#شرححالروزاولمحرم🖤🌿
ماه محرم فرا رسید و روزهای عزاداری بر سالار شهیدان و یاران با وفایش آغاز شد، اما در روز اول محرم سال ۶۱ هجری قمری بر امام حسین (ع) و یاران با وفایش چه گذشت.
امام حسین علیه السلام در روز اول محرم با سپاه حُر دیدار کرد و حر و سپاه او توسط امام سیراب شدند.
نقل شده است که ظاهرا در اول محرم بوده که کاروان حسینی در حرکت بودند و امام علیهالسلام در صبحگاه دستور دادند که ظرفها و مشکها را پر از آب کنید، حرکت کردند، ناگهان یکی از یاران امام با صدای بلند تکبیر گفت و گفت، از دور نخلستانی پیداست.
امام فرمود چه میبینید؟
عدهای گفتند نخلستان نیست گوشهای اسب از دور چنان مینماید که نخل است. آنها نزدیک شدند تعداد هزار سواره نظام به فرماندهی حُر، مأمور از طرف عبیدالله بن زیاد لعنة الله علیه.
امام به یارانش فرمود: از آنها پذیرایی و آنها را که تشنه اند سیراب کنید.
#اسلامعلیکیااباعبدالله🌿
#ادامهدارد...
#شرححالروزدوممحرم🖤🌿
امام حسین علیه السلام پس از آن که با دعوت مردم کوفه و نامه هاى فراوان و پى در پى آنان روبرو شد، تصمیم به هجرت از مکه به سوى کوفه گرفت .با این که برخى از آشنایان و بزرگان مدینه ، مانند محمد حنفیه ، عبدالله بن عباس ، عبدالله بن جعفر و عبدالله بن عمر، آن حضرت را از سفر به کوفه بر حذر کرده بودند و با دلایلى چند، تلاش کردند که وى را منصرف کنند، با این حال امام حسین علیه السلام سفر به کوفه را براى خویش تکلیف فرض کرد و به آن اقدام نمود.امام حسین علیه السلام در ماه ذى حجه سال 60 قمرى به قصد کوفه ، از مکه خارج گردید. قافله امام حسین علیه السلام پس از رسیدن به سرزمین عراق ، در منزلگاه (شراف) با سپاه یکهزار نفرى حر بن یزید ریاحى که از سوى عبیدالله بن زیاد براى تعقیب و یا نبرد امام حسین علیه السلام ماءموریت یافته بود، مواجه گردید و از آن پس ، مسیر تاریخ به سوى دیگر کشیده شد.تا این که در روز پنج شنبه ، دوم ماه محرم سال 61 قمرى در سرزمین کربلا، راه را بر امام حسین علیه السلام بست و از ادامه حرکت آن حضرت ، ممانعت به عمل آورد. امام حسین علیه السلام همین که متوجه شد، آن سرزمین ، کربلا است ، فرمود :اللهم انى اعوذبک من الکرب و البلاء
پس فرمود: این موضع کرب و بلاء و محل محنت و عنا است ، فرود آئید که اینجا منزل و محل خیام ما است . این زمین جاى ریختن خون ما است و در این مکان واقع خواهد شد قبرهاى ما. خبر داد مرا جدم رسولخدا (ص ) باینها. پس در آنجا فرود آمدند. دستور داد آن جا خیمه گاه و منزلگاه دایمى خویش قرار دهند. چون آن حضرت پیش از این از جدش محمد صلى الله علیه و آله و سلم و پدرش امیرمؤمنان علیه السلام شنیده بود که محل شهادتش در کربلا است .
#اسلامعلیکیااباعبدالله🌿
#ادامهدارد...
#شرححالکوتاهروزسوممحرم🖤
روز سوم ماه محرمالحرام به یاد بزرگ کوچک بانویی، نامگذاری کردهاند که خیل وسیعی از عاشقانش را رهسپار مرقد شریفش میکند، کودکی که سرنوشت غمبارش در کنار حماسه کربلا، دل خون شیعیان میکند، رقیه بابا، فقط سه چهار سال از عمر کوتاه خویش را در ناز و نوازش پدر گذارنده بود و یکباره در روز عاشورا این دختر آل طه، طعم یتیمی را میچشد، خداحافظی سوزناک با پدر، سیلی خوردن از دشمنان، آتش گرفتن خیمهها، فرو رفتن تیغها در پا، فرار از سم اسبان، همه و همه چقدر برای یک دختر بچه قابل تحمل است؟!
امروز، روز رقیه حسین(ع) است، رقیهای که همراه با برادر کوچکش علی اصغر حماسه بزرگی را در جهان ثبت کردند تا نامشان در صف اول مریدان امامت ثبت شود، درود بیکران خداوند بر کودکی که بدنش در اثر تازیانه کبود شده بود و درود خدا به آن هنگامی که با دیدن پدر جان از بدنش خارج شد.عصر عاشوراست، هنگامی که آب را برای رقیه (س) میبرند، آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوی قتلگاه حرکت کرد، یکی از سپاهان دشمن پرسید «کجا میروی؟»، حضرت رقیه (س) فرمود «بابایم تشنه بود، میخواهم او را پیدا کنم و برایش آب ببرم»، او گفت «آب را خودت بخور، پدرت را با لب تشنه شهید کردند!»، حضرت رقیه (س) در حالی که گریه میکرد، فرمود «پس من هم آب نمیآشامم».رقیه: پدرم تشنه است، تا او آب نخورد، آب نمینوشم.
#اسلامعلیکیااباعبدالله🌿
#ادامهدارد...
#شرححالکوتاهروزچهارممحرم🖤
در روز چهارم محرم عبید الله که همچنان در پی افزایش قوا بود. مردم را در مسجد کوفه گرد آورد و پس از تحسین از آل ابی سفیان و بد گویی از امام حسین گفت: «اینک یزید دستور داده است که بهرهٔ شما را از عطایا بیشتر کنم و پولی را نزد من فرستاده است که درمیان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.»سپس دستور داد هدایایی برای مردم در نظر بگیرند و در شهر ندا کنند که مردم برای حرکت آماده شوند آنگاه پنج نفر به نام شمر ین ذی الجوشن، یزید ابن رکابی کلبی، حصین بن نمیر، مضایر بن رهینه مازنی و نصربن حرشه را که به ترتیب با چهار، دو، چهار، سه و دو هزار سوار اعلام آمادگی کرده بودند به کربلا اعزام کرد. تا عمر سعد را در جنگ علیه امام علیه السلام یاری کنند خود عبید الله نیز با همراهانش به سمت نُخَیله حرکت کرد.در این روز علاوه بر اقدامات عبیدالله برای تقویت قوا، رأی شریح قاضی مبنی بر قتل امام حسین علیه السلام از وقایع بسیار مهم است متن این رأی به شرح زیر است:
«به درستی که حسین بن علی ابن ابی طالب ارکان اسلام و مسلمین را شکست و برهم ریخته و با امیرالمؤمنین مخالفت کرده و امیر المؤمنین یزید ابن معاویه است.و از دین خارج شده حسین است و بر من ثابت و محقق است که قضاوت میکنم و حکم میدهم به محاربه و جنگ او و نیز بر قتلش برای حفظ شریعت پیامبر»
#اسلامعلیکیااباعبدالله🌿
#ادامهدارد...
#شرححالروزششممحرم🖤
در روز ششم محرم نامهای از عبیداللهبن زیاد به دست عمر سعد رسید که بر اساس مدارک تاریخی در آن آمده است: «من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز کرده کردهام. توجه داشته باش که هر روز و هر شب گزارش کار تو را برای من میفرستند».ابن زیاد لشکری بالغ بر پنجهزار سرباز تازهنفس با فرماندهی عمرو بن حجاج به کربلا فرستاده بود. عمرو بن حجاج از کسانی بود که به امام حسین(ع) نامه نوشت و از آن حضرت خواست تا به کوفه بیایند. اما در روز عاشورا فرماندهی جناح راست سپاه عمر بن سعد و مسئولیت محاصره شریعه فرات را بر عهده داشت. سپاهیان تحت فرماندهی او، مسلم بن عوسجه را به شهادت رساندند.در شب ششم حبیب بن مظاهر اسدی با اذن امام حسین(ع) برای آوردن کمک، به قبیله بنی اسد رفت. اسدیان پذیرفتند و حرکت کردند، ولی جاسوسان به عمر سعد خبر دادند و او عدهای را فرستاد تا مانع آنها شوند لذا درگیری رخ داد وقتی طایفه بنیاسد متوجه شدند که توان مقاومت با آن گروه را ندارند در همان تاریکی شب پراکنده شده و به قبیله خودشان برگشتند. آنها حتی شبانه از محل خود کوچ کردند تا مبادا عمر بن سعد شبانه به آنها حمله کند.درنهایت حبیببن مظاهر ماجرا را برای امام حسین(ع) بازگو کرد و امام با شنیدن آن فرمودند: «لاحول و لاقوة الّا باللّه».
