. 🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
۩ بــِہ نـیّـت
برادرشھیدابراهیمهادے 🌿'
#صفـ۲۷۹ـفحه 📚
•﴿رفیقشھیدمابراهیمهادے﴾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رِفیق تو اُمیدی دَر روز هایِ نا اُمیدی مَن هَستی..🤍️
#شهید_ابراهیم_هادی🌿
azan-Ebrahim.hadi_.mp3
5.58M
صداےملڪوتۍاذانِ •شھیدابراهیمهادے
#اشْھَدٌانَّمٌحَمَّدرَسوٌلالله 💚✨
.
#اذان_ظهروعصر 🌙
°•🌱|@refigh_shahidam
#پیامِ_شما ✨
• سهم ما :
۱۴ صلوات به نیت شهید ابراهیمهادے
جهت حل مشکل این بزرگواران ان شاءالله .
°•🌱|@refigh_shahidam
#ذِکـرروزدوشَنـبِہ..••
«یـٰاقاضۍالحـٰاجات'🦋🗞'»
‹اۍبَرآورَنـدِهحـٰاجاتھا..'🔗🌚'›
ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
ذکر روز دوشنبه به اسم امام حسن و امام حسین علیهما السلام است.
✍🏻روایت شده در این روز زیارت آن دو بزرگوار خوانده شود که خواندن آن موجب کثرت مال میشود.💚
🕊شهید گمنام🕊
نام: علیرضا
نام خانوادگی: قاسمی
محل تولد: خرمشهر
محل شهادت: منطقه مجنون
تاریخ ولادت: 1345/2/18
تاریخ شهادت: 1362/12/4
محلمزار: کوهنورالشهدا،اراک
______________________________
چلهذکرتسبیحاتحضرتزهرا(س)
شامل⇅
۳۴ بار الله اکبر،۳۳بار الحمدلله و ۳۳ بار سبحان الله.
[🌱#روزبیستوهشتم🌱]
#هادےدڵ 🕊'
-رفیق
چقدر دیر تو را فهمیدیم
برایمان کاری بکن 🌱
.
•.˹@refigh_shahidam˼
4_6005797772387683724.mp3
29.65M
🎧 خوش اومدی
شهیدمن،شهیدِ رو سفید من
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
. 🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
۩ بــِہ نـیّـت
برادرشھیدابراهیمهادے 🌿'
#صفـ۲۸۰ـفحه 📚
•﴿رفیقشھیدمابراهیمهادے﴾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هادی دل
من دوست دارم عوض کنی حال منو
نامه ی اعمال منو
منو کمک کن✨
|@refigh_shahidam
azan-Ebrahim.hadi_.mp3
5.58M
صداےملڪوتۍاذانِ •شھیدابراهیمهادے
#اشْھَدٌانَّمٌحَمَّدرَسوٌلالله 💚✨
.
#اذان_ظهروعصر 🌙
°•🌱|@refigh_shahidam
#پیامِ_شما ✨
• سهم ما :
۱۴ صلوات به نیت شهید ابراهیمهادے
جهت حل مشکل این بزرگواران ان شاءالله .
°•🌱|@refigh_shahidam
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
|چرا ابراهیم هادی|
تابستان سال 1386بود. در مسجد امين الدوله تهران مشغول نماز جماعت
مغرب و عشاء بودم. حالت عجيبي بود! تمام نمازگزاران از علماء و بزرگان
بودند. من در گوشه سمت راست صف دوم جماعت ايستاده بودم.
بعد از نماز مغرب، وقتي به اطراف خود نگاه كردم، با کمال تعجب ديدم
اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گرفته!
درست مثل اينكه مسجد، جزيرهاي در ميان درياست!
امــام جماعت پيرمردي نوراني با عمامهاي ســفيد بود. از جا برخاســت و
رو به ســمت جمعيت شــروع به صحبت كرد. از پيرمردي كه در كنارم بود
پرسيدم: امام جماعت را ميشناسي؟
جواب داد: حاج شــيخ محمد حســين زاهد هستند. اســتاد حاج آقا حق
شناس و حاج آقا مجتهدي.
من كه از عظمت روحي و بزرگواري شيخ حسين زاهد بسيار شنيده بودم
با دقت تمام به سخنانش گوش ميكردم.
سكوت عجيبي بود. همه به ايشان نگاه ميكردند. ايشان ضمن بيان مطالبي
در مورد عرفان و اخالق فرمودند:
دوســتان، رفقا، مردم ما را بزرگان عرفان و اخلاق ميدانند و... اما رفقاي
عزيز، بزرگان اخلاق و عرفان عملي اينها هستند.
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
|چرا ابراهیم هادی| تابستان سال 1386بود. در مسجد امين الدوله تهران مشغول نماز جماعت مغرب و عشاء ب
بعد تصوير بزرگي را در دست گرفت. از جاي خود نيم خيز شدم تا بتوانم
خوب نگاه کنم. تصوير، چهره مردي با محاسن بلند را نشان ميداد كه بلوز
قهوهاي بر تنش بود.
خوب به عكس خيره شدم. كاملا او را شناختم. من چهره او را بارها ديده
بودم. شك نداشتم كه خودش است. ابراهيم بود، ابراهيم هادي!!
سخنان او براي من بسيار عجيب بود. شيخ حسين زاهد، استاد عرفان و اخالق
كه علماي بسياري در محضرش شاگردي كردهاند چنين سخني ميگويد!؟
او ابراهيم را استاد اخلاق عملي معرفي كرد!؟
در همين حال با خودم گفتم: شــيخ حسين زاهدكه... او كه سالها قبل از
دنيا رفته!!
هيجان زده ازخواب پريدم. ســاعت ســه بامداد روز بيســتم مرداد 1386
مطابق با بيست و هفتم رجب و مبعث حضرت رسول اكرم صلی الله علیه وآله وسلم 9 بود.
اين خــواب روياي صادقهاي بود کــه لرزه بر اندامــم انداخت. كاغذي
برداشتم و به سرعت آنچه را ديده وشنيده بودم نوشتم.
ديگر خواب به چشمانم نميآمد. در ذهن، خاطراتي كه از ابراهيم هادي
شنيده بودم مرور كردم.
منبع:«سلام بر ابراهیم»