قرار شد از تو، برای تو بنویسم.
تقویم را که ورق زدم، فاصله چهار روزه #تولد زمینی و آسمانیات، دلم را لرزاند.
هشتمین روز #بهار قدم به زمین گذاشتی و چهارمین روز بهار قدم به #آسمان.
پروازی به فاصله بیست و اندی سال
میگویند نامها روی افراد تاثیر گذارند!
مثلا خودِ تو؛
نامت سعید، یعنی #خوشبخت و سعادتمند.
عاقبتت هم ختم به #شهادت شد.
خوشبخت شدی.
مادرت میگوید عاشق #عمه جان بودی
وقتی به پابوسی حضرت #ارباب میرفت، سفارش دعای شهادت دادی.
#عشق را که جز به بها لمس نمیتوان کرد!
به قول آ سِد مرتضی، شهادت هم لباس تک سایزی است که اندازه شدنش شرط و شروط ها دارد!
پس بگو بهای لمس عشقت چه بود؟
#خون؟
#جان؟
#جوانی؟
یا اصلا بهای دیدن #حضرت_یار چیست؟
همینکه از #جان دست بشوییم کافیست؟
اینکه خاک #غربت به کام بکشیم سایز شهادت میشویم؟
یا نه، باید مثل تو و امثال تو شد؟
اصلا مگر شما چگونهاید؟!
اصلا میشود مثل شما شد؟!
مثل شما بودن چه شکلیست؟!
این روزها دلمان عجیب شکل شما بودن میخواهد...
فقط تازه کاریم،
نابلد راهیم،
دستی بلند کن و دستگیرمان شو میگویند جز از آسمانیان، برای زمین کاری بر نمیآید.
دعا کن برایمان،
دعا کن با #بهانهها، #بها را از دست ندهیم
برای #سعادتمان دعا کن
بهای #وصل تو، گر #جان بود خریدارم.
به مناسبت سالروز تولد #شهید #سعید_خواجه_صالحانی
✍نویسنده: #زهرا_قائمی
📆 تاریخ تولد : ۸ فروردین ۱۳۶۸
📆 تاریخ شهادت: ۴ فروردین ۱۳۹۶ حماء سوریه
🗺مزار: گلزار شهدای #پاکدشت