✳️ آیت الله سید احمد #مددی حفظه الله :
🔸 در #کوفه روات زیاد بودند ؛ مثلاً حسن بن علی بن وشاء می گوید :
فإني أدركت في هذا المسجد تسعمائة شيخ كل يقول حدثني جعفر بن محمد : من در مسجد کوفه به 900 شیخ را دیدم که همه میگفتند : حدثنی جعفر بن محمد.
🔹 وقتی در کوفه این عدد سنگین هست ، خواه ناخواه احادیث با هم مقارنه میشود ، مباحثه میشود که چه کسی این را نقل کرده است ، معارضاتش بررسی میشود و نقادی میشود .
🔸 ازاین رو حدیث کوفه یک خوبی دارد و یک بدی ؛
بدیاش این است که بیشترین #تعارض در حدیث کوفه است ؛ چون کوفیها زیاد بودند ، تعارض هم زیاد بود اما حدیث بصره تعارض کم دارد.
و خوبی حدیث کوفه این است که نقی تر است؛ چون کاملا نقادی و تصحیح و تنقیح شده است، اما حدیث #بصره چون کم بودند چنین نیست .
@rejal_shobeiri
❇️توثیق روایات علی بن حمزه بطائنی
آیتالله شبیری زنجانی:
🔹 #علی_بن_ابی_حمزه با اینکه جزء ائمهی ضلال است و اصلا #وقف را او تأسیس کرده است، ولی ظن متاخم بالعلم است که تا قبل از اینکه مسائل مالی برایش پیش بیاید جزء موثقین و مورد قبول اشخاص بوده و #وکیل حضرت و مورد اعتماد عموم بوده است و بعدا مسائل مالی سبب انحرافش شد. ولی قبل از وقف مورد قبول بوده و #علی_بن_حکم روایات را یا از خود او در موقع استقامتش و یا از کتابش که مسلّم الانتساب بوده و در حال استقامت نوشته بوده است، اخذ کرده است.
🔸لذا به نظر من روایاتی که علی بن ابی حمزه در آنها واقع شده، به ظنّ قوی در ایام استقامت از او اخذ شده است و باید اینها را #صحیحه تعبیر کرد و اینکه روایات علی بن ابی حمزه و امثال این اشخاص را موثّقه تعبیر میکنند، صحیح نیست.
چون اعتبار روایت را باید بر اساس ایام اخذ حساب کرد که آیا آن وقت منحرف بودهاند یا نه و اگر ثابت شد که بعد از انحرافش اخذ شده است، اگر قائل به وثاقتش شدیم، روایت #موثقه میشود.
🔹حاجی #نوری میگوید ممکن است بعد از انحراف، از او اخذ کرده باشند و حداقل نسبت به نقل برخی از رواة از او مدعی چنین مطلبی است. ولی برای ما این مطلب ثابت نیست و به احتمال بسیار قوی همه اینها قبل از انحراف از او اخذ کردهاند؛ چون فاصلهی بین #واقفیه و #امامیه به قدری شدید بوده است که امکان نداشته است که امامیه پیش چنین افرادی بروند و شاگردی کنند.
🔸نتیجه اینکه اظهر این است که این روایت را صحیحه بدانیم و لذا اگر کسی #ایمان را جزء شرائط اخذ حدیث بداند، همانطور که بعضیها معتبر دانستهاند، میتواند به این احادیث اخذ کند؛ همچنین اگر کسی در مقام #تعارض، مابین روایت امامی و غیرامامی قول امامی را مقدم بداند، همانطور که شیخ #طوسی گفته است، روایت علی بن ابی حمزه جزء روایتهای امامی محسوب میشود، چون زمان اخذ حدیث از او را باید حساب کرد.
🔹دلیل #وثاقت علی بن حمزه نیز وکالت مالی از جانب حضرت نیست. آن وکالت مربوط به امین بودن از جهت مالی است و وثاقت در احادیث و امثال آن برای وکیل لازم نیست؛ بلکه کافی است که راجع به مسائل مالی مورد اطمینان باشد.
🔻 دلیل #توثیق او این است که شیعه او را قبول کرده بوده و خیلی مورد اعتبار بوده است. اینکه عده کثیری او راقبول کردند نشانه وثاقت اوست. او با مسئله وقف خطر عظیمی ایجاد کرد و چنین خطر عظیمی را یک آدم معمولی متعارف دروغگو که مردم به وثاقت نمیشناسند احداث نمیکند؛ #بزنطی و امثال او، همگی جزء واقفیة شدند و حضرت #رضا بعدا آنها را قانع کرد و عدهای که واقفیه شده بودند برگشتند.
▪️ آیتالله شبیری زنجانی، کتاب الحج، ص۳۳۶
@rejal_shobeiri
🔰قاعده «قبول زیادة الثقة»
🔸وجه اعتبار قاعده «قبول زیادة الثقة» آن است که بین دو اخبار #تنافی_نیست؛ زیرا یک نقل، اخبار به زیاده است، و نقل دیگر -که تارک زیاده است- نه اخبار به عدم است و نه اماره بر عدم. اگر متکلّم در مقام تحمّل، در صدد تحمّل تمامی حدیث است و در مقام ادا نیز در صدد ادای جمیع چیزی است که تحمّل شده، در این صورت بین دو نقل تعارض رخ میدهد. گاهی اوقات در این فرض نیز تعارض بدوی است، و جمع عرفی اقتضا دارد که دلیل تارک زیاده حمل بر آن شود که در صدد اداء جمیع آنچه تحمّلشده، نیست.
🔹تا زمانی که دو نقل به مرحله تعارض نرسد، این مساله، مندرج تحت قاعده «قبول زیادة الثقة» است، و نوبت به بحث از قاعدهای که در کتب اصول مطرح شده -که سخن ناقل زیاده بر ناقل نقیصه مقدّم میشود- نمیرسد. این قاعده که در کتب اصولی آمده اختصاص به فرض تعارض دارد. اگر تعارض –به جهت عدم امکان جمع عرفی- یک نحوه استقراری پیدا کند، در مرحله بعد از این بحث شود که آیا یکی از دو نقل دارای مرجّح است یا نیست.
💢اگر #مشکوک باشد که تارک زیاده، در مقام بیان جمیع ما تحمّل بوده یا آنکه چنین نیست، در این صورت نیز #تعارض رخ نمیدهد. تعارض تنها در صورتی رخ میدهد که برای دلیل اثباتی، وجود معارض ثابت شود. در جای خودش بیان شده که شک در معارض به منزله عدم معارض است. از این رو در نوع موارد دست کم این شک وجود دارد که شاید تارک زیاده در مقام ادا، در صدد استیعاب نبوده است؛زیرا این احتمال وجود دارد که بین زمان تحمّل و زمان ادا فاصلهای واقعشده باشد، به طوری که خود راوی نیز این اطمینان را ندراد که جمیع آنچه تحمّل نموده را ادا مینماید. در غالب موارد، مثالهای که وجود دارد –به دلیل وجود شک مزبور در غالب موارد- داخل در بحث «زیادة الثقة» است. مثال روشن قاعده «أصالة کون الزائد أصیلا» مساله اختلاف نُسَخ است، و این قاعده در غیر این بحث شاید مثال روشنی نداشته باشد.
🌀
مستفاد از خارج فقه استاد شبیری زنجانی١٤٠٣/٠٨/٢١•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri