Mohammad Hossein Pooyanfar - Be To Az Door Salam (128).mp3
5.66M
•[بھ تو از دور ســـــلام
بھسلیمانجهانازطرفمورسلام...]
باحالخوبگوشبدین🎧
#پیشنهاددانلود
• بھوقتمداحی📽🎙
j๑ïท➺°.•https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
ziarat_ashura_farahmand-[www.Patoghu.com].mp3
1.95M
دست بࢪ روۍ سینھ میگذاࢪم
تا قلب ازجایش کندھ نشود
☘️ سلام بر ابراهیم ☘️
💥قسمت سوم : روزی حلال
✔️ راوی : خواهر شهید
🔸پيامبراعظم ميفرمايد: «فرزندانتان را در خوب شدنشان ياري كنيد، زيرا هر كه بخواهد ميتواند نافرماني را از فرزند خود بيرون كند. »
بر اين اساس پدرمان در تربيت صحيح #ابراهيم و ديگر بچه ها اصلاً كوتاهي نكرد. البته پدرمان بسيار انسان با تقوائي بود. اهل #مسجد و هيئت بود و به رزق حلال بسيار اهميت ميداد. او خوب ميدانست پيامبر ميفرمايد:
«عبادت ده جزء دارد كه نه جزء آن به دست آوردن روزي حلال است » .
🔸براي همين وقتي عده هاي از اراذل و اوباش در محله اميريه(شاپور)آن زمان، اذيتش كردند و نميگذاشتند كاسبي حلالي داشته باشد، مغاز هاي كه از ارث پدري به دست آورده بود را فروخت و به كارخانه قند رفت.
آنجا مشغول كارگري شد. صبح تا شب مقابل كوره ميايستاد. تازه آن موقع توانست خانه اي كوچك بخرد. #ابراهيم بارها گفته بود: اگر پدرم بچه هاي خوبي تربيت كرد. به خاطر سختيهائي بود كه براي رزق حلال ميكشيد.
🔸هر زمان هم از دوران كودكي خودش ياد ميكرد ميگفت: پدرم با من حفظ #قرآن را كار ميكرد. هميشه مرا با خودش به مسجد ميبرد. بيشتر وقتها به مسجد آيت الله نوري پائين چهارراه سرچشمه ميرفتيم.
آنجا هيئت حضرت علي اصغر بر پا بود. پدرم افتخار خادمي آن هيئت را داشت.
🔸يادم هست كه در همان سالهای پاياني دبستان، #ابراهيم كاري كرد كه پدر عصباني شد و گفت: ابراهيم برو بيرون، تا شب هم برنگرد.
#ابراهيم تا شب به خانه نيامد. همه خانواده ناراحت بودند كه براي ناهار چه كرده. اما روي حرف پدر حرفي نمي زدند.
🔸شب بود كه #ابراهيم برگشت. با ادب به همه سلام كرد. بلافاصله سؤال كردم: ناهار چيكار كردي داداش؟! پدر در حالي كه هنوز ناراحت نشان مي داد اما منتظر جواب #ابراهيم بود.
#ابراهيم خيلي آهسته گفت: تو كوچه راه مي رفتم، ديدم يه پيرزن كلي وسائل خريده، نمي دونه چيكار كنه و چطوري بره خونه. من هم رفتم كمك كردم.
🔸وسايلش را تا منزلش بردم. پيرزن هم كلي تشكر كرد و سكه پنج ريالي به من داد.
نمي خواستم قبول كنم ولي خيلي اصرار كرد. من هم مطمئن بودم اين پول حلاله، چون براش زحمت كشيده بودم. ظهر با همان پول نان خريدم و خوردم. پدر وقتي ماجرا را شنيد لبخندي از رضايت بر لبانش نقش بست. خوشحال
بود كه پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و به روزي حلال اهميت ميدهد.
🔸دوستي پدر با #ابراهيم از رابطه پدر و پسر فراتر بود. محبتي عجيب بين آن دو برقرار بود كه ثمره آن در رشد شخصيتي اين پسر مشخص بود. اما اين رابطه دوستانه زياد طولاني نشد!
#ابراهيم نوجوان بود كه طعم خوش حمايت هاي پدر را از دست داد. در يك غروب غم انگيز سايه سنگين يتيمي را بر سرش احساس كرد. از آن
پس مانند مردان بزرگ به زندگي ادامه داد. آن سال ها بيشتر دوستان و آشنايان به او توصيه مي كردند به سراغ #ورزش برود. او هم قبول كرد.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
#ایھایازجنسنـــوࢪ🌺
و ان یكاد: « وَ إِنْ یَكادُ الَّذِینَ كَفَرُوا لَیُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لََمجْنُونٌ »
نزدیك است كافران هنگامی كه آیات قران را میشنوند با چشم زخم خود تو را از بین ببرند، و میگویند او دیوانه است.
سورھ قلم ایھ 51🌿
j๑ïท ➺ https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تم
• محـــــࢪم
•پیشنهادویژهدانلود😍🦋
j๑ïท➺°.•https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
🌹🍃 #تلنگر 🍃🌹
💠 هر"پرهیزکاری"گذشته ای دارد!..
وهر"گناه کاری"آینده ای!..
پس قضاوت نکن...
میدانم اگر:
قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم...
دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد...
تا به من ثابت کند...
در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم...
💠 محتاط باشیم در "سرزنش "
وقضاوت کردن دیگران
وقتی ؛
نه از دیروز او خبر داریم،
نه از فردای خودمان.
j๑ïท ➺ https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
...
وقتے کہ مےخواهید به روضه بروید،
اگر سؤال کردند که ڪجا مےروید،
نگویید مےرویم روضه، بگویید ؛
مےخواهیم برویم ڪربلا ...
| آیت الله بهجت |
j๑ïท ➺ https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
13.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تووو
در تمام پنجشنبه هایم
موج میزنی
و همه پنج شنبه هایم
سرشار از حضور خیال #تو ست
یادت بخیر
ای ارزوی دور...
#فاتحھیادتنࢪھمومن📿
j๑ïท ➺ https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
⚡️
[غایت حقیقت جهان
پرورش انسانهایے است ڪه
در برابر شدائد
بر هر چه "ترس" و شڪ و تردید" و "تعلق" است غلبه ڪنند و " #حســــــینی" شوند....]♥️
#شهیدسیدمرتضےآوینے🌱
پارسال خیلیها گفتن انشالله سال بعد میریم اربعین، دیدی نشد؟ خیلیها امسال حتی به محرم نرسیدن.. یه پرچم مشکی بزنیم سر در خونه.. معلوم نیست کی فردا هست کی نیست..
بذاریم لااقل یه کار کوچیکی برا اباعبدالله کرده باشیم دست خالی نریم از این دنیا...
تو خونه هاتون پرچم.نصب کنید
و عکسای قشنگتون روبا هشتک
#هرخانه_یک_حسینیه برامون بفرسید
مشتاقانه منتظر ارسالی هاتون هستیم🌿
@yazahra313m
.#ما-ملت-امام-حسینیم
#هرخانهیکحسینھ
.#ما-ملت-امام-حسینیم
#هرخانهیکحسینھ
#ارسالی_کاربر
j๑ïท ➺https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
24.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°••••🌴🦋
•
#ماھمحرمســـــلام
#بیرقوماتمســـــلام
📽•|#چݩڊثاݩیہآࢪامش...
|#استۅࢪے...📱
|ڪپے با ذڪࢪ5صݪۅاټ📿|
•
°
|j๑ïท ➺ https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
#تقلیدازرفیقشهیدمون🌿
در هیاتها و جلساتمذهبی وقتی میدید صاحبخانه برای پذیراییهیئت مشڪل دارد ، بدون ڪمترینحرفی برای همه میھمانهاوعزادارها غذا تھیه میکرد
میگفت:
[مجلـس امـامحسین(ع) باید ازهمه لحاظ ڪاملباشد🌻]
#شهیدابراهیمهادیرومیگما
بࢪگࢪفتھازڪتابسلامبرابراهیم📚
j๑ïท ➺ https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در پایان شب دست بر سینه گذاشته و به
زیارت آقا امام حسین می رویم
🌹اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ 🌹
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُم
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
🌹وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ🌹
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🌹وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌹
آقاجان عرض سلام در بین الحرمین رو قسمت هممون قرار بده 🙏🏻
#اللهمـ_عجلـ_لولیکـ_الفرجـ🌷🦋
j๑ïท ➺ https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
ziarat_ashura_farahmand-[www.Patoghu.com].mp3
1.95M
دست بࢪ روۍ سینھ میگذاࢪیم
تا قلب ازجایش کندھ نشود
فراموش نميكنم، يكبار بچه ها پس از #ورزش در حال پوشيدن لباس و مشغول خداحافظي بودند. يكباره مردي سراسيمه وارد شد! بچه خردسالي را نيز در بغل داشت.
🔸با رنگي پريده و با صدائي لرزان گفت: حاج حسن كمكم كن. بچه ام مريضه، دكترا جوابش كردند. داره از دستم ميره. نَفَس شما حقه، تو رو خدا دعا كنيد. تو رو خدا... بعد شروع به گريه كرد. #ابراهيم بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض كنيد و بيائيد توي گود.
🔸خودش هم آمد وسط گود. آن شب #ابراهيم در يك دور #ورزش، دعاي توسل را با بچه ها زمزمه كرد. بعد هم از سوزدل براي آن كودك دعا كرد. آن مرد هم با بچه اش در گوش هاي نشسته بود و گريه ميكرد.
🔸دو هفته بعد حاج حسن بعد از #ورزش گفت: بچه ها روز جمعه ناهار دعوت شديد! با تعجب پرسيدم: كجا !؟ گفت: بنده خدائي كه با بچه مريض آمده بود، همان آقا دعوت كرده. بعد ادامه داد: الحمدلله مشكل بچه اش برطرف شده. دكتر هم گفته بچه ات خوب شده. براي همين ناهار دعوت كرده.
🔸برگشتم و #ابراهيم را نگاه کردم. مثل کسي که چيزي نشنيده، آماده رفتن ميشد. اما من شک نداشتم، دعاي توسل اي که #ابراهيم با آن شور و حال عجيب خواند کار خودش را کرده.
#برگرفتهازکتابسلامبرابراهیم📚
j๑ïท ➺ https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6