eitaa logo
سواد رسانه و روانشناسی
191 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
49 فایل
سواد رسانه یکی از نیازهای دنیای مدرن است. با سواد رسانه و شناخت اصول روانشناسی به قدرت تحلیل مسلح شوید. برای ارتباط، پیشنهاد، انتقاد و... با شناسه مدیر تماس بگیرید. مدیر: @Vavgh01 #سواد_رسانه کانال حداقل "یک روز در هفته" به روز رسانی می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
"جنجال‌انگیزی یک در مدارس" کلیپ‌هایی که این روزها در فضای به‌اصطلاح مجازی بیشتر به چشم می‌خورد خبر از ماجرایی عجیب و پیچیده می‌دهد که بیش از هر چیزی ابتدا نیاز به بررسی از زوایای گوناگون دارد؛ کلیپی با عنوان «جنتلمن» نه‌تنها که حتی فضای حقیقی مدارس را نیز متأثر کرده است. ازآنجاکه هدف از نگارش این سطور تبیین وقایع است، خوانندگان را به ذکر نکاتی کوتاه دعوت می‌کنم و قضاوت را بر عهده مخاطبان می‌گذارم. 1. در قریب به‌اتفاق کلیپ‌های منتشرشده از مدارس، شاهد پخش یک موزیک خاص با مضمونی سخیف و جنسی هستیم و به‌سختی می‌توان این مسئله را اتفاقی قلمداد کرد. به‌ویژه آنکه توجه داشته باشیم این اتفاق در مدارس افتاده است نه دانشگاه که فضای بازتری نسبت به مدرسه در امور فرهنگی دارد. اینکه تمامی مدیران این به شکل اتفاقی به یک خاص علاقه داشته باشند و علاوه بر هنجارهای موجود در جامعه دینی ایران همان را برای دانش آموزان خود پخش کنند در حد محال است. آن‌هم موزیکی که خواننده فراری آن اذعان دارد برای گروهی خاص و جهت پخش در فضایی خاص تولید کرده است. 2. برای همه کسانی که حتی یک‌بار با آموزش و پروش همکاری داشته‌اند مانند روز روشن است که با سازوکار موجود در ، بدون بخشنامه امکان برگزاری هیچ مراسم و برنامه فوق‌العاده‌ای اعم از برنامه‌های مرتبط با مناسبت‌های ملی، مذهبی و غیر آن وجود ندارد و یا در حد محال است. 3. تقریباً تمامی دانش آموزان مدارسی که کلیپ آن‌ها منتشرشده است شعر را حفظ هستند. اگر ساسان حیدری توانمند و مشهوری بود و فعالیت وی و نیز پخش آثار او در فضای عمومی کشور ممنوع نبود، در بهترین حالت می‌شد قبول کرد که چند نفر از هر کلاس که بیشتر به خواننده‌های فراری علاقه دارند به خاطر علاقه شخصی ترانه او را حفظ باشند، اما همخوانی جمعی یک موسیقی زننده از سوی همه نشان از آن دارد که در قریب به‌اتفاق مدارس، هنگام فیلم‌برداری و مستندسازی این ماجرا بار چندمی بوده است که این پخش می‌شده است. 4. این اتفاق‌ها بدون عقبه فکری و روان نبوده است. وقتی کمی صفحات تاریخ را ورق می‌زنیم، چند نکته را مشاهده می‌کنیم که می‌توان آن‌ها را به این مسئله ربط داد که به‌عنوان‌مثال به یکی دو مورد اشاره می‌شود: - اعلان مسئولان دولتی ازجمله خانم ابتکار به‌عنوان معاون در امور و در تاریخ 28/7/97 مبنی بر اینکه افسردگی، جامعه را به‌شدت تهدید می‌کند. - خبر آماده شدن طرح شادسازی مدارس و مراکز آموزشی به این بهانه و صدور بخشنامه‌هایی در این راستا که در میان خطوط خبری مختلف پنهان شد و کسی در آن زمان نفهمید ماجرای این طرح و شکل و محتوای آن چیست؟ 