eitaa logo
رفیقم سید
398 دنبال‌کننده
867 عکس
221 ویدیو
1 فایل
بسم الله الرحمن الرحيم «رفیقم سید » بهانه‌اى‌ست تا در بزمِ ميهمانىِ خاطرات شهيد مجاهد «سید علی زنجانی»، سرخى يادش را به شبنم ديده بشوييم و با برگ برگ زندگى‌اش، شاخه‌ى معرفتى از خاک به افلاک پيوند زنيم ... خوش آمدید به این مهمانی🌹💌 ●تحت نظرخانواده شهید
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیقم سید
تازه‌دخترم‌شده ...(: تازه‌پسرم‌شده...(: میخوام‌براش‌مادری‌ڪنم..
یہ‌چیزومیدونے؟! مادرواسھ‌عاشقای‌پسرش...ویژھ‌دعا‌میڪنه(: دلت‌هوایے‌شدھ؟! دو‌ستداری‌برۍ‌ڪربلا؟! الان‌وقتشہ‌ها(:💔
رفیقم سید
یہ‌چیزومیدونے؟! مادرواسھ‌عاشقای‌پسرش...ویژھ‌دعا‌میڪنه(: دلت‌هوایے‌شدھ؟! دو‌ستداری‌برۍ‌ڪربلا؟! الان‌و
امشب‌ازخودمادربخواھ... صداش‌ڪن مجوزورودت‌بہ‌ڪربلارو...مادرمیدھ‌ها(: بگومادر...میدونم‌بَدَم بگومادر....میدونم‌رو‌سیاهم(:💔
رفیقم سید
امشب‌ازخودمادربخواھ... صداش‌ڪن مجوزورودت‌بہ‌ڪربلارو...مادرمیدھ‌ها(: بگومادر...میدونم‌بَدَم بگومادر..
ولی‌حسینتودوس‌دارم(: ڪربلاش‌آرزومہ(: مادر...روزیم‌‌ڪن‌کرب‌و بلای‌پسرتو(: مادر...خستہ‌م مادردیگہ‌بریدم...دیگہ‌ناندارم((:💔
رفیقم سید
ولی‌حسینتودوس‌دارم(: ڪربلاش‌آرزومہ(: مادر...روزیم‌‌ڪن‌کرب‌و بلای‌پسرتو(: مادر...خستہ‌م مادردیگہ‌برید
مادراگہ‌نَرم‌بین‌الحرمین‌پسرت...مےمیرم(:💔 آخ ...امشب‌اگہ‌صداش‌ڪنۍ...(: چہ‌خبرھ‌امشب‌ڪرب‌وبلا...(: شھدااومدن‌نشستن‌ڪنارمادرمون.. تک‌به‌تک(:
رفیقم سید
مادراگہ‌نَرم‌بین‌الحرمین‌پسرت...مےمیرم(:💔 آخ ...امشب‌اگہ‌صداش‌ڪنۍ...(: چہ‌خبرھ‌امشب‌ڪرب‌وبلا...(: شھ
اگہ‌وسط‌گریه‌هاودردودلات‌بامادر بعدازیہ‌جادیدی‌آروم‌شدی‌واشکات‌تموم‌شده... بدون‌اونجا‌مادرت‌کنارت‌بودھ‌و‌اشکاتو‌پاک‌ڪرده(: . چہ قشنگہ...دستمو‌نوبگیرہ‌نه؟! چہ‌قشنگہ‌مادرارباب..برامون‌دعاڪنه؛ن؟(:💔
رفیقم سید
اگہ‌وسط‌گریه‌هاودردودلات‌بامادر بعدازیہ‌جادیدی‌آروم‌شدی‌واشکات‌تموم‌شده... بدون‌اونجا‌مادرت‌کنارت‌بو
میخوام‌بہ‌آقایھ‌چیزی‌بگم... آقامن‌تازه‌مادری‌شدما...(:💔 امشب‌دونفرمنتظرشنیدن‌حرفاتن(: امشب‌مادروپسرش...ڪنارهم‌ان منتظراین‌ان‌بھشون‌بگے‌غصہ‌هاتو(:💔 یہ‌وقت‌نگے‌صدامو‌نمیشنون... یہ‌وقت‌نگے‌بہ‌حرفام‌گوش‌نمیدنا(:💔 توصداشون‌کن..(:
رفیقم سید
میخوام‌بہ‌آقایھ‌چیزی‌بگم... آقامن‌تازه‌مادری‌شدما...(:💔 امشب‌دونفرمنتظرشنیدن‌حرفاتن(: امشب‌مادروپسرش
ازتہ‌دلت... یہ‌بارفقط فقط‌‌یہ‌باربگومادربه‌دادم‌برس(: بگو‌برام‌مادری‌ڪن(: بہ‌ولله‌ڪه‌آروم‌میگیره‌دلت(:💔
رفیقم سید
ازتہ‌دلت... یہ‌بارفقط فقط‌‌یہ‌باربگومادربه‌دادم‌برس(: بگو‌برام‌مادری‌ڪن(: بہ‌ولله‌ڪه‌آروم‌میگیره‌دلت
میگن‌اگہ‌شھدارویادڪنی‌ شب‌جمعہ‌یادت‌میڪنن.. حالافڪرڪن... اگہ‌مادرشھدارویادڪنی...چے‌میشه(:
رفیقم سید
میگن‌اگہ‌شھدارویادڪنی‌ شب‌جمعہ‌یادت‌میڪنن.. حالافڪرڪن... اگہ‌مادرشھدارویادڪنی...چے‌میشه(:
چیزایی‌که‌لازم‌بودوشنیدی((: حالاوقتشه‌بری‌درخونه‌ی‌آقاگدایی((:💔 ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باید رفت، باید دنبال پرچمت تا ابد رفت باید موند ،بایدپای این روضه ها تا ابد موند🖐 ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید سید مرتضی آوینی: 🔻عقل معاش می‌گوید که شب هنگام خفتن است؛ اما عقل معاد می‌گوید همه چشم‌ها در ظلمات محشر در آن هنگامه فزع اکبر از هول قیامت گریانند، مگر چشمی که در راه خدا بیدار مانده و از خوف او گریسته باشد. ❤ ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
رفیقم سید
شهید سید مرتضی آوینی: 🔻عقل معاش می‌گوید که شب هنگام خفتن است؛ اما عقل معاد می‌گوید همه چشم‌ها در ظ
🔰«مناجات شبانه» 🔻حتی اگر دو ساعت قبل از نماز صبح هم از جبهه یا بیرون می‌آمد، باز هم حداقل یک ساعت قبل از نماز بیدار می‌شد. نشسته هم شده نماز شبش را می‌خواند و آرام آرام گریه می‌کرد. گاهی آنقدر در سجده گریه می‌کرد که همه دستمال کاغذی‌های کنارش جوابگوی اشک‌هایش نبود.
دلنوشته پسر سردار حاج قاسم سلیمانی چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست... ‌‌ بابا این روزا میدونی به چی بیشتر از همه محتاجم؟ به دستات... دلم میخواد برم تو این عکس، تو اون زمان و لحظه بمونم ‌‌ این‌بار به جای اینکه تو بگی رضا بیا چایی رو بگیر دستمو بشورم من بگم بابا تو بیا دستتو بذار رو چشمام اشکو از روی چشمام پاک کن بیا که با اشک صورتم دستای قشنگتو بشورم دستی که دست علمدار بود... ‌‌ بابا کاش میتونستم همه زندگیمو همه عمرمو بدم جاش همه لحظه‌های با تو بودن از به دنیا اومدنم تا این روزایی که تو بودی و من به دنبالت میدویدم رو پس بگیرم و برگردم به همون زمان دلم سخت معجزه میخواهد... ‌‌ هنوزم مانند قبل اما اینبار مثل یک اسیر تشنه در این بیابان خشک به دنبال تو میدوم... اینبار من جامانده به ‌دنبال ردپایت میدوم. دل من تورا میخواهد فقط و فقط تورا... ‌‌ یا دَهر اُفّ لَكَ مِن خَليل ✍ محمد رضا سلیمانی ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
دورت‌بگردم ‌؛ توکجایی‌کہ‌جہان‌بی‌تو بہ‌هم‌ریختہ‌است ! تورابہ‌العجل‌های‌دل‌های‌پاک می‌دهمت‌قسم‌ ، فقط‌بیـاباباۍمن :)💔! ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
رفیقم سید
دورت‌بگردم ‌؛ توکجایی‌کہ‌جہان‌بی‌تو بہ‌هم‌ریختہ‌است ! تورابہ‌العجل‌های‌دل‌های‌پاک می‌دهمت‌قسم‌ ، فق
رفاقت با امام زمان... خیلی سخت نیست! توی اتاقتون یه پشتی بزارین.. آقا رو دعوت کنین.. یه خلوت نیمه شب کافیه.. آقا خیلی وقته چشم انتظارمونه!
رفیقم سید
🗞شهید سید علی زنجانی به روایت همرزمان؛ آفتاب تابستان تن سخت سنگ را هم ذوب می‌کرد. رمضان بود؛ رمضان سال ۱۳۹۵. آن رمضان سوزان درگیری‌های مدام منطقه خلصه. مسلحین برای شکستن محاصره حلب، جهنم‌وار پیشروی می‌کردند؛ اما هوا آن‌قدر گرم بود که هرم آتش تیربار مسلحین به‌قدر آفتاب کسی را آزار نمی‌داد. زیر آن‌همه سوزندگی و تشنگی، رزمنده‌ها یکی‌یکی از حال می‌رفتند یا در چادرها و خاکریزها به دنبال قطره‌ای آب می‌گشتند. آن گرما دریا را هم خشک می‌کرد و زور تکه یخ‌هایی که در خط مقدم دست‌به‌دست می‌شد به گرمازدگی رزمنده‌ها نمی‌رسید. سید علی، مسئول فرهنگی اما طبق معمول ابتکاری به خرج داده بود و یخ در بهشتی با کمی شربت و آن تکه‌های اندک یخ درست کرده بود. خودش هم به همراهی دوستانش از افطار تا سحر در خط مقدم می‌چرخید و این شربت خنک را بین رزمنده‌های تشنه توزیع می‌کرد. در یکی از آن شب‌های تبدار، سید علی با یخ در بهشتش به چادری رفته بود و اهالی چادر را بیدار کرده بود و توی لیوانهایشان یخ در بهشت ریخته بود. گویا یکی از رزمنده‌ها از جا بلند شده بود و با هراس و تعجب به سید نگاه کرده بود و حتی جوابی درست و حسابی به آن سلام بلند بالای سید نداده بود. انگار رشته خوابش از جایی غریب پاره شده باشد و خودش بین خواب و بیداری گم باشد. فردا صبح اما یکی از بچه‌های همان چادر به سراغ سید علی و دوستانش رفته بود و گفته بود: آقا باید یک چیزی را به شما بگویم. دیشب که شما به چادر ما آمدید، دوست من از خواب پرید و حیران بود؛ اما حرفی به شما نزد. بعد از رفتن شما برای ما تعریف کرد که در رویا آقا امام زمان (علیه‌السلام) را صدا می‌زده است. گویا در آن خواب غریبش، آقا در جواب دوست ما گفته بودند: «چه می‌خواهی؟» و این جوان هم جواب داده که: «آقا تشنه‌ام». این را که اما گفته به گوش خودش شنیده بوده که آقا می‌گوید: «یکی از فرزندانم را می‌فرستم تا سیرابت کند». همین هم بود که او از دیدن شما این همه حیران بود و حرف نمی‌زد، چون به محض چشم باز کردن شما را دیده بود که با یخ در بهشتتان در آستانه چادر ایستادید و سلام می‌گویید. چه سلامی هم بود، انگار خود بهشت را آورده بودید به آن صحرای سوزان و چادر ما. ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 🎙به صوت بهشتی شهید سید علی زنجانی: به همین دلیل، ای برادران (بايد بدانيم) آن كدام چشمی است كه در آتش نمی‌سوزد؟ چشمی كه بر اهل بيت (عليهم‌السلام) گريسته باشد. ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
‌ نه تو ماه تولدش شهادتی هست نه تو ماه شهادتش تولدی... انگار تو ماه تولدش هفت آسمون رو آذین می‌بندن و ملائک هلهله کنان منتظرِ اومدنِ نور چشمیِ مولا علی‌ان تو ماه شهادتش هم عرش سیاه پوشه.. به مولا قسم که خود عشقی، آقای امام حسین♥️ ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
-جـٰاموندن‌ازکربلابـراۍخیلیادرددارھ! جـٰاموندن‌ازلشکریوسف‌زهـرا‌(؏ـج) دغدغہ‌چـند‌نفره...؟!