چند نفر از خانواده امام(ع) و نزدیکان با فاصله حضور داشتهاند.خولی بن یزید اصبحی که دشمنی و کینه سختی با اهلبیت پیغمبر اسلام (ص) و امام حسین(ع) داشت، برای ابن زیاد از این گفتگو گزارشی ارسال کرد تا او بر عمر سعد سخت بگیرد و کار به آزار و شهادت امام حسین(ع) بینجامد.
وقتی گزارش این گفتوگو به ابن زیاد رسید او برای عمر سعد نوشت: «ای پسر سعد! گزارشی به دست من رسیده است که تو شبها تا دیرهنگام با حسین [ع] به صحبت مینشینی و با او گفتگوها داری. بهمحض اینکه نامه من را دریافت کردی، حسین را وادار کن تا امر من مبنی بر بیعت با من و امیرالمؤمنین یزید را اطاعت کند، اگر قبول نکرد، آب را بر او و یارانش ببند و بین او و فرات حائل و مانع شو که من آب را بر یهود و نصاری حلال کردم و بر حسین و خانواده او، حرام. حسین و یاران او نباید از آب بنوشند تا همانطوری که بر امیرالمؤمنین عثمان گذشت تشنه کشته شوند.»عمر بن سعد هم با دریافت نامه ابن زیاد، حجربن حر (حجاربن ابجر) را بههمراه چهار هزار سوار بر آبراه غاضریه فرستاد تا مانع استفاده امام حسین(ع) و یاران آن حضرت از آب شوند.
#اسلامعلیکیااباعبدالله🌿
#ادامهدارد...
#شرححالروزهفتممحرم🖤
در این روز عبدالله بن زیاد نامهاى به نزد عمربن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن حتى قطرهاى آب را به امام ندهد، همانگونه كه از دادن آب به عثمان بن عفان خوددارى شد!عمربن سعد نیز فوراً عمر بن حجاج را با پانصد سوار در كنار شریعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسى امام حسین و یارانش به آب شدند، و این رفتار غیر انسانى سه روز قبل از شهادت امام حسین علیهالسلام صورت گرفت. در این هنگام مردى به نام عبدالله بن حصین ازدى كه از قبیله بجیله بود فریاد برداشت كه: اى حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانى نخواهى دید! به خدا سوگند كه قطرهاى از آن را نخواهى آشامید تا از عطش جان دهى!امام حسین علیهالسلام فرمود: خدایا او را از تشنگى بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده!حمید بن مسلم مىگوید: به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالى كه بیمار بود، قسم به آن خدایى كه جز او پروردگارى نیست، دیدم كه عبدالله بن حصین آنقدر آب مىآشامید تا شكمش بالا مىآمد، و آن را بالا مىآورد! و باز فریاد مىزد: العطش! باز آب مىخورد تا شكمش آماس مىكرد ولى سیراب نمىشد! و چنین بود تا جان داد.
#اسلامعلیکیااباعبدالله🌿
#ادامهدارد...
#شرححالروزهشتممحرم🖤
بالاخره پس از محاصرهٔ فرات، تشنگی، امام و یارانش را سخت آزرده بود. امام (علیه السلام) کلنک را برداشته و در پشت خیمهها چاهی حفر کردند. آبی بسیار گوارا پدیدار شد و همه نوشیدند و مشکها را پر کردند و سپس چاه خشک شد.دیری نکشید که باز عطش و تشنگی امان خیمه نشینان حسینی را برید. عباس بن علی بن ابیطالب (علیهمالسلام) مأمور شد تا همراه سی نفر سوار و بیست نفر پیاده جهت تهیه آب حرکت کنند و بیست مشک آب با خود بردند. هنگامی که سپاهیان عمربن حجاج –که آب را بر امام بسته بودند- متوجه حضور آنها شدند از دسترسی عباس (علیه السلام) و گروه همراهش به آب ممانعت کردند.آنگاه عباس (علیه السلام) به همراه نافع بن هلال به سپاه حجاج حمله ور شد و همراهانش مشکها را پر کردند و نافع زخمی شد و به خیمهها باز گشتند.عبید الله پس از با خبر شدند از ماجرای حفر چاه به عمر سعد دستور داده بود بر امام بیشتر سخت بگیرند ولی با این حال با رشادت عباس (علیه السلام) – برادر بزرگوار امام- بیست مشک پر آب به خیمهها رسید.مردی را نزد عمر سعد فرستاد و از او خواست که شبانگاه در میان دو سپاه با یکدیگر ملاقات کنند. امام حسین (علیه السلام) او را نصیحت کردند و گفتند اگر او از جنگ منحرف شود املاک و اموال بسیاری به او خواهند بخشید؛ اما عمر که از طرفی نمیتوانست از حکومت ری بگذرد و از طرفی از سلامت خانوادهاش در کوفه اطمینان خاطر نداشت این توصیه امام را رد کرد. امام حسین (علیه السلام) نیز به او وعده داد که به حکومت ری نخواهد رسید و از گندم عراق جز اندکی نخواهد خورد و پس از این جنگ در دنیا و آخرت خوشی نخواهد دید.عمر که از راستگویی امام (علیه السلام) با خبر بود سعی در پشیمان کردن عبیدالله کرد اما موفق نشد و عبیدالله به او نامه نوشت و دستور داد که اگر نمیخواهد بجنگد فرماندهی سپاه را به شمربن ذی الجوشن واگذار کند.
#اسلامعلیکیااباعبدالله🌿
#ادامهدارد...
#شرححالروزنهممحرم🖤
تاسوعا یعنی روز نهم محرم و یک روز مانده به عاشوراست. در فاصله میان رسیدن شمر در روز نهم تا روز دهم حوادثی اتفاق افتاد که می توانیم آن را آمادگی روانی برای شهادت بخوانیم. در اینجا پنج حادثه که در خلال تاسوعا و شب عاشورا گذشت یادآوری می کنیم تا نقش روانی تاسوعا در آمادگی برای شهادت روشن شود.در کربلا تا روز نهم محرم خبری از جنگ نبود. سپاهیان دشمن مانع حرکت آن حضرت به کوفه شده بودند و اصرار می کردند که ایشان با یزید بیعت کند و امام هم نمی پذیرفت. در روز نهم – یعنی تاسوعا - شمر وارد کربلا شد و نامه ابن زیاد را به عمر بن سعد داد که دستور جنگ بود. در ابتدا ابن سعد رغبتی به این کار نداشت اما حاضر نشد که کنار بکشد. به این جنگ راضی شد و خود را بدبخت جاویدان کرد.در فاصله میان رسیدن شمر در روز نهم تا روز دهم حوادثی اتفاق افتاد که می توانیم آن را آمادگی روانی برای شهادت بخوانیم. در اینجا پنج حادثه که در خلال تاسوعا و شب عاشورا گذشت یادآوری می کنیم تا نقش آنها در آمادگی برای شهادت روشن شود.شمر که دید ابن سعد آماده جنگ است به نزدیک لشگر امام حسین علیه السلام رفت و فرزندان ام البنین علیهاالسلام را که مادرشان هم قبیله با او بود صدا زد و گفت: شما در امانید به همراه برادر خود حسین نجنگید و از او کنار بکشید.آنها نپذیرفتند و پاسخی دندان شکن به او دادند و شمر با حالت خشم به لشگرگاه خود بازگشت.
#اسلامعلیکیااباعبدالله🌿
#ادامهدارد...
#شرححالروزاولمحرم🖤🌿
ماه محرم فرا رسید و روزهای عزاداری بر سالار شهیدان و یاران با وفایش آغاز شد، اما در روز اول محرم سال ۶۱ هجری قمری بر امام حسین (ع) و یاران با وفایش چه گذشت.
امام حسین علیه السلام در روز اول محرم با سپاه حُر دیدار کرد و حر و سپاه او توسط امام سیراب شدند.
نقل شده است که ظاهرا در اول محرم بوده که کاروان حسینی در حرکت بودند و امام علیهالسلام در صبحگاه دستور دادند که ظرفها و مشکها را پر از آب کنید، حرکت کردند، ناگهان یکی از یاران امام با صدای بلند تکبیر گفت و گفت، از دور نخلستانی پیداست.
