#بریده_کتاب
✅ فرزند شهید
🔹 آقا سید مصطفی در سن 41 سالگی در حالی به شهادت رسید که آخرین یادگارش سید روح الله، 5 ماه قبل در اول مهر 1281، مصادف با روز میلاد بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، دیده به جهان گشوده بود.
🔸 روح الله اگرچه پدرش را به یاد نمیآورد؛ اما نقل خاطرات او برایش بسیار جذاب بود. او به پدر شهیدش افتخار میکرد و در جوانی در برخی نوشتهها خود را «ابن الشهید، روح الله» مینامید.
📖 برگرفته از کتاب «آقا روح الله» نوشته حمیدرضا باقری
📚 پیوند خرید کتاب:
http://pbshop.ir/Product.aspx?ProductID=513
#پژوهشکده_باقرالعلوم
#آقا_روحالله
💻 آدرس تارنمای پژوهشکده:
🌐 https://rbo.ir
📱 ما را در ایتا و بله دنبال کنید:
🆔 @rboresearch
#بریده_کتاب
✅ خان گزیدهها
🔹 روحالله هنوز 14 ساله نشده بود که مظفرالدین شاه، مشروطه را پذیرفت.
🔸 میگفت: زمان قاجار من یادم هست، آنوقت خانها دسته دسته مردم را به زور میآوردند به صندوقها و رأی برای خودشان میگرفتند.
مردم هیچکاره بودند.
اگر کسی را استاندار آذربایجان میکردند، اجاره میدادند. باید این قدر بدهد برود استاندار بشود. وضع این طور بود، اجارهبندی بود.
📖 برگرفته از کتاب «آقا روح الله» نوشته حمیدرضا باقری
📚 پیوند خرید کتاب:
http://pbshop.ir/Product.aspx?ProductID=513
#پژوهشکده_باقرالعلوم
#آقا_روحالله
💻 آدرس تارنمای پژوهشکده:
🌐 https://rbo.ir
📱 ما را در ایتا و بله دنبال کنید:
🆔 @rboresearch
#بریده_کتاب
✅ جدا از مردم
🔹 من که بچه بودم، در خمین یک حکومتی (از طرف دولت) بود که یکی از خوانین اطراف را گرفته و حبس کرده بود.
🔸 بعد همان خوانین آمدند با تفنگ حکومت را گرفتند و بردند و مردم هیچ عکس العملی نشان ندادند، بلکه خوشحالی هم میکردند.
🔹 چرا؟ برای این که جدا بودند اینها از ملت. آن وقتی که قدرت دستش بود با مردم بدرفتاری میکرد. مردم از او جدا؛ او از مردم جدا
📖 برگرفته از کتاب «آقا روح الله» نوشته حمیدرضا باقری
📚 پیوند خرید کتاب:
http://pbshop.ir/Product.aspx?ProductID=513
#پژوهشکده_باقرالعلوم
#آقا_روحالله
💻 آدرس تارنمای پژوهشکده:
🌐 https://rbo.ir
📱 ما را در ایتا و بله دنبال کنید:
🆔 @rboresearch
#بریده_کتاب
✅ سرباز کوچک
ما خمین که بودیم، سنگربندی میکردیم.
من بچه بودم تفنگ داشتم.
این اخوی بزرگ ما تفنگانداز است.
هرج و مرج بود. دولت مرکزی قدرت نداشت.
ما سنگر میرفتیم [در مقابل] این اشراری که حمله میکردند و میخواستند بگیرند و چپاول کنند.
اینها از چی ما را میترسانند؟!
ما شیعه آنها هستیم که بچههای کوچکشان را برای اسلام فدا کردند.
📖 برگرفته از کتاب «آقا روح الله» نوشته حمیدرضا باقری
📚 پیوند خرید کتاب:
pbshop.ir/Product.aspx?ProductID=513
#آقا_روحالله
#پژوهشکده_باقرالعلوم
💻 آدرس تارنمای پژوهشکده:
🌐 https://rbo.ir
📱 ما را در ایتا و بله دنبال کنید:
🆔 @rboresearch
#بریده_کتاب
✅ آقا روحالله
📖 فصل اول، صفحه 44 و 45
🔹او در سن 15-16 سالگی بود که هجوم اشرار به روستاهای کمره، سلطان آباد (اراک) و گلپایگان، امنیت ولایت اراک را سخت به مخاطره افکند. این حملات، مقابلۀ مردمی را به دنبال داشت. او در کوران حوادث آخرین سالهای عمر خود، در حالی که پنجه در پنجۀ ابرقدرتهای دنیا افکنده بود، تجربیات ایام نوجوانی خود را برای جوانان بازگو میکرد:
«همۀ این شلوغیها که حالا میبینید، بود. ما شاهدش بودیم. ما در همان محلی که بودیم، یعنی خمین که بودیم، سنگربندی میکردیم. من هم تفنگ داشتم. منتها من بچه بودم، به اندازۀ بچگیام. بچۀ 16-17 ساله. ما تفنگ دستمان بود. تعلم تفنگ هم میکردیم. من بلدم الآن تفنگاندازی را. ... ما سنگر میگرفتیم و با این اشراری که بودند و حمله میکردند و میخواستند بگیرند و چپاول بکنند.