رفیقم سید
-جـٰاموندن‌ازکربلابـراۍخیلیادرددارھ! جـٰاموندن‌ازلشکریوسف‌زهـرا‌(؏ـج) دغدغہ‌چـند‌نفره...؟! #امام_زم
هایَمھدی..! اِشلونک ابشهرِ المحرم تَجری عینک دَمعة لو دَم اِبحالتَک الله أعلم....🖤 آه‌مھدی‌جان..! درماهِ‌محرم،حال‌و‌احوالت‌چگونه‌است؟ ازچشمانت‌اشک‌جاریست‌یاخون! فقط‌‌خدا‌حالِ‌تورامیداند😔 ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید سید مرتضی آوینی: 🔰«سربازان (عج)» 🔻دشمن با اینکه بارها تجربه کرده است که با آهن نمی‌تواند بر ایمان ما غلبه کند، او می‌خواهد ما را بترساند. اما سربازان امام زمان (عج) از هیچ چیز جز گناهان خویش نمی‌ترسند. ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
یڪۍ‌از‌فرمول‌هاۍ‌نزدیڪۍ‌و‌ارتباط‌قلبۍ با‌مولا‌امام‌الزمان‌اینست‌ڪہ‌‌ثواب‌هرڪار مستحبۍ‌‌مان‌را‌بہ‌آن‌حضرت‌‌بزرگوار‌ هدیہ‌بڪنیم. . ، ازنماز‌شب‌گرفتہ‌تا‌‌شستن‌ظروف‌خانہ. . ! ══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
▪استان کرمان، شهرستان «رابر»، روستان قنات ملک، خانواده هفت نفره حاج حسن سلیمانی! قاسم فرزند سوم بود و با نان کشاورزی و لقمه حلال بزرگ شد. "نوجوان روستازاده، جهانی شد چون نام بلندی داشت" راهی کرمان شد، بنایی می کرد، درس می خواند، کاراته کار می کرد، برنامه و تدبیر داشت برای زندگیش، هوای برادر کوچکترش و دیگران را هم داشت. مربی رزمی شد؛ مجاهد بود. فرمانده شد، بنده بود. سردار شد، انقلابی بود. شهید شد، عاشق بود. شهر و روستا ندارد. کشور و قاره ندارد. امکانات و... ندارد. آن چه که انسان را می سازد،‌همتی است که خدا به همه داده است. آن چه که زندگی ها را پیش می برد، عزم و اراده ای است که از لطف الهی سرازیر شده است. آن چه که انسان را جاودانه می کند و مؤثر، بندگی خداست. غفلت از خدا تمام آنچه که داریم را می برد. و گناه مانع شهادت! ✌️ ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
و عَسیٰ اَن تُحِـبّوا شیئاً و هو شَرّ لَّکم یه چیزایی رو یه وقتایی دوست داریم که خیری نیست برامون توش. و اینو جز خدا، کی میدونه. خودتو، زندگیتو، بنداز بغلِ خدا. تسلیمِ تسلیم. کافیه... خوب درست میشه!💚 [بقره/۲۱۶]