eitaa logo
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
31.1هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
362 فایل
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم می شود شهید شد اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است تبادل و تبلیغات: @Eamahdiadrkni1 عنایات و.: @aboebrahiim روضه نیابتی: @Mahdi1326 کانال فروشگاهمون: https://eitaa.com/joinchat/172425437Ca032079577
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ سلام وقت بخیر من برای اولین بار سال ۹۷با خواندن کتاب سلام بر ابراهیم ۱و به دنبالش جلد دوم کتاب با این شهید بزرگوار اشنا شدم باورتون نمیشه عکسش تو سالنامه منه دو کتاب را تو یه روز خوندم و گریه کردم یادمه ازش خواستم دستم را بگیره من ادم اعتقادی هستم هم حجاب دارم و هم طاعاتم را انجام میدم ولی مثلا نمازم را هر زمانی که میشد میخوندم ولی بعد اشنایی با داداش ابراهیم همون موقع اذان انگار خود داداش دستم را میگیره و من نمازم را اول وقت میخونم و خداراشاکرم °•🌱|@refigh_shahidam
• ۩﴿ ﴾۩ ‌• قرائت روز<35> چله حدیث کسا🌱 به نیت اهل بیت و شهدای اسلام و اثر دار شدن خون همه‌ی کسانی که برای اسلام خدمت میکنن و واجب تر دعا برای فرج مولانا صاحب الزمان ان شا..از همگی قبول باشه و حاجت روا 💚 التماس دعا 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 💐💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌شَھید‌اِبـراھیم‌ھـٰادۍ: اگرانسان‌کارهایش‌برای‌رضای‌خدا‌انجام دهد.‌مطمئن‌باشد‌زندگیش‌عوض‌میشودو تازه‌معنی‌زندگی‌کردن‌را‌میفهمد...
🍃 پارت۲۱ •شرط بندی هفته بعد دوباره همان بچه های غرب تهران با دو نفر دیگر از دوستانشان آمدند. آن ها پنج نفره با سر ۵۰۰ تومان بازی کردند. ابراهیم پاچه های شلوارش را بالا زد و با پای برهنه بازی میکرد. آنچنان به توپ ضربه میزد که هیچ کس نمی توانست آن را جمع کند! آن روز هم با اختلاف زیاد برنده شد. شب با رفته بودیم مسجد. بعد از نماز ، حاج اقا احکام می گفت. تا اینکه از شرط بندی و پول حرام صحبت کرد و گفت:《پیامبر(ص) میفرماید:هرکس پولی را از راه نامشروع به دست آورد ، در راه باطل و حوادث سخت از دست می دهد》. و نیز فرموده اند:(کسی که لقمه ایی از حرام بخورد نماز چهل شب و دعای چهل روز او پذیرفته نمی شود.) با تعجب به صحبت ها گوش می کرد. بعد باهم رفتیم پیش حاج آقا و گفت: من امروز سر والیبال ۵۰۰ تومان تو شرط بندی برنده شدم. بعد هم ماجرا را تعریف کرد و گفت : البته این پول را به یک خانواده مستحق بخشیدم! حاج آقا هم گفت: از این به بعد مواظب باش ، ورزش بکن اما شرط بندی نکن. هفته بعد دوباره همان افراد آمدند. این دفعه با چند یار قوی تر ، بعد گفتند: این دفعه بازی سر هزار تومان! گفت: بازی می کنم اما شرط بندی نمی کنم . آن ها هم شروع کردند به مسخره کردن و تحریک کردن و گفتند: ترسیده ، می دونه می بازه . یکی دیگه گفت: پول نداره و... ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
755.6K
صداےملڪوتۍاذانِ‌ •شھید‌ابراهیم‌هادے 💚✨ . 🌙 °•🌱|@refigh_shahidam
• ۩﴿ ﴾۩ ‌• قرائت روز<36> چله حدیث کسا🌱 به نیت اهل بیت و شهدای اسلام و اثر دار شدن خون همه‌ی کسانی که برای اسلام خدمت میکنن و واجب تر دعا برای فرج مولانا صاحب الزمان ان شا..از همگی قبول باشه و حاجت روا 💚 التماس دعا 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 💐💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌ برادرشھیدابراهیم‌هادے 🌿' ۱۷۝ ــفحه 📚 •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿سلامٌ علـے‌من‌كان‌في‌عيني‌كل‌البشر و لم أطلب من الله يومًا سواه !🌿 سلام بر کسی کھ در چشمانم ؛ تمام دنیاست و هیچگاه غیر او را از خدا نخواستم . . !🌱❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
755.6K
صداےملڪوتۍاذانِ‌ •شھید‌ابراهیم‌هادے 💚✨ . 🌙 °•🌱|@refigh_shahidam
39.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپ؛آماده سازی دهکده آسمان هشتم 🔅حال و هوای امام رضایی|| 🔰پنجمین جشنواره ملی آسمان هشتم روستای کردررضوی- شهرستان میناب @noorolhodaa_ir 💠 لینک https://eitaa.com/joinchat/3315990529C3585cca262
بسم الله الرحمن الرحیم. برای ما قمی ها گرمای بندر عباس طاقت فرسا ست، اجراهای بندر تمام شده بود، کردری ها برای اجرای تاتر صاحبه دعوتمان کرده بودند، از آنطرف هم دعوت شده بودیم زیارت امام رضا(ع) مشهد، سهمیه بود و تاریخ مشخصی داشت، گفتیم برگشتمان به کردر از قم خیلی سخت و بعید است، با وجود دلتنگی زیادی که برای حرم آقا داشتیم دعوت کردری ها را پذیرفتیم و در همین حسینیه ی با صفا اجرا رفتیم، قبل اجرا از خانمهای مسول پرسیدم چرا نام اینجا کردر رضوی ست؟ توضیحی که دادند واقعا قلبم را دگرگون کرد، مردم این روستا امام رضایی هستن، هر سال همه باهم می روند زیارت امام رضا(ع) ارادتشان آنقدر زبان زد شده که مسولین، این روستا را کردر رضوی نامیدند❤️ کردر تنها روستای کشور است که به نام امام رضا(ع) نامیده شده و این نامگذاری در پنجمین جشنواره آسمان هشتم(ع) محقق شد. مردم خونگرم، دوستداشتنی و متدین کردر رضوی نمونه بارز روحیه ی جهادی و انقلابی هستند، که دریک روستا آنقدر فعالیت های فرهنگی قوی ای ارائه کرده اند که رکورد بیشترین استقبال از مقامات و مسولین کشوری را در کارنامه ی خود دارند.  
