❇️ تحلیل منهج مشایخی و آثار آن
🔹 یک منهج، منهج رجالی است، همین که الآن علمای ما دارند مثل آقای خویی و دیگران.
یک منهج، منهج فهرستی است که عدهای از قدماء داشتند، روی کتب حساب میکردند.
یک منهج هم ما اسمش را گذاشتیم منهج مشایخی. این در حوزههای ما توضیح داده نشده.
🔸 در این منهج فقط روی مشایخ شخص کار میکردند، بقیهی سند را نگاه نمیکردند. نکتهای نداشت بقیهی سند. آنها از استاد شخص، بقیه را دیگر حکمش را در میآوردند. مثلا میآمدند در حوزههای ما مثلا این آقا پیش فلان و فلان درس خوانده، این فلان و فلان خوب نبودند، بقیه خوب بودند، اینها فقیه بودند درست، این پیش فلان فلان رفته اصلا فقیه نبودند ملا نبودند...
🔸 این یک منهجی است خودش که اصطلاحش را بنده گذاشتم برایش. البته این منهج مِن حیث المجموع زیرمجموعهی منهج فهرستی قرار میگیرد، لکن این خودش یک منهجی است منهج مشایخی. میآمدند روی مشایخ حساب میکردند. چون میگفتند این مرحوم ابن ولید را از کجا گرفته؟ از این استادش، این استادش این کار را کرده، این استادش این کار را کرده، لذا به جای اینکه روی خود سند یکی یکی حساب بکنند، این را روی حساب کردن منهج اهل سنت بوده، که اسمش الان منهج رجالی است. الان رجالی امروز اینجوری نوشته شده است.
🔹 لذا من کراراً عرض کردم یکی از مشکلات ما، مثلا آقای خویی وقتی میخواهد یک حدیث را صحیح بداند، روی منهج رجالی صحیح میداند. خوب دقت بکنید. اما این که فرض کنید ابن ولید یک حدیث را صحیح میداند، نه اینکه روی منهج رجالی، روی منهج فهرستی یا روی منهج مشایخی، لذا اگر ابن الولید گفت این حدیث صحیح است، ایشان میگوید پس معنایش این است که تمام رجال ثقاتند! و حال آنکه نه! اصلا منهج دو تا است. اشتباهی که پیش آمده آن عبارت کامل الزیارات همین منشأ اشتباه شده است. این عبارتی که پیش آمده استثناء ابن ولید هم همین است. استثناء ابن الولید منهج مشایخی است.
🔸 منهج مشایخی نزد نجاشی رحمهالله
و این منهج مشایخی، معمول بوده. نجاشی در ترجمهی أبوالمفضّل، تصریح میکند که این آقا ضعیف بوده و از ایشان من زیاد شنیدم «ورأیتُ جُلّ اصحابنا یغمزونه ویضعّفونه... ثمّ توقّفتُ عن الروایة عنه إلاّ بواسطة بینی وبینه» از او روایت نمیکنم مگر این که یک واسطهای باشد.
🔹 بعضی خیال کردند که واسطه مربوط به دوران استقامتش، دیدم یکی نوشته یعنی ایّام استقامت! نخیر! مراد از واسطه، مشایخ است. یعنی من از خود این آقا نقل نمیکنم، اما اگر یکی از مشایخ از او نقل کرد قبول میکنم. این منهج مشایخی است. این منهج نزد خود نجاشی هم معمول بوده.
🔹 استثناء ابن الولید نیز روی منهج مشایخی است. ایشان رفته فقط روی استاد، و این طبیعی هم بوده، چرا؟ چون مرحوم محمد بن احمد ساکن قم بوده، درست شد؟ آثاری که برایش شمردند از کوفه است، منهج مشایخی میگوید این آثار از کوفه چطور دست تو رسید؟ سهل بن زیاد آورده، قابل اعتماد نیست، فلان بن فلان آورده قابل اعتماد، مشایخ را این جور حساب کردند
📍درس خارج فقه استاد مددی دوشنبه 95/02/06
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
پیشفرضها و مبانی فهم و نقد روایات از دیدگاه امام خمینی.pdf
284K
📕مقاله
〽️ «پیشفرضها و مبانی فهم و نقد روایات از دیدگاه امام خمینی(ره)»
👤 علی محمد میر جلیلی
👤 حسن رضایی هفتادر
👤 یاسر ملکی
🖇 مطالعات فهم حدیث، سال ۴، شماره پیاپی ۷
📝 چکیده:
🔸این مقاله، به روش توصیفی ـ تحلیلی، پیشفرضها و مبانی امام را در فهم و نقد حدیث استخراج میکند. نتایج این مقاله نشان میدهد که پیشفرض فهم و نقد حدیث از دیدگاه امام عبارت است از: اهمیت و نورانیت روایات و مرجعیت عقل در فهم آنها.
🔹مبانی نقد حدیث از دیدگاه امام عبارت است از: لزوم اطمینان از صدور روایت از معصوم (ع) و ترجیح متن بر سند.
🔸 برخی از مبانی فهم حدیث از نظر امام عبارتند از:
🔻توجه به مناصب مختلف معصومان (ع)؛
🔻رفع اضطراب از حدیث؛
🔻تشکیل خانواده حدیث؛
🔻 توجه به جامعیت روایات؛
🔻رفع تعارض از روایات متعارض
🔻 توجه به سبب، زمان و مکان صدور حدیث.
🔸 گفتنی است که امام، ابتکاراتی نیز در فقه الحدیث داشته است؛ مانند حمل حدیث «لا ضرر» بر نهی حکومتی که در سخنان عالمان پیشین سابقه ندارد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
💢سه روش اعتبار سنجی سند در بیان استاد مددی
یک منهج، منهج رجالی است، همین که الآن علمای ما دارند مثل آقای خویی و دیگران.
یک منهج، منهج فهرستی است که عدهای از قدماء داشتند، روی کتب حساب میکردند.
یک منهج هم ما اسمش را گذاشتیم منهج مشایخی. این در حوزههای ما توضیح داده نشده.
🔹در این منهج فقط روی مشایخ شخص کار میکردند، بقیهی سند را نگاه نمیکردند. نکتهای نداشت بقیهی سند. آنها از استاد شخص، بقیه را دیگر حکمش را در میآوردند. مثلا میآمدند در حوزههای ما مثلا این آقا پیش فلان و فلان درس خوانده، این فلان و فلان خوب نبودند، بقیه خوب بودند، اینها فقیه بودند درست، این پیش فلان فلان رفته اصلا فقیه نبودند ملا نبودند...