امام فرمود چه میبینید؟
عدهای گفتند نخلستان نیست گوشهای اسب از دور چنان مینماید که نخل است. آنها نزدیک شدند تعداد هزار سواره نظام به فرماندهی حُر، مأمور از طرف عبیدالله بن زیاد لعنة الله علیه.
امام به یارانش فرمود: از آنها پذیرایی و آنها را که تشنه اند سیراب کنید.
#اسلامعلیکیااباعبدالله🌿
#ادامهدارد...
#شرححالروزدوممحرم🖤🌿
امام حسین علیه السلام پس از آن که با دعوت مردم کوفه و نامه هاى فراوان و پى در پى آنان روبرو شد، تصمیم به هجرت از مکه به سوى کوفه گرفت .با این که برخى از آشنایان و بزرگان مدینه ، مانند محمد حنفیه ، عبدالله بن عباس ، عبدالله بن جعفر و عبدالله بن عمر، آن حضرت را از سفر به کوفه بر حذر کرده بودند و با دلایلى چند، تلاش کردند که وى را منصرف کنند، با این حال امام حسین علیه السلام سفر به کوفه را براى خویش تکلیف فرض کرد و به آن اقدام نمود.امام حسین علیه السلام در ماه ذى حجه سال 60 قمرى به قصد کوفه ، از مکه خارج گردید. قافله امام حسین علیه السلام پس از رسیدن به سرزمین عراق ، در منزلگاه (شراف) با سپاه یکهزار نفرى حر بن یزید ریاحى که از سوى عبیدالله بن زیاد براى تعقیب و یا نبرد امام حسین علیه السلام ماءموریت یافته بود، مواجه گردید و از آن پس ، مسیر تاریخ به سوى دیگر کشیده شد.تا این که در روز پنج شنبه ، دوم ماه محرم سال 61 قمرى در سرزمین کربلا، راه را بر امام حسین علیه السلام بست و از ادامه حرکت آن حضرت ، ممانعت به عمل آورد. امام حسین علیه السلام همین که متوجه شد، آن سرزمین ، کربلا است ، فرمود :اللهم انى اعوذبک من الکرب و البلاء
پس فرمود: این موضع کرب و بلاء و محل محنت و عنا است ، فرود آئید که اینجا منزل و محل خیام ما است . این زمین جاى ریختن خون ما است و در این مکان واقع خواهد شد قبرهاى ما. خبر داد مرا جدم رسولخدا (ص ) باینها. پس در آنجا فرود آمدند. دستور داد آن جا خیمه گاه و منزلگاه دایمى خویش قرار دهند. چون آن حضرت پیش از این از جدش محمد صلى الله علیه و آله و سلم و پدرش امیرمؤمنان علیه السلام شنیده بود که محل شهادتش در کربلا است .
#اسلامعلیکیااباعبدالله🌿
#ادامهدارد...
#شرححالکوتاهروزسوممحرم🖤
روز سوم ماه محرمالحرام به یاد بزرگ کوچک بانویی، نامگذاری کردهاند که خیل وسیعی از عاشقانش را رهسپار مرقد شریفش میکند، کودکی که سرنوشت غمبارش در کنار حماسه کربلا، دل خون شیعیان میکند، رقیه بابا، فقط سه چهار سال از عمر کوتاه خویش را در ناز و نوازش پدر گذارنده بود و یکباره در روز عاشورا این دختر آل طه، طعم یتیمی را میچشد، خداحافظی سوزناک با پدر، سیلی خوردن از دشمنان، آتش گرفتن خیمهها، فرو رفتن تیغها در پا، فرار از سم اسبان، همه و همه چقدر برای یک دختر بچه قابل تحمل است؟!
امروز، روز رقیه حسین(ع) است، رقیهای که همراه با برادر کوچکش علی اصغر حماسه بزرگی را در جهان ثبت کردند تا نامشان در صف اول مریدان امامت ثبت شود، درود بیکران خداوند بر کودکی که بدنش در اثر تازیانه کبود شده بود و درود خدا به آن هنگامی که با دیدن پدر جان از بدنش خارج شد.عصر عاشوراست، هنگامی که آب را برای رقیه (س) میبرند، آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوی قتلگاه حرکت کرد، یکی از سپاهان دشمن پرسید «کجا میروی؟»، حضرت رقیه (س) فرمود «بابایم تشنه بود، میخواهم او را پیدا کنم و برایش آب ببرم»، او گفت «آب را خودت بخور، پدرت را با لب تشنه شهید کردند!»، حضرت رقیه (س) در حالی که گریه میکرد، فرمود «پس من هم آب نمیآشامم».رقیه: پدرم تشنه است، تا او آب نخورد، آب نمینوشم.
#اسلامعلیکیااباعبدالله🌿
#ادامهدارد...
#شرححالکوتاهروزچهارممحرم🖤
در روز چهارم محرم عبید الله که همچنان در پی افزایش قوا بود. مردم را در مسجد کوفه گرد آورد و پس از تحسین از آل ابی سفیان و بد گویی از امام حسین گفت: «اینک یزید دستور داده است که بهرهٔ شما را از عطایا بیشتر کنم و پولی را نزد من فرستاده است که درمیان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.»سپس دستور داد هدایایی برای مردم در نظر بگیرند و در شهر ندا کنند که مردم برای حرکت آماده شوند آنگاه پنج نفر به نام شمر ین ذی الجوشن، یزید ابن رکابی کلبی، حصین بن نمیر، مضایر بن رهینه مازنی و نصربن حرشه را که به ترتیب با چهار، دو، چهار، سه و دو هزار سوار اعلام آمادگی کرده بودند به کربلا اعزام کرد. تا عمر سعد را در جنگ علیه امام علیه السلام یاری کنند خود عبید الله نیز با همراهانش به سمت نُخَیله حرکت کرد.در این روز علاوه بر اقدامات عبیدالله برای تقویت قوا، رأی شریح قاضی مبنی بر قتل امام حسین علیه السلام از وقایع بسیار مهم است متن این رأی به شرح زیر است:
«به درستی که حسین بن علی ابن ابی طالب ارکان اسلام و مسلمین را شکست و برهم ریخته و با امیرالمؤمنین مخالفت کرده و امیر المؤمنین یزید ابن معاویه است.و از دین خارج شده حسین است و بر من ثابت و محقق است که قضاوت میکنم و حکم میدهم به محاربه و جنگ او و نیز بر قتلش برای حفظ شریعت پیامبر»
#اسلامعلیکیااباعبدالله🌿
#ادامهدارد...
#شرححالکوتاهروزچهارممحرم🖤
در روز چهارم محرم عبید الله که همچنان در پی افزایش قوا بود. مردم را در مسجد کوفه گرد آورد و پس از تحسین از آل ابی سفیان و بد گویی از امام حسین گفت: «اینک یزید دستور داده است که بهرهٔ شما را از عطایا بیشتر کنم و پولی را نزد من فرستاده است که درمیان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.»سپس دستور داد هدایایی برای مردم در نظر بگیرند و در شهر ندا کنند که مردم برای حرکت آماده شوند آنگاه پنج نفر به نام شمر ین ذی الجوشن، یزید ابن رکابی کلبی، حصین بن نمیر، مضایر بن رهینه مازنی و نصربن حرشه را که به ترتیب با چهار، دو، چهار، سه و دو هزار سوار اعلام آمادگی کرده بودند به کربلا اعزام کرد. تا عمر سعد را در جنگ علیه امام علیه السلام یاری کنند خود عبید الله نیز با همراهانش به سمت نُخَیله حرکت کرد.در این روز علاوه بر اقدامات عبیدالله برای تقویت قوا، رأی شریح قاضی مبنی بر قتل امام حسین علیه السلام از وقایع بسیار مهم است متن این رأی به شرح زیر است:
«به درستی که حسین بن علی ابن ابی طالب ارکان اسلام و مسلمین را شکست و برهم ریخته و با امیرالمؤمنین مخالفت کرده و امیر المؤمنین یزید ابن معاویه است.و از دین خارج شده حسین است و بر من ثابت و محقق است که قضاوت میکنم و حکم میدهم به محاربه و جنگ او و نیز بر قتلش برای حفظ شریعت پیامبر»
#اسلامعلیکیااباعبدالله🌿
#ادامهدارد...
