eitaa logo
راز دل با شهدا 🇮🇷
10.1هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
5.6هزار ویدیو
13 فایل
پیامبراکرم(ص): هر عمل نیکی، عملی نیکوتر از خود دارد مگر شهادت در راه خدا، که عملی نیکوتر از آن وجود ندارد تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/2912289073C486e9b0c39
مشاهده در ایتا
دانلود
نمک نشناس نباشیم بقیه را بگذار وقت تلف کنند ما باید راه را ادامه بدهیم... امام خامنه ای : « اگر شهیدان عزیزند، که عزیزترینند اگر برای ما گرامیند، که گرامیترینند گرامیداشت آنها به معنای این است که ما راهشان را ادامه بدهیم و اهدافشان را دنبال کنیم دنبال کردن راه آنها یعنی بایستی اهداف جمهوری اسلامی و ارزش های اسلامی این پایه‌های مستحکم و این شاخص های نمایان که می تواند این ملت را به اوج افتخار دنیوی و اخروی برساند در نظر داشته باشیم و دنبال کنیم زن و مرد در این جهت یکسانند پسران و دختران شهید، برادران و خواهران شهید و آنهایی که نسبتی با شهید دارند در این جهت یکسانند هر چه به شهید نزدیکترید، افتخارتان بیشتر و مسئولیت‌تان سنگین‌تر است کشور مال شماست کشور مال جوانهاست آینده مال شماست آنهایی که رفتند، رفتند و راهها را گشودند من و شما که ماندیم باید از این راههای گشوده حرکت کنیم و پیش برویم اگر آنها راه را باز کنند و ما بنشینیم و دست روی دست بگذاریم و تماشا کنیم این قدرنشناسی و نمک نشناسی است » 🌹 ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
او همیشه قبل از نماز در آینه خود را می نگریست و محاسنش را شانه می کرد این بار برای مدتی در آینه خیره شد و گفت : داداشی رفتنی شدم ، یقین دارم ساعتهای آخره ... اینو که گفت پشتم تیر کشید ، مطمئن بودم که این پیش بینی های محسن درست از آب در می آید ، بیسیم زد و گفت برید کمک عباس شعف ، اوضاعش بی ریخته . کار آنقدر سخت شده بود که در نهایت مجبور شده بود علمدار رشید خود را برای حل مشکل گردان میثم که نیروهای آن از همه سو زیر آتش شدید توپخانه قرار گرفته بودند روانة خط مقدم کند. با روشن شدن هوا ، اوضاع منطقه بسیار خطرناک تر از ساعت های اولیة حمله شد، چرا که هواپیما های دشمن بر فراز غرب کارون و سر پل تصرف شده توسط تیپ 27 محمد رسول الله به پرواز در آمده بودند و نیروهای در حال تردد را بمباران می کردند همچنان برای رهایی گردان میثم در تلاش بود که گلوله توپی در کنار او منفجر شد . یکی از نیروهای پیام تیپ 27 می گوید : «از پشت بیسیم شنیدیم عباس شعف فرمانده گردان میثم می خواهد با صحبت کند .» گفت : « سرش شلوغ است کارت را به من بگو » عباس شعف گفت : « نه ! باید مطلب را به خود حاجی منتقل کنم » همین موقع گوشی بیسیم را از گرفت . صدای شعف را شنیدم که می گفت : « حاجی ... آتیش سنگینه ... آقا ... » صدای گریه اش بلند شد و دیگر نتوانست حرف بزند، دیدم توی صورت سبزه موجی از خون دویده است . گوشی بیسیم را توی مشت خود فشرد . چشمان به اشک نشست یک نفس عمیق کشید و زیر لب گفت : « ، خوشا به سعادتت ! »‌ ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی