❗هر قطره خون من صدوقیها خواهد شد
♦️شهید صدوقی، مجلس شهدای تبریز را در دهم فروردین ۵۷، در مسجد روضه محمدیه یزد برگزار کرد که طی آن، سرکردگان دژخیمان شاه، مردم را به خاک و خون کشیدند. آیتالله صدوقی در عکسالعمل به این موضوع، با شجاعت تمام به سخنرانی پرداخت و گفت:
🔚«از شهربانی تلفن زده و به من گفتند: ( این صحبتها را نکنید.)، مرا تهدید کردهاند که چهها میکنیم! بفرمایید! اما چهار راه بیشتر ندارید: یا مرا تبعید میکنید که هر جا بروم همینم! یا در خانهام محاصرهام میکنید یا به زندانم میبرید یا مرا میکشید و اگر میکشید، بدانید که هر قطره خون من، صدوقیها خواهد شد.
📙کیهانفرهنگی،شماره۴، صفحات ۳۲_۳۵
#شماره_26و27
#انقلاب_اسلامی
💠دلی در هوای نواب
🔺️شروع کردیم مدرسه را آب و جارو کردن و آماده شدن. آن روز جزء روزهای فراموش نشدنی من است. وقتی آمد، دیدم که یک آدمی است قد کوتاه و ریز نقش با یک عمامه مخصوص، به همراه عدهای از فداییان اسلام که او را همراهی میکردند با کلاههای پوستینی مخصوصشان. آنها نواب را به شکل نیم دایره احاطه کرده بودند.
🔺️سخنرانی نواب مثل سخنرانیهای معمولی نبود؛ او بلند میشد، میایستاد و با شعار شروع به حرف زدن میکرد و همین طور پر کوب و شعاری صحبت میکرد. من محو نواب شده بودم. خود را از لابهلای جمعیت عبور داده و به نزدیکش رسانده و جلوی او نشسته بودم.
🔺️همه وجودم مجذوب این مرد شده بود و با دقت به سخنانش گوش دادم. او بنا کرده بود به شاه و دستگاههای انگلیس بدگویی کردن. حرفش این بود که اسلام باید زنده شود. اسلام باید حکومت کند و این کسانی که در راس کار هستند، دورغ میگویند، اینان مسلمان نیستند... یک تکه آتش بود.
🔺️من برای اولین بار این حرفها را؛ از نواب شنیدم و آنچنان این حرفها در من نفوذ کرد و جای گرفت که احساس کردم دلم میخواهد همیشه با نواب باشم. همان وقت جرقههای انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نواب صفوی در من به وجود آمده و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نواب در دل من روشن کرد.
📙شرح اسم( زندگی نامه آیتالله سید علی حسینی خامنهای) ص ۵۷ و ۵۸
#شماره_26و27
#تاریخی
🆔️ @farhang_puya