🔸این یک منهجی است خودش که اصطلاحش را بنده گذاشتم برایش. البته این منهج مِن حیث المجموع زیرمجموعهی منهج فهرستی قرار میگیرد، لکن این خودش یک منهجی است منهج مشایخی. میآمدند روی مشایخ حساب میکردند. چون میگفتند این مرحوم ابن ولید را از کجا گرفته؟ از این استادش، این استادش این کار را کرده، این استادش این کار را کرده، لذا به جای اینکه روی خود سند یکی یکی حساب بکنند، این را روی حساب کردن منهج اهل سنت بوده، که اسمش الان منهج رجالی است. الان رجالی امروز اینجوری نوشته شده است.
🔹کراراً عرض کردم یکی از مشکلات ما، مثلا آقای خویی وقتی میخواهد یک حدیث را صحیح بداند، روی منهج رجالی صحیح میداند. خوب دقت بکنید. اما این که فرض کنید ابن ولید یک حدیث را صحیح میداند، نه اینکه روی منهج رجالی، روی منهج فهرستی یا روی منهج مشایخی، لذا اگر ابن الولید گفت این حدیث صحیح است، ایشان میگوید پس معنایش این است که تمام رجال ثقاتند! و حال آنکه نه! اصلا منهج دو تا است. اشتباهی که پیش آمده آن عبارت کامل الزیارات همین منشأ اشتباه شده است. این عبارتی که پیش آمده استثناء ابن ولید هم همین است. استثناء ابن الولید منهج مشایخی است.
🔻 منهج مشایخی نزد نجاشی رحمهالله
🔸این منهج مشایخی، معمول بوده. نجاشی در ترجمهی أبوالمفضّل، تصریح میکند که این آقا ضعیف بوده و از ایشان من زیاد شنیدم «ورأیتُ جُلّ اصحابنا یغمزونه ویضعّفونه... ثمّ توقّفتُ عن الروایة عنه إلاّ بواسطة بینی وبینه» از او روایت نمیکنم مگر این که یک واسطهای باشد.
🔹بعضی خیال کردند که واسطه مربوط به دوران استقامتش، دیدم یکی نوشته یعنی ایّام استقامت! نخیر! مراد از واسطه، مشایخ است. یعنی من از خود این آقا نقل نمیکنم، اما اگر یکی از مشایخ از او نقل کرد قبول میکنم. این منهج مشایخی است. این منهج نزد خود نجاشی هم معمول بوده.
🔸استثناء ابن الولید نیز روی منهج مشایخی است. ایشان رفته فقط روی استاد، و این طبیعی هم بوده، چرا؟ چون مرحوم محمد بن احمد ساکن قم بوده، درست شد؟ آثاری که برایش شمردند از کوفه است، منهج مشایخی میگوید این آثار از کوفه چطور دست تو رسید؟ سهل بن زیاد آورده، قابل اعتماد نیست، فلان بن فلان آورده قابل اعتماد، مشایخ را این جور حساب کردند/ درس خارج فقه - ۹۵/۲/۶
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 مفاد «ضعیفٌ فی الحدیث»
نجاشی درباره محمّد بن خالد برقی مینویسد: «... كان محمّد ضعيفاً في الحديث، و كان أديباً، حسن المعرفة بالأخبار و علوم العرب ...» (۱)
ابن غضائری درباره وی مینویسد: «... حديثه يعرف و ينكر، يروي عن الضعفاء كثيراً، و يعتمد المراسيل.» (۲)
🔸 تضعیف نجاشی و ابن غضائری نسبت به محمّد بن خالد برقی از جهت ضعف شخصیّت وی نیست؛ بلکه از جهات دیگر مانند نقل فراوان از ضعفاء است. محدّثین روش متقنی در نقل روایات داشتند که از ضعفاء روایت نکرده و به مراسیل اعتماد نمیکردند.
کسی که از جهت شیوه نقل حدیثی، این روش را دنبال نکرده باشد، «ضعیفٌ فی الحدیث» بر او اطلاق میشود؛ لذا عبارات نجاشی و ابن غضائری، منافاتی با توثیق صریح شیخ طوسی ندارد. (۳) همچنین شخصیّتی مانند احمد بن محمّد بن عیسی اشعری فراوان از وی روایت نقل کرده و همین برای وثاقت وی کافی است.
—————————————————-
1️⃣ رجال النجاشی: ص۳۳۵، رقم۸۹۸.
2️⃣ الرجال لإبن الغضائری: ص۹۳، رقم۱۳۲.
3️⃣ رجال الطوسی: ص۳۶۳، رقم۵۳۹۱: «محمّد بن خالد البرقی، ثقة ...».
🔺کتاب نکاح (دروس خارج فقه آیت اللّه سیّد موسی شبیری زنجانی)، ج۱، ص۹۶.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 تفرّد مضمونی، عامل غیر قابل استناد بودن برخی روایات
در روایتی بسیار مفصّل از احتجاج طبرسی آمده است که یکی از زنادقه به حضرت امیر علیه السلام عرض کرد: در قرآن شما تناقضاتی وجود دارد؛ اگر این تناقضات را حل کنید، مسلمان خواهم شد. از جمله شبهاتش، ارتباط بین صدر و ذیل آیه ۳ سوره نساء بود (۱) که چه ارتباطی بین مسئله یتامی و نکاح با نساء وجود دارد.
حضرت در جواب فرمودند: «فهو ممّا قدّمت ذکره من إسقاط المنافقین من القرآن و بین القول فی الیتامی و بین نکاح النساء من الخطاب و القصص أکثر من ثلث القرآن»(۲)
اخباریها نیز به این روایت و امثال آن استناد میکنند.(۳)
🔸 مسئله تحریف و کم شدن ثلث قرآن، در هیچ روایتی در کتب اربعه و کتب دیگر بیان نشده است، و تنها همین یک روایت مرسل در احتجاج بر این مسئله دلالت دارد؛ در حالی که چنین اموری مصداق «لو کان لبان» است؛ همچنین انفراد مضمون روایت، دلیلی بر بطلان و غیر قابل استناد بودن این روایت مرسله است.
🔹 مرحوم سیّد مرتضی در ذخیره فرمودهاند: بعضی از امور باید به حسب متعارف، ناقلین فراوان داشته باشد، و وحدت نقل و ناقل در این امور، دلیلی بر بطلان آن است، و موجب تردید در صحّت مطلوب میشود. گاهی خود نقل و وحدت ناقل، دلیل بر کذب آن است. مطلبی که بر حسب عادت باید ناقلین زیادی داشته باشد، اگر یک ناقل بیشتر نداشت، دلیل بر این است که واقعیت ندارد. (۴) مرحوم شیخ طوسی نیز در عُدّه، عبارات سیّد مرتضی را نقل و قبول کرده است. (۵)
———————————————————-
1️⃣ «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ، فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى أَلاَّ تَعُولُوا» (النساء: ۳)
2️⃣ الإحتجاج: ج۱، ص۲۵۴.