• ۩﴿ ﴾۩ ‌• قرائت روز<37> چله حدیث کسا🌱 به نیت اهل بیت و شهدای اسلام و اثر دار شدن خون همه‌ی کسانی که برای اسلام خدمت میکنن و واجب تر دعا برای فرج مولانا صاحب الزمان ان شا..از همگی قبول باشه و حاجت روا 💚 التماس دعا 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ سلام خوب هستین منم دوتا خاطره دارم ازعنایت شهدا: ماه رمضون بود چندشب بودکه افطارنون وپنیرسبزی داشتیم منم ناراحت بودم سختم بود میگفتم اینجوری اشتها ندارم تایه روزصبح خواب دیدم بامامانم داریم میریم روستای پدرم، فک کنم توی گلزار شهدای نزدیک روستابودیم شهیدحججی داشت دنبال بچه اش میدویداومدسمت ماسلام کردوشروع به صحبت کردیم چندتاظرف یک بار مصرف غذاهم دستمون بودبهش گفتیم که خونه عمه ام توروستادعوتیم غذاهم باخودمون می‌بریم شهیدحججی گفت این چه جورشه هرکی کسی رودعوت کرد بایدخودش غذابهش بده بعدمامانم گفت غذاهابرای شما قبول نکردمنو مامانم گفتیم نه بردارنزدیکی غذافروشی هست مامیریم واسه خودمون میگیریم بااصراربرداشت بعدمارفتیم غذافروشی گفت غذاتموم شده فقط نون وپنیرمونده که من ازخواب بیدارشدم میخواستم واسه مامانم تعریف کنم که خواب شهیدحججی دیدم باخودم گفتم نه ولش کن خوابم الکی بوده شهیدکه نمیادیه چیزخوبو بگیره درعوض یه چیز پایین ترگیرمابیاد(منظورغذاونون پنیر)که کمی بعدازکمیته امدادزنگ زدن گفتن بیاین غذا بگیرین که غذاها توهمون ظرفابود دیگه افطار نون وپنیرنخوردیم 2:مامانم وقتی فهمیدمن خواب شهیدحججی دیدم غصه میخوردچون سرقضیه شهادت شهیدحججی خیلی ناراحت بوددرکل حس خاصی به شهیدحججی وشهیدابراهیم هادی داشت می‌گفت من این همه بهشون علاقه دارم پس چراتوخواب من نمیان بعضی موقعاهم عکسشون میزاشت زیربالشتش می‌گفت بیان به خوابم یه شب که مامانم خوابیده بود من بالاترازسرمامانم نشسته بودم داشتم قرآن میخوندم مامانم واسه چند دقیقه ازخواب بیدار شدبالاسرش نگاه کرددیدمن قرآن میخونم گفت به نیت من هم یه صفحه قرآن برای شهید ابراهیم هادی بخون چون مامانم خودش نمیتونه قرآن بخونه وسریع خوابش برد من باخودم گفتم اینکه به جایی نمیرسه من بخوام بجاش بخونم بعدگفتم حالامامان گفت یه صفحه حداقل یه سوره بخون اینجوری درست نیست ولی حسش نداشتم حوصله ام نمیکشیدهمون یه صفحه خوندم ولی تودلم یه جوری بود انگاریه کارکاملا بیهوده ای انجام داده بودم باخودم فکرمیکردم به جایی نمیرسه که مامانم باصدای بابام ازخواب بیدارشددیدم ناراحته گفت چرامنو بیدارکردی داشتم خواب شهید ابراهیم هادی می‌دیدم نزاشتی تموم شه مامانم گفت خواب دیدم یه خانمی یه پارچه سبزی دادبهم گفتم این چیه گفت توواسه پسرمن هدیه فرستادی اینم هدیه برای تو مامانم گفته بودشماکی هستین بعدشهید ابراهیم هادی اومدبود کنارش گفته بودمامان منه دیگه مگه نمیدونی بعداون خانم گفته بوداسم من زهراست بعد مامانم گفته بودم اسم مامان منم زهراست(واقعااسم مادربزرگم زهراست)بعدشهید ابراهیم هادی گفته بوداسم مادر همه ی مازهراست °•🌱|@refigh_shahidam