بسمالله الرحمن الرحیم
▪️#محرم_نوشت
...
«کوچه ها آشنا شدهاند»
🔸 دخترم که ازم پرسید:
- آشنا هم هست توی مهمانی؟
دوست داشتم برایش از آشناها بگویم، از انواع آشناها.
این سوال را قبلا هم پرسیده بود. قبل از خیلی از مهمانیها.خیالش راحت میشد اگر اسم چندتا از همبازیهایش، چندتا از آشناها را میشنید.
همه دوست دارند آشنا باشند و آشنا ببینند،
محلههای آشنا، کوچه و خیابانهای آشنا هم انگار امنتر است برای آدم..
🔹 امروز که توی کوچه و خیابان قدم میزدم معنای آشنا شدن کوچه و خیابان را خوب حس میکردم. کوچهها که تا دیروز سنگ بودند و آجر، امروز لباس سیاه به تن کردهاند و شدهاند آشنا.
در و دیوار خودی شدهاند به واسطهی سیاه پوش شدنشان، به خاطر عزادار شدنشان برای آشناترین خلق عالم.
...
✍ زینب سنجارون
#یاحسین #محرم #روضه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
بسمالله الرحمن الرحیم
▪️#محرم_نوشت
...
«پدر و مادرم به فدایت»
🔸 ده سیزده سال بیشتر نداشتم. کل دهه را هم که روضههای برلن میرفتیم، برایم کم بود. البته به شرطی که داییجعفر هم آمده باشد. با زهرا دو نفره هم، جمعمان جمع میشد. سرمان را میکردیم زیر چادرهای سیاه و فارغ از هیس و پیس بقیه تا آخر روضه پیک پیک حرف میزدیم. از نگاههای خیرهی مامان متوجه بلند شدن زیاد خندهمان میشدیم و چند دقیقهای خودمان را جمع میکردیم. جمع میکردیم یعنی مثل دو تا خانم با وقار چشمهایمان را میدوختیم به گلهای قالی و لبهایمان را به هم.
یکی از همان وقتها بود که صدای مداح خورد به گوشم: «بأبی أنت و أمی»
پشت بندش نالهزنان صدایش را بلند کرد و چند تایی کنارم ریز ریز گریه کردند.
- پدر و مادرم به فدایت
🔹 هنوز چشمم لای گرههای قالی بود که ابروهایم گره خورد. دیگر به جای صدای مداح صداهای درونم را میشنیدم.
گیرم من عاشق حسین باشم، چرا از مادر و پدرِ خدا بیامرزم مایه بگذارم؟
اصلا شاید کسی دلش نخواهد فدا شود چه اجباری ست؟ اصلا فدا شدن خودم چه؟ من زندگیام را بکنم و پدر و مادرم را فدا کنم؟ نه هرگز!
از آن روز هر موقع زیارت را میخواندم این جملهاش را درز میگرفتم. پدر و مادرم را خیلی دوست داشتم و نمیخواستم فدا شوند.
کلی خرجام شد تا بفهمم دوست داشتن یعنی فدا شدن. تا بفهمم «بأبی أنت و أمی یا اباعبدلله» بهترین دعا بود در حقشان...
🔺خدایا من جاهل! تو اما جباری، جبران کن برایشان...
...
✍ لیلا آصالح
#یاحسین #محرم #روضه
#پدر #مادر #جان_فدا
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane
بسمالله الرحمن الرحیم
▪️#محرم_نوشت
[ ❣با حال معنوی مناسب بخوانید...]
....
«به قدر ریگهای بیابان»
🔸 خیلی از مادرها تجربهی نُه ماهه از «چه»ها دارند.
چه بخوریم؟چه بکنیم؟ چه بگوییم که بچهمان خوشسیما، خوشاخلاق، با ایمان بشود.
کسی هم پیدا نمیشود و بهشان بگوید راحت باشید بچه یا به پدرش میرود یا به مادرش. و البته تاریخ شهادت میدهد که میشود به جدش هم برود و شبیه او بشود.
اَشبه یعنی خیلی شبیه، خیلی خیلی.
و پیامبر یعنی، خیلی خوش اخلاق، خیلی با ایمان، خیلی خوش سیما.
روز علی اکبر، روز این خیلیهاست. همهی خیلیها در یک نفر، در یک گُله جا جمع شده است و آن یک نفر خیلی عزیز است برای حسین(علیه السلام).
و رفتنش خیلی خیلی سنگین بوده برایش.
یک دنیا خیلی برابر چشم هایش خیلی خیلی زخم خورده، تنش خیلی خیلی...
🔹 «إرباً إربا» یعنی چه؟
یعنی ریگهای دشت کربلا علیاکبر را بین خودشان تقسیم کردند.
یعنی خیلی زیاد شده بوده.
....
✍ زینب سنجارون
#روضه #محرم
#علی_اکبر #یاحسین
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
🌐www.revayatkhane.ir🌐
👉 @revayat_khane