eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.8هزار دنبال‌کننده
737 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نبی نشاند دو آیینه را برابر هم شدند این دو چنین چهره‌ی مکرر هم چگونه مرد و زنی نوع غایی از هر دو علی و فاطمه هستند شکل دیگر هم علی ز فاطمه آغاز و فاطمه ز علی مقیدند به هم این دو اند مصدر هم کدام از این دو شرافت به آن دگر دارد کدام از این دو نبودند گاه رهبر هم امام و مرشد و پیر و بزرگ یکدیگر امیر و راضی و مرضیه اند و حیدر هم وقوف و طائف و قربانیان هم هستند منا و کعبه‌ی یکدیگرند و مشعر هم چه یافت میشود آیا در این دو اقیانوس در عمق این دو ندیدیم غیر گوهر هم نجف زیارت زهرا مدینه طوف علی که عاشقان جهان رفته‌اند در بر هم @raziolhossein
ابرهای رحمت حق دُرّ وگوهر ریختند نقد هستی را به خاک پای حیدر ریختند شب نشینان فلک از چشم گوهربار خویش بهر فیض خاکیان از شوق گوهر ریختند درچنین شب آرزومندان زشور اشتیاق صدهزاران دل یه پابوشی دلبر ریختند ساقیان بزم عشق وشور ومستی از شعف عاشقان را شهد شیدائی به ساغر ریختند در شب تزویج زهرا با علی از آسمان قدسیان گُل برسر زهرا وحیدر ریختند تا که چشم مهر ومه افتاد بر انوارشان برنثار راه آنان نقره و زر ریختند درفلک خیل ملائک بال برهم می زدند پیش پای شمع دل، پروانه سان پر ریختند در بهشت آرزو ازیمن این پیوند نور حوریان گُل در کنار حوض کوثر ریختند از درخت سبز طوبا برمحبان علی برگة آزادی از غوغای محشر ریختند ای «وفایی»ماه وخورشید فلک از آسمان درقدوم مهر وماه عشق اختر ریختند @raziolhossein
کلبه ی عاطفه ها داشت مصفا می شد همه‌ی ارض و سما داشت مُهیا می شد حضرتِ خاکیِ محرابِ عباداتِ سحر راهیِ ساحل آرامش دریا می شد تا کمی تربت اعلای نجف بردارد پر جبریل به زیرِ قدمش وا می شد چشم "خورشید" به رخساره ی "مهتاب" افتاد کهکشان بُهت زده غرق‌ تماشا می شد گذرِ نور اگر آینه کاری شده بود نیمه‌شب "کوچه ی پیوند" چه زیبا می شد و خدا زیر لب آهسته به خود می گوید: چه کسی غیر علی همدم زهرا می شد؟! زیر آن چادر خود فاطمه تا می خندید یل خیبر شکن آنقَدر دلش وا می شد رمز سرزندگی ام یا "علی" و یا "زهراست" وسط این دودمه نبض من احیا می شد در حقیقت سند عقدِ "علی" و "زهرا" سندِ نوکری ماست..، که امضا می شد @raziolhossein
جلوة خورشید و روی ماه واختر دیدنی است رقص نور کهکشان ها بار دیگر دیدنی است درمیان آسمان رنگین کمانی بسته عشق جلوة نورانی خورشید انور دیدنی است حرف شیرین می زنند اکنون همه خلق جهان موسم شادی بود دنیا سراسر دیدنی است باغبان پیوند زد امشب نهالی با نهال در بهار عشق، این نخل تناور دیدنی است در شب تزویج زهرا با علی ای دل بگو تارُک نورانی و روی پیمبر دیدنی است درکنار حوض کوثر گفت جبریل امین ازدواج کوثر وساقی  کوثر دیدنی است آسمان درآسمان با چشم دل گر بنگری بال وپر بگشودن این دو کبوتر دیدنی است بهتر از بشکفتن هر غنچه ای درباغ عشق روی لب لبخند نورانی حیدر دیدنی است پای میزان عمل وقت شفاعت شیعه را چهرة مولا و زهرای مُطهّر دیدنی است چون «وفایی» درهوایش ذرّه ای باش وببین جلوه ی مهر منیر و ذرّه پرور دیدنی است @raziolhossein
سحر روی پلک تماشا نشسته سرشب به امید فردا نشسته به امید فردا که دنیا ببیند خدا پای وصل دو دریا نشسته حیا زیر چادر نماز شرافت شده قرص ماهی که بالا نشسته ولی رو به روی بهشت مجسم سر چشمه سار تولی نشسته سپر می فروشد چه باکی ز دشمن به بازو اگر حرز زهرا نشسته سرسفره ی عقد در وصف این دو هر آیینه آیینه از پا نشسته پی دیده بوسیِ دختر٬ پیمبر سر راه ام ابیها نشسته کمی دیر شد بین سجاده‌ی اشک گمانم که زهرا به نجوا نشسته و یا سائلی بر سر راه بانو پی مسألت با تمنا نشسته در این شادی اما ز دوری مادر غمی در دل تنگ زهرا نشسته @raziolhossein
