#حضرت_سکینه_زمینه
#حضرت_سکینه_زمزمه
روضه خونه کربلام
از گریه زخمه چشام
لطمه می زنم برا غم بابام
خیلی سخت بوده برام
دیدم که کوفه و شام
ما رو با سنگ می زدن از روی بام
من رو هر دم می زدن
سیلی محکم می زدن
منو عمه هامو با هم می زدن
ریختن بر روی سرم
غارت گشته معجرم
سر بابام روی نی برابرم
بین جمع آوردنم
ریسمان به گردنم
کاش میشد اونجا زمان مردنم
خیلی دادنم عذاب
توی اون بزم شراب
آستین پاره ی من بوده حجاب
نیمه شب از خیمه گاه
رفتم سوی قتلگاه
جسم بابامو دیدم کشیدم آه
سر رو پیکرش نبود
پیرهن در برش نبود
انگشتش نبود انگشترش نبود
#مرتضی_کربلایی
@raziolhossein1
#حضرت_سکینه_شور
آرامش حسین
ماه مدینه ، هستی أمینه
دخیلك یا ، بی بی سکینه
عقیلة القریش ، مولاتی ، باب حاجاتی
مثل رقیه ، تو هم عمه ، ساداتی
یا مولاتی ، یا سکینه...
در دیوان حسین
غزل نابی ، جان ربابی
راوی آن حنجر بی آبی
فرموده بگو به ، شیعه ها ، آب گوارا
مینوشید هرجا ، یاد من کنید ، واویلا
یا مولاتی ، یا سکینه
تو بودی همره
ام المصائب ، ای نجم ثاقب
وقتی که آمد ، اسب بی صاحب
ذوالجناح و یال ، غرق خون ، زین واژگون
گفت الظلیمه ، کشته شد حسین ، پریشون
حسین یامظلوم...
#علی_سلطانی
@raziolhossein1
May 11
#امام_عسکری_زمزمه
بریده بریده نفس میزنم
از این زندگی دل بریده منم
خدا میدونه زهر چه کرده که من
میلرزه دو دست و میلرزه تنم
کجایی تو ای ماه زیبای من
ببین رو به قبله شده پای من
چقدر پا کشیدم به روی زمین
برسون تو آبی به لبهای من
چشم انتظارم تا بیایی
میسوزه جگرم کجایی
وقت جدایی شد امان از جدایی
تو سنِ جَوونی شدم قد کمون
چشام غرق اشک و دلم غرق خون
شدم دست به دیوار میخوام راه برم
مثه مادرم من شدم نیمه جون
شده روضه خون این لبِ خشک من
بر اون تشنه آقای پاره بدن
کفن رو بیارید دم آخری
کنم گریه ها بر شه بی کفن
تا ابد از یادم نمیرِ
جسمی که به روی حصیرِ
برتنش هزار جای شمشیر و تیرِ
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein1