#حاج_همت یک نیروی فرهنگی و عقیدتی بود
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، #همت فعالیتهای خود را گسترش داد؛ «کمیته انقلاب اسلامی» را در «شهرضا» راهاندازی کرد👌 و با کمک دوستانش، هسته اولیه «سپاه» شهر را
شکل داد😊. در اواخر سال ۱۳۵۸، بر حسب ضرورت، به «خرمشهر» و سپس به «بندر چابهار» و «کنارک» و استان «سیستان و بلوچستان» رفت و به فعالیتهای گسترده فرهنگی پرداخت.🌹
#فرمانده_دلها
#حاجهمت
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
🍃🥀
امامعلی(ع):
قیمت و ارزش آدمی به قدر #همت اوست.....🙂
#شهیدمحمدابراهیم_همت
#ایام_شهادت
#یادش_باصلوات
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 اگر از گناه #مطهری، #رجایی هست که #بهشتی باشی و اگر #باهنر #شهادت آشنایی، #مفتح درهای بهشت میشوی و اگر با #همت تقوا پیشه کنی #صیاد دلها می شوی ...
.
⚜۲۲ اسفند روز شهید گرامیباد 🌷🌷🌷
🎥 : #کلیپ زیبای اجرای حاج صادق #آهنگران و استاد #اسحاقی در خطه ی لاله خیز #مازندران ...
.
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
#خاطرات_شـهدا
#محسن_وزوایی
او همیشه قبل از نماز در آینه خود را می نگریست و محاسنش را شانه می کرد این بار برای مدتی در آینه خیره شد و گفت : داداشی رفتنی شدم ، یقین دارم ساعتهای آخره ... اینو که گفت پشتم تیر کشید ، مطمئن بودم که این پیش بینی های محسن درست از آب در می آید ، #حاج_احمد_متوسلیان بیسیم زد و گفت برید کمک عباس شعف ، اوضاعش بی ریخته .
کار آنقدر سخت شده بود که در نهایت #حاج_احمد مجبور شده بود #محسن_وزوایی علمدار رشید خود را برای حل مشکل گردان میثم که نیروهای آن از همه سو زیر آتش شدید توپخانه قرار گرفته بودند روانة خط مقدم کند. با روشن شدن هوا ، اوضاع منطقه بسیار خطرناک تر از ساعت های اولیة حمله شد، چرا که هواپیما های دشمن بر فراز غرب کارون و سر پل تصرف شده توسط تیپ 27 محمد رسول الله به پرواز در آمده بودند و نیروهای در حال تردد را بمباران می کردند #محسن همچنان برای رهایی گردان میثم در تلاش بود که گلوله توپی در کنار او منفجر شد . یکی از نیروهای پیام تیپ 27 می گوید : «از پشت بیسیم شنیدیم عباس شعف فرمانده گردان میثم می خواهد با #حاج_احمد صحبت کند .» #حاج_همت گفت : « #احمد سرش شلوغ است کارت را به من بگو » عباس شعف گفت : « نه ! باید مطلب را به خود حاجی منتقل کنم »
همین موقع #حاج_احمد گوشی بیسیم را از #همت گرفت .
صدای شعف را شنیدم که می گفت : « حاجی ... آتیش سنگینه ... آقا #محسن ... » صدای گریه اش بلند شد و دیگر نتوانست حرف بزند، دیدم توی صورت سبزه #حاج_احمد موجی از خون دویده است . گوشی بیسیم را توی مشت خود فشرد . چشمان #حاجی به اشک نشست یک نفس عمیق کشید و زیر لب گفت : « #محسن ، خوشا به سعادتت ! »
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
یک فکر عجیب آدم رو آشوب میکنه . .
میان این همه رقیب سرسخت و دلصاف چه تضمینی هست که نگاهی به ما بیاندازند؟!
ما کجا؟؟
امثال #همت کجا؟؟
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی