eitaa logo
رضیع الحسین (نوحه)
3.3هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
14 فایل
جهت دسترسی و استفاده از اشعار مذهبی به کانال شعرمذهبی رضیع الحسین علیه السلام بپیوندید @raziolhossein @raziolhossein تبلیغات و تبادل ❌❗
مشاهده در ایتا
دانلود
داره قرار از  دله عقیله میره ایشالا خیمه هایی که زدی آتیش نگیره ایشالا هیچکس ، غصه ی یار نگیره ایشالا هیچ پای برهنه ای به خار نگیره ایشالا عصر دهم ذبح نکنن برادرمو ایشالا عصر دهم به هم نریزن این حرمو ایشالا عصر دهم نریزن اشک مادرمو‌    عزیز زهرا حرمت ، حرم بمونه تا به ابد تو خیام ، بیدار نشه کسی با لگد بند دوم عباس که اومد،    بهش بگو علمدار برا دل رباب ، یه چند تا مشک ، اضافه بردار کمون به دستی ، یه کمی اون طرف تر نگاشو دوخته به سپیدیه گلوی اصغر  ایشالا عصر دهم عمود خیمه دست نخوره ایشالا عصر دهم کسی سر تو رو نبُره ایشالا عصر دهم شمر نیست اونی که دستِ پره  ، عزیز زینب عزیزم ، دلشوره داره خواهر تو می میرم ، رو نیزه ها بره سر تو @raziolhossein1
برس که باید کفنمو ببندی این اولین شهیده که ، میفته از بلندی برای مردا چه سخته  سر به زیری ولی چشای مسلمت هنوز نخورده تیری خدا به خیر کنه و کسی نیفته از روی زین خدا به خیر کنه و بی دست کسی نیفته زمین خدا به خیر کنه و   دلم خوشه فقط به همین ، ایشالا خیره الهی ، از اینجا آه کشیده نری به حرم ، از علقمه ، خمیده نری بند دوم رمق ندارم آخه نفس بریدم سلام آخرم رو  با   لبای پاره میدم لب تشنه بودم برا من آب آوردن  دلم گرفت همینکه اسمی از شراب آوردن بی سر دعا می کنم روزت رو نیزه ها نشه طی بی سر دعا می کنم‌ اشک تو در نیاد روی نی بی سر دعا می کنم زینب نره به مجلس می ، خدا نیاره الهی ، سرت با سنگ تکون نخوره الهی ، لب تو خیزرون نخوره @raziolhossein1
دلم بهم گفت که تو میای به زودی  چه بوسه ها برات فرستادم رو نیزه بودی به کام تلخم یه کم عسل می خواستم دیدم که دخترا بابا دارن ، بغل می خواستم کبوده صورت من از دست زجر که بی ادبه کبوده صورت من نوازشت رو می طلبه  ... کبوده صورت من نبوسیدی منو عجبه ... ای بابا اومدی ، داره تموم میشه نفسام می بینی ، مزارمه خرابه ی شام بند دو دم غروبه گلایه هام به چوبه دیدم با خیزرون یزید روی لبت می کوبه یه شب نبوده که راحتم بزارن شده بابا بخوای ، سر بریده شو بیارن... مردیم و زنده شدیم بستن اسیرا رو با طناب مردیم و زنده شدیم آوردنت  تو بزم شراب مردیم و زنده شدیم اذیت شدیم نه مثل رباب  ... غمام زیاده زدنت، بهونه ،  دخترت رو گرفت زدنت، رباب دوید سرت رو گرفت بند سه تنت رو خاکه ولی سرت رو داری فدات بشم،  چقد هوای دخترت رو داری خدا به ماها تو رو دوباره داده کم اومدی ولی همین کم از سرم زیاده انگشتر تو که رفت انگشت دستتم بریدن انگشتر تو که رفت گوشواره از گوشم کشیدن انگشتر تو که رفت یه روز خوش چشام ندیدن ...قربون دستت نفسم ، دست توئه اجازه ی من رسیدی ، به تشییع جنازه ی من @raziolhossein1
میگن که تنهاست ، شده تو خیمه گریون حسین غریب شده بچه فرستاده به میدون دلت گرفته ست ، یه خرده هم خمیدی غصه برات بسه ، تو داغ اکبرو چشیدی بزار برن نبینن اونایی رو که دور منن بزار برن نبینن تو کوچه ها منو می زنن  بزار برن نبینن گوشواره از گوشا می کَنن ، غمات زیادن یکی ام  ، تو کوچه راه مادر و بست یکی زد ، حسن همونجا بود که شکست بند دو زدن یه روضه ست ، نزدنت یه روضه ست بچه های منو بغل گرفتنت یه روضه ست رو سینه ی تو ، مونده یه زخم کاری پسرت اونقده ریز بود  نشد،  تو دست بیاری موندم تو خیمه حسین تا سر به زیر نیای به حرم موندم تو خیمه حسین   من هم شکسته شد کمرم موندم تو خیمه حسین از غصه ی تو با خبرم  ، از زینب فدای ، دله  از من غریب تر تو چیزی نیست، قربونی های خواهر تو @raziolhossein1
عموی مایی هوای مارو داری نشده تا حالا ،بین ما دوتا ، فرق بزاری زره نداره ؟ کوچیکه پیکرش نه ؟! چرا قاسم می تونه جنگ کنه ، برادرش نه ! میخوام که تو بغلت از تن جدا بشه سر من میخوام که تو بغلت مثل علی ت شه پیکر من میخوام که تو بغلت سر شه  دمای آخر من تشنه لب، دریای خون کجا و تنت ؟ می دونن ، غریب شدی  زیاد زدنت بند دو رسیدم از راه ، ولی تو‌داری میری من اومدم برات سپر بشم نفس بگیری آب فراتو ، روی لب تو بستن نیزه رو وقتی که تو سینه ی تو بود شکستن نفس نفس می زنی نشسته شمر رو‌ سینه چرا ... نفس نفس می زنی قرآن که جاش نبود زیر پا ... نفس نفس می زنی جز زخم ازت نمونده به جا ... واسه تو ، دستای کوچیکم سپره کاش کسی ، لباس کهنه ت و  نبره @raziolhossein1
خواستم بمونی ولی خودت نزاشتی پیش بابات حسن به روم نیار،  زره نداشتی علی زره داشت خرد شده مثل شیشه تو که بدون جوشنی ، ببین تنت چی میشه ولی تو ریز نشدی کشیده تر شده تن تو ولی تو ریز نشدی زحمت نداره بردن تو ولی تو ریز نشدی فرق داره نیزه خوردن تو   عزیز خیمه زدنت ، توام به خون نشسته شدی زدنت  ، یه استخون شکسته شدی ... بند دو ای شاخ شمشاد برات رمق نزاشتن با خون روسرت ،  روی موهات حنا گذاشتن غریت همینه آره همینه تقدیر تو رو با سنگ ازم گرفتنت باباتو با تیر تقدیر نوشته برات خونی بگیرمت به بغل تقدیر نوشته برات رو نی بری به ماه عسل تقدیر نوشته برات شکسته جون بدی به اجل   عزیز خیمه روی خاک ، مثل عسل شده بدنت قربون ، نفس نفس نفس زدنت @raziolhossein1
تیر منتظر بود ولی چه می دونستی دلت می خواست بگی که تشنمه نمی تونستی قضیه داره که تو رو انتخاب کرد شیش ماهه کشتنو یکی دیگه تو کوچه باب کرد شیش ماهه ای رو زدن روز ولادتش نشده شیش ماهه ای رو زدن گهواره قسمتش نشده شیش ماهه ای رو زدن هیچ جایی صحبتش نشده ... واویلا کشته شد ، محل نداد کسی بهشم بی هوا ، لگد زدن به مادرشم بند دو لبای تشنه ت غصه ی بی حساب خورد تا روی دست گرفتمت چشات به نهر آب خورد کمون داراشون دل مارو سوزوندن تیره بزرگتر از تو رو ، به حلق تو نشوندن اشک خجالت من از خون روی حنجرته اشک خجالت من از حجم کوچیک سرته اشک خجالت من از انتظار مادرته ... واویلا پسرم ، قلب پدر مزار توئه پسرم ، داداشتم کنار توئه بند سه بگو دروغه تو بی خبر نرفتی تا حالا تو بدون مادرت سفر نرفتی برای اینکه نشی بیدار می خونم بقیه ی لالایی مو سر مزار می خونم یه سالتم نشده ازم گرفتنت پسرم یه سالتم نشده سر مزارتن یه حرم یه سالتم نشده چه خاکی ریخته شد به سرم  واویلا پسرم ، آروم بخواب مواظبتم روی نی ، سرت بره مراقبتم @raziolhossein1
دیدم پر از خون بسته به موی اسبی دیدم داری زمین می ریزی وقتی روی اسبی گرما شدید بود با یه سلام لبات سوخت خدافظی نکرده کشتنت ، دلم برات سوخت زهراییه غم تو دیدن که سد شدی زدنت زهرا ییه غم تو از کوچه رد شدی زدنت  زهرا ییه غم تو روخاک... لگد شدی .... زدنت  واویلا عزیزم ، چند بار صدات زدم ولی ولی تو ، یکبار بابا صدام نزدی تنت به بابا رسیده اربا اربا چیزی برای من نموند از اون جوون رعنا  برات بگم از بدن پاره پاره هر کی میره یه تیکشو تو دست برام میاره جمع شد چه جمع شدنی ! تیکه به تیکه بود جگرم جمع شد چه جمع شدنی! دست خورده شد چقد ثمرم جمع شد چه جمع شدنی !  اینقد که ریز نبودم پسرم   واویلا این علی ، رفت و نموند برای حسین رو زمین ، صد تیکه شد  عصای حسین @raziolhossein1