تا پرچم توحید برافراشت علی بذری زمحبّت ووفا کاشت علی با داشتن فاطمه در گلشن وحی یک باغ گل محمّدی داشت علی @raziolhossein
جهان برای شکوفا شدن مهیا بود و این قشنگ ترین اتفاق دنیا بود که دست فاطمه در درست های مولا بود به اعتقاد من اصلا غدیر اینجا بود پدر به فاطمه رو کرد ، اینچنین فرمود دلیل خلقت لاهوت ازدواج تو بود قرار شد که شما بی قرار هم باشید جهان دچار شما شد دچار هم باشید تمام عمر دمادم کنار هم باشید و در مصاف خطر ذوالفقار هم باشید دعای من همه این بوده تا به هم برسید که خلق گشته زمین تا شما به هم برسید نفس نفس همه جا عاشقانه همدم هم خدا نکرده اگر زخم بود مرهم هم صفا و مروه و رکن و مقام و زمزم هم چرا که قبله ی من هم علیست فاطمه هم و رو به اهل مدینه چنین سفارش کرد نوشته ام که سفارش نه بلکه خواهش کرد همیشه نام علی را امام بگذارید به خانواده ی من احترام بگذارید برای فاطمه سنگ تمام بگذارید و روی زخم دلش التیام بگذارید جهان بدون علی رنگ و بو نخواهد داشت بدون فاطمه هم آبرو نخواهد داشت شنیده می شود از آسمان صدایی كه... كشیده شعر مرا باز هم به جایی كه ... نبود هیچ كسی جز خدا،خدایی كه... نوشت نام تو را ،نام اشنایی كه پس از نوشتن آن آسمان تبسم كرد و از شنیدنش افلاك دست و پا گم كرد نوشت فاطمه، شاعر زبانش الكن شد نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد نوشت فاطمه تكلیف نور روشن شد دلیل خلق زمین و زمان معین شد نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است غزل  قصیده ی نابی که در ازل گفته است نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد ز درك خاك مقام فراتری دارد خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد درون خانه بهشت معطری دارد پدر همیشه كنارت حضور گرمی داشت برای وصف تو از عرش واژه بر می داشت چرا كه روی زمین واژه ی وزینی نیست و شأن وصف تو اوصاف این چنینی نیست و جای صحبت این شاعر زمینی نیست و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست خدا فراتر از این واژه ها كشیده تو را گمان كنم كه تورا، اصلا آفریده تو را كه گرد چادر تو آسمان طواف كند و زیر سایه ی آن کعبه اعتکاف كند ملك ببیند وآنگاه اعتراف كند كه این شكوه جهان را پر از عفاف كند كتاب زندگی ات را مرور باید كرد مرور كوثر و تطهیرو نور باید كرد در آن زمان كه دل از روزگار دلخور بود و وصف مردمش الهاكم التكاثر بود درون خانه ی تو نان فقر آجر بود شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود بهشت عالم بالا برایت آماده است حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است به حكم عشق بنا شد در آسمان علی علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی چه عاشقانه همه عمر مهربان علی! به نان خشك علی ساختی، به نان علی از آسمان نگاهت ستاره می خواهم اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم كنار شعر دو ركعت نشسته بنویسم شكسته آمده ام تا شكسته بنویسم و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم به شعر از نفس افتاده جان تازه بده و مادری كن و اینبار هم اجازه بده به افتخار بگوییم از تبار توایم هنوز هم كه هنوز است بی قرار توایم اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم كنار حضرت معصومه در كنار توایم فضای سینه پر از عشق بی كرانه ی توست كرم نما و فرود آ كه خانه خانه ی توست @raziolhossein
در گوش فرشته‌ها اذان باید گفت تفسیر خوشِ «یَلْتَقِیان» باید گفت روزی‌که علی و فاطمه خوشحالند تبریک به صاحب الزمان باید گفت ..... از شهر مدینه بانگ شادی برخاست در عرش، بساط شادمانی برپاست بفرست مدام بر محمد صلوات هنگامه ی پیوند علی با زهراست @raziolhossein
