eitaa logo
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
31.1هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
361 فایل
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم می شود شهید شد اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است تبادل و تبلیغات: @Eamahdiadrkni1 عنایات و.: @aboebrahiim روضه نیابتی: @Mahdi1326 کانال فروشگاهمون: https://eitaa.com/joinchat/172425437Ca032079577
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ بــہ نـیّـت‌ برادرشهیدمان مےخوانیم 🌹 ۱٥۰ـفحه 📚 ____________________ 🍃| ࢪفیق‌شہیدم‌ابراهیم‌هادے| 🍃
🌱 اشتیاقۍ ڪہ بھ دیدارِ تُ دارد دڵ من دِڵ من داند و من دانم و دڵ داند و من ❤️ °•🍃|@refigh_shahidam
۱📚 فقط برای‌خدا ابراهیم گفت : اولاً معلوم نیست کار ما چند روز طول بکشد . در ثانی مطمئن باشید این پیرمرد دیگر با ما دشمنی نمیکند . شما شک نکنید ، کار برای رضای خدا همیشه جواب میدهد . در آن شناسائی با وجود کم شدن آذوقه ، کار ما خیلی سریع انجام شد . حتی آذوقه اضافه هم آوردیم . __ ۱📚 معجزه‌‌اذان روایت‌از‌ :‌ حسین‌الله‌کرم در ارتفاعات انار بودیم . هوا کاملاً روشن شده بود . امداد گز زخم گردن ابراهیم را بست . مشغول تقسیم نیروها و جواب دادن بی‌سیم بودم . یکدفعه یکی از بچه ها دوید و با عجله آمد پیش من و گفت : حاجی ، حاجی یه سری عراقی دستاشون رو بالا گرفتن و دارن به این طرف میان!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴿ 📿﴾ السلام‌علیڪ‌یا‌اباٰعبدِالله🖤 •|۸۲۝قرائت زیارت عاشورآ بھ‌نیّت❤️ محمّد خواجہ •|@refigh_shahidam
• ﴿سلاٰم ۅ رحمٺ 🌱 رفقٰا امشب داریم 📿 ادامہ جلساٺ مبحث ! قرارمۅن بہ حوالۍ ساعت ۹:۰۰ شَب 💌 ﴿ خدمتتون هستیم با مَبْحَث 💭🌿﴾
🌱 پیامبر اکرم می فرمایند:هرکسی نماز را از روی عمد ترک کند،خداوند عملش را تباه می کند🌱 الصلاه/۱۲۵
. ای شهید که بر قله‌های عشق نشسته‌ای می‌شود در دعاهایت، یادم کنی؟! . . 🌱| @refigh_shahidam .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 پارت چهل و سه "شصت روز بعد" - پدر هانیه (علی) : همانطور که اطلاع دارید من و برادرم مدیر یک شرکت بودیم و پدر پارسا طرف قرارداد و سرمایه گذار شرکت بودند… اوایل سعی کردم که هانیه را راضی به وصلت با پارسا بکنم🚶‍♂ میخواستم از این طریق هم سود شرکت زیاد بشود و هم روابط بهتر و دوستانه تر بشود! اینطوری ما با پدر پارسا فقط رفیق و همکار نبودیم بلکه فامیل هم میشدیم این به نفع ما بود و کلی مزایا داشت✋🏻 هانیه قبول نمیکرد و میگفت دلم نمیخواهد آقابالاسر داشته باشم ! و بعدش کلا تغییر کرد تغییر عقیده… تغییر افکار… تغییر باورها تغییر🌱'! به خاطر این تغییر های ناگهانی از دستش عصبانی بودم رفتارهایش در خانواده ما اصلا مناسب نبود! چند روزی اصفهان رفت … وقتی برگشت ، سیاوش ترتیب یک مهمانی را داد تا من و هانیه آشتی بکنیم و خب بعدش داستان دعوت پارسا و حمله پارسا در خیابان به هانیه و دادگاه بود😪"! همین دادگاه باعث شد که پدر پارسا من و برادرم را تحت فشار قرار بدهد… مبلغ سرمایه اش را تا حداقل سه روز دیگه میخواست وگرنه شکایت میکرد 🚶‍♂ سرمایه را ما خرج شرکت کرده بودیم و پول آنچنانی نداشتیم که بخواهیم پرداخت بکنیم ! چک هم قبول نمیکردند😣... سیاوش گفت که درد پدر پارسا ، خود