#حضرت_امالبنین_زمینه
از غم کرب و بلا
یه عمره که در محنم
مادر خون جگر
شهید لب تشنه منم
کشتن عباس منو
برای یک جرعه آب
روضه ی کرب و بلا
داره منو میده عذاب
شنیدم از مخدرات؛میون نهر علقمه
سر عزیز من شده ؛ فدا عزیز فاطمه
(شدم یه عمره دل غمین
نگید به من ام البنین)
تا شنیدم که شده
جدا دو دست پسرم
کار من گریه شده
داره میسوزه جگرم
روضه ی مشک و علم
دلیل اشکای منه
روضه ی دست قلم
شروع غمهای منه
غم غریبیه حسین ؛ رسونده جونمو به لب
دمای آخری تنم ؛ داره میسوزه بین تب
(شدم یه عمره دل غمین
نگید به من ام البنین)
بین اون نهر فرات
کشیدن عباس منو
سر عباس منو
به روی نیزه زدنو
غصه شد همدم من
کشته منو این همه غم
بعد داغ پسرم
قد حسینم شده خم
شنیدم از سکینه که ؛ میون اون شلوغیا
می خندیدن به غربت ؛ حسین یه عده بی حیا
(شدم یه عمره دل غمین
نگید به من ام البنین)
#عباس_قلعه
@raziolhossein1
#حضرت_امالبنین_نوحه
من که برای نورچشمانم غمینم
من روضه خوان کربلا ام البنینم
رفت ازبرمن ماه شب من
لاتدعونی ذکرلب من
آه و واویلا
درآسمان خودقمردارم ندارم
اهل مدینه من پسردارم ندارم
دنیای عشق و احساس من کو
بامن بگوئید عباس من کو
آه و واویلا
ای دلخوشی وشوراحساسم کجایی
برگوعصای پیری عباسم کجایی
مادرشنیدم فرقت دوتاشد
چشم توسهم تیرجفاشد
آه و واویلا
بهرحسین فاطمه زاروحزینم
ام البنینم نه که ام بی بنینم
هر لحظه ریزداشکم زدیده
دیدم که زینب قدش خمیده
آه و واویلا
#محمد_خرمفر
@raziolhossein1
#حضرت_امالبنین_شور
کجایی عباس
این دمای آخرم
کجایی عباس
که بیای بالا سرم
کجایی عباس
آخه من یه مادرم
کجایی عباس
شنیدم مادر
تو غریبی کشتنت
شنیدم مادر
تکه تکه کردنت
شنیدم مادر
با عمود می زدنت
شنیدم مادر
میگن عمود فرق تو رو شکست
سه شعبه تو چشای تو نشست
چجوری افتادی روی زمین
وقتی بریده شده هر دو دست
بمیرم مادر
که تو رو نظر زدن
بمیرم مادر
تو رو بی خبر زدن
بمیرم مادر
چارهزار نفر زدن
بمیرم مادر
شدی شرمنده
تا قیامت از رباب
شدی شرمنده
که علی نخورده آب
شدی شرمنده
من شدم خونه خراب
شدی شرمنده
تا خبرت به خیمه ها رسید
میگن که قامت حسین خمید
جلو چشای خیس بچه ها
حسین عمود خیمه رو کشید
#امیرحسین_ثابتی
@raziolhossein1
#حضرت_امالبنین_نوحه
من کنیز فاطمه ام البنینم
از غم اولاد زهرا دل غمینم
وامصیبت
این شنیدم یکنفر دستت بریده
بی حیایی چشم نازت را دریدم
وامصیبت
این شنیدم فرق عباسم دوتا شد
ابروی پیوسته اش از هم جدا شد
وامصیبت
ناکسان بر حال سقا خنده کردند
رفتی و بر اشک مولا خنده کردند
وامصیبت
این شنیدم بعد تو سالار زینب
مانده اعضایش به زیر نعل مرکب
وامصیبت
#محمود_اسدی_شائق
@raziolhossein1