🔹روایتگری مشارکتی
🔸روایتگری باید در میدان حق وباطل شکل گیرد چرا که هر اتفاقی و حادثه ای در عالم در نسبت جبری ـ اختیاری حق و باطل شکل می گیرد
زمانی که مخاطب خود را میدان روایت حق و باطل شما دید ناچار است که انتخاب کند ناچار است که نسبت به روایت شما موضع گیری کند و این اولین گام برای مشارکت مخاطب با روایت شماست لذا بیان های یک طرفه و حق به جانب یا مخاطب را پس میزند یا همواره او را تنیل میکند . باید میدان حوادث را در نسبت موضع گیری حق و باطل تحلیل و تعریف کرد.
▫️https://eitaa.com/tahavol_revaytgari
◾️جنگ تمدنی ، رویکرد تهاجمی ، حمله به مبانی
🔹میدان درگیری حال حاضر راوی در بیان مقام معظم رهبری (دامه ظله) با توجه به مسائل اجتماعی و جهانی ، میدان جنگ تمدنی است ، رویکرد غالب نیز خروج از حالت پدافندی به حالت آفندی است هدف نیز نابودی ریشه این شجره خبیثه(مبانی تمدن غرب) است و این ممکن نیست مگر با مشارکت حداکثری مردم (روایتگری مردمی)
🔹باید با قدرت آگاهی بخشی بیشترین «یارگیری» را در میدان جنگ تمدنی برای نصرت رهبری ایجاد کرد. آنچه بدیهی است در بیان مکرر رهبری تحولات جهانی به سمت نظم جدید در حرکت است و باید نقش ایران در این تحولات پررنگ و مرتفع باشد لذا ایشان ضرورتا رویکرد تهاجمی را با توجه به فرصت تاریخی حاضر به عنوان گفتمان غالب برای نقش افرینی ایران در این تحولات پیش گرفته اند ، در تقابل سخت میتواند طوفان الاقصی را نمونه بارز خروج از حالت تدافعی به حالت تهاجمی انقلاب دانست زمانی که رویکرد دفاعی کشور باعث خلق فتنه های پشت سرهم در سالهای اخیر از طرف دشمن شد لذا خروج از حالت دفاعی به تهاجمی با جنگ غزه باعث خلق مسائل و فتنه های در زمین خود دشمن شده چنانچه حالا دشمن است که با مسائل و مشکلات غافلگیرانه دست و پنجه نرم میکند دقیقا این رویکرد در تقابل جنگ نرم نیز باید رخ دهد باید با حملات پی در پی عقلانی به مبانی سست تمدن غرب، پوشالی بودن آن را برای مخاطبان خود روشن کنیم خروج از مقام پاسخگویی به خلق مسائل و شبهات در زمین سست دشمن رویکرد تهاجمی در جنگ نرم است
🔹باید با خلق بی امان مسائل و سوالات دقیق و عمیق دشمن را وادار به پاسخگویی کنیم (روایتگری فعال) چنانچه مواجه رهبری در مساله حجاب با این رویکرد شکل گرفته و با تعمیم ان به دیگر مسائل باید تمام هیمنه پوشالی تمدن غرب را با قدرت مبانی اسلام برای مخاطبان تبین کنیم. قدرت منطقی اسلام در مقابل منطق ضعیف و پر از تناقض و نفاق دشمن اصلی ترین میدان درگیری گفتمانی راوی ماست
🔹در خلاصه کلام میتوان میدان «جنگ تمدنی» با «رویکردی تهاجمی» و با هدف گزاری «مبانی تمدن غرب» را سه موضوع اصلی «راوی فعال» ما برای «روشنگری همگانی» دانست
▫️https://eitaa.com/tahavol_revaytgari
🔸تبلیغ صرفاً پاسخگویی به شبهه نیست
نکتهی دوّم اینکه تبلیغ صرفاً پاسخگویی به شبهه نیست، موضع دفاعی نیست؛ اینجور نیست که ما خیال کنیم بنشینیم ببینیم چه شبههای وجود دارد، پیشگیری کنیم از آن شبهه، یا پاسخ بدهیم به آن شبهه؛ خب بله، این کار که واجب است، لازم است امّا فقط این نیست؛ طرفِ مقابل مبانی فکری دارد، باید به آن حمله کرد؛ طرفِ مقابل حرف دارد، فکر دارد، منطق دارد؛ مبانیِ این منطق، مبانیِ غلطی است؛ ما باید اینها را بشناسیم. در تبلیغ، موضع تهاجم لازم است. اگر چنانچه این موضع تهاجمی به معنای واقعی کلمه بخواهد تحقّق پیدا کند، لازمهاش شناخت صحنه است؛ یعنی شما باید بدانید که وقتی با انبوه شبهه در ذهن جوانها مواجه میشوید، با چه کسی طرفید؛ ما با چه کسی طرفیم؟ حالا فرض کنید که یک شبههای را فلان سرمقالهنویس یا فلان ستوننویسِ فلان روزنامه یا مثلاً فلان توییتزن در فلان شبکه یک چیزی را مطرح کرده؛ ما با چه کسی طرفیم؟ این کیست؟ آیا این خودش است که این کار را دارد میکند؟ احتمال قوی هست که اینجور نباشد، احتمال قوی هست که این یک پشتِصحنهای داشته باشد؛ آن پشتِصحنه کیست؟ باید او را شناخت.
(مقام معظم رهبری ۱۴۰۲/۰۴/۲۱)
🔹مبارزه، مبارزهی تمدّنی است
...در مقابلش هم یک نظامی است که با اتّکاء به اسلام، با الهام از اسلام، با استکبار مخالف است، با استعمار مخالف است، با دخالت در منافع ملّتهای گوناگون مخالف است؛ این مخالفت وجود دارد. حالا این دو در مقابل هم قرار دارند. شما یک وقت میبینید مثلاً یک تبلیغاتی علیه نظام اسلامی پیش میآید که مبانی این نظام را زیر سؤال قرار میدهد؛ این از طرف کیست؟ البتّه وقتی تحقیق میکنیم، دنبال میکنیم ــ که ابزار دنبال کردنش هم بحمدالله در اختیارمان هست ــ میفهمیم که منشأ کجا است امّا آن که این ابزار را هم ندارد، وقتی نگاه میکند، باید بفهمد. طرف، فلان مقالهنویسِ ضدّانقلابِ پناهبردهی به خارج یا مثلاً احیاناً در داخل ــ که خب کمند ــ نیست؛ طرف، یک دستگاه حکومتی است؛ مبارزه، مبارزهی تمدّنی است، مبارزهی جهانی است. خب تقابلها اینها است. البتّه همهی بحث این نیست؛ در این تقابل بینالمللی، کارهای دیگری هم میکنند؛ برای اینکه از آسیبهای این تقابل کم کنند، افرادی هستند، موظّفند، کارهای دیپلماسی و از این قبیل کارها میکنند؛ با حفظ اصول اشکالی هم ندارد، باید بشود، امّا بدانیم با چه کسی مواجهیم، با چه کسی طرفیم؛ تبلیغ بدون این درست انجام نمیشود.
(مقام معظم رهبری ۱۴۰۲/۰۴/۲۱)
🔘جهاد درست کاری ست یا پرکاری؟
🔹جهاد یعنی «بهره مندی حداکثری از موانع» در جهت «رشد ظرفیت حق» و این ممکن نیست مگر با درست کاری تعریف رایج و پر از اشتباه جهاد به معنای پرکاری باعث ایجادشلختگی و بی نظمی در کارها میشود آنجا که شخص احساس میکند عامل اصلی در گسترش معارف دینی به میزان «کمی» فعل او برمیگردد او خود رامسبب الاسباب میبیند لذا با «شلوغ کاری» فکر میکند که میتواند قدرت جبهه حق را افزایش دهد در صورتی که دین همواره ما را دعوت به درست کاری یا به عبارت دقیق خلوص در کار کرده است اصولا میدان جهاد میدان شکل گیری و ارتقاء اخلاص برای خداست(میدان خلوص سازی) بالاترین نقطه قدرت آفرین برای جبهه حق در تقابل با جبهه باطل نه در شلوغ کاری یا پرکاری بیهوده که در درست کاری است انچه باعث میشود عده ای کوچک در مقابل گروه ی بزرگ پیروز شوند عدد کمی آنها نیست که میزان خلوص و توکل کار برای خداست.قدرت جبهه حق به میزان اتصال خالصانه به قدرت لایزال الهی است نه تکیه به خود
🔹 آنچه بدیهی است بهره مندی از میدان درگیری حق و باطل یا به عبارت رساتر بهره مندی از تهدیدات برای خلق فرصت ها ممکن نیست مگر با قدرت اخلاص .
