بشهادت رسید و امروز من موندم همون عکس یادگاری با پسرم‌. . 📩 تو وصیتش دو بیت شعر نوشت : ▪️اگر باشد قرار آخر بمیرم ▪️نمی‌خواهم که در بستر بميرم ▪️دلم خواهد سرم از تن شود دور ▪️در این ره چون حسین بی سر بمیرم . 💢بیاد یوسف رضا رضایی ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
27.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🕊 🎥صحنه‌هایی‌دیدنی از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل همراه با آهنگی شنیدنی و خاطره برانگیز از استاد شهرام ناظری .... میگذرد کاروان ، روی گل ارغوان قافله سالار آن ، سرو شهید جوان در غم این عاشقان ، چشم فلک خون فشان داغ جدایی به دل ، آتش حسرت به جان خورشیدی ، تابیدی ای شهید در دل ها ، جاویدی ای شهید میگرید در سوگت آسمان میسوزد از داغت شمع جان... و گفتاری بیادماندی آوینی : 🎙جنگ می آمد تا مردان مرد را بیازماید ، پندار ما اینست که ما مانده ایم و شهدا رفته اند... اما حقیقت آنست که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند... یادبادآن روزگاران یادباد... ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
💢 . ▪️قبل از آخرین اعزامش به مزار شهدا رفت و مادر شهید اکبری را بر سر مزار دید و گفت مادر دعا می کنم و شما آمین بگو. مادر شهید هر چه پرسید  چه دعایی می خوانی گفت نپرس مادر فقط آمین بگو . مادر شهید به خاطر علاقه زیادی که به شهید داشت قبول کرد و آمین گفت : بعد از آن به جان پسر شهیدش قسم خورد  که بگوید چه دعایی کرده است  و شهید گفتند دعا کردم که لیاقت شهادت را داشته باشم و شهید بشم. . ▪️ ۵ ابراهیم ترابی ( از شهرستان ) گرامیباد. ترابی در جاده ام القصر در سن ۲۰ سالگی رسید) . ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
🚩رهروان این راه نه پیر بودند نه سیر شده از دنیا تنها عاشق بودند ..! . 📷 سعید کاکویی ( ) و مجید بهاری( عباس‌آباد) از ویژه ۲۵ شادی روحشان . . ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
🔖 یادی از حبیب‌بن مظاهر لشکر 25 ، «حاج فرضعلی احمدی» ؛پیرمرد که به مقام رسید... . ▪️نه بود ، نه نه دوره دیده ی دانشگاه های افسری ، بود و کشاورز متولد ۱۳۰۲ ....با شروع جنگ با عضویت ، از و ۷ فرزند خود دل می‌کند و راهی جبهه ها می‌شود...!!!تا زمان هجده مرتبه عازم جبهه ها شد و بیش از ۵۰ ماه در مناطق عملیاتی حضور داشت... حاج فرضعلی احمدی، پیرمردی بود، عارف. . ▪️همیشه یک همیشه تو کوله پشتی اش و یک خرج هایی هم همراهش بود. خیلی راحت، خار و خاشاک را جمع می کرد. می ریخت تو قوطی و خیلی سریع، حتی در خطوط عملیاتی، چای، دم می کرد.تنها کسی که تو مجوز علنی رو داشت حتی جلو فرمانده لشکر ، حاج فرضعلی بود.😊 . ▪️انسان عجیبی بود. با نماز شب هایش، با ناله و گریه هایش، رزمنده ها را به شدت منقلب می کرد. میگفت: حاجی اواخر جنگ، خیلی گریه می کرد، می گفت: «کمیل! همه رفتند و من پیر شدم، محاسنم سفید شد ولی هنوز نشدم.» شهادت حق حاج فرضعلی بود و بالاخره آن پیرمرد بی سواد ، که کلاس درسش، مکتب امام بود. از فارغ التحصیل بندگی شد و چه زیبا در تاریخ ۴ خرداد ۱۳۶۷ به ملکوت اعلی پر کشید. . ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
❤️تعدادی از خواهران اقدام به تولید لباس و فروش به قیمت تولید کردن ✅شروع قیمت از 19 فوری به سراسر کشور 🔴جهت از تولید داخل 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/235667507Cc4f857756f https://eitaa.com/joinchat/235667507Cc4f857756f
✍در بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم حسن عبداله‌زاده که بر روی سنگ مزارش نیز نوشته شده است: 🔸«من یک بسیجی‌ام، یک بسیجی پابرهنه‌ انقلاب، یک صفر رهبری؛ و آماده‌ام در هر کجای این کره خاکی، تحت فرمان او، جان خویش را فدا کنم.» ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ببینید| شهید حسین فهمیده از آن مواردی است که شخصیتهای حقیقی، به نماد و به حقایق اسطوره‌گون تبدیل میشود. ۱۳۷۷/۰۸/۰۸ 🌹به مناسبت شهادت شهید محمدحسین فهمیده ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
13.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🕊 🌱 کلام زیبای شهید آوینی: ▫️وقتی از او پرسیدیم كه چه آرزویی داری ، پیش از آنكه فكر كند گفت: « رهایی قدس» ، و بعد اضافه كرد: « هر چه امام بفرماید. او نایب امام زمان است و ما مطیع او هستیم.» و این‌ همه اطاعت به‌ راستی حیرت‌انگیز است. 🌿 , حق و اهل ولایت است و به خود حتی‌ اجازه نمی‌دهد بجز آنچه ولی امر می‌خواهد آرزویی داشته باشد. بسیجی‌ها دل باخته حقند و ما دل باخته‌ی بسیجی‌ها هستیم..... به مناسبت هفته بسیج 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
توےسنگــر با او و چند تای دیگه از بچه ها نشسته بودیم .😊 یکی از بچـه های وارد شد. پانزده – شانزده ساله به نظر میرسید. مثل بقیه جوانترها شیــفته فرهاد شده بود و نشــانی منزل او را میخواست.☺️ فرهاد مکــثی کـرد و سرش را بالا آورد و گفت : - شما لطــف دارین ! ما در خدمتــتون هستیــم . خیابــونای بلدی؟ - بلـــــــــه... - سوار ماشـــین که شدی میگی ، قبرستون جدید . . . صدای خنده بچه ها جوان را گــیج کرده بود.😂 فرهــاد جوان را بوسید و گفــت: بنــویس ڪاکو ... برای مزاح بود ... بنویــس :✍ دارالرحمة ، قطعـــه ، ردیف ... ، پلاک ... بسیجی جوان رفت. روزها گذشت . بچه ها یکی یکی شهید شدند . اکبر رفت ، حسین رفت ، فرهاد هم رفت ... جنازه او را از سردشت آوردند و شوق و شورش را به آرامگاه ابدی اش در دارالرحمة سپــردند. وقتــے به شـــوق ‌ مزار او به راه افــتادم ، یڪ نفر زودتر از من به آنجا رسیده بود ، هــمان بسیجی جوان را درست آمده بود.😭 ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم