eitaa logo
سواد رسانه و روانشناسی
191 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
49 فایل
سواد رسانه یکی از نیازهای دنیای مدرن است. با سواد رسانه و شناخت اصول روانشناسی به قدرت تحلیل مسلح شوید. برای ارتباط، پیشنهاد، انتقاد و... با شناسه مدیر تماس بگیرید. مدیر: @Vavgh01 #سواد_رسانه کانال حداقل "یک روز در هفته" به روز رسانی می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
این کلیپ واقعیت دنیای رسانه ای امروز را برای شما روشن خواهد کرد. شاید پس از دیدن آن چند لحطه ای در شوک فرو روید! زیراکه با انیمیشنی جذاب که در خدمت محتواست، شما با موجودات واقعی این عالم که توسط رسانه ها کنترل می شوند، روبرو خواهید شد. این کلیپ به بیان مفاهیم جدید کلماتی مانند “پروپوگاندا”، “آزادی” و بسیاری کلمات دیگر که بارها از رسانه های مختلف به گوشتان می خورد، خواهد پرداخت. درواقع انیمیشن پیش رو، نشان دهنده ی دنیایی یک چشم است که توسط افراد یک چشم باور خواهد شد. یعنی افرادی که تنها می بینند و هیچ فکری بعد از دیدن اتفاقات نخواهند داشت 👇 @manoresane
گوگل از ما چه می‌داند؟ - نامه ها - شماره های تماس - عبارات جستجو شده - ویدئوها - مکان ما - اسناد متنی - مخاطبین - پسوردها !
حقیقت مجازی.pdf
13.58M
: 📝 حقیقت مجازی؛ درباره چه بدانیم و چه بگوییم؟ نویسنده:گروه مولفان صاحب امتیاز: مرکز ملی فضای مجازی فصل های کتاب: 1⃣ فضای مجازی از منظر معظم انقلاب 2⃣ معرفی و کلیات فضای مجازی 3⃣ معرفی برخی کلید واژه ها و اصطلاحات فضای مجازی 4⃣ آسیب ها و های فضای مجازی 5⃣ راهکارهای روان شناختی در مواجهه با آسیبها 6⃣ های فضای مجازی. 📱💻🖥🎮 @savad_rasaneh
🏴 تبلیغی هشدار دهنده درباره استفاده از تلفن همراه در هنگام رانندگی! نوروز را بخاطر یک پیام یا تماس کم اهمیت برای خود و خانواده مان تلخ نکنیم! @aledavood
🏴تدفین اطلاعاتی 📍ضرب المثل نان به نرخ روز خوردن در زبان فارسی کنایه از تغییر موضع و موقعیت با شرایط روز است. حالا کشور و جامعه امروز ایرانی به سمت جدیدی رفته است که شاید بتوان نام آن را "سوژه به نرخ روز خور" گذاشت. نقش اصلی این وضع را شبکه‌های اجتماعی ایفا می‌کنند و در کمال تعجب بخش غالب رسانه‌های کشور نیز قدم در همین راه گذاشته‌اند. 🔸از نخستین ثانیه‌های آغاز هر روز تیتر رسانه‌ها و اخبار شبکه‌های اجتماعی را که مرور کنید، لحظه به لحظه سوژه‌هایی شکل می‌گیرند که هنوز جزییات، ابعاد و ریشه‌های آن مورد واکاوی قرار نگرفته، مراسم تدفین آن سوژه فارغ از بزرگی یا کوچک بودن آن برگزار می‌شود و کار بارگذاری سوژه جدید روی افکار عمومی شروع می‌شود و چند ساعت بعد، تدفین و تولد سوژه بعد و این چرخه معیوب تا پایان شب بارها و بارها تکرار می‌شود. 📍کارشناسان و فعالان شبکه‌های اجتماعی این مساله را اقتضای این شبکه‌ها می‌دانند که راه گریزی از آن نیست. به عبارت دیگر انگولگ سوژه‌ها، فراموشی و سپس پرداختن به سوژه دیگر، ماهیت غیرقابل تغییر شبکه‌های اجتماعی است و میلیون‌ها نفر بی‌آنکه بدانند چه بر سر سوژه قبلی آمده، برای جا نماندن از دیگران، حریصانه به دنبال سوژه‌های بعدی می‌روند. 🔸تکنیک غرق اطلاعاتی جامعه به قدری موفق عمل کرده است که اگر سوژه یک هفته قبل را با کسی در میان بگذارید، یا آن را به خاطر نخواهد آورد و یا در حالت خوشبینانه آن را با موضوعات دیگری اشتباه گرفته و اطلاعات چند سوژه را به شکل قاطی در اختیار شما خواهد گذاشت. 📍از شبکه‌های اجتماعی که بگذریم، حالا انبوهی از رسانه‌های کشور هم عمدا یا سهوا به تصور جا نماندن از رقابت غرق اطلاعاتی جامعه، پا در همین راه گذاشته و نه تنها فلسفه وجودی و قدرت خود را از دست داده‌اند، بلکه با همسویی با موج‌های زودگذر و تشدید تولید زباله‌های اطلاعاتی، به مانعی جدی در راه اندک رسانه‌هایی تبدیل شده‌اند که به دنبال رفع مشکلات و نه صرفا لیس‌زدن به مشکلات هستند. 🔸نشخوار اطلاعات در عمده رسانه‌های کشور و شبکه‌های اجتماعی ما را نه هر روز که هر ساعت در معرض یک مراسم تدفین اطلاعاتی و کمک به فراموشی جامعه قرار داده است و متاسفانه راه‌کار خاصی هم برای آن وجود ندارد. 📍لذا به معدود مخاطبانی که نسبت به این رویه آگاه شده و خود را از این فضا بیرون کشیده‌اند، باید توصیه کرد که حامی و پیگیر معدود رسانه‌ها و منابعی باشید که هوشیارانه در مسیر صحیح قرار دارند. در غیراینصورت سیلاب‌های اطلاعاتی دیر یا زود هر دو طرف را با خود خواهند برد. ماهنامه مدیریت ارتباطات علی شمیرانی @aledavood
🏴 تبلیغی که به صورت ساده و سریع پیام خود را به مخاطب منتقل می کند: این خودروی جدید شرکت ولوو وای فای دارد @aledavood
کم کم به روزهای آخر سال نزدیک می‌شویم و خودمان را آماده می‌کنیم که چند روز فارغ از درس و کار برای اوقات فراغت‌ مان برنامه‌ریزی کنیم. در این بین، برخی افراد هستند که بیشتر  اوقات فراغت‌شان را به گپ زدن‌های بیهوده در یک دورهمی یا در دنیای مجازی اختصاص می دهند و انگار سرشان برای بحث کردن‌های بی‌نتیجه درد می‌کند! چنین افرادی یا عده‌ای را دست می اندازند یا شوخی‌های غیراخلاقی می کنند یا تحلیل‌های اقتصادی و سیاسی بی مبنا ارائه می‌دهند تا بحث‌شان اساسی داغ شود. در این نوشتار به چند مورد از دلایل تمایل انسان‌ها به چنین گپ زدن‌هایی، آسیب‌هایش و نحوه مدیریت این ماجرا، اشاره خواهیم کرد. رهایی از تنهایی به هر شکلی! عده‌ای از افراد اساسا دنبال وقت گذرانی هستند و می‌خواهند به هر شکلی از شر تنهایی که گرفتارش هستند رها شوند و به همین دلیل وارد گروه‌هایی می‌شوند که بتوانند وقت خود را به شکلی سپری کنند. این افراد هدف خاصی در زندگی ندارند و باری به هر جهت هستند. هرجا تجمعی ببینند، سریع سر و گوشی آب می‌دهند. هر حرفی را هر جایی می‌زنند و خود را نخود هر آشی می کنند. مشکل این افراد بیشتر جنبه هویتی دارد یعنی خودشان هم نمی‌دانند که به دنبال چه هستند و از زندگی چه می‌خواهند. در پی تفریح و کنجکاوی! دسته دوم، دنبال تفریح و کسب اطلاعات هستند. این افراد در طول روز کارهای زیادی دارند، هدف هم در زندگی دارند و مشکل دسته اول را ندارند و دلیل‌شان برای ورود به این بحث‌ها، صرفا تفریح و هیجان و کسب اطلاعات است. این افراد در کنار دیگر تفریحات خودشان، بخشی را به گپ‌های بیهوده اختصاص می‌دهند تا بخشی از فشار کاری در طول روز را بکاهند و همچنین از طریق این گفت وگوها در جریان آخرین اتفاقات روز قرار بگیرند. مطرح کردن این گونه مسائل دارای هیجان خاصی است چون هر روز با اتفاقات تازه همراه است. مثلا مردم کنجکاوند که بدانند قیمت سکه امروز چند بوده و نسبت به روز قبل چقدر تفاوت دارد.  در چنین گفت وگوهایی گاهی شوخی‌های بی‌ادبانه هم می‌شود. اصلا برخی از گروه‌های مجازی به همین دلیل تشکیل شده تا موضوعات غیراخلاقی مطرح شود. افرادی که ممکن است در فضای خانواده یا محل کار بسیار باادب و بااخلاق باشند، در چنین گروه‌هایی مانند انسانی که از بند آزاد شده، چهره دیگری از خود نشان می‌دهند. برخی روان شناسان معتقدند که برخی شوخی‌های غیراخلاقی و مسخره کردن و دست انداختن در جمع، ریشه در نوعی احساس خشم دارد. تلاش برای تخلیه هیجانی اما دسته سوم و از دیدگاه هیجانی، افراد به دلیل این که ممکن است در برهه‌ای از زمان دچار مشکلات اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی و اجتماعی باشند، دچار هیجانات خاصی می شوند که ریشه در احساس ناامنی دارد. مشکلات اقتصادی می‌تواند موجی از احساس ناامنی در جامعه به راه بیندازد. مطرح کردن این مسائل در جمع نوعی «تخلیه هیجانی» است. در این مواقع، فرد سعی می کند با پرداختن به این موضوعات از فشار روانی این مسئله کم کند و اضطراب خود را کاهش دهداما مشکل این جاست که این تخلیه هیجانی به صورت ناهوشیار صورت می گیرد و اغلب افراد از این فرایند آگاهی ندارند. همین واقعیت باعث می‌شود افراد کنترل چندانی بر فرایند این گپ و گفت وگوها نداشته باشند و نتوانند هیجانات خود را کنترل کنند و به همین دلیل گاهی به بحث و جدل‌های شدید و حتی درگیری کلامی و فیزیکی نیز منجر می‌شود. آسیب‌های گپ‌های بیهود آسیب‌های عمده این جریان، جو روانی کاذب آن است. این گفت وگوها اغلب غیر تخصصی است و خیلی سریع می‌تواند باعث شکل گیری موجی از ناامیدی و شایعه در بین مردم شود. وقتی عده‌ای کاری انجام می دهند که در حد تخصص آنان نیست، از هدف اصلی خودشان دور می‌شوند و بقیه افراد هم این اجازه را به خودشان می‌دهند تا وارد موضوعات دیگر و دخالت در آن مسائل شوند. نتیجه این می‌شود که نمی‌توان درست را از نادرست تشخیص داد و در چنین جوی افرادی فرصت سوء استفاده پیدا خواهند کرد تا به نشر اکاذیب بپردازند و مردم را گمراه کنند چون معمولا در این جمع‌ها کودکان هم حضور دارند، از طریق یادگیری مشاهده‌ای این رفتار را تقلید می‌کنند و در آینده افرادی مثل این‌ها می‌شوند.