3️⃣ الدرر النجفیة: ج۴، ص۸۲.
4️⃣ الذخیرة: ص۳۵۳.
5️⃣ العدّة فی أصول الفقه: ج۱، ص۸۳.
🔺کتاب نکاح (دروس خارج فقه آیت اللّه سیّد موسی شبیری زنجانی)، ج۱، ص۱۰۷-۱۰۸.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
❇️ «کتاب محور بودن شیخ صدوق»
🖋 محمدتقی مجلسی (مجلسی اول)
📖 و مع كثرة التتبع يظهر أن مدار ثقة الإسلام أيضا كان على الكتب المشهورة و كان اتصال السند عنده أيضا لمجرد التيمّن و التبرّك و لئلا يلحق الخبر بحسب الظاهر بالمرسل فإن روي خبرا عن حماد بن عيسى أو صفوان بن يحيى أو محمد بن أبي عمير فالظاهر أنه أخذ من كتبهم فلا يضر الجهالة التي تكون في السند إلى الكتب بمثل محمد بن اسماعیل عن الفضل او الضعف بمثل سهل بن زیاد.
📚 روضه المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، ج۱،ص۱۱۲
#️⃣ #طرائف_الکتب #طرفه_کتاب #مجلسی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
راهکارهای نوین در شناخت طبقه راویان.pdf
644.3K
📕مقاله
〽️ "راهکارهای نوین در شناخت طبقه راویان"
🖊 سید علیرضا حسینی شیرازی
🖊 محمد لطفی پور
🖇 فصلنامه، تحقیقات علوم قرآن و حدیث، دوره 21، شماره 1 - شماره پیاپی 61، خرداد 1403، صفحه 111-139
📝 چکیده:
🔸 شناخت طبقه راویان واقع در اسناد احادیث، یکی از بنیادیترین نیازها در فرایند اعتبارسنجی احادیث شیعه است؛ زیرا در ارزیابی احادیث، شناخت طبقه راوی و دستیابی به اتصال سلسله راویان سند، تاثیر بنیادین دارد. طبقه راوی به معنای شناخت تقریبی عصر فعالیتهای حدیثی راوی در دو دوره تحمل (زمان علمآموزی و اخذ حدیث) و اداء (آموزش اندوختهها بهنسلهای پسین) میباشد. دانشیان رجال شیعه در دوران معاصر، برای شناسایی طبقه راویان از راهکارهای گوناگون بهره میجویند. تجربه نگارندگان در مطالعات پیراحدیثی مرتبط با طبقه راوی، بیانگر آن است که این راهکارها، نمیتواند تمام چالشهای فراروی شناخت طبقه راویان را، پاسخگو باشد. نوشتار حاضر، با توجه به اطلاعات موجود در منابع رجالی، فهرستی و حدیثی شیعه، سعی در ارائه چهار راهکار نوین طبقهشناسی دارد که از رهگذر آن، بتوان از بسیاری از چالشهای باقیمانده، گذرکرد. عملکرد برخی از این راهکارها در گشودن چالشهای طبقهشناسی سه تن از راویان فعال در عرصه انتقال تراث حدیثی امامیه، یعنی ابراهیمبنهاشم، محمدبنعیسیبنعبید و محمدبناحمدبنیحیی، به نمایش گذاشتهشدهاست.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 پاسخ به ایرادات در باب حجیّت مکاتبات
❖ آیت الله شبیری زنجانی:
🔸 روایات مکاتبهای یکی از دو اشکال را دارند:
اول: حکم به اینکه این خط امام است مشکل است؛ چون خط امام بودن امر حدسی است نه حسی، و در امور حدسی دلیلی بر حجیت اخبار ثقات وجود ندارد و ادله حجیت خبر واحد، خبر از محسوسات و چیزهای قریب به حسّی را حجّت میکند.
دوم: در مکاتبات به جهت احتمال افتادن نوشته در دست نااهلان اصل بر تقیّه است؛ چرا که جاهایی که احتمال در خطر بودن کم باشد، اصل عدم تقیه است ولی در مثل نامه که سندی برای گرفتار نمودن امام معصوم است، اصل بر تقیه است و لذا حکم عقلاء و بناءشان در مورد مکاتبات بر اجراء اصل عدم تقیه نیست.
🔸جواب:
اولاً: در مواردی که لازم است که نامه را بنویسد و زمینه خطر هم هست، احتمال تقیه را از آن نمیتوان نفی کرد، ولی در جایی که لزومی ندارد که جواب بدهد و نامه بنویسد، مثلا میتواند آن را مسکوت بگذارد و زمینه ارعاب هم وجود ندارد، احتمال تقیه نفی میشود.
ثانیاً: بناء عقلاء در مکاتبات بر این است که انسان به خط طرف اطمینان پیدا میکند و خیلی نادر است که انسان در مورد یک نامهای که آشنا است تردید نماید. [شخصی مانند] علی بن مهزیار وکیل حضرت بوده است و سر و کارش با اینگونه نامهها بوده است، لذا نمیشود حکم به عدم اعتبار شهادت او نمود.
📚کتاب الصوم، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 زیدیه در مقابل امامیه
❖ استاد حاج سیدمحمدجواد شبیری:
زیدیه دارای طوایف مختلفی است.
دو طایفه مهم آنها، «جارودیه» و «بتریه» است. جارودیه جزء شیعه محسوب می شود و بتریه جزء عامه حساب می شود.
البته هر دو طایفه زیدیه، امامیه نیستند و زیدیه و امامیه در مقابل هم هستند.
امامیه کسانی هستند که به سه اصلِ: لزوم امامت، لزوم نصّ [نص بر امامت امیرالمومنین علیه السلام] و عصمت امام پایبند هستند ولی زیدیه هیچ یک از این سه اصل را قبول ندارند. نه امام را معصوم میدانند نه به نصّ قائل هستند و نه به لزوم امامت قائل هستند. در نتیجه امامت را جزء فروع دین میدانند نه اصول دین.
🔺درس خارج فقه؛ ۶ آذر ۱۴۰۱
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 عدم همراهی خواص اصحاب
● اصحاب خاص ائمه علیهمالسلام به پیروی از ایشان، راضی نشدند زید را همراهی کنند.