یک مرد و زن ، مکمل هم ، در کنار هم آیینه‌وار هر دویشان بی‌ قرار هم معنای اصلیِ لغت "خانواده‌" اند همرازِ عهدِ یک‌دلی و غمگسار هم این زندگی بنا شده بر پایه‌های عشق بی‌اعتنا به ثروت و دار و ندار هم کانون گرم پرورش غنچه‌های یاس پیوندشان وقوع و طلوع بهار هم یک خانه‌ی محقر و یک قطعه‌ی حصیر سرمایه‌های اصلی‌شان اعتبار هم در آسمان عاطفه این ماه و آفتاب چرخیده‌اند تا به ابد در مدار هم عاقد خدا و مهریه آب و سکوت محض آری ؛ شدند هم‌ نفس روزگار هم @raziolhossein
..خوش آن‌روزی که با اذن خداوند به دل‌خواه پیمبر یافت پیوند جهان رحمت و علم و کرامت به دنیای جمال و عشق و عصمت رسیدش در شب جشن عروسی عروس آسمان، بر خاکبوسی به سائل داد چون پیراهنش را به حکم «لن تنالو البر حتی...» اگرچه خانۀ زهرا گِلین بود حریم افتخار مسلمین بود محبت، پایۀ کاشانۀ او شرف، خشت بنای خانۀ او.. سفالین کوزه‌ای و مَشکی از پوست اساس چشم‌گیر خانۀ اوست! سپهر، آیینه‌دار هستی‌اش بود رهینِ آسیای دستی‌اش بود حصیری گرچه فرشِ زیر پا داشت به روی سر، همه نور خدا داشت سلام هر شب و صبحِ پیمبر شُکوه خانه‌اش کردی فزون‌تر سلام، ای وحی منزل در کلامت! که حق از کودکی گفته سلامت به وحدت داده هر مویت شهادت ورم کرده‌ست پایت از عبادت زیارت‌گاه انجُم، خاک پایت زیارت‌نامۀ حوران، ثنایت تویی یاسین تویی طاهای قرآن تویی رمز اشارت‌های قرآن زنان را با عمل، ارشاد کردی جهاد المرأه را فریاد کردی خدا را بنده‌ای یک‌دانه بودی پدر را دل‌خوشی در خانه بودی دو تن بودید او را پشتوانه تو در خانه، علی بیرون ز خانه رسالت را گلستانی، بهاری امامت را نگهبانی، قراری خروش بی‌امان مسجدی تو رسول خطبه‌خوان مسجدی تو چو تو از دین طرفداری که کرده‌ست؟ امام خویش را یاری که کرده‌ست؟ خروشت حامی جان علی شد کلامت تیغ بُرّان علی شد الا، ای راز رحمت در دو دنیا! تویی مشکل‌گشای هر دو دنیا نخستین زن که در جنت در آید تو هستی، کز قیامت محشر آید چو در صحرای محشر پاگذاری شفاعت را چو خورشیدی بر آری ملائک صف به صف در چار سویت علی و مصطفی در پیش رویت مهار ناقه‌ات در دست جبریل خلایق محو این اکرام و تجلیل به حیرت، کاین هیاهو چیست، یارب؟ کسی کاین‌سان در آید، کیست یارب؟ که از درگاه عزت در چپ و راست ندا آید که این زهراست! زهراست! در آن‌جا شیعیانت می‌درخشند نه تنها دوستانت را ببخشند، که می‌بخشد خدای مهربانت گناه دوستانِ دوستانت در آن غوغا که بهر کس، مَفَر نیست ز بیم جان، پدر فکر پسر نیست زهر سو بانگ وانفسا بلند است، ز ما فریاد «یا زهرا» بلند است تو دستِ دست‌گیری چون برآری «مؤید» را مبادا واگذاری! @raziolhossein
یاعلی گفت با تمام وجود تا همه‌عمر با علی باشد با علی باشد و طنین دلش دم‌به‌دم ذکر یاعلی باشد آمد و چشم خانه روشن شد از حضورش، تلألؤ نورش آمد و جلوه کرد تا با عشق، محو نور خدا، علی باشد خانه یعنی بهشتی از احساس، زن این خانه تا که فاطمه است خانه یعنی جهانی از امید، مرد این خانه تا علی باشد شرح این زندگی فقط عشق است داستانی که خط‌به‌خط عشق است حرفی از درد نیست وقتی که یار دردآشنا علی باشد شب جشن است آمدم مادر! شاعر لحظه‌هایتان باشم شعر زیباست تا زمانی که نور این بیت‌ها علی باشد به دعای تو سخت محتاجم! مهربانِ علی دعایم کن! تا دلم آنچان که می‌خواهی شیعۀ مرتضی علی باشد ورد لب‌های من به لطف شما از ازل ذکر یاعلی بوده لطف کن باز تا که ذکر لبم تا ابد نیز یاعلی باشد   @raziolhossein
علت خلق آسمان ها بود ماجرا مال قبل دنیا بود بهترین اتفاق عمر بشر ازدواج علی و زهرا بود @raziolhossein