eitaa logo
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
31.1هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
361 فایل
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم می شود شهید شد اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است تبادل و تبلیغات: @Eamahdiadrkni1 عنایات و.: @aboebrahiim روضه نیابتی: @Mahdi1326 کانال فروشگاهمون: https://eitaa.com/joinchat/172425437Ca032079577
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
azan-Ebrahim.hadi_.mp3
5.58M
صداےملڪوتۍاذانِ‌ •شھید‌ابراهیم‌هادے اشْھَدٌان‌َّمٌحَمَّد‌رَسوٌل‌الله 💚✨ . 🌙 °•🌱|@refigh_shahidam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام وعرض ادب نحوه ی آشنایی من با شهید ابراهیم هادی خواندن کتاب سلام بر ابراهیم بود از وقتی عضو گروههای سلام بر ابراهیم در واتساپ وبعد ایتا و کانال شما شدم روزبه روز مهرش در دلم بیشتر وبیشتر میشد بارها ازشون حاجت گرفتم😭😭 پسرم دوستان نابابی داشت و مسیر زندگیش وتغییر داده بودن وبه بیراهه میرفت عنایت ولطف شهید باعث شد ازشون جدا بشه و مسیر زندگیش وپیدا کنه °•🌱|@refigh_shahidam
براي اولين عملياتهاي نفوذي در عمق مواضع دشمن آماده شديم. ابراهيم، جواد افراســيابي، رضا دستواره و رضا چراغي و چهار نفر ديگر انتخاب شدند. بعد دو نفر از كردهاي محلي كه راهها را خوب ميشناختند به ما اضافه شدند. به اندازه يک هفته آذوقه كه بيشتر نان و خرما بود برداشتيم. سلاح و مواد منفجره و مين ضد خودرو به تعداد كافي در كوله پشتيها بسته بندي كرديم و راه افتاديم. از ارتفاعات و بعد هم از رودخانه امام حسن علیه السلام عبور كرديم. به منطقه چم امام حســن علیه السلام وارد شديم. آنجا محل اســتقرار يك تيپ ارتش عراق بود. ميان شيارها و لابه لای تپه ها مخفي شديم. دشمن فكر نميكرد كه نيروهاي ايراني بتوانند از اين ارتفاعات عبور كنند. براي همين به راحتي مشغول تهيه نقشه شديم. سه روز در آن منطقه بوديم. هرچند بارندگيهاي شديد كمي جلوي كار ما را گرفت، اما با تلاش بچه ها نقشه هاي خوبي از منطقه تهيه گرديد. ِ پس از اتمام كار شناسايي و تهيه نقشه، به سراغ جاده نظامي رفتيم. چندين مين ضد خودرو در آن كار گذاشتيم. بعد هم سريع به سمت مواضع نيروهاي خودي برگشتيم. هنوز زياد دور نشــده بوديم که صــداي چندين انفجارآمــد. خودروها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 💐💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥💥یه خبر خوب داریم ؟💥💥 ✔️کیا میخان سرآشپزبشن ؟👩‍🍳 ✔️کیا میخان تو فامیل اشپزیشون زبون زد بشه ؟🤩 ✔️کیا میخان فوت کوزه گری اشپزی رو یاد بگیرن ؟؟🤔 📋بیاین تا بهتون بگم 🏃🏃 اینجا یه عالمه ادویه تازه و ارگانیک با کیفیت داریم مخصوص هر غذاست که طعم غذاهاتون رو بینظیر میکنه 😱🥳 📝تازه اینم بگم علاوه بر طعم دهی کلی خاصیت درمانی دارن 📌سلامتی از همه چیز مهم تره ادرس کانالو میزارم عضو شو 🥰 ادویجات ارگانیک روشنا 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1608843898C4726918783
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌ برادرشھیدابراهیم‌هادے ♥️🌿' 📚 •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾•