● سلیمان بن خالد اقطع که نجاشی میگوید: «کان قارئا فقیها وجها روی عن ابی عبدالله علیهالسلام و ابی جعفر علیهماالسلام و خرج مع زید و لم یخرج معه من اصحاب ابی جعفر علیهالسلام غیره».
از یاران امام باقر علیهالسلام فقط همین سلیمان بن خالد بود که جزء یاران زید شد، بقیه همراهی نکردند چون میدانستند نظر امام مثبت نیست.(۱)
● سلیمان بن خالد اقطع نیز پس از مدتی، از مذهب «زیدیّه» فاصله گرفت و توبه کرد و مستبصر شد.(۲)
...................................
۱. آیت الله شهیدی؛ درس خارج فقه؛ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳.
رجال النجاشی؛ ص۱۸۳
۲. کتاب استناد؛ ص۴۵۰
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
✔️ درس خارج فقه آیت الله سید احمد #مددی (حفظهالله تعالی)
✔️ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّيْسَابُورِيُّ الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بِنَيْسَابُورَ فِي شَعْبَانَ سَنَةَ اثْنَتَيْنِ وَ خَمْسِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ النَّيْسَابُورِيُّ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ قَالَ: سَأَلَ الْمَأْمُونُ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام أَنْ يَكْتُبَ لَهُ مَحْضَ الْإِسْلَامِ عَلَى سَبِيلِ الْإِيجَازِ وَ الِاخْتِصَارِ فَكَتَبَ(ع) لَه...
اجْتِنَابُ الْكَبَائِرِ وَ هِيَ قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ* تَعَالَى وَ الزِّنَاءُ وَ السَّرِقَةُ وَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ ظُلْماً وَ أَكْلُ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ مِنْ غَيْرِ ضَرُورَةٍ وَ أَكْلُ الرِّبَا بَعْدَ الْبَيِّنَةِ وَ السُّحْتُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْقِمَارُ وَ الْبَخْسُ فِي الْمِكْيَالِ وَ الْمِيزَانِ وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَاتِ وَ اللِّوَاطُ وَ شَهَادَةُ الزُّورِ وَ الْيَأْسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ الْأَمْنُ مِنْ مَكْرِ اللَّهِ وَ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ مَعُونَةُ الظَّالِمِينَ وَ الرُّكُونُ إِلَيْهِمْ وَ الْيَمِينُ الْغَمُوسُ وَ حَبْسُ الْحُقُوقِ مِنْ غَيْرِ الْعُسْرَةِ وَ الْكَذِبُ وَ الْكِبْرُ وَ الْإِسْرَافُ وَ التَّبْذِيرُ وَ الْخِيَانَةُ وَ الِاسْتِخْفَافُ بِالْحَجِّ وَ الْمُحَارَبَةُ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ تَعَالَى وَ الِاشْتِغَالُ بِالْمَلَاهِي وَ الْإِصْرَارُ عَلَى الذُّنُوبِ.
🔹 «ما کتبه الرضا علیهالسلام عن المأمون» رسالهای است در عیون اخبار الرضا (علیهالسلام) که منسوب به حضرت رضا(علیهالسلام) میباشد، از انفرادات صدوق است که در تحف العقول هم آمده است.
🔸 تعدادی از روایات داریم که مرحوم صدوق از یکنفر به نام «عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّيْسَابُورِيُّ الْعَطَّارُ» (یا خودش عطّار بوده یا پدرش) نقل میکند. در سال 352 به نیشابور رفتند و مقداری از میراثهای فضل را از ایشان نقل میکنند.
🔹 شیخ صدوق آثار فضل را از طریق عطار نیشابوری از طریق ابنقتیبه نقل کرده است، مانند: همین رساله امام رضا(ع) به مأمون از محض الاسلام. علل الشرایع آورده...
🔸 لذا این روایت را برخی «حسنه» گرفتهاند (یعنی شخص امامی ممدوح باشد ولی توثیق نشده باشد) برخی مصحّحه گرفتهاند اصطلاحاً، یعنی به نظر آنها صحیح است...
🔸 صدوق در ادامه دو طریق اضافه کرده که آنها را نمی شناسیم.
🔹 اینکه می گویند فضل با مأمون مناظره کرده ثابت نیست و اینکه حضرت رضا (علیهالسلام) نامه ای نوشته باشند، راهی به اثباتش نداریم.
🔸 بنابراین روایت عیون، مشابهاتی با روایت اعمش دارد با این تفاوت که یکی به امام صادق(ع) و دیگری به امام رضا(ع) باز میگردد.
🔹 به نظر ما روایت نیست که بگوییم حسنه است یا صحیحه!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
✳️ «مصادف مدنی»
✔️ أبو إسماعيل، مصادف المدني، يظهر من الروايات أنه كان مولى لأبي عبد الله وأبي الحسن (عليهما السلام). و عن ابن الغضائري أنه ضعيف، وفي الإختيار بسند ليس بالقوي عن «علي بن عطية، عن مصادف قال: اشترى أبو الحسن ضيعة بالمدينة أو قال قرب المدينة. قال: ثم قال لي: إنما اشتريتها للصبية - يعني ولد مصادف - و ذلك قبل أن يكون من أمر مصادف ما كان». و يلاحظ أن الكشي أو الشيخ أو أحد الرواة يذكر أمرا ما حدث من مصادف غيّر حاله، و هو قد عاصر فتنة أبي الخطاب و نقل أقوالهم له (عليه السلام).
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 بابُ «النوادر»
شیخ مفید رحمةاللهعلیه: احادیثی که [عموما در کتب حدیثی] تحت عنوان باب «النوادر» آمده، شذوذاتی است که از نظر مولف آن کتاب، قابل احتجاج نیست!
ایشان در رسالۀ مشهور به «رسالۀ عددیه» چنین مینویسد:
ما تعلق به أصحاب العدد في أن شهر رمضان لا يكون أقل من ثلاثين يومأ، فهي أحاديث شاذة قد طعن نقاد الآثار من الشيعة في سندها، وهي مثبتة في كتب الصيام، في أبواب النوادر، والنوادر هي التي لا عمل عليها...
آنچه اصحابِ عدد در اعتقاد اینکه ماه رمضان همواره سیروزه است به آن استناد کردهاند، احادیث شاذی است که منتقدین حدیثشناس شیعه (علمای بامهارت) سند این احادیث را تضعیف کردهاند. این روایات [عموما] در فصل «الصیام» (روزهداری) [در کتب حدیثی] و در باب «النوادر» ذکر شده. و «نوادر»، آن احادیثی است که به آنها عمل نمیشود...
📚 جوابات أهل الموصل في العدد و الرؤية؛ ص ۱۹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 فقه منصوص و ویژگیهای آن
👤 #استاد_سیداحمد_مددی
یکی از خصایص فقه شیعه این است که در یک مرحلهای فتاوایشان عین نصوص بوده است، این مرحله از زمان امام #عسکری شروع شده و تا حدود سال ۴۰۰ ادامه پیدا کرده است. روش فقه #منصوص این بوده که روایات #متعارض را حذف میکردند، #سند را هم حذف میکردند و در میان متون همعرض یک متن را انتخاب میکردند. که اسم آن فقه #مأثور یا منصوص است. البته در فقه منصوص هم به دو شیوه عمل میکردند....
📚برگرفته از درس خارج مکاسب محرمه
ادامهی مطلب و مباحثه 👇👇
http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=3455
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
هدایت شده از درس رجال استاد حاج سید محمد جواد سید شبیری
⚠️ذيل دعاى عرفه
در مورد ذیل دعای عرفه فراوان نوشته اند و پایان نامه و مقالاتی هم به اصالت سنجی آن پرداخته اند.
✅ذکر این گفتار مختصر از فقیه شهیر، آیت الله سید موسی شبیری زنجانی مفید است:
«شناخت متن حديث و اینکه از عبارات يك متن بتوان آن را به معصوم علیه السلام استناد داد، كار بسیار مشكلى است و شخصى مثل مرحوم #مجلسى مى تواند در اين ميدان اظهار نظر كند.
آقاى [امام] خمينى چون با عرفان سروكار داشت و مضامين ذيل دعاى عرفه را بلند و والا يافته بود، معتقد بود كه اين ذيل حتماً از حضرت سيدالشهداء علیه السلام است...
ولى بعداً معلوم شد كه اين ذيل از منشآت ابن عطاءالله اسكندرانى از بزرگان صوفيه در قرن هفتم و اوائل قرن هشتم است كه شروح بسيارى بر كتابش نوشتهاند. اين را مرحوم جلال همايى در مولوى نامهاش (ج۲ ص۱۸) تذكّر داده است.
ابن عطاءالله اسكندرانى در سال ۷۰۹ يعنى حدود ۴۵ سال پس از وفات ابن طاووس در سال (م ۶۶۴) از دنيا رفت.
اين ذيل در نسخه هاى قديمه اقبال وجود ندارد و بعداً به اقبال ملحق گرديده است.[1]
مرحوم مجلسى در بحارالأنوار (ج۹۵ ص۲۲۷) تصريح كرده است كه اين عبارات از امامان نيست و با نوشته هاى صوفيه مسانخ است.
البته مجلسى اطلاع نداشت كه قائل اين عبارات كيست ولى آن را از صوفيه مى دانست.
1⃣ شهيد اوّل هم در مجموعهاش (نسخه ش ۸۹۳۲ کتابخانۀ مجلس) دعاى عرفه را بدون ذيل از سيد بن طاووس نقل مى كند و محال است شهيد كه تمايلات عرفانى هم داشته - چنان كه از اشعارش پيداست - ذيل را در كتاب سيّد ديده باشد و نقل نكند.»
📗جرعه ای از دریا، ج۳، ص۲۵۶
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 گذر زمان و تغییر در مولّفههاي مفهوم غلو
❖ مرحوم آیتالله سید احمد زنجانی در کتاب ایمان و رجعت، بمناسبت بحث از وثاقت معلی بن خنیس کلامی از مرحوم مامقانی نقل فرمودهاند:
«ما وقتی به جرح علمای رجال اعتماد میکنیم که از اخبار، چیزی استفاده ننموده باشیم؛ و الا اگر از اخبار، عدالت او را استفاده کردیم هر کدام که مفید ظنّ قوی شد، مناط، آن است؛ مگر اینکه منشأ جرح، نسبت غلوّ باشد که در این حال، اخبار را مقدّم میداریم؛ چون قدما، آن چیزها را که ما امروز از ضروریات مذهب شیعه میشماریم، غلوّ میدانستند و به همین ملاحظه نسبت غلو به اوثق رجال می دادند و اخبار نیز در مدح این شخص متظافر است.»(۱)
.........................................
۱. تنقیح المقال؛ ج۳؛ ص۲۳۰
📚ایمان و رجعت؛ ص۱۳۷
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 تحلیلی پیرامون علّت تبعید برقی از قم
ابن غضائری در ترجمه برقی میگوید: «أحمد بن محمّد بن خالد بن محمّد بن علي البرقي، يكنّى أبا جعفر. طعن القمّيّون عليه، و ليس الطعن فيه، إنّما الطعن في من يروي عنه؛ فإنّه كان لا يبالي عمّن يأخذ، على طريقة أهل الأخبار. و كان أحمد بن محمّد بن عيسى أبعده عن قم، ثمّ أعاده إليها و اعتذر إليه.» (۱)
🔸 از این عبارت برداشت شده که علّت تبعید کردن برقی توسّط احمد بن محمّد بن عیسی، جمله پیشین یعنی «فإنّه كان لا يبالي عمّن يأخذ ...» است. ولی تأمّل در این عبارت میرساند که جمله «و كان أحمد بن محمّد بن عيسى أبعده عن قم» ادامهی «طعن علیه القمّیّون» و به نوعی توضیح آن است، و جمله «و ليس الطعن فيه، إنّما الطعن في من يروي عنه؛ فإنّه كان لا يبالي عمّن يأخذ، على طريقة أهل الأخبار.» جمله معترضه است که از سوی ابن غضائری در دفاع از برقی و توضیح سبب اشتباه کردن قمیّون نسبت به احمد برقی، افزوده شده است.
▪️ اگر علّت تبعید برقی توسّط احمد بن محمّد بن عیسی، صرفاً روایت وی از ضعفا باشد، وجهی ندارد که ابن عیسی او را بازگردانده و از او عذرخواهی کند، زیرا این روش برقی، روش مسلّم وی بوده و احمد بن محمّد بن عیسی در این تشخیص، اشتباهی نکرده تا از وی عذرخواهی کند، بلکه ظاهراً احمد بن محمّد بن عیسی گمان برده که برقی خودش ضعیف است (هرچند منشأ این گمان، روایت بسیار برقی از ضعفا باشد)، ولی بعداً متوجّه شده که برقی خود ضعیف و غیر قابل اعتماد نیست (هرچند برخی از مشایخ اصلی وی همچون ابوسمینه، به عقیده احمد بن محمّد بن عیسی، از غالیان بودهاند)، لذا برقی را بازگردانده و از سوء ظنّ نسبت به شخص وی، از او عذرخواهی کرده است.