ما باید به دنبال «احسن عمل» باشیم نه «اکثر عمل » ، در قدرت افزایش خلوص عمل برای خداوند است که اکثر عمل رخ میدهد خداوند است که عمل خالص را گاهی دو برابر ، گاهی بیست برابر گاهی هفتاد برابر گاهی هفتصد برابر و گاهی از عدد خارج میشود ما موظف به درست کاری هستیم نه پرکاری ما موظف به خالص سازی عمل خود و لو کوچک هستیم نه شلوغ سازی آن، برنامه و ساختار در هر فرد و سازمانی باید ناظر به چگونگی خالص کردن عمل فردی یا سازمانی باشد نه صرف رشد کمی آن
🔹در نگاه دینی کسترش کمی حق فقط با رشد خلوص در جهت حق ممکن است هر مقدار عمل ما خالصانه تر باشد خداوند ان را بزرگ و بزرگتر میکند به عبارت ساده تر به هر میزان کار مخلصانه تر باشد ضریب گسترش آن نیز به لحاظ کمی بیشتر و بیشتر میشود و خالص سازی یعنی «حرکت در عمق با برنامه ریزی منظم »
🔹پس جهاد همواره درست کاری است نه پرکاری . در جهت درست کاری هر پرکاری ممدوح است. شدت پرکاری برای خالص سازی یعنی عمیق تر کردن کار برای خدا .
🔸 عنه عليه السلام ـ في قولهِ تعالى : «لِيَبْلُوَكُمْ أيُّكُمْ أحسَنُ عَمَلاً» ـ : لَيسَ يَعني أكثَرَكُم عَمَلاً ، و لكِنْ أصوَبَكُم عَمَلاً، و إنَّما الإصابَةُ خَشيَةُ اللّه ِ تعالى و النِّيَّةُ الصّادِقَةُ الحَسَنةُ .[بحار الأنوار : 70/250/26.]
امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه «تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوتر عمل مى كنيد» ـ فرمود : مقصود اين نيست كه كدام يك بيشتر عمل مى كنيد، بلكه مقصود اين است كه كدامتان درست تر عمل مى كنيد و درستى عمل همان ترس از خداست و داشتن نيّت صادق و خوب.
▫️https://eitaa.com/tahavol_revaytgari
🔸صبر تاریخی
🔸مهمترین ویژگی های پرکاران زود بازده نگری ست کسانی که میخواهند در سریعترین زمان نتایج خود را ببیند بخاطر همین کمترین صبر را در کار دارند اهل کارهای سطحی و نمایشی هستند اینان هرگز توان حرکت در عمق را نداشته و به شدت پراکنده کار و کمی نگر هستند برخلاف انان درستکاران با حلم و صبر راهبری خود نتایج را در تاریخ میبیند در هر موضوع ابعاد پنهان و لابه های درونی پدیده را می بینند به شدت اهل بصیرت (عمق نگر)و برنامه ریزی هستند از شعار و نمایش گریزان و اهل توکل هستند آینده را فدای آرزوهای کوتاه مدت خود نمیکنند ایثارشان تاریخی و نگاهشان تمدنی ست
و جهاد میدان مبارزه بین پرکاری و درست کاری است بین نفس گرایی و خدا باوری
▫️https://eitaa.com/tahavol_revaytgari
🔸مردمی سازی یا مردمی زدگی
🔹رشد و گسترش فرهنگ جهاد و شهادت ممکن نیست مگر با همراهی حداکثری مردم البته تکیه و اعتماد به مردم هرگز به معنای عرفی زدگی یا مردمی زدگی نیست به دیگر بیان ما پیرو و تابع مطلق مردم نیستم بلکه مساله ما مردمی«سازی» است یعنی «ایجاد» جامعه با کمک فرهنگ جهاد ما میخواهیم جامعه را «بسازیم» ما میخواهیم جامعه را با قدرت جهاد ، قدرت مبارزه با کفر قدرت درگیری با کفر بسازیم این سازندگی حتما و ضرورتا نیازمند برنامه، نقشه ، جهت و هدفی مشخص است که همان اسلام است برخلاف مردمی زدگی که به دنبال مردم رفتن است چه درست و اشتباه ، خواست مردم محور حرکت آنهاست
🔹مردمی سازی در رویکرد دینی یعنی ایجاد جامعه بر محور اسلام برخلاف مردمی زدگی که جامعه را میخواهد بر محور میل و هوای مردم بسازد .
▫️https://eitaa.com/tahavol_revaytgari
🔘گره گشایی ذهنی
مقام معظم رهبری(دامه ظله)
🔶«الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه و لا یخشون احدا الّا اللَّه»؛ این یک معیار است؛ حقیقتی را که درک میکنید، آن را تبیین کنید. کسی انتظار ندارد برخلاف آنچه که میفهمید حرف بزنید. نه، آنچه را که میفهمید، بگوئید. البته برای اینکه آنچه میفهمید درست و صواب باشد، باید تلاش و مجاهدت کنید؛ چون در حوادثِ فتنهگون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است. اگر بنا باشد یک شاعر هم مثل دیگران گول بخورد، فریب بخورد و بیبصیرتی به سراغش بیاید، این خیلی دون شأن یک انسان هنری و یک انسان فرهنگی است. پس باید حقیقت را فهمید؛ بعد هم باید همان حقیقت را تبلیغ کرد. نمیشود با شیوههای سیاسی - شیوههای سیاستگران و سیاستمداران - در عالم فرهنگ حرکت کرد، این خلاف شأن فرهنگ است. در عالم فرهنگ بایستی گرهگشائی کرد؛ بایستی حقیقت را باز کرد، بایستی گرههای ذهنی را باز کرد. و این تبیین لازم دارد، یعنی همان کار انبیاء؛ فصاحت و بلاغتی هم که گفتهاند در بیان لازم است، بلاغتش به این معناست.1388/06/14
🔹راوی مجاهد
🔸راوی مجاهد کسی که میتواند «رویداد ها و حوادث» را در وسیع ترین سطح «تمدنی» و عمیق ترین لایه«مبانی» و در «جامع» ترین وضعیت (روایتگری ترکیبی) مشاهد ، تحلیل و بازگو کند . قدرت روشنگری او میتواند صحنه درگیری غبار آلود حق و باطل را در آشکارترین حالت برای مخاطبان به نمایش بگذارد او میتواند حق و باطل را عمیق ترین لایه مشاهد و آن را به واضح ترین شکل به دیگران نمایش دهد . راوی مجاهد کسی است که قدرت حضور فعال در میدان درگیری روایت ها را دارد او میتواند حوادث را با بصیرت «نافذ» ، «جامع» و «وسیع» خود مشاهد و به ساده ترین و در عین حال کامل ترین حالت برای دیگران بازنمایی کند او میتواند از پیچیدگی ها جنگ روایت ها عبور و با مدلی سهل الوصول ،هدایت افکار عمومی را به دست گیرد ، راوی مجاهد «شافی» و «حجت» هدایت عمومی برای عبور با عافیت از فتنه های اخرالزمانی است .
▫️https://eitaa.com/tahavol_revaytgari
تبلیغ میدان جنگ است (مقام معظم رهبری دامه ظله)
-اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالٰتِ اللهِ وَیَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَدًا اِلَّا الله- معلوم میشود که این تبلیغ، دشمن دارد؛ [وقتی]که میفرماید تبلیغ میکنند رسالات الهی را، از خدا میترسند، از غیر خدا نمیترسند، پیدا است که غیر خدا در مقابل این مبلّغین الهی، مبلّغین رسالاتالله، صفآرایی دارند؛ بحث بر سر دعوا است. یا در آن آیهی شریفهی «بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَّبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاس»(۶) که [میفرماید] خدا تو را حفظ میکند، نگران نباش، دغدغه نداشته باش از دشمن، پیدا است که در مقابل تبلیغ پیغمبر، صف دشمنان است، جبههی دشمنان است. برادران عزیز، خواهران عزیز! معنای این چیست؟ معنایش این است که شما آنوقتی که تبلیغ میکنید، تبلیغ اساسی میکنید، تبلیغ اسلامی میکنید، در مقابل این تبلیغ شما یک جبههی دشمنی صفآرایی میکند؛ این را باید بدانید.
تبلیغ میدان جنگ است. بعضیها از اسم جنگ بدشان میآید؛ تا گفته میشود جنگ اقتصادی یا جنگ نرم یا جنگ تبلیغاتی، اینها بدشان میآید، [میگویند] «آقا چرا اینقدر از جنگ صحبت میکنید؟ از صلح صحبت کنید»! خب جنگ هست. این غفلت ما است که اگرچنانچه دشمن متوجّه ما باشد -جبههی دشمن به طرف ما نشانه گرفته که تیرهای خودش را پرتاب کند- ما غافل باشیم. امیرالمؤمنین فرمود «مَن نامَ لَم یُنَم عَنه»؛(۷) شما اگر در سنگر خوابت برد، معنایش این نیست که طرف مقابل شما و دشمن شما هم خوابش برده؛ او مواظب شما است، او مراقب شما است، او منتظر است که شما خوابت ببرد. از اسم جنگ که نباید انسان خوف کند؛ خب دشمن الان در حال جنگ است؛ جنگ، جنگ نظامی نیست -البتّه جنگ نظامی نمیکنند، غلط هم میکنند اگر بخواهند بکنند- امّا جنگ هست، جنگ نرم هست، جنگهایی هست که از جنگ نظامی خطرناکتر است؛ دشمن در حال جنگ با ما است. خب، پس توجّه داشته باشید که تبلیغ یعنی مواجههی با دشمن؛ تبلیغ درست، یعنی سینهبهسینه شدن با دشمن حقیقت، با ظلم و با ظلمات؛ این، معنای تبلیغ است؛ این، حقیقت تبلیغ است.(۱۳۹۶/۱۰/۰۶)
⭕️خطر تبدیل اسلام به عنصر توجیهگر تمدّن غربی؛ امروز نیز این بلیّهْ حاکم و مسلّط بر ذهن بسیاری است.
🔰حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله
♦️بعضیها اسلام را یکبُعدی مطرح میکنند، درست مثل آن متفکّرین مسلمان مادّیگرای قرن نوزدهم میلادی؛ متفکّران مسلمانی که در حقیقت مادّی بودند، اگر چه بهظاهر و به ادّعا مسلمان.
... در قرن نوزدهم میلادی که قرن علم و علمگرایی بود و علم، میداندارِ همهٔ این جوامع پیشرفته و مترقّی یا آن جوامعی که حسرت آن پیشرفتگی را میخوردند بود، متفکّرین مسلمانی هم پیدا شدند که به جای اینکه سعی کنند اسلام را بفهمند و اسلام را ارائه بدهند و اسلام را بر تمدّن عرضه کنند تا تمدّن، آن را ناگریز و ناچار بپذیرد و به شکل آن در بیاید، سعی کردند اسلام را با تمدّن تطبیق بدهند و تمدّنِ صنعتی مادّی را بر اسلام تحمیل کنند. از جملهی [اینها] سیّداحمدخان هندی است؛ یک دانشمند متفکّر اسلامی در هندوستان و مفسّر قرآن عجیب این است و بهوجودآورندهی یک دانشگاه بزرگ اسلامی [به نام] علیگر در هندوستان که هنوز هم آن دانشگاه هست؛ یک متفکّر اسلامی و اسلامیاندیش است، امّا درست در بافت و کوک حرفها و تفکّراتش که میروی آن رگههای دوری از معنویّتِ اسلام و نزدیکی و گرایش و اعتقاد به مادّیگری را ملاحظه میکنی. هر آیهای در قرآن، هر حدیثی در احادیث اسلامی، هر مطلبی از تاریخ اسلام را که با فرمولهای علمی محدودِ کشفشدهی تا آن روز که خیلی خیلی کم بود نسبت به آنچه بعدها کشف شد و نسبت به آنچه دانش بشری تا آخر کشف خواهد کرد اندک منافاتی داشت، رد میکرد؛ همهی معجزات انبیا را که در قرآن آمده تأویل و توجیه [میکرد]؛ چرا؟ چون عقلش نمیفهمید؛ عقلش نمیتوانست درست قبول کند و بپذيرد چیزی را که خارج از فرمولهای علمی بود؛ شکافتن دریا برای موسی، معجزهی عصای موسی و همه معجزاتی که در قرآن به آنها تصریح شده. این یک بلیّهی بزرگی بود! سعی میکردند اسلام را تطبیق بدهند با آن مقدار از علمی که تا آن روز کشف شده که همانطور که عرض کردم، خیلی هم کم و ناچیز و کمارزش بود نسبت به اندوختههای فرهنگی بشر؛ چه قبل از آن و چه بعد از آن.