پارسا است! باید بریم دادسرا و رضایت بدهیم هرچقدر بیشتر پارسا داخل زندان بماند و پرونده اش سنگین شود و سابقه دار بشود برایمان بدتر میشود البته پارسا فقط به خاطر هانیه زندان نرفت پرونده های دیگه ای هم داشت🚶‍♂ به اجبار بدون اینکه چیزی به هانیه و مادرش بگویم رضایت دادم همان روز هم پارسا با هزار تا پارتی آزاد شد⛓✋🏻 دوباره یکی دوهفته ای روابط ما با پدر پارسا خوب شده بود و ایشان به خاطر رضایت من قید گرفتن مبلغ سرمایه رد زدند. . .! بعدش هم طی یک جلسه اعلام کردند که چون پارسا فعلا بیکاره قراره بیاد شرکت و باما همکاری بکند 😕 پارتی تا دلت بخواهد هست ...! روز ها خیلی خوب پیش میرفت شاخص سهام شرکت رشد داشت و باعث شده بود اسم و برند شرکت معروف شود.. خیلی روی کیفیت دقت داشتیم ! به خاطر سود زیاد حساب های بانکی ماهم سود برده بود😅 کم کم پارسا وقتی روال کاری دستش امد شرکت جداگانه برای خودش تاسیس کرد .. و حالا اینبار ما سرمایه گذار شده بودیم😄! در این قوم و قبیله ها اول پدرها بزرگ میشوند بعد کم کم پسرهایشان را سرکار میآورند … و خیلی شیک و مجلسی اعتبار پدر به پسر منتقل میشود یک شبه راه صد ساله برای خیلی ها طی میشود🚶‍♂ توی مناقصه ها شرکت میکردیم … از شرکت های زیر شاخه بازدید میکردیم 👀 مهمونی های مختلف میگرفتیم تا با شرکت های خارج از کشور قرارداد ببندیم 🤓 تبلیغات زیاد باعث شناخت مردم شده بود.. خیلی روال خوبی بود تا اینکه… کم کم پارسا دو سه روز درمیان به شرکت سر میزد ..! حقوق کارگر ها و کارمند ها چند روز جلو ،عقب میشدودر واقع نظم کاری بهم خورده بود! اعتراض ها زیاد شده بود و کارگر ها به خاطر حقوق کم یا عدم پرداخت حقوق دست از کار کشیدند و کلی بدهکاری بالا اوگمد … تولیدمان کم شده بود بعضی شرکت ها سهام خودشان را میخواستند '! و بعضی ها هم درخواست لغو قرار داد را داده بودند نویسنده ✍:
🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 پارت چهل و چهار - پدر هانیه ( علی‌): اوضاع شرکت خیلی بهم ریخته بود با پدر پارسا قرار گذاشتیم که صحبت بکنیم یک رستوران قرار گذاشتیم و با تاخیر پدرش حضور پیدا کرد ... بهشون گفتیم : وضعیت شرکت خیلی غیر قابل کنترل شده کارگر ها دست از کار کشیدند و تولید نداریم طرف قرارداد ها، قرارداد را فسخ کردند کلی چک ، برگشت خورده سرمایه گذار ها پولشان را میخواهند و با نگرانی ادامه دادیم... پارسا هم خیلی کم پیدا شده! یک ساعت و نیم برایشان صحبت کردیم ایشان گفتند: مادر پارسا سکته کرده و الان بیمارستان هستنو برای همون سرشان خیلی شلوغه رفاقتی از من و سیاوش خواست تا یکم از خودمان وسط بزاریم تا شرکت سامانی بگیرد حقوق کارگر ها را بدهیم و چک هارا صاف بکنیم بعدش باما حساب میکند … ما چندین سال بود رفیق بودیم برای همان توی عالم رفاقت قبول کردیم 🚶‍♂ از فردای آن روز کارگر ها را داخل سالن جمع کردیم و بهشون گفتیم تا آخر هفته حقوقشان واریز میشود … خوشحال شدند و دوباره دستگاه ها را روشن کردند و کار دوباره شروع شد✋🏻 یک سر هم رفتیم بانک و از حساب خودمان چک های برگشت خورده را صاف کردیم ! به شرکت های معترض زنگ زدیم و عذرخواهی و اعلام حمایت کردیم😌 یک روز دو روز یک هفته گذشت خبری از پارسا و پدرش نبود! چندبار زنگ زده بودیم اوایل بعد از چند بوق میگفت- مشترک موردنظر در دسترس نیست!