#حضرت_زهرا_زمینه
#امام_زمان #احراق_بیت #محسنیه
#نوحه #زمزمه
در بیت ولا شرر افتاده
زیر دست و پا کوثر افتاده
مسمارِ درِ خانه خونی شد
زهرا پشت در با سر افتاده
شد نقش زمین بضعه طاها
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
.......
زهرا پشت در ناله ها می زد
بین شعله ها دست و پا می زد
گاهی فضه اش را صدا می زد
گاهی مصطفی را صدا می زد
با لگد شدم بی پسر بابا
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
........
بین کوچه ها آه و واویلا
شد غوغا به پا آه و واویلا
زهرا را زدند بی مروّت ها
پیش مرتضی آه و واویلا
یک لشکر کجا یک زن تنها
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
......
در کوچه حسن زار و مضطر بود
لرزه بر تنش دیده اش تر بود
پیش مادرش فکر بابا و
دنبال پدر فکر مادر بود
بر روی لبش ذکر وا اُمّاه
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
.......
قنفذ خاک غم بر سرم کرده
با مغیره بی مادرم کرده
بسکه با غلاف زد به بازویش
دست مادر ما ورم کرده
افتاد از نفس مادرم آنجا
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا )
.......
بین قتلگاه عصر عاشورا
باصورت فتاد یوسف زهرا
زیر دست و پا دست و پا میزد
میزد بر سرش زینب کبری
میگفت زیر لب با شور و شین
( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الحسین )
#عبدالحسین
@raziolhossein1
#حضرت_زهرا_شور
#حضرت_محسن_شور
#محسنیه_شور
#شور
یافضة خذینی ، نور چشمای ترم رو کشتن
یافضة خذینی ، گل بی برگ و برم رو کشتن
یافضة خذینی ، نانجیبا پسرم رو کشتن
بیا که مسمار در ، پهلوی منو درید
بیا که با ضرب لگد ، محسن من شد شهید
امان از دل علی 4
..............
یافضة خذینی ، داره از غم جگرم میسوزه
یافضة خذینی ، تو آتیش بال و پرم میسوزه
یافضة خذینی ، دیر بیایی پسرم میسوزه
میون دیوار و در ، نفس نفس میزنم
تا نسوزه صورتم ، آتیش و پس میزنم
...............
ابتا یارسول الله ، چی به روز دخترت آوردن
ابتا یارسدل الله ، روز روشن حق ما رو بردن
ابتا یارسول الله ، علی رو با دست بسته بردن
یه مشت بی حیا منو ، با ضرب مشت می زدن
جلو چشمای علی ، با قصد کشت می زدن
..............
یابن الحسن کجایی ، گل اسیر کینه های خاره
یابن الحسن کجایی ، مادرت بین در و دیواره
یابن الحسن کجایی ، سینه زخمی شده از مسماره
همه هجوم می برن ، ولوله و همهمه س
همه دارن رد میشن ، در رو تن فاطمه س
#علی_سلطانی
@raziolhossein1
#امام_زمان_زمینه
#حضرت_محسن_زمینه
#پیش_زمینه
الهی بِدَمِالمحسن
الهی بِدَمِالزهرا
الهی که همین جمعه
بیاد منتقم زهرا
یابنفاطمه .... به همون مادر بی حرم بیا
یابنفاطمه ... به غریبی علی قسم بیا
اللهم عجل لولیک الفرج
#عبدالحسین
@raziolhossein1
#حضرت_سکینه_زمینه
#زمینه
من زینت دوش غریب کربلایم
من راوی داغ حسین سرجدایم
من نور چشم زهرا ؛ من جان زینبینم
ریحانه رباب و ؛ سکینه حسینم
یا حضرت سکینه
.......
من پیکر بابای خود صد پاره دیدم
با عمه نیزه از تنش بیرون کشیدم
من دیده ام که عمه ؛ گشته غریب و تنها
می خورد تازیانه ؛ میگفت واحسینا
یا حضرت سکینه
.......
شش ماهه پاره گلو یادم نرفته
قنداقه خونین او یادم نرفته
دیدم به شام و کوفه ؛ خون بر دلِ رباب است
راس علی اصغر ؛ مقابل رباب است
یا حضرت سکینه
.......
ویرانه را من غرقِ اشک و ناله دیدم
آن شب که داغِ خواهرِ سه ساله دیدم
دیدم سرِ بریده ؛ بر دستِ خواهرم بود
از بسکه خورده سیلی ؛ شبیه مادرم بود
یا حضرت سکینه
#عبدالحسین
@raziolhossein1
#حضرت_سکینه_زمینه
#حضرت_سکینه_زمزمه
روضه خونه کربلام
از گریه زخمه چشام
لطمه می زنم برا غم بابام
خیلی سخت بوده برام
دیدم که کوفه و شام
ما رو با سنگ می زدن از روی بام
من رو هر دم می زدن
سیلی محکم می زدن
منو عمه هامو با هم می زدن
ریختن بر روی سرم
غارت گشته معجرم
سر بابام روی نی برابرم
بین جمع آوردنم
ریسمان به گردنم
کاش میشد اونجا زمان مردنم
خیلی دادنم عذاب
توی اون بزم شراب
آستین پاره ی من بوده حجاب
نیمه شب از خیمه گاه
رفتم سوی قتلگاه
جسم بابامو دیدم کشیدم آه
سر رو پیکرش نبود
پیرهن در برش نبود
انگشتش نبود انگشترش نبود
#مرتضی_کربلایی
@raziolhossein1
#حضرت_سکینه_شور
آرامش حسین
ماه مدینه ، هستی أمینه
دخیلك یا ، بی بی سکینه
عقیلة القریش ، مولاتی ، باب حاجاتی
مثل رقیه ، تو هم عمه ، ساداتی
یا مولاتی ، یا سکینه...
در دیوان حسین
غزل نابی ، جان ربابی
راوی آن حنجر بی آبی
فرموده بگو به ، شیعه ها ، آب گوارا
مینوشید هرجا ، یاد من کنید ، واویلا
یا مولاتی ، یا سکینه
تو بودی همره
ام المصائب ، ای نجم ثاقب
وقتی که آمد ، اسب بی صاحب
ذوالجناح و یال ، غرق خون ، زین واژگون
گفت الظلیمه ، کشته شد حسین ، پریشون
حسین یامظلوم...
#علی_سلطانی
@raziolhossein1
May 11
#امام_عسکری_زمزمه
بریده بریده نفس میزنم
از این زندگی دل بریده منم
خدا میدونه زهر چه کرده که من
میلرزه دو دست و میلرزه تنم
کجایی تو ای ماه زیبای من
ببین رو به قبله شده پای من
چقدر پا کشیدم به روی زمین
برسون تو آبی به لبهای من
چشم انتظارم تا بیایی
میسوزه جگرم کجایی
وقت جدایی شد امان از جدایی
تو سنِ جَوونی شدم قد کمون
چشام غرق اشک و دلم غرق خون
شدم دست به دیوار میخوام راه برم
مثه مادرم من شدم نیمه جون
شده روضه خون این لبِ خشک من
بر اون تشنه آقای پاره بدن
کفن رو بیارید دم آخری
کنم گریه ها بر شه بی کفن
تا ابد از یادم نمیرِ
جسمی که به روی حصیرِ
برتنش هزار جای شمشیر و تیرِ
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein1