*مردم، فناوری و تولید را بههم میرسانند*
💠بخشی از متن:
🔸مهندس نجاتبخش نقل میکند که پس از تولید دستگاه ایکسری کانتینری و راهاندازی آن همچنان میل به واردکردن نسخه چینی کار یا استفاده از مونتاژهای بیکیفیت داخلی بسیار زیاد بوده است. حتی با این که سیستم نرمافزاری و کنترل دستگاه از نمونههای مشابه بهتر بوده است و بهتازگی مجهز به هوش مصنوعی کشف روشهای مخفیسازی قاچاق هم شده است و حتی در کارکرد روزانه و تعداد اسکن نیاز به تعمیر و ازکارافتادگی کالا هم بسیار از نمونه چینی بهتر عمل کرده، باز هم گمرک برای واردات 15 دستگاه دستبهکار میشود که البته جلوی این کار گرفته میشود.
🔸در همین حوالی است که مهندس نجاتبخش دوباره با حضرت آقا درباره این دستگاه گفتوگو میکنند و به اطلاع ایشان میرساند که گمرک برای خرید این دستگاه پول ندارد (ریال ندارد؛ ولی ارز دارد) و در این حالت حتی وقتی جنس ایرانی هم بهتر عمل میکند، به صرفه است که دستگاه را وارد کنند. آقا در پاسخ نکتهای میگویند که راه شرکت را به سمت حل کامل مسئله قاچاق هموار میکند: "به آنها قسطی بدهید یا خودتان نصب کنید." این جمله مقدمهای برای حضور مردم در عرصه کنترل قاچاق و سرمایهگذاری و راهاندازی و خدمات دستگاه فناورانهای شد که با توجه به قیمت آن به نظر نمیرسید امکان حلشدن کامل مسئله بهصورت واردات در دسترس باشد.
🔸 شرکت بهیار صنعت پیشنهاد قراردادهای سرمایهگذاری BOO را داد و توانست راه جدیدی را در حوزه رفع نیازهای کشور ارائه نماید. قرارداد BOO یعنی این که مردم و سرمایهگذاران هرکدام متناسب با پول و سرمایهای که در دسترس دارند، بخشی از سهام دستگاه را میخرند و خود نصب میکنند و حتی خود دستگاه ایکس ری را راهاندازی میکنند و از هر کامیون یا کانتینر هزینهای دریافت میکنند و سود این فعالیت به خود آن مردم بر میگردد. این یک نمونهی برجسته از طراحی و ساخت و البته راهاندازی و ادارهی تکنولوژی حتی در حوزه حساسی که امنیت ملی را تضمین میکند، توسط مردم در مراحل مختلف است؛ بخش خصوصی، فرزندان مردم که در دانشگاه متخصص شدهاند و در تحقیق و توسعهی دانشبنیانها، فناوری توسعه دادهاند و در نهایت صاحبان سرمایههای خرد و وسیع که امکان حرکت معناداری برای پیشرفت ایران پیدا کردهاند.
🔸در این مثال شما میتوانید ببینید که چگونه تولید اعتبار دولت در فناوری (گرنت) بهجای تورم بیشتر، همچون اسفنج، نقدینگی را از کف میدان جمع میکند و حتی به کمترشدن تورم میانجامد، از طرفی شاهد تولید ارزش در فناوری و تحقیق و توسعه با مقدار کمی سرمایهگذاری هستیم و میتوانیم بزرگتر شدن کیک اقتصاد کشور را در این نمونهی طراحی و توسعه فناوری ببینیم. از سال 1398 تا به امروز این سامانهها با مدل قراردادهای ساخت، بهرهبرداری و مالکیت (BOO ) در گمرکات بندر شهید رجایی، دوغارون، ماهي رود، آستارا، چابهار، ریمدان و دیر مشغول است و از این طریق خدمات باکیفیتی در اختیار گمرک جمهوری اسلامی قرار گرفته است. در حال حاضر این مدل بهعنوان یکی از موفقترین مدلهای مشارکت مردمی در حوزه فناوری بالا محسوب میشود.
#دانشمند۲۳ #مطالعات_پیشرفت
#روایت_پیشرفت #سیدعلی_میری
#اقتصاد_مردمی #دانش_بنیان
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
*روی پاهای ایرانی* 1
به روایت دکتر حمیدرضا مقارهعابد
🔸تمرکزمان روی مباحث مربوط به کامپوزیتها بود؛ یک مشکلی پالایشگاهها داشتند که با استفاده از تکنولوژی کامپوزیتها میشد آن را رفع کرد و ما داشتیم روی آن پروژه کار میکردیم. اوایل کار بود که یک روز همکار و شریکم دکتر نصر آمد به من گفت که «حمید آن پروژه را بگذار برای دنیایمان؛ من یک ایده دارم برای آخرتمان.» گفتم «دنیا؟ آخرت؟ کلید آخرت را بگو چی است؟»
🔸دکتر نصر گفت: «من آن زمانی که خارج از کشور بودم خیلی در جامعه میدیدم که معلولین حضور دارند؛ ورزش میکنند، فعالیتهای اجتماعی دارند، خیلی راحت سرکار میروند و خریدوفروششان را انجام میدهند. هميشه برایم سؤال بود که چرا در کشور ما که تجربه جنگ، حوادث، تصادفات، زلزله، دیابت و بیماریهای مختلف را داشته و داريم و قاعدتاً باید معلولین بیشتری هم داشته باشیم، چرا در کشور خودمان در اجتماع خیلی کم میبینمشان. بعدازاینکه برگشتم با یک تحلیل ساده به این نتیجه رسیدم که دلیلش این است که آنجا با توجه به دسترسی که به فناوریها و تکنولوژیهای پیشرفته دارند، معلولين خیلی راحت میتوانند در جامعه فعالیتهایشان را انجام بدهند. مشکلی که ما اینجا داریم این است که تکنولوژی و فناوری مورد نیاز برای جامعه معلول یا توانخواه وجود ندارد پس نمیتوانند خودشان را عرضه بکنند و بیایند در اجتماع.»
🔸گفتم خب ما چکار میتوانیم بکنيم؟
دکتر نصر ادامه داد: «یکسری از افراد از ناحيه پا قطع عضو شدهاند و یک مشکلی دارند که با استفاده از این تکنولوژی کامپوزیتها میتوانیم پنجههای کربنی برایشان درست کنیم که این مشکلشان را حل میکند.» خلاصه اينکه اين پيشنهاد و ايده دکتر نصر بود که برویم سراغ ساخت یک محصولی که بتوانیم حرکت را به معلولین برگردانیم و برای من هم خیلی جذاب شد.
*توليد پنجه کربنی*
🔸شاید برایتان اتفاق افتاده باشد که مچ پایتان پیچخورده یا شکسته باشد و داخل گچ برود. راه رفتن آن موقعتان را تصور بکنید که به خاطر اینکه مچ پای شما ثابتشده بود به چه صورتی راه میرفتید؛ نسل قدیم پنجهها به این شکل بود که مچ پا ثابت بود و حرکتی نداشت. اما وقتی از پنجههای کربنی استفاده میشود عملکردش دقیقاً شبیه به مچ پا میشود. مچ آن انعطاف را داشت و آن انعطاف باعث میشود که شخص بتواند حرکات ورزشیاش را انجام بدهد و بتواند از شر کمردردهای زیاد خلاص بشود و حتی خستگیاش کمتر بشود. پنجه کربنی تحولی بود برای افرادی که با قطع پا محدودشده بودند.
🔸زمانی که آقای دکتر ایده را دادند، دو سال تحقيق کرديم و کار را شروع کردیم و توانستیم نمونه اولیه را بسازیم. همزمان وقتی این پیشنهاد را به متخصصین ميداديم میگفتند «يک پیچ اين را در ایران نمیتوانند بسازند، بعد شما دنبال چی دارید میروید؟ شما دنبال ساخت پنجه کربنی هستید؟»
#دانشمند۱۲ #روایتخانه
#فناوری #دانشبنیان
#پنجه_کربنی #معلولان
#پیشرفت #روایت_پیشرفت
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ *روی پاهای ایرانی* 2
به روایت دکتر حمیدرضا مقارهعابد
🔻روزی فرارسید که برای اولین بار آقای ريحان یاری قرار بود بهعنوان شخصی که پايش قطع شده بود از پنجه ما استفاده بکند و نظر بدهد. یکی از لحظات ناب زندگی من و آقای دکتر نصر همان روز است؛ آقای ریحان یاری کاپیتان تیم ملی قطع پای کشورمان بود. ایشان آمد و استفاده کرد. وقتی اول راه رفت و بعد دوید ما مدام داشتیم نگاه میکردیم الآن چی میگوید؟ او هم جوابی نمیداد؛ در یک کوریدور خیلی طولانی میرفت و برمیگشت. میدوید. من آخرین بار گرفتمش، گفتم آقای یاری چطور است؟ گفت که «آقای مقارهعابد دارم پرواز میکنم، بگذار ادامه بدهم. این لحظه نابترین لحظههای ما است» میگفت «من قبلاً یک پنجه کربنی انگلیسی داشتم ولی اين که الان دارم، هم خیلی نرمتر است و هم خیلی انعطاف دارد. بگذارید من به پروازم ادامه بدهم.» این جمله یکی از جملههایی است که در آرشیو ذهنیمان همیشه ماندگار شد و هر وقت در این 10 سال انرژیمان میافتد، آن کلمات آقای یاری ما را دوباره سرحال میآورد و پرانرژی میکند.
🔻رفتیم یکی از ارگانهایی که مسئول خرید این تجهیزات بود گفتیم آقا ما هم مجوزش را داریم و هم تست بالینی شده است. گفتند شما تأییدیه اتحادیه اروپا را دارید؟ ان موقع برای من خیلی عجیب بود که گفت تأییدیه اتحادیه اروپا؛ من که داخل کشور خودم بودم! گفتند نه ما فقط تأییدیه اتحادیه اروپا را میخواهیم. این تکنولوژی جزء تکنولوژیهایی است که شاید 7-8 تا کشور بیشتر این تکنولوژی را نداشته باشند. ما هم از هیچ کجا بههیچوجه کپی نکردیم و هیچ رفرنسی هم نبود که ما بتوانیم برویم و از آن الهام بگیریم. بعد این ارگان دولتی به من گفت باید بروید تأییدیه اتحادیه اروپا را بیاورید. سنگی بود که فکر میکردند این سنگ آنقدر مانع بزرگی است که ما نمیتوانیم از روی آن بپریم. ولی این اتفاق افتاد و ما تأییدیه اتحادیه اروپا را هم گرفتیم و آنها واقعاً خلع سلاح شدند و دستشان را بالا بردند؛ اینیک واقعیت تلخ است که خود تحریمی خیلی اذیتمان میکند.
🔻یک روزی من در پلههای آن ارگانی دولتی که میخواست از ما خرید کند داشتم میرفتم و میآمدم. البته یکبار که نه؛ من آن پلهها را 100 بار رفتم و آمدم. یک مسئولی من را دید که 3 سال قبل هم من را دیده بود، گفت:« تو هنوز تو داری این پلهها را بالا میروی و میآیی؟» گفتم «بله!» گفت «ما تخصصمان این است که نگذاریم افراد امثال شما بمانند. چقدر تو چغر و بدبدنی که ماندهای!» خیلی جمله عجيبي گفت؛ یعنی سیستم دولتی و نوع قانونگزاری ما و اجرای قانونمان به شکلی است که توقع حمایت که هیچ، حتي خودشان میگویند ما کاری میکنیم که شما نمانید. تکنولوژی این محصول واقعاً کار خیلی پیچیدهای است. ولی برای رسيدن به اين تکنولوژی و ساخت نهايی پنجههای کربنی، 20 درصد توان و انرژی ما راگرفته است. 20 درصد دیگر توان ما را گرفتن مجوزها و تأییدیهها گرفت و 60 درصدش هم صرف ورود به بازار کردیم.
🔻فکر میکنم ورود به بازار یکی از موانع اصلی است که همه شرکتهای دانشبنیان دارند و اکثراً سر همین مرز که میرسند عقبنشینی میکنند؛ یکی از اصلیترین دلیلهای اين مانع بزرگ، فرهنگ خودمان است. ما مردم اگر بخواهیم برای خانه، مان یک جنس بخريم و يک جنس داخلی و یک جنس خارجی باشد قطعاً میرویم سراغ جنس خارجی را میگیریم و میگوییم خارجی یکچیز دیگر است. شاید در قديم ما تولیدکنندهها هم کمکاری کرده بودیم و نتوانسته بودیم جنس خوبی تولید کنیم. اصلاً نمیتوانیم از این دفاع کنیم ولی الآن نسل جدیدی که وارد فضای دانش شده است واقعا به این خودباوری رسیده است که بتواند به آن سطح از تولیدات خارجی برسد؛ یعنی نگاهش نگاه صادرات است. ما روزی بهسختی وارد بازار خودمان شدیم ولی الآن به چند کشور داریم صادرات میکنیم. حتی چند تا کشور که جزء قطبهای صنعتی دنیا هستند از ما تقاضای انتقال تکنولوژی به کشورشان را دارند.
