eitaa logo
مجموعه ادبی روایتخانه
641 دنبال‌کننده
675 عکس
86 ویدیو
5 فایل
خانه داستان نویسان انقلاب اسلامی www.revayatkhane.ir ارتباط با ادمین👇 @Revayat_khaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️ به دنبال تو می‌گردد برادر الا یا ایها الساقی کجائی؟ برای روز نهم، که متعلق به عباس بن علی (علیه‌السلام)، برادرِ حسین است.. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
35.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📓 عزاداری با کتاب السلام علیک یا سید الشهدا، یا حسین بن علی(علیه‌السلام) 📃 ورقی از کتاب 🎙 با نوای 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🌱 تک تک کلماتم نذر روضه‌های تو السلام علیک یا حسین بن علی، یا سیدنا المظلوم (علیه‌السلام) 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
بسم الله الرحمن الرحیم 🔳 «روضه‌ی دونفره» .... 🔸 آنقدر خسته بودم که تا جای خالی کنار دیوار پیدا کردم، پهن شدم همانجا. روبه‌روی حرم عباس. از توی کیف، هندزفری را بیرون‌ کشیدم. میخواستم نوحه بگذارم. روضه اگر می‌شد بهتر بود. زن عرب نشسته بود کنارم. درشت بود. چادر کشیده بود بر صورتش. صدای گریه‌اش ناگهان بلند شد. گریه‌اش سوز داشت، بازوهایش از زیر چادر هم می‌لرزیدند. دستانم و سیم هندزفری در هم گره خوردند. خیلی‌ها بلند گریه می‌کنند. زن ها مخصوصا. بعضی گریه ها اما فرق دارد. نه آرام است و نه بلند. انگار که چیزی دارد ذره ذره جگرش را می‌خورد. گریه‌ی زن از همین جنس بود. گاهی اوج می‌گرفت و گاهی ناله بود. میان گریه، شعر می‌خواند. جز من کسی نمی‌شنید. مجلس دونفره بود انگار. او روضه می‌خواند. من می‌شنیدم. سعی می‌کردم بفهمم. از لابه‌لای هق هق ها، بشنوم. 🔹جمله‌ای را با فریاد گفت. خشک شدم... «ضربت زینب ... ضربت زینب...» گره‌ها باز شدند. گره سیم هندزفری... گره دست‌هایم. کاش...کاش عربی می‌دانستم... کاش می‌توانستم به زن بگویم ٱمی در حرم عباس روضه زینب می‌خوانی؟ 🕯 کار از کار گذشته بود. زن روضه اش را خواند. گریه اش را کرد. و رفت. من هم رفتم. عباس ماند و زینبی که ضربت خورده بود... .... ✍ طهورا دانشگر 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📘 عکس‌های گمشده ✍️ مریم زمانی 🖼 عکس‌های گمشده، ماجرای تردید بعد از یقین است. وقتی کیهانه بعد از اینکه سال‌ها، هر هفته توی خانه‌اش روضه برپا می‌کرده تا پسرخوانده‌اش زیر پرچم حسینیه تربیت شود؛ اما حالا با قتل پسرخوانده‌اش مواجه می‌شود و آبرویی که در این میان می‌ریزد. ⁉️ حالا کیهانه باید انتخاب کند، بین تردیدی که همۀ شواهد تأییدش می‌کنند و یقینی که برای درکش باید از چشم و گوش ظاهری بالاتر رفت. یقینی از جنس یومنون بالغیب... 🗺 کیهانه تک و تنها باید راه بیفتد تا قاتل پسرش را پیدا کند. در این مسیر یک‌روزه روزنۀ جدیدی از ایمان به رویش باز می‌شود. روزنه‌ای که به رسم سنت‌های الهی، جز با رنج یک اتفاق ناخوشایند به آن دست نمی‌یافت. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📸 کلاس نویسندگی 🌱این روزها روایتخانه اهالی جدید و تازه نفسی ، در جمع خود می بیند. نوجوانان با استعداد و با انگیزه ای که هر دوشنبه در جمعی دوستانه مشق نوشتن می کنند. 🗒به لطف خدا و استقبال شما عزیزان ، نوقلم در حال برگزاری است. 🔜کارگاه ها و کلاس های متنوعی در راه است ⏳با ما همراه باشید 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📌« وقتی به جنین به عنوان موجودی زنده و انسانی که روح و حق حیات دارد، نگاه شود، هرگز خود را صاحب حق برای گرفتن حق حیات از او نمی‌بینیم» 📰بخشی از مصاحبه سرکار خانم ترکان با روزنامه پیرامون کتاب متن کامل مصاحبه👇 https://jamejamdaily.ir/?nid=6550&pid=4&type=4 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