هرج و مرج بود. دیگر دولت مرکزی قدرت نداشت... این حدود قم و کاشان، دست نایب حسین کاشی بود؛ «نایب حسین» و پسرش. [به] آن حدود ما هم حمله میکردند، «زلقی»ها و نمیدانم اینها حمله میکردند. و یک دفعه هم آمدند یک محلهای از خمین را گرفتند. من در عین حالی که تقریباً اوایل شاید بلوغم بود، بچه بودم، دور این سنگرهایی که بسته بودند در محل ما، و اینها میخواستند هجوم کنند و غارت کنند، آنجا میرفتیم سنگرها را سرکشی میکردیم.
اینها از چی ما را میترسانند؟ ما برایمان مطرح نیست این امور. ما شیعۀ آنها هستیم که بچههای کوچکشان را فدا کردند برای اسلام.»
📖 برگرفته از کتاب «آقا روح الله» نوشته حمیدرضا باقری
📚 پیوند خرید کتاب:
pbshop.ir/Product.aspx?ProductID=513
#آقا_روحالله
#پژوهشکده_باقرالعلوم
💻 آدرس تارنمای پژوهشکده:
🌐 https://rbo.ir
📱 ما را در ایتا و بله دنبال کنید:
🆔 @rboresearch
#بریده_کتاب
✅ چابک و باوقار
شنا را در حوض بزرگ حیاط خانه آموخت و در رودخانه با همسالانش شنا میکرد.
بهترین اسبِ خانه برای روحالله بود و دایهاش سوارکاری را یادش داده بود.
دونده بود و پرش طول و ارتفاع هم تمرین میکرد و چندجای بدنش شکسته و زخمی شده بود.
با همکلاسیهای خود تیم کشتی و مسابقه راهانداخته بود.
تیراندازی هم یاد گرفت.
در محله کسی جرئت نداشت از ترس سید، ناسزا بگوید یا لاتبازی دربیاورد.
📖 برگرفته از کتاب «آقا روح الله» نوشته حمیدرضا باقری
📚 پیوند خرید کتاب:
pbshop.ir/Product.aspx?ProductID=513
#آقا_روحالله
#پژوهشکده_باقرالعلوم
💻 آدرس تارنمای پژوهشکده:
🌐 https://rbo.ir
📱 ما را در ایتا و بله دنبال کنید:
🆔 @rboresearch
#بریده_کتاب
✅ اسطوره حاج قاسم و بازسازی هویت ملی ایرانیان
هر کشور و ملتی با آرمانها، اســـطــــــــــــــــورهها و نمـــادهای خود، زنـــــدگــــــــی میکند.
امــام خـمـیـــــــــــنی(ره) با ابعاد وجودی عظیم خود برای ملت ایران نمونه و اســـطــــــــــــــورهای بر طبق واقـعـیـــــــــــتها بود.
شهید حسین فـهـمـیــــــــــده نیز در سطــــــــــح خود و برای نـوجـــوانـــــــــــان، یکی دیگر از اسطورههای ملت ایران است که برای همیشه در یادها زنده خواهد ماند.
در همین برههی کنونیِ خودمان...
واقعاً شهــــادت شهیــد سلیــــمانی یک حادثهی تاریخی و عجیب شد؛ هیچ کس فکر نمیکرد، دوستان هم فکر نمیکردند که این حادثه اینجور عظمت پیدا بکند و خدای متعال به این حادثه برکـــــت بدهد. تا بتواند هویّت دینی و انقلابی مردم را جلوی چشم همه قرار بدهد و همه ببینند.
ملّت ایــــــــــــران، زیر تابوت شهید سلیمانی بهمعنای واقعی کلمه، هــــــویّــت خودش را نشان داد.
📖 رهبر معظم انقلاب 1375/8/6
📚 پیوند خرید کتاب:
http://pbshop.ir/Product.aspx?ProductID=592
#سردار_دلها
#پژوهشکده_باقرالعلوم
💻 آدرس تارنمای پژوهشکده:
🌐 https://rbo.ir
📱 ما را در ایتا و بله دنبال کنید:
🆔 @rboresearch
#بریده_کتاب
✅ آقا روحالله
📖 فصل هفتم، صفحه 250 تا 251
آقاروحالله، بعدها و در زمان فرزند رضاشاه، در تحلیل انگیزۀ انگلیس برای روی کار آوردن رضاخان و اجرای برنامههای ضد دین توسط او مینویسد:
«اروپاییان از سالهای بس طولانی، این نکته را که با نفوذ روحانیت قوت علاقۀ دینداران به دین، ممکن نیست به آسانی بتوانند استعمار ممالک اسلامی بکنند و منابع ثروت آنها را از دست آنها بیچون و چرا بربایند و مقاصد استعماری یا استثماری خود را عملی کنند؛ {آنها} چنین تشخیص دادند که ریشۀ علاقهمندی تودۀ [مردم] به دین، تبلیغات روحانیین اسلام است و با علاقهمندی توده به روحانیت، ممکن نیست علاقۀ به دینداری را از آنها گرفت. آنها دیدند برای یک پیمان دخانیات، با آن محذورات بزرگ زمان ریاست مرحوم میرزای شیرازی مواجه شدند و عاقبت نتوانستند مقصد خود را عملی کنند. از آن روز یا روزهای پیشتر، درس خود را برای همیشه خواندند و فهمیدند با نفوذ اینان نمیشود معادن ثروت این ممالک را برد و امر یک کشور مستقل را با وزارت استعمارقرار داد. ناچار با تمام قوا و تدبیرات عملی که مخصوص به خود آنهاست، با دست خود ایرانیان مشغول به انجام این وظیفۀ حتمیه شدند که هر چه ممکن است زودتر قوۀ روحانیت را از بین ببرند یا دست کم از نفوذ آنان هر چه ممکن است بکاهند ...
...از طرفی میدیدند، با آرامش اگر بخواهند نقشه را عملی کنند وقت تنگ است و فرصت از دست میرود... آن کس که با تمام مقاصد آنها همراه شد، دیکتاتوری بیهوش رضاخان بود و پیش از او نیز آن مرد ابله، آتاتورک بود که نقشههای آنها را به طور اجبار و سرنیزه عملی کرد و مردم را از طرفی با تبلیغات و کاریکاتورهای روزنامهها و از طرفی با فشارهای سخت به روحانیون و خفه کردن آنها در تمام کشور و از طرفی شایع کردن اسباب عشرت و ساز و نواز و سرگرم کردن مردم به کشف حجاب و کلاه لگنی و مجالس سینما و تئاتر و... و گول زدن آنها به اینکه این گونه بازیها، تمدن و تعالی کشور است و دینداران مانع از آن هستند، پس آنها مانع از ترقیات کشور و اساس زندگی هستند، با این حیلهها و صدها مانند آن توده را از روحانی دلسرد بلکه به آنها بدبین کردند.»
📖 برگرفته از کتاب «آقا روح الله» نوشته حمیدرضا باقری
📚 پیوند خرید کتاب:
pbshop.ir/Product.aspx?ProductID=513
#آقا_روحالله
#پژوهشکده_باقرالعلوم
💻 آدرس تارنمای پژوهشکده:
🌐 https://rbo.ir
📱 ما را در ایتا و بله دنبال کنید:
🆔 @rboresearch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بریده_کتاب
✅ اربعین جهانی شد
اربعین جهانی شد و جهانیتر هم خواهد شد؛ این خون حسینبن علی است که بعد از 1400 سال دارد میجوشد و روزبهروز تازهتر میشود، روزبهروز زندهتر میشود؛...
اهل فکر، اهل فرهنگ، اهل اقدام فرهنگی و فکری، برای این حرکت عظیم بنشینند برنامهریزی کنند.
امروز هدف هر مسلمان باید ایجاد تمدّن اسلامی نوین باشد؛ ما امروز این را میخواهیم.
ملتهای اسلامی ظرفیتهای عظیمی دارند که اگر از این ظرفیتها استفاده شود، امّت اسلامی به اوج عزّت خواهد رسید؛ ما باید به این بیندیشیم، به این فکر کنیم!
ایجاد تمدّن عظیم اسلامی، هدف نهایی ما است.
«رهبر معظم انقلاب 1398/06/27»
📖 برگرفته از کتاب «مغناطیس حسین علیهالسلام» نوشته عباس عبداللهی
📚 پیوند خرید کتاب:
http://pbshop.ir/__p-p-613.aspx
#مغناطیس_حسین
#پژوهشکده_باقرالعلوم
💻 آدرس تارنمای پژوهشکده:
🌐 https://rbo.ir
📱 ما را در ایتا و بله دنبال کنید:
🆔 @rboresearch
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بریده_کتاب
✅ کرونا از چین تا ایران⁉️
هیچکس فکر نمیکرد این ویروس بتواند با طی این فاصله از چین به ایران برسد.
