eitaa logo
🔴رِسانـه دَمِشـق🔴
3.3هزار دنبال‌کننده
24.2هزار عکس
9.5هزار ویدیو
51 فایل
(فی بلادالسوریه)معتبرترین کانال خبری از سوریه #مدافعان_حرم با مدیریت رزمندگان سـوریه🇸🇾 ادمین تبلیغات: @zeynabiye_dameshgh کانال تلگرام: https://t.me/resanedameshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴رِسانـه دَمِشـق🔴
🌷شهید مدافع حرم #سجاد_طاهرنیا 🍃ولادت: ۶۴/۵/۲۳ 🍂شهادت: ۹۴/۸/۱ 🕊محل شهادت:سوریه، حلب 🍁نحوه شهادت: اص
🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🌹🌹🌹 🍃🌹🌹 🍃🌹 🍃 👤 راوی: همسر شهید 🌷 پاک مردانی از جنس خدا 🌹🍃وقتی آقا سجاد برای خواستگاری آمدند، من 2 رکعت نماز خواندم و از خدا خواستم راه را به من نشان بدهد. 🌹🍃قرآن را که باز کردم آیه 37 سوره «نور» آمد که معنی آن این بود که می‌گفت «پاک‌مردانی که کسب و تجارت و دادوستد آنها را از یاد خداغافل نمی‌کند...» آقا سجاد واقعاً همین‌طور بود. 🌹🍃اولین بار موقع خواستگاری کمی از خانواده و شغلش گفت و خیلی تأکید داشت که من شغلم سخت است و حتی گفت که احتمال شهادت هم هست. من هم برادر و هم پدرم پاسدار بودند و از طرف دیگر آیه 37 سوره نور دلم را گرم کرده بود و تصمیم گرفتم پای همه سختی‌هایش بایستم 🌷 مطیع ولایت 🌹🍃تکه کلامش توکل بر خدا بود. هیچ‌وقت یادم نیست برای کاری یا موضوع دنیایی عجله داشته باشد. آقا سجاد چند تا ویژگی ممتاز داشت. 🌹🍃اهل نماز اول وقت بود و اصرار داشت نمازش را به جماعت بخواند. از غیبت متنفر بود. بارها دیدم که نمازشب می‌خواند. 🌹🍃مطیع حرف ولایت بود و اگر می‌دید کسی حرفی میزند، تنش از ناراحتی می‌لرزید و می‌گفت: شما مگر ایشان را می‌شناسید که این حرف‌ها را می‌زنید؟ 🌹🍃همیشه قبل از خواب، قرآن می‌خواند و هروقت پدر و مادرش را می‌دید دست‌شان را می‌بوسید. قانع بود و از تجمل فرار می کرد. از نیازمندان دستگیری می‌کرد و خیلی هم شجاع بود. 🌷لایق شهادت 🌹🍃سجاد برای دفاع از حرم مطهر حضرت زینب (س) بسیار مشتاق بود و فرمانده همسرم وقتی متوجه شد که فرزندمان به‌زودی متولد می‌شود نام سجاد را از لیست اعزام حذف کرد. 🌹🍃زمانی که همسرم از موضوع حذف نامش از لیست اعزامی‌ها آگاه شد بسیار ناراحت بود و به گریه افتاد و از من خواست تا رضایتم را با رفتنش اعلام کنم 🌹🍃من هم گریه کردم و از سجاد خواستم تا حداقل قبل از زمان تولد فرزندم در کنارم باشد اما سجاد به قدری بی‌تاب بود که نتوانستم در مقابل گریه‌هایش تاب بیاورم و با رفتنش موافقت کردم. می‌دانستم او لیاقت شهادت را دارد. 🌷 از این بهتر نمیشه 🌹🍃روز تاسوعا ساعت 8 یا 9 صبح عملیات می‌شود. یکی از دوستانش می‌گفت آتش سنگینی بود. ما در حرکت بودیم که دیدیم آقاسجاد ایستاد و شروع کرد زیر لب حرف زدن. چشمانش را هم بسته بود. 🌹🍃ما فکر کردیم شاید ترسیده باشد. زدم پشتش و گفتم حالت خوبه؟ ترسیدی؟ چشمش را باز کرد و گفت نه، حالم خوب است، بهتر از این نمی‌شود. 🌹🍃10 قدم جلوتر که رفتیم، موشکی کنارشان برخورد کرده و آقاسجاد از ناحیه پهلو و پا آسیب می‌بینه. در مسیر بیمارستان هم مدام ذکر یازهرا می‌گفت و در بیمارستان شهید شد. 😭 🍃 🍃🌹 🍃🌹🌹 🍃🌹🌹🌹 🍃🍃🍃🍃🍃