دعای ‌عهد۩علی فانی.mp3
4.23M
۩﴿دعاےعهد﴾۩+200صلوات السلام‌علیڪ‌یا‌اباٰصالح‌ادرکنی🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«﷽» خــــــدایا! بر اساس آخرین حساب و کتاب‌‌هایی که کردم فهمیدم که من ثروتمندترین فرد جهانم؛😍 چرا که تو دارایی منی ... °•🌱|@refigh_shahidam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
azan-Ebrahim.hadi_.mp3
5.58M
صداےملڪوتۍاذانِ‌ •شھید‌ابراهیم‌هادے اشْھَدٌان‌َّمٌحَمَّد‌رَسوٌل‌الله 💚✨ . 🌙 °•🌱|@refigh_shahidam
ممنون میشم ویژه برای مادرمون دعا کنید🌸
مانده: *۵۱,۶۷۵,۵۱۵* ریال شماره حساب: ** زمان: ۲۰:۰۶ - ۱۷ دی ۱۴۰۲
تکمیل شد خدا خیرتون بده ان شالله برکتش تو زندگیتون ببینید دعای خیر مادربزرگمونم همراه زندگیتون🙏🌹
۴.۵۰۰ براشون واریز شد مابقیش فردا ان شالله سقف کارت پر شده بود🌸 من همیشه سعی میکنم واسطه نشم تقریبا همیشه فراری ام😅 به دلیل اینکه پول مردم سنگینه و حق الناس هر هزار تومنش مسئولیت سنگین داره ، اما این موردا موردایی هستن که خودشون سراغ من میان 😅 و مطمعن هستن ، میگن از هرچیزی فرار کنی دنبالت میاد شده این قضیه... خیلی از عزیزان پیام میدن برای اینکه براشون کمک جمع اوری بشه باید بگم واقعا شرمنده ایم من تیم شناسایی ندارم بخوام جاهای مختلف بفرستم و چون پول مردم هست نمیتونم برای کسانی که نمیشناسم پول جمع کنم🙏
این کانال هم بچه های روستایی از ایذه هستن که تازه تاسیس هست ممنون میشم حمایتشون کنید
|•|• نفربرهاي دشمن را ديديم كه در آتش ميسوخت. مــا هم ســريع از منطقه خطر دور شــديم. پس ازچند دقيقه متوجه شــديم تانكهاي دشمن به همراه نيروهاي پياده، مشغول تعقيب ما هستند. ما با عبور از داخل شيارها و لابه لای تپه ها خودمان را به رودخانه امام حسن‌علیه السلام رسانديم. با عبور از رودخانه، تانكها نتوانستند ما را تعقيب كنند. محل مناسبي را در پشــت رودخانه پيدا كرديم و مشغول استراحت شديم. دقايقي بعد، از دور صداي هليكوپتر شنيده شد! فكر اين يكي را نكرده بوديم. ابراهيم بلافاصله نقشه ها را داخل يك كوله پشتي ريخت و تحويل رضا داد و گفت: من و جواد ميمانيم شما سريع حركت كنيد. كاري نميشــد كرد، خشابه های اضافه و چند نارنجك به آنها داديم و با ناراحتي از آنها جدا شديم و حركت كرديم. اصلا همه اين مأموريت براي به دست آوردن اين نقشهها بود. اين موضوع به پيروزي در عملياتهاي بعدي بسيار كمك ميكرد. از دور ديديم كه ابراهيم و جواد مرتب جاي خودشان را عوض ميكنند و با ژ3 به سمت هليكوپتر تيراندازي ميكردند. هليكوپتر عراقي هم مرتب با دور زدن به سمت آنها شليك ميكرد. دو ساعت بعد به ارتفاعات رسيديم. ديگر صدايي نميآمد. يكي از بچهها كه خيلي ابراهيم را دوســت داشــت گريه ميكرد، ما هيــچ خبري از آنها نداشتيم. نميدانستيم زنده هستند يا نه. يادم آمد ديروز كه بيكار داخل شــيارها مخفي بوديــم، ابراهيم با آرامش خاصي مسابقه راه انداخت و بازي ميكرد. بعد هم لغتهاي فارسي را به كردهاي گروه آموزش ميداد. آنقدر آرامش داشت كه اصلا فكر نميكرديم در ميان مواضع دشمن قرار گرفته ايم. وقتي هم موقع نماز شد ميخواست با صداي بلند اذان بگويد!