#شرححالروزششممحرم🖤
در روز ششم محرم نامهای از عبیداللهبن زیاد به دست عمر سعد رسید که بر اساس مدارک تاریخی در آن آمده است: «من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز کرده کردهام. توجه داشته باش که هر روز و هر شب گزارش کار تو را برای من میفرستند».ابن زیاد لشکری بالغ بر پنجهزار سرباز تازهنفس با فرماندهی عمرو بن حجاج به کربلا فرستاده بود. عمرو بن حجاج از کسانی بود که به امام حسین(ع) نامه نوشت و از آن حضرت خواست تا به کوفه بیایند. اما در روز عاشورا فرماندهی جناح راست سپاه عمر بن سعد و مسئولیت محاصره شریعه فرات را بر عهده داشت. سپاهیان تحت فرماندهی او، مسلم بن عوسجه را به شهادت رساندند.در شب ششم حبیب بن مظاهر اسدی با اذن امام حسین(ع) برای آوردن کمک، به قبیله بنی اسد رفت. اسدیان پذیرفتند و حرکت کردند، ولی جاسوسان به عمر سعد خبر دادند و او عدهای را فرستاد تا مانع آنها شوند لذا درگیری رخ داد وقتی طایفه بنیاسد متوجه شدند که توان مقاومت با آن گروه را ندارند در همان تاریکی شب پراکنده شده و به قبیله خودشان برگشتند. آنها حتی شبانه از محل خود کوچ کردند تا مبادا عمر بن سعد شبانه به آنها حمله کند.درنهایت حبیببن مظاهر ماجرا را برای امام حسین(ع) بازگو کرد و امام با شنیدن آن فرمودند: «لاحول و لاقوة الّا باللّه».
چند نفر از خانواده امام(ع) و نزدیکان با فاصله حضور داشتهاند.خولی بن یزید اصبحی که دشمنی و کینه سختی با اهلبیت پیغمبر اسلام (ص) و امام حسین(ع) داشت، برای ابن زیاد از این گفتگو گزارشی ارسال کرد تا او بر عمر سعد سخت بگیرد و کار به آزار و شهادت امام حسین(ع) بینجامد.
وقتی گزارش این گفتوگو به ابن زیاد رسید او برای عمر سعد نوشت: «ای پسر سعد! گزارشی به دست من رسیده است که تو شبها تا دیرهنگام با حسین [ع] به صحبت مینشینی و با او گفتگوها داری. بهمحض اینکه نامه من را دریافت کردی، حسین را وادار کن تا امر من مبنی بر بیعت با من و امیرالمؤمنین یزید را اطاعت کند، اگر قبول نکرد، آب را بر او و یارانش ببند و بین او و فرات حائل و مانع شو که من آب را بر یهود و نصاری حلال کردم و بر حسین و خانواده او، حرام. حسین و یاران او نباید از آب بنوشند تا همانطوری که بر امیرالمؤمنین عثمان گذشت تشنه کشته شوند.»عمر بن سعد هم با دریافت نامه ابن زیاد، حجربن حر (حجاربن ابجر) را بههمراه چهار هزار سوار بر آبراه غاضریه فرستاد تا مانع استفاده امام حسین(ع) و یاران آن حضرت از آب شوند.
#اسلامعلیکیااباعبدالله🌿
#ادامهدارد...
#شرححالروزهفتممحرم🖤
در این روز عبدالله بن زیاد نامهاى به نزد عمربن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن حتى قطرهاى آب را به امام ندهد، همانگونه كه از دادن آب به عثمان بن عفان خوددارى شد!عمربن سعد نیز فوراً عمر بن حجاج را با پانصد سوار در كنار شریعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسى امام حسین و یارانش به آب شدند، و این رفتار غیر انسانى سه روز قبل از شهادت امام حسین علیهالسلام صورت گرفت. در این هنگام مردى به نام عبدالله بن حصین ازدى كه از قبیله بجیله بود فریاد برداشت كه: اى حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانى نخواهى دید! به خدا سوگند كه قطرهاى از آن را نخواهى آشامید تا از عطش جان دهى!امام حسین علیهالسلام فرمود: خدایا او را از تشنگى بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده!حمید بن مسلم مىگوید: به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالى كه بیمار بود، قسم به آن خدایى كه جز او پروردگارى نیست، دیدم كه عبدالله بن حصین آنقدر آب مىآشامید تا شكمش بالا مىآمد، و آن را بالا مىآورد! و باز فریاد مىزد: العطش! باز آب مىخورد تا شكمش آماس مىكرد ولى سیراب نمىشد! و چنین بود تا جان داد.
#اسلامعلیکیااباعبدالله🌿
#ادامهدارد...
