eitaa logo
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
31.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
354 فایل
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم می شود شهید شد اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است تبادل و تبلیغات: @Eamahdiadrkni1 عنایات و.: @aboebrahiim روضه نیابتی: @Mahdi1326 کانال فروشگاهمون: https://eitaa.com/joinchat/172425437Ca032079577
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌ برادرشھیدابراهیم‌هادے 🌿' ۲۸۝ ــفحه 📚 •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾•
گذشتی از روزهای‌خوشِ جوانی‌ات! دعا کن برایم... تا این جوانی، مرا به بازی نگیرد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
صداےملڪوتۍاذانِ‌ •شھید‌ابراهیم‌هادے 💚✨ . 🌙 °•🌱|@refigh_shahidam
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۩﴿زیارت‌آل‌یاسین﴾۩ بہ نیت ✨ •قرائت روزِ ۷۝ •.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ سلام‌وقتتون بخیر خواستم از عنایات شهید ابراهیم هادی ولطفی که به بنده کرده رو بگم برای ازدواج بهشون توسل کردم و گفتم ریشو قیچی دست خودتون تعیین نمیکنم چه کسی باشه ولی شهدایی باشه کسی باشه که منو بیشتر بهتون وصل کنه به یک ماه نکشید یه خواستگار باهمون خصوصیاتی که خواستم اومد همینقدر بگم که ایشون یکی از نفراتی بود که تو اهواز سردار دلها رو غسل و کفن کردن امشب بله برونم بود همه چیز به لطف این شهید عزیز به بهترین شکل ممکن به انجام رسید الهی شکر شهدایی داریم که سرشون درد می‌کنه کار منو امثال من رو راه بندازن °•🌱|@refigh_shahidam
🍃 پارت۲۷ •قهرمان ولی من ، در کمال نامردی یه خاک ازش گرفتم و خوشحال از این پیروزی به فینال رفتم. با اینکه راحت نی تونست من رو شکست بده و قهرمان بشه ، ولی این کار رو نکرد. بعد ادامه داد: البته فکر میکنم او از قصد کاری کرد که من برنده بشم! از شکست خودش هم ناراحت نبود. چون قهرمانی برای او تعریف دیگه ایی داشت‌. ولی من خوشحال بودم. خوشحالی من بیشتر از این بود که حریف فینال ، بچه محل خودمون بود. فکرمیکردم همه ، مرام و معرفت داش رو دارن. اما توی فینال با اینکه قبل از مسابقه به دوستم گفته بودم که پایم آسیب دیده ، اما دقیقا با اولین حرکت همان پای آسیب دیده من را گرفت . آه از نهاد من بلند شد . بعد هم من را انداخت روی زمین و بالاخره من ضربه شدم. آن سال من دوم شدم و سوم . اما شک نداشتم حق قهرمانی بود. از آن روز تاحالا با او رفیقم . چیزهای عجیبی هم از او دیده ام . خدا را هم شکر میکنم که چنین رفیقی نصیبم کرده. صحبت هایش که تمام شد خداحافظی کرد و رفت. من هم برگشتم . در راه فقط به صحبت هایش فکر میکردم. یادم افتاد در مقر گیلان غرب روی یکی از دیوار ها برای هرکدام از رزمنده ها جمله ایی نوشته شده بود. در مورد نوشته بودند: 《 رزمنده ایی با خصائص پوریای ولی》 ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 💐💚