چطور این موضوع را مدیریت کنیم؟ مدیریت این موضوع از طریق تذکر دادن است. افرادی که به این آگاهی رسیده‌اند باید تشخیص دهند که هدف از تشکیل یک گروه، و دورهمی چیست و هدف گفت‌وگو را باید بر همان اساس در نظر گرفت. مثلا برای یک شب نشینی که می‌توان به موضوعات خیلی مهم‌تر پرداخت، از قبل موضوعی برای بحث در نظر بگیریم. من اعتقاد دارم در مجالسی مانند تولد، عروسی و ... به موضوع مرتبط بپردازیم. مثلا چقدر خوب است در یک جشن تولد که برای یک کودک 10 ساله برگزار شده، به دلایل برگزاری چنین جشنی، هدف از برگزاری و تاثیر آن بر شکل‌گیری هویت فرد و خاطراتی که در طول سال قبل داشته بپردازیم و از کودک بخواهیم تا در جایگاه قرار بگیرد و درباره اهدافش در سال پیش رو حرف بزند. والدین آن کودک یادداشتی را تهیه کنند و از تحولاتی که فرزندشان طی یک سال قبل تجربه کرده، بگویند اما دقیقا بر عکس، در چنین مجالسی صرفا به نمایش کادوهای گران قیمت و چشم و هم چشمی پرداخته  و اصل موضوع نادیده گرفته می‌شود. هر گروه یا کانال باید مدیری داشته باشد تا بتواند موضوعات را مدیریت و برای آن چارچوب تعیین کند. هرچند این کار ممکن است ابتدا سخت به نظر برسد اما در نهایت نتیجه مطلوبی خواهد داشت.
هدایت شده از سواد رسانه‌ای
🚦۳۸٪ کاربران اینترنت خاورمیانه در ایران هستند 📊 طبق آمار تعداد کاربران اینترنت در کشور بیش از ۵۷ میلیون برآورد شده. این عدد بیشتر از مجموع کاربران در چهار کشور بعدی فهرست یعنی عربستان، عراق، امارات و یمن است. ▫️کانال پایشگر 📲 @savaderesanei
هدایت شده از سواد رسانه‌ای
🚦استعداد‌یابی و قربانیانش «احسان علیخانی» دقیقا در جدید چه کار می‌کند؟ 🔸۱- چه‌وقت نیاز به مسابقه‌های استعدادیابی پیدا می‌کنیم؟ وقتی قفس آهنین مدرنیته (به‌تعبیر ماکس وبر) و فرآیندهای آموزشی و تحصیلی مدرن، جایی به امور خارج از «چارچوب متصلب مدرنیته» نمی‌دهند و فهم سامان‌بخشیدن به سایر شئون حیاتی انسان را ندارند. در این وضع است که به جایی خارج از سازوکارهای رسمی نیاز است تا امیدها ناامید نشود همچنان‌که به بلیت‌های بخت‌آزمایی نیاز است تا کورسویی از امید در کار باشد. اما این امید تا چه حد جدی و حقیقی است امید و هیجان و استعدادی که در این برنامه‌هاست، چه چیزی را تحکیم خواهد کرد؟ 🔸۲-کدام استعدادها هستند که توان طرح خود را دارند؟ آیا ا‌ستعدادهایی که وضع و افقی غیر از مدرنیته را دنبال می‌کنند و با چارچوب‌های تنگ آموزشی مدرن کنار نمی‌آیند؟ نه. شرکت‌کنندگان باید بتوانند در وقتی محدود، عموم مخاطبان را سرگرم کنند و موجب کسالت (حتی چند دقیقه) نباشند. اما این مقدار از سرگرمی‌سازی کافی نیست و هر کسی از سرگرمی‌سازان، شایستگی برنده شدن ندارد و باید رقابتی در کار باشد تا این صنعت سرگرمی، از هر حرارت ممکنی استفاده کرده باشد. ادعای «استعدادیابی» برای چنین صنعتی، زیاده «بزرگ و نامربوط» است. سرگرمی‌سازان، ابزار دست «صنعت سرگرمی‌سازی»ای هستند که بر زمینه فشارها و ناخواستنی‌های مدرنیته (یا شبه‌مدرنیته)، بر درک عمومی و اجمالی از «قفس آهنین» استوار شده است. عموم هم خواه‌ناخواه برای فرار از «فشار روزمرگی» در عالمی که ناگزیر «در حال توسعه» است، برای گریز از «کسالت‌ها» و «ملالت‌ها»ی ملازم با فرآیندهای توسعه، به‌دنبال سرگرمی می‌روند؛ تا شاید چیزی ببینند که از «boring» و «boredom» دائمی، قدری خلاص شوند. 🔸۳-«ترحم به آن مستعدان» و «دلسوزی برای آنان» و «خارج از قانون و معیار داوری کردن»، از لوازم چنین برنامه‌ای خواهد بود. چرا؟ چون عموم با اینها «سرگرم» می‌شوند و می‌توانند به خارج از سازوکارهای رسمی مدرن، امیدوار باشند و اگر نه، چطور عیوب و فشارهای مدرنیته و مدرنیزاسیون را تحمل کنند؟ آیا بر مدرنیته و مدرنیزاسیون نخواهند شورید؟ آیا به ذبح استعدادهای ریز و درشت در «قفس آهنین» معترض نخواهند شد؟ آیا در آن صورت «وضع موجود» به خطر نخواهد افتاد؟ 🔸۴- می‌توانند داورانی شایسته برای «عامه‌پسندی» باشند. سلبریتی‌ها عامه‌پسندند و عامه‌پسندی را خوب دریافته‌اند. سلبریتی‌ها نمادهای گریز از ملال مدرنیزاسیون و گریزاندن خلایق از تأمل و تفکر در «چرایی این ملال» هستند. اشکال کردن به «متخصص نبودن» سلبریتی‌ها، اشکال بجایی نیست. برای چنین صنعتی و برای چنان غرضی، باید داوران، «هرچه سلبریتی‌‌تر» و «با مزاعم همگانی آشناتر» و «در مزاعم همگانی مضمحل‌تر و محلول‌تر» باشند. منطق برنامه‌های الگو (نه برنامه‌های رونویسی شده) چنین اقتضا می‌کند. 🔺۵-آنچه ما را رهایی و نجات تواند بخشید، جایی در چنین برنامه‌ای نخواهد داشت. در چند دقیقه‌ای که هر شرکت‌کننده در این برنامه فرصت دارد تا خود را عرضه کند، هیچ مطلب مهم، اساسی و روشنگر، طرح تواند شد؟ آیا این برنامه ما را به سمت افقی دیگر و به سوی حل چیزی سوق خواهد داد یا « » را به‌کار خواهد گرفت تا ما را هرچه بیشتر نسبت به قفس آهنین و قربانیان آن، خودمان و دیگران، بی‌حس کند؟ از آن «صدها استعداد شرکت‌کننده» هیچ‌کدام از آن «قفس مدرن و معقول و سفت و سخت»، نجات نخواهد یافت. نه بازندگان و نه حتی برندگان. در این میان آن استعداد حقیقی که می‌تواند کاری از پیش ببرد یا مشکلی را حل کند یا افقی را نشان دهد یا... نه در چنان سیستم مدرنیزه ای جایی خواهد داشت و نه در چنین «استعدادیابی»هایی. ✍ ▫️کانال نقد سینما 📲 @savaderesanei
17.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ آنچه درباره ویروس استاکس نت باید بدانید ... ⭕️ حمله سایبری آمریکا علیه ایران @savad_rasaneh