15.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 🎧 شما را می‌شنوید! 🩸آن وقت فکرش را نمی‌کردم امروز مستأصل بایستم توی کلانتری و بین آدم‌هایی که یک روز هم نیست باهاشان آشنا شده‌ام، بگردم تا بفهمم کدامشان حسین‌آقای کوچولوی من را سربه‌نیست کرده. ✂️ ️برشی از کتاب ✍ به قلم 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🪴 روایتخانه در مجموعه‌ی شما 📚 به لطف خدا و ائمه اطهار، با همراهی شما عزیزان در دهه‌ی محرم هم، در گوشه گوشه‌ی شهر، روایتخانه حضور داشت و میز فروش و بررسی کتاب های روایتخانه برپا بود. 😊 ❗️شما هم می‌تونید در مجموعه‌ یا هیئتی که دارید، میز فروش کتاب‌های روایتخانه رو داشته باشید. از تخفیف ویژه‌ی کتاب‌ها استفاده کنید و با نویسند‌ه‌هاشون هم گفت‌وگو کنید. 🔺 فقط کافیه به این آیدی @Jelvani پیام بدید 🔔 این نکته رو یادآوری کنم که کتاب‌ها به صورت امانی هم در اختیار نمایشگاه یا غرفه‌‌تون قرار می‌گیره 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📰 🌱 عکس‌های گمشده برای یافتن حس بخشایش خبرگزاری ، در خبری به معرفی کتاب پرالتهاب و جذاب عکس‌های گمشده ویژه‌ی ماه محرم و صفر پرداخت. 🔻مطالعه‌ی متن کامل خبر: https://irna.ir/xjN2Mj 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🖌 🔸 در یک ماجراجویی در عمارت قدیمی روایتخانه، توی یکی از حجره‌ها به صندوقچه‌ای برخوردیم پر از اشیاء عتیقه و عجیب‌وغریب. بین کلی خرت‌وپرت، گویی بلوری پیدا کردیم که از برگه‌ی پوسیده‌ای که همراهش بود فهمیدیم یادگاری صاحب اصلی عمارت است از سفر فرنگ.. 🔮 به مجموعه آموزش‌های «چگونه بنویسیم» فکر کردیم و دستی رویش کشیدیم و برگشتیم به همه‌ی آنچه که برای شما گفته بودیم. ... 🔹 آخرین فرسته‌ای که از این آموزش‌ها برای شما منتشر کردیم برمی‌گردد به یک ماه پیش. 🏗 برای‌تان از اهمیت پیرنگ گفتیم، از اینکه ساختمانِ داستان را روی پیرنگ بنا می‌کنیم. از چیزهایی گفتیم که خیلی‌ها به اشتباه آن‌ها را پیرنگ می‌پندارند و در عین حال پیرنگ نیستند. حقیقت آن را تعریف کردیم و دست آخر رسیدیم به انواع پیرنگ. 🗺 و در آخرین فرسته، پیرنگ سفر را به عنوان یکی از انواع آن معرفی کردیم... 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
🖌 🔸حالا که فرسته‌های قبلی این آموزش‌ها را مرور کردیم؛ گوی بلوری را برگردانیم به صندوقچه و برگردیم به زمان حال... 💡در این فرسته به دوتای دیگر از انواع پیرنگ اشاره کردیم تا در فرسته‌ی بعد به جمع‌بندی آن‌ها برسیم... 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📚 عکس‌های گمشده به قلم مریم زمانی 🖇 ماجرای وصل شدن به یک سیستم (بخش اول) 🔸 همیشه نسبت آدم‌های جورواجور با اهل‌بیت خصوصاً امام‌حسین (علیه‌السلام) برایم جذابیت داشت. اینکه هرکس با هر شرایطی می‌تواند گوشه‌ای از دم و دستگاه امام‌حسین مشغول شود. مثلا ارتباط صنف دانشجو با اهل‌بیت... صنف بازاری‌ها و کاسب کارها صنف لات‌ها صنف چاقوکش‌ها و خلافکارها صنف دکترها و... سادگی، عمیق بودن و دائمی بودن بعضی از ارتباط‌ها خیلی متأثرم می‌کرد. 🔹 مدتی بود با یک روضه‌ی خانگی آشنا شده بودم از صنف لات‌ها. ایده ی اولیه‌ی رمان از همین‌جا شروع شد. آدم‌هایی که ظاهر معمولی داشتند طوری که شاید کسی به حسابشان نمی‌آورد اما توی سیستم امام حسین که کارش کرامت دادن به آدم‌هاست جایی برایشان انتخاب شده بود. آن‌ها تمام مناسبات زندگی‌شان را طوری برنامه ریزی می‌کردند که روضه‌ی هفتگی‌شان یک بار هم تعطیل نشود. موقع اجاره‌ی خانه و انتخاب متراژِ خانه، محور، روضه بود. موقع خرید وسایل خانه، زمان سفر و تمام برنامه‌های ریز و درشت زندگی. ⏳ منتظر بخش دوم باشید... 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane