#حضرت_قاسم_واحد
#واحد۱۰
ای عمو مثل زره شده تنم
جای سالمی نموند رو بدنم
تا که فهمیدن یتیم حسنم
همه با بغض حسن میزدنم
گفتم به لشکر تازه دامادم
هلهله کردن تا که افتادم
مونده تنم به زیر دست و پا
بیا عمو برس به فریادم
یا اباعبدالله ____ ای عمو جان
......
مثل مادرت شده پهلوی من
منو به خیمه نبر عموی من
مادرم ببینه که دق میکنه
جای این خنجر و رو گلوی من
از بس زیر پا پیکرم مونده
از پیکرم فقط سرم مونده
از من فقط یه پیرهن پاره
برا عروس مضطرم مونده
یا اباعبدالله ____ ای عمو جان
#عبدالحسین
@raziolhossein1
#حضرت_قاسم_واحد
شد یکی تن تو ، با خاک این بیابون
رنگ ارغوانی ، ای یاس نجمه خاتون
خیلی از زمونه ، خون شد دل تو ای وای
کینه از حسن جان ، شد قاتل تو ای وای
سنگ بی هوا آه ، عزیزم ، برده رمق از پیکرت
پا نکش روو خاکا ، رسیده ، جونم به لب بالا سرت
ای یتیم حسن
صید صدپاره تن
مردم از خجالت تو
آه و واویلتا
با تو زنده بازم ، حماسه ی جمل شد
آخرش نصیبت ، احلی من العسل شد
موندی پای حرفت ، به تن تا جون تو داشتی
واسه ما عزیزم ، سنگ تموم گذاشتی
مرکبای کوفه ، گذاشتن ، پا روو گل یاسم چرا
باورم نمیشه ، شدی تو ، هم قد عباسم چرا
تازه داماد من
شاخه شمشاد من
مردر از خجالت تو
#محمد_حسین_رحیمیان
@raziolhossein1
#حضرت_قاسم_واحد
افتادی و من افتادم
باز یاد حسن افتادم
وقتی رو تنت، نعلا رو دیدم، نیزه رو دیدم، توو پهلوت
یاد اون تنی، افتادم که با، تیرا دوخته شد، به تابوت
سخته واسه من - فراقت قاسم
خندیدن همه - به داغت قاسم
باز دارن میان - سراغت قاسم - واویلا
روی من نبند - چشاتو قاسم
رو زمین نکش - پاهاتو قاسم
مادرت شنید - صداتو قاسم - واویلا
یادگار مجتبی قاسم (۳) عمو جان
سنگایی که روت افتادن
نُقل مجلس دومادن
گل بودی گرفتن گلابتو، عطر تو پیچیده قاسم
خونت از رو نعلای اساباشون، رو زمین چکیده قاسم
کَشتی به خون - نشسته قاسم
کی حنای موتو بسته قاسم
دندههات همه - شکسته قاسم - واویلا
غصهٔ عمو - همینه قاسم
بردمت سینه - به سینه قاسم
اما پات روی - زمینه قاسم - واویلا
یادگار مجتبی قاسم (۳) عمو جان
#محمد_بیابانی
@raziolhossein1
#حضرت_قاسم_واحد
#واحد۱۱
منم داماد حسین
منم زاده ی حسین
میخوام تا فدا بشم
ندارم زره به تن
زدنم با سنگ فهمیدن که دامادم
هلهله زدن همین که دیدن افتادم
ای عمو حسین من برس به فریادم
آه دلم آتشینه
مونده نفس توی سینه
من رو نبر سوی خیمه
تا نوعروسم نبینه
واویلتا از غریبی
همه با خبر شدن
که از نسل حسنم
با سنگ و نیزه و تیر
همه جوره زدنم
تن من اگر که زیر سم مرکبهاس
قدّ من شده مثه قدّ عمو عباس
ولی گریه میکنم خیلی عمو تنهاس
رفته تمام توانم
آتیش کشیدن به جانم
ناله زدم یاد زهرا
وقتی شکست استخوانم
واویلتا از غریبی
#مرتضی_کربلایی
@raziolhossein1