eitaa logo
رضیع الحسین (نوحه)
3.3هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
14 فایل
جهت دسترسی و استفاده از اشعار مذهبی به کانال شعرمذهبی رضیع الحسین علیه السلام بپیوندید @raziolhossein @raziolhossein تبلیغات و تبادل ❌❗
مشاهده در ایتا
دانلود
هم شبیه مرتضی هم خودِ پیمبر است هم علی بن حسین هم علی اکبر است شیری از نسل مولا علی خیبری کرده بر پا علی دست به شمشیر و ذکر لبش... یاعلی یاعلی یاعلی بین میدان چو سر میزند هر طرف بانگ جانم علی میرسد از نجف شد دوتا فرق سرت یاعلی والدی حرف بزن با پدرت یاعلی یاولدی زخم شمشیر روی ابرویت خاکی و خونی است گیسویت خیر نبیند الهی علی آنکه زد نیزه بر پهلویت بین اعضایت افتاده است فاصله دشمنم در غمت میکند هلهله @raziolhossein1
بند اول؛ ای روی تو نبوی ای روح تنم علی بالای سرت منم بر سر می زنم علی دلخون و نفس بریده بریده پیشت رسیدم خمیده خمیده وای علی اکبرم ــــــــــــــــــــ بند دوم؛ دارم خون از دهنت می گیرم یا ولدی لب وا کن وگرنه من می میرم یا ولدی قدری به فکر زخم این جگر باش پاشو عصای پیری پدر باش یا ولدی ــــــــــــــــ بند سوم؛ شور چشمان نظر زدن قد و بالای تورا رو به قبله می کنم با دستم پای تو را ای چاره سازم چاره ای ندارم صورت به روی صورتت گذارم ــــــــــــ بند چهارم؛ گفتم از زمین تنت بردارم ولی نشد هر چه کردم این علی دیگر آن علی نشد زخم بر روی زخم بر تنت نقش شد اعضای تو بین صحرا پخش شد @raziolhossein1
اکبرم اکبرم ای پاره ی جگرم ستاره ی سَحَرم تازه جوانم آرام جانم شبیه روی ماهِ خاتم الانبیا افتاده در خاک و خون می زند دست و پا (جانم علی علی جان علی جان علی جان) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از داغت از داغت خمیده کمرِ من ای گلِ پرپر من تازه جوانم آرام جانم شبیه روی ماه خاتم الانبیا افتاده در خاک و خون می زند دست و پا (جانم علی علی جان علی جان علی جان) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چه گویم چه گویم جواب مادرت را سکینه خواهرت را تازه جوانم آرام جانم شبیه روی ماه خاتم الانبیا افتاده در خاک و خون می زند دست و پا (جانم علی، علی جان، علی جان، علی جان) @raziolhossein1
خدایا کسی غیر تو ندارم جوانم را به دست تو سپارم بود به دیده اشکم ، رود ز سینه آهم روانه میدان شد ، شبه رسول اللهم وای علی اکبرم ، وای علی اکبرم الهی دگر هیچ پدر نبیند به خون غلطیدن پسر نبیند داغ جوانم را بر روی دلم بنهادند لشکر کوفه  با تیر به جان او افتادند نشستم تا کنار او شکستم شکستم به دستم چشمش که بستم اشهد خود را  پیش پیکر او خواندم من کاش دگر بعد از او زنده نمی ماندم من فلک کردی به سر خاک عزایم تابوت اکبرم شده عبایم جسم جوانم را با نیزه ز هم پاشیدند بلند گریه کردم ، بلند می خندیدند @raziolhossein1