eitaa logo
مجموعه ادبی روایتخانه
1.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
153 ویدیو
9 فایل
خانه داستان نویسان انقلاب اسلامی ارتباط با ادمین👇 @Revayat_khaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 السلام علیک یا محمد بن علی الجواد (ع) امام از درد به خودش می‌پیچید، انگورِ مسموم اثر خودش را گذاشت. ام‌فضل ترسیده بود. ایستاده بود گوشه‌ی اتاق و او را نگاه می‌کرد‌. امام گفت: «سزای کارت را می‌بینی. به خدا قسم، به بلایی مبتلا می‌شوی که درمانی ندارد.» از نفرین امام عصبانی شد. در را به رویش بست تا کسی نتواند به او کمک کند. امام با لب تشنه شهید شد. 🔹️🔹️🔹️ 🕊 تا سه روز بوی عطر کوچه‌های بغداد را پر کرده بود. مردم هر روز یک دسته پرنده‌ی سفید را می‌دیدند که بالای خانه‌ی امام پرواز می‌کنند و بال‌های خود را باز می‌کنند و روی بام سایه می‌اندازند. خانه‌ی امام که رفتند روی بام جسدش را پیدا کردند. ✂️ برشی از پایانِ کتاب «وسعت آفتاب» زندگی و زمانه‌ی امام محمد تقی (علیه السلام) از مجموعه‌ی چهارده خورشید، یک آفتاب ✍️به قلم اکرم کریم زاده 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🔴❗️ به مناسبت ولادت جوادالائمه(علیه‌السلام)🎉 ✨ >> سال ۱۹۵ هجری. دهم رجب. حکیمه خواهر امام رضا (علیه السلام) به خانه‌اش آمد. امام گفت: «امشب فرزند خیزران به دنیا می‌آید. اینجا بمان.» حکیمه ماند. شب که شد. درد خیزران شروع شد. حکیمه در اتاق را بست. چراغی روشن کرد؛ اما چراغ خاموش شد. ناگهان تمام اتاق پر از نور شد. زیبایی محمد چشم همه را خیره می‌کرد. امام گفت: «مبارک‌تر از این فرزند برای شیعه به دنیا نیامده است.» 📙☀️ وسعت آفتاب روایت دلنشین زندگیِ امام محمد تقی (ع) ✍ به قلم @nashreshahidkazemi 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
📖 کتاب به‌قلم اکرم کریم‌زاده 📚 از مجموعه چهارده خورشید، یک آفتاب، برش‌هایی کوتاه از زندگی و زمانه‌ی علیه‌السلام است. 🔳 کتابی که می‌توان در یک نشست کوتاه آن را خواند و اطلاعات خوبی از زندگی و شخصیت این امام عزیز را به دست آورد. 👌 کتابی که نویسنده برای نگارش آن از بیش از ۵۰ منبع استفاده کرده است. 📌 🆔 @nashreshahidkazemi