——————————————————————
1️⃣رجال ابن الغضائری، ص۳۹، رقم۱۰.
نقله العلّامة في خلاصة الأقوال، ص۱۴، رقم۷، و أضاف عن ابن الغضائري أنّه قال: «وجدت كتاباً فيه وساطة بين أحمد بن محمّد بن عيسى و أحمد بن محمّد بن خالد، و لمّا توفّي مشى أحمد بن محمّد بن عيسى في جنازته حافياً حاسراً؛ ليبرّئ نفسه ممّا قذفه به».
🔺حواشی استاد آقای حاج سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی بر کتاب «ایمان و رجعت» مرحوم آیت الله سیّد احمد زنجانی: ص۱۵۱.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
نقد محقق شوشتری بر نجاشی در ترجمه منبه بن عبد الله
مقدمه
الإستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج1، ص: 66
فَأَمَّا مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُنَبِّهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: جَلَسْتُ أَتَوَضَّأُ فَأَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص حِينَ ابْتَدَأْتُ فِي الْوُضُوءِ فَقَالَ لِي تَمَضْمَضْ وَ اسْتَنْشِقْ وَ اسْتَنَّ «1» ثُمَّ غَسَلْتُ ثَلَاثاً فَقَالَ قَدْ يُجْزِيكَ مِنْ ذَلِكَ الْمَرَّتَانِ فَغَسَلْتُ ذِرَاعَيَّ وَ مَسَحْتُ بِرَأْسِي مَرَّتَيْنِ فَقَالَ قَدْ يُجْزِيكَ مِنْ ذَلِكَ الْمَرَّةُ وَ غَسَلْتُ قَدَمَيَّ فَقَالَ لِي يَا عَلِيُّ خَلِّلْ بَيْنَ الْأَصَابِعِ لَا تُخَلَّلْ بِالنَّارِ.
فَهَذَا خَبَرٌ مُوَافِقٌ لِلْعَامَّةِ وَ قَدْ وَرَدَ مَوْرِدَ التَّقِيَّةِ لِأَنَّ الْمَعْلُومَ الَّذِي لَا يَتَخَالَجُ فِيهِ الشَّكُّ مِنْ مَذَاهِبِ أَئِمَّتِنَا ع الْقَوْلُ بِالْمَسْحِ عَلَى الرِّجْلَيْنِ وَ ذَلِكَ أَشْهَرُ مِنْ أَنْ يَدْخُلَ فِيهِ شَكٌّ أَوِ ارْتِيَابٌ بَيَّنَ ذَلِكَ أَنَّ رُوَاةَ هَذَا الْخَبَرِ كُلَّهُمْ عَامَّةٌ وَ رِجَالُ الزَّيْدِيَّةِ وَ مَا يَخْتَصُّونَ بِرِوَايَتِهِ لَا يُعْمَلُ بِهِ عَلَى مَا بُيِّنَ فِي غَيْرِ مَوْضِعٍ.
_
الأخبار الدخيلة، ج1، ص: 64
ثمّ إنّ الشيخ قال بعد الخبر الثاني👆 في الوضوء: إنّه محمول على التقيّة و إنّ رواته من العامّة و رجال الزّيديّة.
و من الغريب أنّ النجاشي حكم بصحّة أحاديث المنبّه أبي الجوزاء مع أنّه أغلب أحاديثه مخالف للمذهب، منها هذا الخبر الثاني بناء على ما نبّهنا عليه من كون عبد اللّه بن المنبّه محرّف المنبّه بن عبد اللّه، [در صفحه قبل] و منها خبره في حرمة المتعة، و منها خبره في سقوط الغسل عن الشهيد إذا مات في الغد، و منها خبره في سقوط الكراء عمّن جاز بالدّابة الوقت و هلكت، و منها خبره في سقوط أجل الصداق بالدّخول، و منها خبره في كون كفّارة نذر لم يكن للّه كفّارة يمين، و منها خبره في كون الرضعة الواحدة موجبة لنشر الحرمة، و منها خبره في جواز غسل الأجنبيّة للميّت، و خبره في إجزاء التطهّر من غسل المسّ، و منها خبره في أنّ النبيّ صلّى اللّه عليه و آله صلّى خمسا و سجد سجدتي السهو.
_
نمی دانم این راوی زیر با راوی ما نسبتی دارد یا نه؟ چون در عامه هم چندان جایگاهی ندارد.
«تاريخ أصبهان = أخبار أصبهان» (2/ 131):
«حَدَّثنا أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْدَوَيْهِ، ثنا أَبُو مُحَمَّدٍ الْقَاسِمُ بْنُ عِصَامِ بْنِ مَهْرَيَارَ، ثنا مُنَبِّهُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْمَدَائِنِيُّ، ثنا شَبَابَةُ، ثنا خَارِجَةُ، وَمُحَمَّدُ بْنُ طَلْحَةَ، عَنْ حُمَيْدٍ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم: " دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَإِذَا أنا بِقَصْرٍ مِنْ ذَهَبٍ، فَقُلْتُ: لِمَنْ هَذَا، فَقَالُوا: لِشَابٍّ مِنْ قُرَيْشٍ، فَقُلْتُ: لِمَنْ، فَقَالُوا: لِعُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ، فَاطَّلَعَ الْحُورُ عَلِيَّ، فَلَوْلَا مَا عَلِمْتُ مِنْ غَيْرَتِكَ يَا أَبَا حَفْصٍ لَدَخَلْتُ " فَقَالَ عُمَرُ: أَوَ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَغَارُ»
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
❌ #ابن_تیمیه ملعون و موضعگیری وی نسبت به امام باقر عليه السّلام
ابن تيميه که - به دلیل ناصبیگریاش - مواضع غیرعلمی و غیرمنصفانه و مغرضانهٔ او نسبت به اهل بیت علیهم السّلام بارها بیان و شرح شده، نسبت به امام باقر عليه السّلام نیز سخنانی گفته که شاید عجيبترینش این ادّعاست:
«أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مِنْ خِيَارِ أَهْلِ الْعِلْمِ وَالدِّينِ. وَ قِيلَ: إِنَّمَا سُمِّيَ الْبَاقِرَ لِأَنَّهُ بَقَرَ الْعِلْمَ، لَا لِأَجْلِ بَقْرِ السُّجُودِ جَبْهَتَهُ.وَ أَمَّا كَوْنُهُ أَعْلَمَ أَهْلِ زَمَانِهِ فَهَذَا يَحْتَاجُ إِلَى دَلِيلٍ، وَالزَّهْرِيُّ مِنْ أَقْرَانِهِ، وَ هُوَ عِنْدَ النَّاسِ أَعْلَمُ مِنْهُ...» _ (منهاج السنّة، ج۴ ص۵٠)
✍🏻 یعنی: «ابوجعفر محمّد بن علی از بهترین افرادِ اهل علم و دین است. گفته شده او را باقر لقب دادند، زیرا علم را شکافت و رونق بخشید، نه اینکه پیشانیاش از کثرت سجده شکافته باشد.
اینکه محمّد بن علی (امام باقر عليه السّلام) عالِمترین عصر خودش بوده، نیازمند دلیل است، زُهری که از همعصران و همردیفان او بوده، نزد مردم أعلم از او محسوب میشدهست!»
✅ كدام مردم زُهرى را از امام باقر علیه السّلام عالِمتر مىدانستند؟! آیا أعلمیّت را مردم تشخیص میدهند یا اهل فنّ؟! زُهری به امام سجّاد علیه السّلام فراوان مراجعه میکرده، یعنی محتاج علم ایشان بوده، و امام باقر علیه السّلام نیز وارث امام سجّاد علیه السّلام، و حتّی به علم مشهورتر بودهست. همانطور که در ابتدای متن، ابنتیمیه خودش به شهرت علمی ایشان إشاره نمود. امّا یکبار قولِ أعلمیّت زُهری را به مردم نسبت میدهد و یکبار به علماء! و اينکه او چنین غیرعلمی و بدون مستند و متزلزل سخن میگوید، برای آن است که زُهری را مقابل امام باقر عليه السّلام قرار دهد، که علّتش نیز واضح است. زُهرى از مشهورترین كسانى است كه از امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السّلام روىگردان بودهست! بعنوان نمونه إبنأبیالحدید میگوید:
«كان الزهري من المنحرفين عنه»
زُهرى از افرادى است كه از على بن أبي طالب (علیهما السّلام) منحرف بود. (شرح نهج البلاغه، ج۴ ص١٠٢)
ضمن اینکه واضح است زُهرى در شمار كسانى است كه از امام باقر علیه السّلام روایت اخذ کرده و به نقل آن پرداخته است. (سير اعلام النبلاء - ط_ الرسالة، ج۴ ص۴٠١)
لذا إبن تيمیه فقط بر مبنای ناصبیگریاش مدام در پی تضعیف اهل بیت علیهم السّلام میباشد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 حسین بن سعید اهوازی از بزرگان اصحاب حضرت هادی علیهالسلام
● حسین بن سعید الأهوازی ثقه جلیل القدر. از راویان حضرت رضا و حضرت جواد و هادی علیهم السلام است.
● اصلش از کوفه است لکن با برادرش به اهواز منتقل شد پس از آن در قم سکنی گزید.
● سی کتاب تألیف کرده و برادرش حسن پنجاه کتاب تصنیف کرده و این سی کتاب در میان اصحاب معروف است.
● حسن بن سعید همان است که رسانید علی بن مهزیار و اسحاق بن ابراهیم خضینی را به خدمت حضرت امام رضا علیه السلام و بعد از آن علی بن ریان را به خدمت آن حضرت رسانید و سبب هدایت این سه نفر و باعث معرفت ایشان به مذهب حق، او بود.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 کتب حسین بن سعید اولین جوامع حدیثی شیعه(۱)
❖ استاد آقای حاج سیدمحمدجواد شبیری:
● حسین بن سعید ۳۰ کتاب در ابواب مختلف فقه تالیف نموده است. ساختار اصلی تبویب فقهی ما بر اساس کتب حسین بن سعید است.
● ساختار کتاب کافی نیز متاثّر از کتب حسین بن سعید است. باببندی کتب حسین بن سعید اهمیّت زیای دارد که در بخشهای مختلف (کتابهای مختلف) کافی اثرگذار بوده است.
● کتب حسین بن سعید دارای محوریّت خاصی بوده است. به عنوان مثال، در شرح حال محمّد بن اورمه آمده است: «له كتب مثل كتب الحسين بن سعيد». یعنی مصنّفین در تالیف کتاب به کتب حسین به سعید نظر داشتهاند و بر اساس کتب او تالیف مینمودند.
● در مورد علی بن مهزیار نقل شده است که او کتب حسین بن سعید را اخذ نموده و سپس در برخی از کتب او روایات زیادی اضافه کرده و در برخی دیگر، موارد اندکی اضافه نموده است. پس از کتب حسین بن سعید، کتبی مثل کتب علی بن مهزیار تالیف شده است که این موارد، آغاز حرکت تالیف جوامع حدیثی است.
● کتب حسین بن سعید و علی بن مهزیار آرام آرام تمامی نقلیات حدیثی را به نقل از کتب متوجّه میکند.
● پیش از زمان حسین بن سعید، شواهد روشنی مبنی بر نقل از کتب وجود ندارد، ولی کتب تالیفشده پس از زمان حسین بن سعید، ناظر به کتبی مثل کتاب حسین بن سعید و علی بن مهزیار است. به عنوان مثال، ما منابع شیخ طوسی در تهذیب را به طور کامل استخراج نمودیم. در این استخراج تحقیقات زیادی در طی حدود ۲۰ سال انجام گرفت. مهمترین منابع شیخ در تهذیب، کافی و کتب حسین بن سعید است. از کتب تالیفشده پیش از زمان حسین بن سعید به ندرت در این کتاب نقل شده که آنها هم منابع چندان مهمی نیستند. به عنوان مثال، نقلیاتی از مسائل علی بن جعفر و کتب ابن محبوب و نوادر محمد بن ابیعمیر در برخی مواضع تهذیب ذکر شده است. منابع تهذیب نوعا مربوط به زمان حسین بن سعید به بعد است.
......................................
۱. کتب اولیّه روایی که تالیف شده، برخی از اصول است و برخی دیگر، از جوامع حدیثی است. جوامع خود دو دسته است: جوامع اولیه و ثانویه.
🔺درس خارج فقه؛ ۲۳ بهمن ۱۴۰۲
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 مصادر رجالی و شیوه تدوین آنها
👤 #استاد_مددی
در علم #رجال متعرض روات خبر میشوند. قدیمترین کتاب مصطلح رجالی شیعه به اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم برمیگردد، این کتاب را عبد الله بن #جبله که از #واقفیه ( م ۲۲۲) بوده است نوشته است، لکن از کتاب ایشان نقلهای کمی به ما رسیده است....
📚برگرفته از درس خارج مکاسب محرمه
ادامه مطلب و مباحثه👇
http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=3457
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 اختلاف قرائات
🔹اجمالش را بخواهید ما قبول نداریم. از طریق اهلبیت هم این ثابت نشده است.