5. با پخش شدن این کلیپ‌ها که در قالب و محتوا متحد هستند می‌توان محتوای طرح مذکور تا حدی حدس زد. این نکته زمانی بیشتر قریب‌به‌یقین می‌شود که تمامی این ماجراها درست زمانی اتفاق می‌افتد که امام جامعه مسلمین نسبت به اجرایی سازی تذکر و هشدار می‌دهند و آن را تربیت پیاده‌نظام برای نظام سلطه معرفی می‌نمایند و از مردم و مسئولان می‌خواهند هم با این سند و هم با عوامل آن مقابله کنند. 6. دقت در این نکته جالب است که شاهد خط خبری رسانه‌های معاند ازجمله از لحظات اول انتشار این کلیپ‌ها هستیم. این رسانه‌های وامدار و با انتشار این کلیپ‌ها و معرفی این اتفاقات به‌عنوان انتخاب نسل جدید تلاش کردند این نوع گرایش را هنجاری جدید معرفی کنند که از اراده ملت جوشیده است و آن را در مقابل ارزش‌های دینی و اخلاقی جامعه قرار دادند. این رسانه‌ها با نادیده گرفتن دغدغه‌های والدین و حتی دانش‌آموزانی که نسبت به این امور معترض بودند، هنجارهای جدید خود خوانده را خواست مردم (!) خواندند و تلاش کردند هنجارهای دینی جامعه را به حکومت، حاکمیت و مسائل سیاسی ربط دهند و دوگانه‌ای پیرامون آن ایجاد کنند. دریکی از این شیطنت‌ها دولتی انگلیس کودکانی که با آهنگ مانکن رقصیدند را طرفداران ساسی نامید و ادعا کرد این نسل آن چیزی نخواهد شد که حکومت می‌خواهد و حکومت می‌خواهد مردم را به افرادی تبدیل کند که بی‌هیچ فکری خود را درراه اهداف نظام به کشتن دهند. در این گزارش، دوگانه سازی میان دو مسئله اتفاق افتاده است؛ گزارشگر اندک انقلابیون نسل جدید (!) را طرفداران معرفی می‌کنند و در مقابل باقی افراد جامعه را که شروع به رقصیدن کرده‌اند را با استدلال اینکه کودکان نسل نو به آهنگ مانکن اقبال بیشتری دارند و آن‌ها را حفظ هستند، آن‌ها را طرفداران این مانکن بی‌روح می‌خواند. ادامه در پست بعدی👇 @savad_rasaneh
وسایل ارتباط جمعی و از خود بیگانگی در تمدن امروز آیت الله 🔹یكی از مواهب برای انسان این است كه شرایط برایش فراهم باشد ولی هیچ چیز برای او تحمیلی نباشد. گاهی فكر هم برای انسان تحمیلی است، ذوق هم تحمیلی است، عاطفه هم تحمیلی است و این مصیبت جدید است. 🔹شما ببینید امروز این - و به قول اینها - دارد انسانها را مسخ می كند، یعنی انسانها را آن طور می سازند كه دل خودشان بخواهد نه آن طور كه مصلحت واقعی آنهاست یا مطابق آنچه كه انسانها خودشان برای خودشان انتخاب كرده اند. وقتی چیزی را بخواهند، دائماً به گوش آدم می خوانند، جلو چشم او می آورند، آنقدر می آورند كه اصلاً روح انسان را مسخ می كنند و انسان نمی تواند غیر از آن فكر كند. 🔹این مسئله ی مسخ انسان كه در تمدن امروز وجود دارد هیچ زمانی مشابهش وجود نداشته. الآن به شكلی است كه هیچ كس در انتخاب هیچ چیزی نمی تواند داشته باشد، با اینكه انسان امروز در یك حد بالاتری از و قرار دارد. مثلاً انسان می خواهد یك لباس انتخاب كند، هزار و یك لِم و كلك و فن است كه آن لباسی را كه فلان كارخانه تولید كرده به تن او بپوشانند. 🔹آنقدر می كنند، آنقدر نشان می دهد كه وقتی شخص از كنار خیابان رد می شود و یك با هزاران طنّازی در یك فروشگاه است، این بدبخت بی جهت به آنجا كشیده می شود. نمی خواهد آن لباس را بخرد ولی روی این جهت اغفال می شود. می رود به خیال خودش دو سه كلمه با او حرف بزند، ده دقیقه حرف می زند. یك وقت به خود می آید می بیند كه چند تكه لباس هم زیر بغلش است و دارد خارج می شود. مجبور است آن را بپوشد. این امر به او تحمیل می شود. تازه اینها تحمیل های خیلی ساده است والاّ همه جور و ذوق و سلیقه و عاطفه و همه چیز به مردم به زور تحمیل می شود. 🔹این چه كمالی است برای انسان؟ ! همان چیزی است كه خودشان آن را «از خود بیگانگی» نامیده اند. نهایت از خود بیگانگی در تمدن امروز وجود دارد؛ یعنی در عین اینكه انسان به طور كلی از اسارت آزاد شده است ولی همین امر سبب اسارت انسان برای انسان شده به شكل دیگری و به نوعی منجر شده است به شكل دیگری. مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص 222-223 @savad_rasaneh