از روی خاکا پاشو حسین رسیده داداشتو ندیده بودی با قد خمیده شکوهت اعجاز شده قیامتی باز برای کشتنت اومد چهار هزار تیر انداز  از مشک پاره شده خجالت حرم می ریزه از مشک پاره شده اشکای مادرم  می ریزه از مشک پاره شده آواره  رو سرم می ریزه تن تو ،  غرق به خون برابر من تن تو ، پا خورده قبل پیکر من بند دو‌ نوای آهت به مادرم رسیده یه دست شکسته گریه کرد واسه یه دست بریده نشد که بیشتر کنار تو بمونم دلم تو خیمه بود نشد برات نماز بخونم  رفتی با رفتن تو خندید سنان به قد خمم رفتی با رفتن تو گوشواره جمع شد از حرمم رفتی با رفتن تو داداش که نه ، یه کوه غمم   !  برادر من رفتی و ، هنوز تو سر به دار منی رفتی و ، رو نیزه هم کنار منی بند سه تو رو نی هم که باشی همنشینی ایشالا روی نیزه زینبو اسیر نبینی ایشالا تو شام‌ دیگه بهت نخندن سرتو رو با معجر حرم به نی نبندن ایشالا که سر تو کنار نهر آب نبرن ایشالا که سر تو مقابل رباب نبرن ایشالا که سر تو به مجلس شراب نبرن  ، برادر من سر تو ، تو شام می بینه غم یه سره سر تو ، ایشالا که  خرابه نره @raziolhossein1
منو بردن اسیری کوفه، اما دلم با یاد عاشورا گرفته خودم دیدم داداشم توی مقتل رو سینه ی عموجون جا گرفته چقد از حرمله طعنه شنیدم منم مثله رباب قامت خمیدم کنار مادرم با نوعروسش سر قاسم رو روی نیزه دیدم همه جای تنش از خون حنا شد بمیرم که عروسیشم عزا شد شنیدم که هنوزم زنده بود و تنش پا مال سم اسبها شد نمیگم از خیام و از جسارت نمیگم که چی دید چشم تر من عجب دردی داره نعلای تازه عجب بلایی اومد بر سر من به دست و پای من سلسله بستن نمیدونم گناه من چی بوده مثه دختر عمو جونم رقیه همه جای تن من هم کبوده @raziolhossein1
در بیت ولا شرر افتاده زیر دست و پا کوثر افتاده مسمارِ درِ خانه خونی شد زهرا پشت در با سر افتاده شد نقش زمین بضعه طاها ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ....... زهرا پشت در ناله ها می زد بین شعله ها دست و پا می زد گاهی فضه اش را صدا می زد گاهی مصطفی را صدا می زد با لگد شدم بی پسر بابا ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ........ بین کوچه ها آه و واویلا شد غوغا به پا آه و واویلا زهرا را زدند بی مروّت ها پیش مرتضی آه و واویلا یک لشکر کجا یک زن تنها ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ...... در کوچه حسن زار و مضطر بود لرزه بر تنش دیده اش تر بود پیش مادرش فکر بابا و دنبال پدر فکر مادر بود بر روی لبش ذکر وا اُمّاه ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ....... قنفذ خاک غم بر سرم کرده با مغیره بی مادرم کرده بسکه با غلاف زد به بازویش دست مادر ما ورم کرده افتاد از نفس مادرم آنجا ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ....... بین قتلگاه عصر عاشورا باصورت فتاد یوسف زهرا زیر دست و پا دست و پا میزد میزد بر سرش زینب کبری میگفت زیر لب با شور و شین ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الحسین ) @raziolhossein1
ای خدا تو اوج تنهایی توی این شهر پر از نامرد یکی بود جوابم و میداد که اونم دیگه جوابم کرد نمیشود باورم ، فاطمه رفت از برم مدینه تو شاهدی ، از همه تنهاترم یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا ...... ای خدا تو اوج بی یاری یارم و کشتن و بد کشتن یه نفر بود که برام می مرد که همون و با لگد کشتن اونکه در خانه با ، ضربه محکم شکست فقط نه پهلوی او ، پشت مرا هم شکست یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا ...... حق دارم که میزنم بر سر که میون اون همه کافر یه نفر برام یه لشکر بود ریخت سرش تو کوچه یک لشکر وای من و وای من ، یک زن و سیصد نفر زدند آنقدر که ، فاطمه شد محتضر یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا @raziolhossein1