اواخر بهمن، همکارانم در بخش اورژانس گفتند بیماری با عفونت حاد تنفسی و ریه مراجعه میکند و همان شب فوت میکند.
پزشکان متحیر بودند که مگر چنین چیزی ممکن است؟ مورد دیگر، مرد قوی هیکل 50 سالهای بود با بدن کاملاً سالم و بدون هیچ بیماری زمینهای که امروز آمد و فردا از دنیا رفت.
این سئوال برای همه بیجواب بود تا شنیدیم این بیماری کووید 19 و بسیار مسری است.
📖 برگرفته از کتاب «درست مثل یک زن» نوشته صدیقه حاجیعلیان
📚 پیوند خرید کتاب:
http://pbshop.ir/__p-p-612.aspx
#درست_مثل_یک_زن
#پژوهشکده_باقرالعلوم
💻 آدرس تارنمای پژوهشکده:
🌐 https://rbo.ir
📱 ما را در ایتا و بله دنبال کنید:
🆔 @rboresearch
#بریده_کتاب
✅ آشنایی آقا روحالله با آیتالله شاه آبادی
آقاروحالله در سن 26 سالگی همزمان با ورود به درس خارج، گمگشده خود آیتالله شاه آبادی را یافت. او در مورد ماجرای آشنایی با استاد میگوید:
در حوزه که بودم احساس میکردم گمشدهای دارم که برای یافتن آن تلاش میکردم. از جمله کسانی که از این وضع من آگاهی داشت، میرزا محمدصادق شاه آبادی بود. روزی مرا در مدرسه فیضیه دید و گفت: «گشمدهات در فلان حجره نشسته است.» آنجا رفتم و دیدم حاج شیخ عبدالکریم حائری و آقای شاه آبادی در آنجا نشستهاند و مشغول بحث هستند. در گوشهای به انتظار ایستادم. پس از تمام شدن بحث، آقای شاه آبادی به سوی منزل حرکت کردند، ایشان را ملاقات کرده و یک مسئله عرفانی پرسیدم. شروع به گفتن که کردند، فهمیدم اهل کار است ...
گفتم میخواهم درس بخوانم، قبول نمیکردند، اصرار کردم تا قبول کردند فلسفه بگویند. چون خیال کردند که من طالب فلسفه هستم. وقتی قبول کردند، گفتم فلسفه خواندهام و برای فلسفه نزد شما نیامدهام، میخواهم عرفان بخوانم. ایشان إبا کردند ... آنقدر اصرار کردم تا بالاخره قبول کردند ...
درس عرفان ایشان شروع شد، افراد دیگری نیز حاضر میشدند اما شاگرد ثابت، من بودم. پس از دو، سه جلسه به جایی رسیدم که دیدم نمیتوانم از استادم جدا شوم. ابتدا تنها در درس عرفان ایشان حضور مییافتم، اما بعداً حتی هفتهای یکی دو شب که در مسجد برای بازاریها صحبت میکردند، حاضر میشدم و مطالب ایشان را مینوشتم. پس از آن در تمام جلسات ایشان شرکت میکردم و خودم را به این کار مقید کرده بودم ...
ایشان حق بزرگی بر گردن من دارند. ایشان کاملاً وارد بودند چه در فلسفه و چه در عرفان، پنج یا شش سال نزد ایشان عرفان خواندم. آقای شاه آبادی «شرح فصوص» که میگفتند فرق میکرد با «شرح فصوص قیصری»، از خودشان خیلی مطلب داشتند. برنامه من در تمام مدت هفته سالی که آقای شاه آبادی در قم سکونت داشتند ادامه داشت....
به مجرد اینکه به تعطیلی برخورد میکردم به عنوان عاشورا، ماه مبارک رمضان یا هر عنوان دیگر، خودم را به تهران میرساندم تا در جلسههای ایشان حضور یابم.
📖 برگرفته از کتاب «آقا روح الله» نوشته حمیدرضا باقری
فصل سوم، صفحه 127-128
📚 پیوند خرید کتاب:
pbshop.ir/Product.aspx?ProductID=513
#آقا_روحالله
#پژوهشکده_باقرالعلوم
💻 آدرس تارنمای پژوهشکده:
🌐 https://rbo.ir
📱 ما را در ایتا و بله دنبال کنید:
🆔 @rboresearch