1️⃣ تعارض روایات
آقای خويی آورده «إنّ القرآن نزل علي حرف واحد من عند واحد». خود موافقين اختلاف هم دلیل درستی ارائه ندادهاند.
2️⃣ اشکال تاریخی
ما معتقدیم به خاطر عظمت اسلام در قرن اول نمیشد با اسلام مخالفت کرد. اینها از بازیهای قرن دوم است که در قرن سوم به اوج خود رسید. تحریف و امثال آن اصلا در شیعه نبود و در اهل سنت هم از قرن دوم شروع شد.در ضمن دروغ هم زیاد وارد شده است.یک بیانی داریم که تاریخ تاریک است. پیدا کردن تاریخ صحیح به عنایات حضرت بقیة الله حل میشود.روایات قرأ فلان اصلا معنا ندارد. بحث اختلاف قرائات #بحث_بیهودهای است. ولی آنها (سنیها) این بحث را شدید دارند.روایاتی هم که ما داریم از اهل سنت گرفتهایم. در خود ما چند تا هست «نزل اینطور» یا «قرأ اینطور» که برای تحریف است، که #تحریف را قبول نداریم.
3️⃣ اشکال کلامی
قرآن طوری است که کلام بشر نمیتواند در آن راه پیدا کند «إنّه لکتاب عزیز لا ياتيه الباطل من بين يديه ولا من خلفه تنزيل من حکیم حميد» حتی اعراب قرآن هم نمیشود تغییر داد. این #اعجاز قرآن است که تا روز قیامت باقی خواهد ماند، و این نمیشود مگر آنکه کلا از دسترس بشر خارج شود.
✅ لذا اختلاف قراءات قرآن و تحریف قرآن و هر چیزی به نحوی دخالت بشری در قرآن داشته باشد شوخی است، بازی است، باور نکنید. تمام معارف دین به #قرآن و سنت وابسته است.
استاد آیت الله سید احمد#مددی (حفظه الله)
👈 نکات #تفسیری بیشتر را اینجا ببینید
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
#نکات_رجالی
💠 بررسی سند عهد نامه مالک اشتر
🔹 هر چند در کتب روایی، از جمله «نهج البلاغة» (نامه 53) سندی برای این عهدنامه نقل نشده، اما راههایی برای اثبات سند وجود دارد:
1️⃣ اسنادی در کتب رجالی برای آن ذکر شده است: مرحوم نجاشی و شیخ در فهرست در ترجمه اصبغ بن نباتة (رجال نجاشی، ص 8؛ فهرست طوسی، ص88) و همچنین مرحوم نجاشی در ترجمه صعصعة بن صوحان (با طریق دیگر) سند برای عهدنامه نقل کردهاند (رجال نجاشی، ص 203)
2️⃣ این عهدنامه علاوه بر نهج البلاغة، در کتب دیگری همچون تحف العقول، دعائم الاسلام و ... بدون سند نقل شده است. (تحف العقول ص 84 ـ 99؛ دعائم الإسلام، ج1، ص 354 ـ 368)
3️⃣ قسمتهایی از این عهدنامه در کافی و من لایحضره الفقیه و ... نقل شده است.
4️⃣ برخی از اهل سنت نیز عهدنامه را نقل کرده و طرقی برای آن نقل کردهاند. مثل: (تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج42، ص515؛ المجالسة وجواهر العلم، ج3، ص 359 ــ 360 و...)
✅ با توجه به این اسناد، شهرت این عهدنامه مسلماً ثابت میشود. اما مشکل این است که به خاطر اختلاف نسخ نمیتوان در فقه به تکتک عبارات موجود استناد کرد و فتوا داد.
📚 برگرفته از درس خارج فقه استاد علی #عندلیب همدانی (دام عزه) در مدرسه شهیدین
👈 نکات #رجالی بیشتر را اینجا ببینید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri
از عجیب و غریبترین جملاتی که عبد العزیز دهلوی در تحفه اثنا عشریه گفته آنجایی است که در باب هفتم، در ردّ استدلال شیعیان به حدیث غدیر چنین سُراییده:
"اهل عربیت قاطبةً انکار کردهاند که "مولی" به معنای "اولی" آمده باشد."
مرحوم صاحب عبقات نیز در ردّ ادعای دهلوی، از کتب تفسیر، ادب، غریب القرآن والحدیث، شروح شعر و ... تصریحات متعددی از سوی بزرگان ادب عرب در طول تاریخ ذکر میکند و اثبات میکند بر خلاف ادعای خلاف واقعِ دهلوی، اهل عربیت، "الأولى بالشئ" را از معانی "مولی" برشمردهاند.(رک: مجلد هشتم _ حدیث غدیر)
از افرادی که صاحب عبقات از او در این مبحث یاد میکند، ادیب شهیر قرن سوم و چهارم، محمد بن القاسم الأنباری (328هـ) است.
وی در کتاب المشکل في معاني القرآن، میگوید:
"والمولی ينقسم إلى ثمانية أقسام: ..... والمولى الأولى بالشئ ...."
از آنجایی که این اثر به دست مرحوم میرحامدحسین نرسیده بود، ایشان این مطلب را از الشافی تأليف سید مرتضی رضواناللهعلیهما نقل کردهاند. (عبقاتالانوار، حدیث غدیر، ج۸، ص۱۰۲ به بعد؛ الشافي، ج ۲، ص ۲۷۲)
متأسفانه همچنان کتاب "المشکل" از آثار مفقود ابن الأنباري به شمار میرود.
اما ابن الأنباري بحمدلله حداقل در سه اثر دیگرش که امروزه در دسترس است به این حقیقت تصریح نموده است:
● ۱) الأضداد:
فالمولَى الأَوْلى بالشَّيء، قال الله عزّ وجلّ: النَّارُ هِيَ مَوْلاَكُمْ، فمعناه هي أَوْلى بِكُم (ط العصرية، ص ٤٦)
● ۲)شرح القصائد السبع الطوال الجاهليات:
قال الله عزّ وجلّ: {النّارُ هِي مَولاَكم} أراد هي أولى بكم وقال سبحانه: {وأنّ الكافِرينَ لا مَولى لَهُم} (ط دار المعارف، ص ۵۶۶)
● ۳)الزاهر في معاني كلمات الناس:
ويكون المولى: الأولى. قال الله عزّ وجلّ: {النارُ هي مولاكُمْ} معناه: هي أولى بكم (ط الرسالة ج۱، ص۱۲۵)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری
https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
https://t.me/rejal_shobeiri