#دانشمند۱۲ #روایتخانه
#فناوری #دانشبنیان
#پنجه_کربنی #معلولان
#پیشرفت #روایت_پیشرفت
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت
⭕ *رؤیای فردا و مسیر روایت اکنون ۲*
مجله دا
🔸ما اگر بخواهیم تاریخ فرهنگیمان را بگوییم، تاریخ فرهنگی از کِی شروع میشود؟ و آدمهایش چه کسانی هستند؟ کل حرف ما در قصه روایت پیشرفت این است که ما با یک خلأ و فراموشی و یک غفلت و جهالت عظیمی نسبت به واقعیت بیرونیمان مواجه هستیم. در همین دهه هفتادی که میگوییم ما دچار غیبت میشویم، خاطرات آقای بهاروند را میخوانیم و میبینیم ایشان به خاطر اینکه برود در رویان و مسئله مردم را حل بکند، میگوید «دیدم پیگیریهایم به نتیجه نمیرسد تصمیم گرفتم بروم مشهد شاید توانستم پاسخم را از امام رضا بگیرم و چهل روز روزه نذر کردم» به فاصله ۱۰ سال بعد، همان آدم، ما را به دانش سلولهای بنیادی میرساند. برای روایت درست این آدم، باید او را از خیلی قبلتر ببینیم و در مقطعهای زمانی و ساحتهای مختلف انسانیاش روایت کنیم.
🔸بدنه دلبستگان به انقلاب، آدمهای فرهیخته و غیرفرهیخته ما، اصلاً با این جزئیات انقلاب را نمیشناسند. اگر میخواهیم رویا داشته باشیم، اول باید واقعیت الانمان را بشناسیم. از هر اصفهانی که میپرسم میدانی این شنگول و منگول رویان، گوسفندهای شبیهسازی شده، از کجا به دنیا آمدند؟ میگویند احتمالاً تهران، میگویم اصفهان به دنیا آمدند. آقای نصر را میشناسید؟ این کجا درس خوانده، کجا کارکرده و از کجا شروع کرده؟ چهار سال پیشش داشته در دانشگاه انگلیس درس میخوانده، پا شده آمده و بعد به این دستاورد بزرگ علمی رسیده است. موقعی که من میروم روایتش میکنم، همه ابعادش را میگویم؛ میبینم این آدم اربعین میرود، این آدم دوست صمیمی خانوادگی شیخ زکزاکی است، از اوایل دهه هفتاد همدیگر را در مکه دیدهاند و با هم رفیق شدهاند. این آدم ساحتها و ابعاد مختلفی دارد.
🔸من میگویم آن آدمها وجود دارند، احمدیروشن وجود دارد، بهاروند وجود دارد، آقای مهبودی و یعقوبزاده وجود دارند، صدها نفر دیگر وجود دارند و اینها هم همهشان دارند میجنگند و موانع و مخالفتهای داخلی زیادی هم دارند. آمریکا اگر ژانر علمی تخیلی و رویایی دارد، پیشترش صدها فیلم بر اساس داستانِ واقعیتش دارد. درباره کسی که اولین عمل جراحی قلب را در آمریکا انجام داده است، با فاصله 10 سال فیلم ساخته است. در حالی رویا میسازد که پایش روی زمین واقعیتش هم هست و میگوید آدمهایی برای رویای آمریکایی تلاش کردند و الان هم دارند میکنند. اما در ایران چه کسی میداند که دکتر ماندگاری کیست؟ منِ دانشآموز اگر سال 72 میدانستم دکتر ماندگاری پیوند قلب کرده در ایران، رویای من خیلی وسیعتر میشد.
🔸ما نه یک فیلم در مورد معلم خوبمان داریم، نه در مورد دانشمندمان و نخبگانمان داریم، در هنر از همه اینها غفلت کردیم و هیچ کدامشان را روایت نکردیم. خب اگر این آدمها بروند سراغ رویا، مالیخولیایی و ناامید میشوند یا نمیتوانند تصویر درستی بسازند چون واقعیت جمهوری اسلامی را نمیبینند.
🔸جریان ترویج علم، پنجاه سال داشت مجله دانشمند درمیآورد. مثلا آمریکا میگفت ما روی یک جانور یا کِرم داریم کار میکنیم که قرار است پنجاه سال آینده، برگهای آبی را در مریخ بخورد! بعد آدمی که امتداد همان آدم غربی است، در ایران این را میکند طرح جلد مجله علمی کشور اما حاضر نیست که به کسی مثل آقای بهاروند ضریب بدهد. همان سالی که آقای نصر گوساله شبیهسازیشده رویانا را به دنیا آورده است، هیچ ترویجگر علمی او را روی جلد مجله داخلیاش نیاورده که آقای نصر تو چه میگویی. ولی روزنامههای خارجی میگویند دیگر قرار است اصفهان را به کاشی و هنر اسلامی قرن فلان نشناسیم، قرار است اصفهان را با تصویر دانش شبیهسازی آن بشناسیم؛ اینها اگر روایت شود، چقدر میتواند به دانشآموز من روحیه بدهد؟
📍پژمان عرب - نشستهای همعزم در گفتمانسازی پیشرفت
#دانشمند۲۲ #روایت_پیشرفت
#مطالعات_پیشرفت #همعزم
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند
@daneshmand_mag | نشمند