#شرححالروزهشتممحرم🖤
بالاخره پس از محاصرهٔ فرات، تشنگی، امام و یارانش را سخت آزرده بود. امام (علیه السلام) کلنک را برداشته و در پشت خیمهها چاهی حفر کردند. آبی بسیار گوارا پدیدار شد و همه نوشیدند و مشکها را پر کردند و سپس چاه خشک شد.دیری نکشید که باز عطش و تشنگی امان خیمه نشینان حسینی را برید. عباس بن علی بن ابیطالب (علیهمالسلام) مأمور شد تا همراه سی نفر سوار و بیست نفر پیاده جهت تهیه آب حرکت کنند و بیست مشک آب با خود بردند. هنگامی که سپاهیان عمربن حجاج –که آب را بر امام بسته بودند- متوجه حضور آنها شدند از دسترسی عباس (علیه السلام) و گروه همراهش به آب ممانعت کردند.آنگاه عباس (علیه السلام) به همراه نافع بن هلال به سپاه حجاج حمله ور شد و همراهانش مشکها را پر کردند و نافع زخمی شد و به خیمهها باز گشتند.عبید الله پس از با خبر شدند از ماجرای حفر چاه به عمر سعد دستور داده بود بر امام بیشتر سخت بگیرند ولی با این حال با رشادت عباس (علیه السلام) – برادر بزرگوار امام- بیست مشک پر آب به خیمهها رسید.مردی را نزد عمر سعد فرستاد و از او خواست که شبانگاه در میان دو سپاه با یکدیگر ملاقات کنند. امام حسین (علیه السلام) او را نصیحت کردند و گفتند اگر او از جنگ منحرف شود املاک و اموال بسیاری به او خواهند بخشید؛ اما عمر که از طرفی نمیتوانست از حکومت ری بگذرد و از طرفی از سلامت خانوادهاش در کوفه اطمینان خاطر نداشت این توصیه امام را رد کرد. امام حسین (علیه السلام) نیز به او وعده داد که به حکومت ری نخواهد رسید و از گندم عراق جز اندکی نخواهد خورد و پس از این جنگ در دنیا و آخرت خوشی نخواهد دید.عمر که از راستگویی امام (علیه السلام) با خبر بود سعی در پشیمان کردن عبیدالله کرد اما موفق نشد و عبیدالله به او نامه نوشت و دستور داد که اگر نمیخواهد بجنگد فرماندهی سپاه را به شمربن ذی الجوشن واگذار کند.
#اسلامعلیکیااباعبدالله🌿
#ادامهدارد...
#شرححالروزنهممحرم🖤
تاسوعا یعنی روز نهم محرم و یک روز مانده به عاشوراست. در فاصله میان رسیدن شمر در روز نهم تا روز دهم حوادثی اتفاق افتاد که می توانیم آن را آمادگی روانی برای شهادت بخوانیم. در اینجا پنج حادثه که در خلال تاسوعا و شب عاشورا گذشت یادآوری می کنیم تا نقش روانی تاسوعا در آمادگی برای شهادت روشن شود.در کربلا تا روز نهم محرم خبری از جنگ نبود. سپاهیان دشمن مانع حرکت آن حضرت به کوفه شده بودند و اصرار می کردند که ایشان با یزید بیعت کند و امام هم نمی پذیرفت. در روز نهم – یعنی تاسوعا - شمر وارد کربلا شد و نامه ابن زیاد را به عمر بن سعد داد که دستور جنگ بود. در ابتدا ابن سعد رغبتی به این کار نداشت اما حاضر نشد که کنار بکشد. به این جنگ راضی شد و خود را بدبخت جاویدان کرد.در فاصله میان رسیدن شمر در روز نهم تا روز دهم حوادثی اتفاق افتاد که می توانیم آن را آمادگی روانی برای شهادت بخوانیم. در اینجا پنج حادثه که در خلال تاسوعا و شب عاشورا گذشت یادآوری می کنیم تا نقش آنها در آمادگی برای شهادت روشن شود.شمر که دید ابن سعد آماده جنگ است به نزدیک لشگر امام حسین علیه السلام رفت و فرزندان ام البنین علیهاالسلام را که مادرشان هم قبیله با او بود صدا زد و گفت: شما در امانید به همراه برادر خود حسین نجنگید و از او کنار بکشید.آنها نپذیرفتند و پاسخی دندان شکن به او دادند و شمر با حالت خشم به لشگرگاه خود بازگشت.
#اسلامعلیکیااباعبدالله🌿
#ادامهدارد...