🔰 گزارش حجتالاسلام #نظری، مسئول گروه تبلیغی #حمزه_سیدالشهدا، از تبلیغ دهه اول محرم ۱۴۴۴، شهرستان لایین
"بسم الله الرحمن الرحیم
🔹گروه تبلیغی #حمزه_سیدالشهدا در محرم سال ۱۴۰۱ هجری شمسی، تصمیم به تبلیغ در شهرستان #لایین_نو و روستاهای اطراف گرفت.
🔹حرکت کاروان تبلیغی، روز پنجشنبه ششم مرداد، ساعت ۱۸ از محل دفتر ربیون بود.
🔹شهر خوش آب و هوای لایین نو، در ۳۵کیلومتری شهرستان کلات نادری واقع شده است.
این شهرستان، به تازگی از روستا به شهر تبدیل شده است و حدود ۹۰۰ خانوار در این شهرستان زندگی میکنند.
🔹 تعداد چهارده مبلغ مرد در تبلیغ امسال حضور داشتند.
اما اتفاقی که امسال برای اولین بار در گروه تبلیغی ما رخ داد، این بود که یازده مبلغ خانم نیز در این تبلیغ همراه مردان حضور داشتند؛ که در واقع همسران این مبلغان بودند.
🔹هفت کودک هم چراغ خوش رنگ جمع تبلیغی امسالمان بودند.
🔹از آنجایی که تصمیم ما بر تبلیغ جمعی بود، اسکانِ تمام مبلغان در یک محل و در خود شهر لایین نو قرار داشت.
🔹برنامهی روزانه تبلیغ نیز بدین صورت بود که تمامی مبلغان در شهر لاییننو اسکان داشتند و هر روز عصر به روستاهای اطراف لایین نو اعزام میشدند و آخرشب بازمی گشتند.
🔹هرروز صبح تا غروب هم جلسات انتقال تجربیات و کارگاه های مهارتی برگزار میشد و مبلغین به جمع بندی محتوا و روضهی خود می پرداختند. همچنین چند دیدار هم با برخی مسئولین شهرستان و خانوادههای محترم شهدا صورت گرفت.
🔹مبلغین به ترتیب زیر به روستاهای اطراف اعزام شدند:
حجج اسلام #فیاض و #عابدی در مساجد شهر لاییننو منبر میرفتند. حجتالاسلام #مروارید در روستای سلطان آباد، حجت الاسلام #صاحبالزمانی در روستای حاجیآباد، حجتالاسلام #حجار و #کلاتی در روستای بابارمضان، حجتالاسلام #مروی در روستای کرناوه شیرین، حجت الاسلام #رضاییشریف در روستای کریم آباد، حجت الاسلام #طحانزاده در روستای سنگ دیوار، حجتالاسلام #صباغ در روستای احمدآباد، حجتالاسلام #نهاوندی و #جاودانی در روستای رباط، و حجتالاسلام #امامی نیز منبر هیئت روزانه مبلغین به عهدهشان بود."
💠تشکل طلبگی ربیون
🌐@rebbiion
🔰هشتم محرم ۱۴۴۴ (۱۵مرداد۱۴۰۱ شمسی)خانهی مادر بزرگوار #شهید_حسینعلی_ترابی میهمان بودیم.
🔹با چهار نفر از دوستان مزاحم مادر شهید شدیم.
🔹اولین چیزی که توجه همهمان را جلب کرد، منظرهی طبیعی فوق العادهی پشت خانه بود که از پنجره دیده میشد؛ شالیزارهای وسیع سبزرنگ، و در ادامهی آن، کوههای استوار.
🔹مادر شهید با همان حالت بسیار ساده و دلنشین میگفت: حسینعلی و پدرش با همدیگر در جبهه بودند. یکبار که حسینعلی مجروح شد و به خانه آمد، بلافاصله دوباره عازم جبهه شد و هر چه او را منع کردیم، زیر بار نرفت. میگفت: "من باید به اسلام خدمت کنم."
🔹شهید حسینعلی ترابی مادری مهربان و خوش برخوردی داشت. با اینکه پای ایشان اذیت بود، ولی چندین دقیقه روبروی ما رو زمین نشست و از فرزند شهیدش گفت.
تا پایان جلسه نیز، چندین بار اصرار کردند که ناهار را بمانیم...
🔹در انتهای جلسه حجتالاسلام #صاحبالزمانی روضهی جوان امام حسین، آقا علیاکبر رو برای مادر شهید خواند و ثوابش را به روح شهید بزرگوار و پدرشان هدیه کردیم.
#اللهم_اجعلنا_من_المستشهدین_بین_یدیه
💠تشکل طلبگی ربیون
🌐@rebbiion