#امام_حسین_شور
یٰا أَمیٖنَ اللّٰهِ فیٖ أَرضِه
نوکریت به دنیا می ارزه
اگه عالمم جلو من وایسن
دست نمیکشم ازت یک لحظه
خوشبختی یعنی حسین نگات کنه
تو خیمه اش مثل زهیر صدات کنه
وقتی که محکم سینه میزنی براش
مادرش هم بین نماز دعات کنه
من زمین خوردم تا گدای خونت باشم
اما دست لطفت بازم بلندم کرده
انقد اینجا دنبال روضه هات میگردم
در عوض محشر زهرا دنبالم می گرده
[ای جانم حسین...]
یه نگات دنیامو میسازه
خدا هم به نوکرات مینازه
هر دری بسته بشه رو نوکر
درِ رحمتت همیشه بازه
از غمت چشمامونو نم گرفت حسین
اسمتو بردم تا دلم گرفت حسین
رحمتش اینقد شامل همه شد که
دست دوست و دشمن رو هم گرفت حسین
رحمت الله الواسعه یعنی که(الهی) سایه ات
رو سر نوکرهاتون باشه تا قیامت
اوج سینه زنی زمانیه که هیئت
کنده میشه با اسم خوشگل رقیه ات
[ای جانم حسین...]
#علیرضا_عابدی
@raziolhossein1
#حضرت_رقیه_زمینه
نه اکبرت رو آوردی
نه اصغرت رو آوردی
حالا که اومدی بابا
فقط سرت رو آوردی
با سر اومدی ... قسمت دادم به مادر اومدی
با سر اومدی ... معلومه از زیر خنجر اومدی
باباحسین
.....
فدای رخ گلگونت
محاسن پر از خونت
بابا مهمون کی بودی
چرا شکسته دندونت
دستش بشکنه ... کی لبِ قاری و با چوب میزنه
دستش بشکنه ... لب تو کبود تر از لب منه
باباحسین
.....
تنم سیاهه باباجون
خیال نکن سیاپوشم
زدن بسکه به من سیلی
دیگه نمیشنوه گوشم
باهم میزدن ... به زمین خوردم و بازم میزدن
باهم میزدن ... آروم ناله میزدم محکم میزد
باباحسین
.....
از اون شبی که زجر اومد
سراغم تو دل صحرا
صدای پا میاد وقتی
تنم میلرزه ای بابا
خیلی بد میزد ... از همون لحظه ای که اومد میزد
خیلی بد میزد ... به عمو عباس حرف بد میزد
باباحسین
@raziolhossein1
#حضرت_رقیه_زمینه
شنیدم از توو تشت صداتو
آتیش زدی دل باباتو
دیگه غصه نخور عزیزم
میرم امشب از اینجا با تو
خرابه که جای تو نیست ، بریم از اینجا دخترم
توی بهشت منتظرت ، نشسته زهرا مادرم
رقیه جان رقیه جان.....
شنیدم توی دشت صداتو
آتیش زدی دل باباتو
سرت درد میکنه مثه من
کی از پشت کشیده موهاتو
از روی نی دیدم تو رو ، زجر حرومی بد می زد
مادرم و صدا زدی ، وقتی تو رو لگد می زد
رقیه جان رقیه جان.....
شنیدم توو کوفه صداتو
آتیش زدی دل باباتو
میسوختم روی نیزه وقتی
با سنگ میزدن عمه هاتو
از بغض توو نگاه تو ، هنوز دارم آه میکشم
سنگا اجازه نمیداد ، که با تو همکلام بشم
رقیه جان رقیه جان.....
شنیدم توی شام صداتو
آتیش زدی دل باباتو
تا چوب خیزران بالا رفت
گرفت زینب جلو چشاتو
قد میکشیدی ببینی ، چوبشو کجا میزنه
به عمه میگفتی داره ، رو لب بابا میزنه
رقیه جان رقیه جان.....
شنیدم همه جا صداتو
آتیش زدی دل باباتو
حلال کن منو دست ندارم
درآرم خارای توو پاتو
شونه های عمو میشه ، دیگه از امشب جای تو
بریم از اینجا میزارم ، مرهم رو زخم پای تو
رقیه جان رقیه جان.....
#علی_سلطانی
@raziolhossein1
#حضرت_رقیه_زمینه
#حضرت_رقیه_شور
بابا ببین چشمم
یه کاسه ی خونه
حال سه ساله ت رو
هیشکی نمیدونه
حال منم مثل
موهات پریشونه
نامردا آخه
چرا تو رو آزردن
قربونت برم
چی سر تو آوردن
باباجون سرت
بیمارم کرده
آه انگشترت
تب دارم کرده
رگ های گلوت
بیچاره م کرده
بابای غریب، شاه مظلومم6
بالا سرت دیدم
یه عالمه دشمن
دلم برات تنگه
حرفی بزن با من
گوشواره مو مثل
انگشترت بردن
سوخته معجرم
شبیه موهات بابا
واسه دخترت
تموم دردات بابا
دندونم شکست
وای از دندونت
خون شد قلبم از
چشم پر خونت
مردم واسه ی
جسم بی جونت
بابای غریب، شاه مظلومم
#مهدی_کبیری
@raziolhossein1