- اما الان کلا بوق هم نمیزد☹️ با نگرانی رفتیم سمت خانه پارسا و پدرش اما هیچ کس نبود … چیزی نگذشت حدود یک هفته بعد که آمدند و شرکت را پلمپ کردند! فهمیدم ... پارسا و پدرش پول ها را برداشتند و از چند جا دزدی کردند و رفتند خارج از کشور …! شرکت پلمپ شد ماهم کلی بدهکاری بالاآوردیم 🚶‍♂ حسابمون خالی بود و طلبکار ها زیاد… به اجبار خانه را فروختیم و سهم طلبکار هارا دادیم چند منطقه چد محله پایین تر خانه کوچک تری خریدیم ! از شر طلبکار ها که راحت شدیم فرصت کردیم یکی یکی وسیله هارا بچنیم متاسفانه کاری نداشتم و بیکار بودم 😓 صبح ها تا ظهر توی حیاط راه میرفتم و میگفتم ای کاش اعتماد نکرده بودم … ای کاش'! هرچقدر دنبال پارسا و پدرش گشتیم نبودنو کلی هم با هانیه دعوا کردم که اگر الان زن پارسا بودی میدانستیم حداقل کجا رفته اند!! پیدا نشد که نشد💔✋🏻 رفتم آگاهی و شکایت کردم پول و چک از من گرفته بود و حالا اصلا معلوم نبود کجاست طلب داشتم دستش! شکایت نوشتم و شماره خودم را دادم تا اگر خبری شد به من اطلاع بدهند. . . یک ماه رفتم و آمدم هیچی به هیچی واقعا با این اوضاع مالی و تورم ها فشار زیادی روی خانواده بود ! نویسنده ✍:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
〖📖🍃〗 سلام‌رفقاے‌شهدایے‌اوقاتتوݩ‌مهدوے‌همراهتوݩ‌هستیم‌با‌سلسله‌مباحث‌گناه‌شناسے ✨رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي✨
جلسھ‌گذشته‌درباره حب‌و‌بغض‌و فکرو‌اندیشه‌صحبت‌کردیم✨
زمینه هاے گناه ¹-زمینه هاے فرهنگے و تربیتی ²-زمینه های خانوادگے ³-زمینه هاے اقتصادی ⁴-زمینه هاے اجتماعے ⁵- زمینه های روانی ⁶-زمینه های سیاسی
¹-زمینه‌هاے‌‌فرهنگے‌وتربیتی‌‌گناه↯ ¹-¹جهل‌و‌حماقت جهال و حماقت ؛زمینه گناه را در انسان به وجود آورده و اورا به سوے گناه میکشاند . جهل به خدا، جهل به هدف از آفرینش ؛ جهل به قوانین خلقت؛ جهل به زشتی گناه و آثار آن
یک فرد جاهل و بے‌سواد غذای آلوده به میکرب را بر اثر جهل به آسانے‌مےخوره ،ولے یک دکتر میکرب شناس؛ هرگز آن را نمےخوره❗️
🔹در دوران جاهلیت که گناهان گوناگون؛ سراسر زندگے مردم رو فرا گرفته بود بیشتر بر اثر حماقت بود 😔. در قرآن آیه ۳۸ سوره اعراف↯ 《بنے اسرائیل به موسے گفتند : براے ما معبودے (ازبت) قرار بده چنانکه آنها(بت پرستان) معبودانے (ازبت‌)دارند .موسے گفت :شما جمعیتی جاهل و نادان هستید .
در آیه ۸۹ سوره یوسف مے‌خوانیم "یوسف به برادران خود گفت ⇦آیا دانستید که با یوسف و برادرش (بنیامین) چه کردید ❓آنگاه که جاهل بودید
🔸از این آیات به روشنے استفاده میشود که جهل و نادانی یکی از زمینه هاے گناهان است
²-قوانین و سنت هاے غلط بشرے انسان هنگامے از آلودگے ها و گناهان مختلف نجات مے‌یابد که در پرتو قانون کامل و اجراے آن قانون زندگے کند .ان چیزی که باعث تکامل بشر و رستگارے و نجات او از انحراف است .چنین قانونے جز قانون الهے نخواهد بود .
خداوند به تمام خصوصیات روحے و جسمے او اگاه مے‌باشد و میداند که چه قانون و برنامه اے انسان را رستگار میسازد 😃 روے این اساس نتیجه میگیریم که قوانین غلط بشرے یکے از عوامل و زمینه هاے فرهنگے گناه است .این قوانین به جاے انکه نجات دهنده باشد گمراه کننده است .😔
چند تا از قوانین غلط بشری رو مثال میزنیم🌱↯ ¹- ازادے‌بی‌قید‌ زنان و کشف حجاب ²- قانونے‌بودن مشروبات الکلے ³- قانونے‌بودن قمار بازے