♦️امروز آن بلیّه حاکم و مسلّط بر ذهن بسیاری است. فرهنگ غربی در ذهنش هست، سعی میکند اسلام را با آن تطبیق بدهد. جزو بلیّههای بزرگ یکی است: آزادی و دموکراسی با مفهوم غربیاش. سعی میکنند آزادیای که در انقلاب اسلامی و در حکومت اسلامی لازم است، هر چه ممکن است نزدیک کنند به آزادیای که مثلاً انقلاب کبیر فرانسه [به مردم] داده و امروز در فرانسه رایج است. و آیا آن آزادی است؟ و آیا آنچه امروز در دنیای دموکراسی چه در انگلستان که مادرِ دموکراسی است و چه در فرانسه و چه در سایر کشورهای غربی و چه در آمریکا وجود دارد و رایج است، آزادی است؟ آیا واقعاً انسانها در آنجا آزادانه میتوانند آنچه لازمهی شخصیّت و منش انسانی و اصالت انسانی است انجام بدهند و بفهمند؟ این درست است؟ و آیا امروز جایز است که ما آنچه بهعنوان آزادی به دست آوردهایم در اشکال قانونی با آنچه امروز غرب دارد تطبیق بکنیم؟ معنای وفاداری به اسلام همین است؟ اسلام حدود و ثغور را برای ما معیّن کرده.
📕شرح نهجالبلاغه، شرح خطبهی اوّل (نبوّتها در نهجالبلاغه)، صفحهٔ ۳۲ الی ۳۴
🔘روایت برتر (جنگ اراده ها)
🔹روایتگری «هماهنگی» متناسب قلوب، عقول و رفتارهاست و این ممکن نیست مگر با جذب وهدایت اراده ها ،متاسفانه در انواع روایتگری های افراطی گاه دیده میشود که تکیه صرف بر تحریک قوای احساسی مخاطب است و گاهی توجه تام به بیان مستدلل و عقلانی و گاهی فقط عمل را تکیه روایتگری میدانند بدون هیچگونه محتوا احساسی و عقلی هر سه این نوع روایتگری مردود است ، روایتگری مطلوب زمانی که همه ابعاد وجودی مخاطب به شکل «متناسب» نه «برابر» در جهت مطلوب به کار گرفته شود و انزمانی که اراده راسخ در مخاطب ایجاد شود ،اراده ی که توان همراهی با اراده ولی جامعه را دارد . اراده ی که توان اطاعت از امام را دارد
🔸روایتگری صحیح در جذب و هدایت «اراده ها» شکل می گیرد ، معبر نفوذ برای جذب و هدایت اراده ها نیز حرکت متوازن در تحریک احساسات ، بیان عقلانی و کاربردی است . در بیان رهبری جنگ امروز جنگ اراده هاست راه نفود ان نیز در هدایت یا تصرف احساسات ، عقول و رفتارهای مخاطب برای شکل گیری اراده منسجم در جهت همراهی و مقاومت با اراده ولی است
🔹راوی باید بتواند در نهایت اراده مخاطب را در جهت گیری درست و انقلابی ،مقاوم و فعال کند به این معنا روایت برتر روایت قدرت اراده ها در جنگ اراده هاست
🔸هدف اصلی یا به بیان دقیق تر موضوع اصلی در روایتگری نه تکیه بر احساسات نه بیان خشک عقلانی و نه صرف کاربردی کردن روایت است بلکه جذب و هدایت «اراده ها» است روایت ما «روایت اراده ها» در جنگ اراده هاست
🔻مقام معظم رهبری(دامه ظله)
...امروز در دنیا جنگ، جنگِ ارادهها است؛ هر طرفی که ارادهی قویتری، ثبات بیشتری داشته باشد، او پیروز این میدانها است؛ شما اینجا نشان دادید که توانایی دارید و اقتدار دارید.۱۳۹۷/۰۸/۲۳
جنگهای امروز دنیا در واقع «جنگ ارادهها» است و شما با ایستادگی و استحکام ارادهها و استفاده از ظرفیتهای فراوان کشورتان خواهید توانست بر مشکلات پیروز شوید.۱۳۹۴/۰۹/۰۲
مكرر عرض كردهایم؛ در عرصههای گوناگون جهانی، درگیریها غالباً جنگ ارادهها است؛ هر طرفی كه ارادهاش زودتر ضعیف شود، شكست خواهد خورد. صبر یعنی این عزم را، این اراده را نگه داشتن، حفظ كردن. توكل هم یعنی كار را انجام دادن و نتیجه را از خدا خواستن. گمان نشود - كه البته در فضای دینیِ امروز گمان هم نمیشود؛ در گذشته چرا، تبلیغ میشد، اینجور توهّم میشد - كه توكل یعنی بنشین تا خدا برساند، بنشین تا خدا درست كند، بنشین تا خدا گره را باز كند؛ نه، توكل یعنی كار را انجام بده، نتیجه را از خدا بخواه؛ منتظر نتیجه از سوی پروردگار باش.۱۳۹۲/۰۴/۳۰
▫️https://eitaa.com/tahavol_revaytgari